۷ نتیجه برای تاریخ جهانگشا
مصطفی جلیلی تقویان،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
نزدیک به دو دهه از رواج جدی نظریه ادبی در ایران می گذرد. در این مدت چندین بار این پرسش مطرح شده است که آیا نظریه ادبی برای ادبیات فارسی مفید بوده است؟ آیا کاربران این نظریات توانسته اند آن ها را بومی کنند و به صورتی طبیعی با ادبیات ما پیوند دهند؟ این پرسش ها همچنان مطرح هستند. این امر نشان از آن دارد که نظریه ادبی نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. پیش از هر چیز باید میان طرح نظریه ادبی در غرب و در ایران تفاوت گذاشت چرا که نحوه برخورد ما با این نظریات، متفاوت است با نحوه برخورد غرب که در واقع صاحبِ نظر هستند. برای یک غربی تفاوت چندانی میان آموزش ادبیات و آموزش نظریه ادبی وجود ندارد. از آنجا که این نظریات از یک سو ریشه در متون ادبی خود آن ها دارد و از سوی دیگر زاده تحولات علمی و فلسفی جوامع آن هاست بنابراین کسی که می خواهد در آنجا در حوزه ادبیات فعالیت کند به صورتی طبیعی با این گونه نظریات آشنا می شود و شاید با اندکی اغراق بتوان گفت در آن ها نفس می کشد. اما درست به سبب نبود این دو علت در ایران و بنابراین وارداتی بودن نظریه، کاربر ادبیات نظریه ادبی را به چشمی بیگانه می نگرد. از آشنایی تا بیگانگی فاصله ای است که توسط اشتباهات پر می شود. بنابراین نحوه برخورد با این موجود بیگانه دشواری ها و ظرافت های زیادی می طلبد
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از بخشهای جالب توجه در تاریخ جهانگشا «ذکر خروج تارابی» است. تحلیل چگونگی پردازش روایت این بخش بخوبی روح حاکم بر این اثر را نشان میدهد. جوینی خود در مقدمه، هدف تاریخ خود را « تخلید مآثر مغول » دانسته است؛ این اعتراف بدان معناست که مخاطب با روایتی یکسویه روبهرو است؛ با این همه، نویسنده با به کار گرفتن ترفندهایی در درون متن میکوشد خود را در روایت تاریخ بیطرف نشان دهد و انتظار مخاطب را از
«تاریخ» براورده سازد. البته این هدف به دو دلیل امکانپذیر نمیشود: نخستین عامل به ذات روایت برمی گردد؛ چراکه روایت نمیتواند خنثی باشد. عامل دیگر هدف جوینی است که روایت تاریخ را نهایتا به اثری مدحی فرو کاسته است. «ذکر خروج تارابی» از جمله بخشهایی است که در رویکردی شالوده شکن، ساختارش شکسته میشود و نه تنها غرض نویسنده را از روایت ناکام میگذارد که حتی آن را به قیام علیه خود تحریک میکند. این مقاله میکوشد با بازخوانی خلاقانه این واقعه به خوانش جدیدی از متن و تصویری تازه از تارابی دست یابد؛ خوانشی که حتی میتوان آن را به کل متن تسری داد.
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
حمله مغول زمینهای برای بروز و رشد روانپریشیهای اجتماعی مانند «پری زدگی» مهیا کرده است. فقدان هویت اجتماعی باعث بروز این بیماری میشود و بیمار با بازیابی هویت اجتماعی درمان میگردد. جوینی در «ذکر خروج تارابی» روایت دقیقی از این بیماری، شیوع و شیوه درمان آن آورده و به جزئیات آن نیز اشاره کرده است؛ مواردی نظیر سخن گفتن با پریان، توهم در پریزدگی، ناشایستها در آیین پریداری، موروثی بودن شغل پریداری، اعتقاد به درمانگری پریزدگان شفایافته. چنین اعتقاداتی در بین مغولان، نیز رواج داشته بنابراین مغولان با احتیاط رویاروی تارابی و اطرافیانش میایستند، همین امر کار جنگ با وی را دشوار میسازد. شورش تارابی پیامدهای اجتماعی متعددی در پی دارد؛ ضعف شیوه حکومتداری ایرانی، نابودی کشاورزی و زراعت در بخارا، ویرانی شهر، سقوط آل برهان، کشته شدن حدود سیهزار نفر در جنگ با تارابی، بازگشت آشوب دوباره به بخارا و تهدید مردم این شهر به قتل عام نمونههایی از عواقب شورش اوست. جوینی به پریداری و پریخوانی اعتقادی ندارد و تارابی و جماعت همراه وی را دارای وجاهت لازم برای رویارویی با مغولان نمیداند، و با توجه به پیامدهای قیام وی، سخت از او انتقاد میکند. بدیهی است که این انتقادها به معنای حمایت از مغولان نیست.
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی، دیدگاهها و مواضع دینی ـ سیاسی جوینی در تاریخ جهانگشا نسبت به مغولان و حاکمان وقت در پنج محور اصلی، بررسی شده است. چشم انداز پژوهش نشان میدهد که در نگاه جوینی، چنگیز و مغولان نماینده خدا در زمین هستند و رفتار آنان نیز همان ادامه روش پیامبر است و با دستور خداوند انجام میگیرد. او عملکرد چنگیز را تجسم بخش سخنان پیامبر مبنی بر انتقام خداوند از قوم گناهکار فارس میداند و تاریخ خود را با همان رویکرد و تعابیر و دیدگاههای مورخان پیش از مغول نوشته و بر آن است که پادشاهان (مانند گذشته) باید تمام تلاش خود را در سرکوبی بددینان و بدمذهبان از قبیل قرمطیان و باطنیان و اسماعیلیان و زنادقه به کار گیرند.
دوره ۱۶، شماره ۶۶ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در پارهای از پژوهشها درباره تاریخنگاری جوینی با استناد به جهتگیری جوینی در ذکر خروج تارابی این نتیجه بهدست آمده که جوینی در نوشتن این اثر حامی مغولان بوده است. این پژوهش میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوان حمایت جوینی از مغولان را صرفاً از جهتگیری او در ماجرای خروج تارابی استنباط کرد. اگر بتوان برای این حمایت، دلایل دیگری یافت، آیا وجه حمایت جوینی از مغولان مخدوش خواهد شد؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها، نخست باید دید آیا این حمایت ممکن است از لحاظ تاریخی و سیاسی مبتنی بر دلایل دیگری باشد؟ به این منظور لازم است نهادهای قدرت را در زمان خروج تارابی شناخت. یکی از نهادهای اصلی قدرت در این دوره مغولان هستند. آنها پس از استقرار دو دسته شدند: دسته نخست معتقد بودند طبق یاسا باید شهرها را ویران کرد و مردمان را کشت. دسته دوم اعتقاد به حفظ شهرها و مردمان و گرفتن مالیات داشتند. بین ایرانیان نیز، دستکم دو نهاد قدرت دیده میشود: بزرگان بخارا و عوام. از نهادهای قدرت مذهبی نیز آلبرهان، محبوبیان، صوفیه و خلیفه عباسی اهمیت دارند. پس از قدرت یافتن تارابی و شورش علیه بزرگان بخارا، دسته اخیر بهگرایش غالب مغول نزدیک و با آنها همدست شدند و بر تارابی غلبه کردند؛ سپس بر سر اداره بخارا بین دو نهاد قدرت مغول اختلاف افتاد. سرانجام اوکتای قاآن حکم بر ابقای بخارا داد. بنابراین بهاجمال میتوان گفت پس از خروج تارابی شاهد غلبه گرایش دوم مغولان، محبوبیان، بزرگان و اشراف بخارا را هستیم.
دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
تاریخ جهانگشای جوینی نزدیک چهارصد بیت عربی دارد و احمد خاتمی تمام آنها را در کتاب شرح مشکلات تاریخ جهانگشای جوینی ترجمه کرده است. ترجمۀ او از این ابیات در موارد بسیاری، نارسا، ناقص و گاهی نیز کاملاً اشتباه است. در این مقاله، این اشتباهات به چهار گروهِ اشکالات نحوی، اشکالات صرفی، نارسایی و ابهام، و اشکالات لغوی تقسیم، و با روش تحلیلی و توصیفی ابیاتی نقد و بررسی شده است که ذیل هر گروه قرار میگیرد. تلاش شده است با مراجعه به دیوان شاعران و کتابهای مرجع و فرهنگهای فارسی و عربی مشخص شود چگونه در هر کدام از این موارد، مترجم به خطا رفته و سرچشمۀ این خطا چه بوده است. خطاهای نحوی و صرفی مترجم اغلب حاصل عدم تشخیص نقش نحوی واژگان و عبارات، عدم تشخیص زمان، ریشه و صیغۀ افعال بوده و نارساییها و ابهام او ناشی از عدم مراجعه به دیوان شاعر، کتابهای مرجع و فرهنگهای معتبر است. هر بیت عربی از منبع اصلی آن در دیوان شاعرش یا از کتابهای مرجع نقل شده و ترجمۀ احمد خاتمی از آن آمده، و پس از نقد و بررسی ترجمۀ او و نشاندادن خطاها و اشکالاتش، ترجمۀ پیشنهادی از بیت ارائه شده است. کوشش شده است ترجمۀ پیشنهادی از این لغزشها عاری باشد و رساتر و دقیقتر.
دوره ۱۹، شماره ۷۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
تاریخ جهانگشای جوینی یکی از ویژهترین متون نثر فارسی است که لغات، اصطلاحات، اشعار و امثال فارسی، عربی و ترکی فراوانی دارد. این ویژگیها سبب شده است این کتاب نیازمند شرحی جامع باشد. حبیبالله عباسی و ایرج مهرکی این کتاب را تصحیح و شرح کردهاند. این تصحیح در کنار محاسن متعددش در برخی موارد نارساییها و ایرادات اساسی دارد. در این نوشتار، این اشکالات به پنج گروهِ اشکالات در تعلیقات بخش فارسی، ترجمۀ اشعار عربی، جستجوی کافی نکردن برای شرح متن، اشکالات ترجیح نسخۀ پاریس و ذکر نکردن گویندگان اشعار تقسیمبندی شده است. کوشیدهایم با مراجعه به دیوان شاعران، کتابهای مرجع و فرهنگهای معتبر فارسی و عربی نشان دهیم که چگونه در هرکدام از این موارد، مصححان به خطا رفتهاند و سرچشمۀ این خطا چه بوده است. خطاهای نسخهشناسی این تصحیح ناشی از ترجیح نسخۀ پاریس بر نسخ دیگر، خطاهای نحوی و صرفی شارحان اغلب حاصل تشخیص ندادن نقش نحوی واژگان و عبارات، تشخیص ندادن زمان، ریشه و صیغۀ افعال بوده و نارساییها و ابهام آنان ناشی از مراجعه نکردن به دیوان شاعر، کتابهای مرجع و فرهنگهای معتبر است. در هر مورد، پس از ذکر اشکال متن، توضیحات شارحان آمده و پس از نقد و بررسی این توضیحات و نشاندادن خطاها و اشکالاتشان، شرح و توضیح پیشنهادی ارائه شده است. کوشیدهایم توضیحات پیشنهادیمان عاری از این لغزشها باشد و رساتر و دقیقتر.