جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای بیش‌متنیت

فرشته رستمی،
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

«تکرارهای غیرخلاق» در داستان‌های سیمین دانشور
بر پایه‌ی دیدگاه بیش‌متنیت
این پژوهش، پنج جلد از داستان‌های «سیمین دانشور» را زمینه‌ی بررسی خود قرارداده و گونه‌های بیش‌متنیت، که روش تاثیرگذاری متون بر هم است را در آن‌ها کاویده است. آشکار است که در این راستا از دیدگاه‌های «ژرار ژنت» یاری گرفته شده‌است.
در بررسی‌های انجام شده از بیش‌متنیت‌های به‌کار رفته در داستان‌ها می‌توان تقلید، اقتباس، فکاهه، بازنویسی و بازآفرینی را نام برد که کم‌ترین نمونه‌ی آن در فکاهه است و بیش‌ترین آن در بازنویسی‌ها یافته شده‌است. این نوشتار در جست‌وجوهای خود دریافته است که دانشور در روند داستان‌نویسی به «تقلید» و «تکرار» خود رسیده است. تکرارها در سه بخش موضوع، موقعیت و شخصیت‌ها بروز می‌یابند، هم‌چنین شخصیت‌های تکراری بیش‌ترین تقلید را از آن خود کرده‌اند. گردآوری داده‌ها به پشتیبانی فن کتابخانه‌ای و فیش‌برداری انجام شده و شخصیت‌های تکرار شده درجدول آماری ارائه گریده‌اند، سپس داده‌ها با روش «توصیفی- تحلیلی» سنجیده شده‌اند.
کلید واژگان:
تکرارغیرخلاق،داستان،دانشور، بیش‌متنیت، ژنت

دوره ۹، شماره ۳۷ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

باورهای دینی با اسطوره شکل می­گیرند و قهرمانان و امامان معصوم همواره از اسطوره­ها و بن­مایه­های تکرارشوندۀ مقدس و هویت­بخشِ فرهنگ ایرانی به­شمار می­آیند که در ناخودآگاه، باور و سنن عامۀ مردم جای دارند. آن­ها با آرمان مشترک، سرنوشت و رسالت مشابه بر
شکل­گیری متون مختلف ادبی و هنری ازجمله شاهنامۀ فردوسی و نمایش تعزیه اثرگذار
بوده­اند. رمزگشایی معنایی از نمادهای اسطوره­ای و تکرارشونده و میزان تأثیرپذیری قهرمانان از یکدیگر، در
دو متن قبل و بعد از اسلام، درخوانشی بینانشانه­ای، با رویکرد بیش­متنیت ژنتی، یکی در داستان «سیاوشِ» شاهنامه (پیش­متن) و دیگری تعزیۀ امام ­حسین(ع)، به­منزلۀ بیش­متن و نیز چگونگی برگرفتگی یا گشتار روایت متنی به روایت نمایشی، هدف تحقیق است. بعد از بیان مبانی نظری، تطبیق نمادهای اسطوره­ای مربوط به قهرمانان دو متن و درنتیجه، اشتراکات و افتراقات در جدول­هایی ارائه شده است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که وجود چه عناصر و نمادهای مشترک یا منحصربه­فردی در تفکر و اعمال قهرمان ایرانی، گاه در شخصیتی زمینی ـ اسطوره­ای و گاه مذهبی ـ تاریخی و آسـمانی تجلی می­یابد که سبب احیا، تکرار و بازتولید هرسالۀ بزرگداشت سوگشان، با نمادهای آئینی مشابه می­شود؟ روش پژوهش توصیفی ـ تطبیقی و تحلیل محتوای متن از نوع کیفی و استفاده از اسناد کتابخانه­ای است. درنتیجه، در همان­گونه­گی­ها می­توان به نمادهای هالۀ نور، اسب همه­چیز­فهم، عدد سه مقدس، سپیدی جامه، حضور فرازمینی­ها و... و در تراگونه­گی­ها به نماد ایزد نباتی، گذر از آتش، عنصر پَرسیاوشان، ذوالفقار و زره سحرانگیز و... اشاره کرد.


دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

بینامتنیت نسل اول یعنی کریستوا و بارت با نظریه‌پردازان نسل دوم به ویژه ژنی و ریفاتر گسترش یافت و به عنوان روشی‌ برای مطالعات ادبی و هنری به کار گرفته شد؛ سپس ژرار ژنت با طرح ترامتنیت موجب جهش بزرگی در این عرصه از مطالعات شد. ترامتنیت به انواع روابط ممکن و موجود در میان متنها می‌پردازد و پنج گونه دارد: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش‌متنیت. موضوع گونه‌شناسی ادبی- هنری از موضوعات مورد توجه در ترامتنیت است که یکی از پنج قسم آن یعنی سرمتنیت به طور انحصاری به این موضوع اختصاص یافته است. اما همچنین در بیش‌متنیت نیز بخش قابل توجهی به گونه‌شناسی ویژه‌ای به نام «گونه‌شناسی بیش‌متنی» پرداخته شده است. روابط بیش‌متنی به بررسی رابطه دو متنی می‌پردازد که وجود متن دوم به متن اول وابسته است. گونه‌شناسی بیش‌متنی به بررسی انواع متنهایی می‌پردازد که دارای رابطه برگرفتگی باشند یعنی متن دوم از متن اول برگرفته شده باشد. در این رابطه ژنت شش گونه اصلی بیش‌متنی را از یکدیگر بازمی‌شناسد : پاستیش، شارژ، فورژری، پارودی، تراوستیسمان و ترانسپوزیسون (جایگشت). این شش گونه به دو دسته بزرگ تقلیدی و تغییری تقسیم می‌شود. مقاله حاضر می‌کوشد این نوع گونه‌شناسی را به طور مختصر معرفی نماید. گونه‌شناسی یاد شده می‌تواند در بسیاری از تحقیقات ادبی به ویژه ادبیات فارسی مورد استفاده جامعه پژوهشی ایرانی قرار گیرد.
اسما حسینی مقدم، سمیرا بامشکی، ابوالقاسم قوام،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

منظومه شیرین و فرهاد یکی از نظیره­های خسرو و شیرین نظامی‌ گنجوی است که سلیمی‌جرونی آن را در قرن نهم هجری سروده است. وجه تمایز این منظومه با پیش‌متن آن افزوده شدن درون‌مایه عرفانی به بستر غنایی روایت است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه بیش­متنیت ژراژ ژنت و با تکیه بر تفسیر قصدگرا نشان داده شود ساختار روایی این منظومه در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی چه تغییراتی داشته و سلیمی‌جرونی چگونه توانسته است اندیشه­های عرفانی خود را با عشق زمینی خسرو و شیرین پیوند دهد. با توجه به شواهد برون‌متنی و درون‌متنی و از طریق بازیابی قصد نویسنده ضمنی این نتیجه به‌دست آمد که سلیمی‌جرونی با کاربرد گشتارهای کمّی و کاربردی، روایتی خلاقانه پدید آورده است که در ژرف­ساخت خود، داستان سلوک عارفانه و گذر از صورت به معنا را نمایش می­دهد. شخصیت­های داستان نیز متناسب با محتوای عرفانی منظومه و همسو با تکامل شخصیت قهرمان (خسرو) در مسیر رسیدن به مقام انسان کامل معنای رمزی یافته­اند. در این مقاله کوشش شده است با پُر کردن شکاف‌های روایی و کاستن از تناقض‌ها، به خوانشی از شیرین و فرهاد دست ‌یافته شود که بتواند درنهایت معنای تعیّن‌یافته در ذهن نویسنده ضمنی را به‌شکلی هنجارمند آشکار سازد.


صفحه ۱ از ۱