جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای بوطیقای شناختی
لیلا صادقی اصفهانی،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
نقد ادبی به دلیل وجود محدودیت هایی قادر به اتصال “جهان متن” به جهان خواننده و بررسی همه زوایای یک متن داستانی نیست، بدین منظور نیاز به نظریه ای است که هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه خلاقیت ادبی بتواند وارد فضای متن شود، نظریه ی جهان های متن در بوطیقای شناختی این امکان را ایجاد می کند. در این مقاله به تحلیل مجموعه ی داستان بیژن نجدی به نام “یوزپلنگانی که با من دویده اند”، با توجه به لایه های مختلف جهان های متن می پردازیم. پرسش این پژوهش این است که آیا نظریه ی “جهان متن” قادر به شناسایی عناصری که منجر به ساخت روایت داستان های نجدی می شوند، هست؟ و دیگر این که تولید و دریافت جهان داستانی نجدی چگونه از دیگر نویسندگان متمایز می شود؟ فرضیه ی پژوهش این است که سه لایه ی “جهان گفتمان”، “جهان متن” و “جهان زیرشمول” هر کدام بخشی از روایت داستانی را شکل می دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر این است که نجدی در آثار خود، با ایجاد عناصر مشترک در همه ی داستان ها جهان گفتمانی منسجمی ایجاد می کند و بدین سان داستان های مجزا را به صورتی نامرئی به هم مرتبط می کند که این ویژگی او را از دیگر نویسندگان متمایز می سازد. با توجه به مطالعه ی آثار او، هر جهان، می تواند جهان های دیگری را در خود درونه گیری کند و به شکل گیری فضای داستانی با شگردهای مختلف روایی بینجامد. درواقع، جهان های زیر شمول به ساخت روایت داستانی با استفاده از فعال سازی داستان های زیرساختی می انجامد که مشخصه ی اصلی آثار این نویسنده است.
دوره ۱۴، شماره ۵۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش تلاش شده است که در چارچوب بوطیقای شناختی به تحلیل دو شعر «دلم برای باغچه میسوزد» و «پنجره» از فروغ فرخزاد پرداخته شود و کارکرد طرحوارهها در هر شعر مورد بررسی قرار گیرد. طبق بررسیها دو طرحواره «مرگ» و «تجسم» بیشترین بسامد وقوع را بین طرحوارههای موجود در این دو شعر فرخزاد دارد. همچنین بازنمایی طرحوارهای در عموم طرحوارههای دو شعر مورد نظر با تقویت طرحوارههای تصوری خواننده اتفاق میافتد. از آنجا که داشتن دیدی واضح از متن و بافت، شرایط و کاربردها و دانش و بینشها رمز فهم مسائل مربوط به ارزش، جایگاه و معنای ادبی است، بوطیقای شناختی ابزاری مناسب برای دستیابی به این مقصود به نظر میرسد.