۳۸ نتیجه برای بلاغت
تقی پورنامداریان،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
هر سخنگفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد میشود و ادامه پیدا میکند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید میکند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه میکند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت میگیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم میآورد، ضوابط و شگردهای زیباییشناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق میپذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب میشد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر میشود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج میشود و در اختیار خواننده قرار میگیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش میرود و آنگاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات میرسد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
ایهام یا توریه، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تأویل کلام، نقش مؤثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطه ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطه معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
واژگان کلیدی: ایهام، توریه، ابهام، بلاغت فارسی و عربی.
[۱] - Equivoque
ایهام یا توریه[۱]، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تأویل کلام، نقش مؤثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطه ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطه معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
واژگان کلیدی: ایهام، توریه، ابهام، بلاغت فارسی و عربی.
زهره هاشمی،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
تمثیل از جمله اصطلاحاتی است که علیرغم کاربرد گسترده و قدمتش در بلاغت غرب بخاطر برخی اشتراکات و اختلاطهایی که با دیگر آرایههای بلاغی مانند استعاره، نماد، رمز، کنایه و... داشته منتقدان ادبی و بلاغیون را در ارائه تعریف دقیق و تعیین حدود و کارکردهایش با سردرگمی مواجه کرده، و از این رو اهمیت و اعتبارش در ادوار مختلف براساس جریانهای فکری موجود دچار افت و خیزهای فراوان شده است. مکتب رمانتیسم از جریانهایی بود که نظریهپردازانش برای اولین بار ویژگیها و کارکرد تمثیل در قیاس با نمادرا بررسی کرده و سعی کردند تا مرزهای این دو اصطلاح را با ارائه تعریف دقیق و مشخص ساختن ویژگیهای هر یک، روشن سازند. در واقع ما معنای مدرن تمثیل را مدیون نظرات کسانی چون، گوته، شلینگ، اگوست ویلهلم شلگل و کالریج هستیم. این نظریه پردازان، اولین تلاشهای نظاممند در تبیین و تعریف اصطلاح تمثیل را به معنای امروزی انجام دادند. براین اساس هدف نگارنده در این جستار، ارائه گزارشی از کارکردها و ویژگیهای تمثیل در مکتب رمانتیسم از رهگذر مرور نظریات منتقدان صاحب نظر در این باب، مانند؛ گوته، شلینگ، ا.و. شلگل و کالریج بوده است.
ناصرقلی سارلی، فاطمه سعادت رخشان،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
«دوره» در مطالعات تاریخی مفهومی نظام بخش است و مورّخان علوم و هنرها را در طبقه بندی اطّلاعات تاریخی یاری می کند. در اغلب کتب تاریخ ادبیات، «دوره بندی» اساسی ترین پایۀ بخش بندی و فصل بندی است. دوره بندی در علوم ادبی مانند بلاغت نیز روایی و کاربرد یافته است. ازجمله شوقی ضیف، تاریخ بلاغت عربی- اسلامی را به ادواری تقسیم کرده است. در این مقاله طرحی برای دوره بندی تاریخ بلاغت فارسی پیشنهاد شده است. نظام بلاغت نظری فارسی دراصل از زبان عربی گرفته شده اما کیفیّت و کمیّت اقتباس در ادوار زمانی مختلف یکسان نبوده است. بلاغیون فارسی نویس خود نیز گاه نوآوری هایی داشته اند و گاه از نظام بلاغت نظری سایر تمدّن های مجاور ازجمله بلاغت هندی در بررسی زیبایی های سخن فارسی بهره گرفته اند. برمبنای عصر زندگی نویسندگان کتب بلاغت فارسی و شباهت و یکسانی رویکرد هایی که در نگارش کتب و رسالات بلاغی در پیش گرفته اند در این نوشته چهار دوره متفاوت را بازشناخته ایم: ۱. دورۀ بومی سازی (از قرن پنجم تا هفتم ) که دورۀ آغازین بلاغت فارسی است و سه کتاب مهمّ ترجمان البلاغه، حدائق السحر فی دقایق الشعر و المعجم فی معاییر اشعار العجم را دربرمی گیرد. ۲. دورۀ شرح و تقلید (از قرن هشتم تا پیش از دورۀ معاصر) که عصر شرح نویسی بر کتب دوره بومی سازی است. ۳. دورۀ هندی مآبی (مقارن با رواج سبک هندی) که در آن فارسی نویسان هند و سبک هندی می کوشند سخن فارسی را به میزان نظام بلاغیِ برگرفته از هندی برسنجند. ۴. دورۀ بلاغت مدرسی (دورۀ معاصر) که دوره متأخّرتر محسوب می شود و کتب درسی بلاغت فارسی را شامل است. کلیدواژه ها: بلاغت فارسی، دوره بندی، تاریخ بلاغت، بیان، بدیع.
دوره ۴، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
پرسشگری از ویژگیهای بارز شعر نو است. عنصر پرسش در تشکیل بیشتر مضمونهای شعر نو شریک است و برای فهمیدن فکر و اهداف شاعران باید پرسشهای گوناگون آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، عنصر پرسش در شعر ایران (نیما) و عراق (نازکالملائکه) بهعنوان دو نماینده از شاعران پیشرو شعر معاصر مقایسه و بررسی شده است. پرسش در شعر هر دو شاعر از کاربرد اصلی خود خارج شده و دستاویزی برای بیان احساسات و دیدگاه شاعران در مضمونهای مختلف اجتماعی و فلسفی میشود. این مقاله، ابعاد مختلف اندیشگانی و احساسی این شاعران را با استفاده از عنصر پرسش و چگونگی کاربست آن در فضای شعرشان بررسی میکند. همچنین پس از استخراج نمونههای شعری در مضمونهای مختلف، آنها را بهشیوۀ توصیفیـ تحلیلی و با رویکرد تطبیقی طبقهبندی و تحلیل کردهایم. شعر شاعران منتخب تا حد شگفتانگیزی بهخصوص در انتخاب پرسش بهعنوان قالب، برای بیان تفکرات و احساسات خود شبیه هم است؛ مضمونهایی مانند (مرگ، عشق، تنبه به امور سیاسی، بیان اعتراض، نارضایتی و غیره) در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش در شعر «نیما و نازک» ابزاری برای ایجاد داستان در شعر و خلق ماجرا است. شاعران از طریق تکرار ادات سوال یا طرح پرسش تجاهلالعارف یا از طریق استفاده از دو ادات استفهام در جمله (بیشتر در شعر نیما) بر ایدۀ خویش تأکید میکنند. از اینرو نتایج حاصل از این پژوهش در بهبود فن ترجمه و مطالعه متون مذکور از منظر علم معانی میتواند مفید واقع شود.
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در ترجمههای فارسی قرآنکریم برای فعل «کاد» و صیغههای مختلف آن که مسئلهای بحثبرانگیز در آثار نحوی، تفسیری و تحقیقی است، معادلهای متعددی برگزیده شده است. یکی از این معادلها، ساختهای فعلی مصدر «خواستن» است که در برخی از ترجمههای کهن و معاصر انتخاب شدهاست. پژوهش حاضر با بررسی ترجمههای مذکور و با دامنهای محدود در ۶۰ ترجمه منثور، به این مسئله میپردازد که آیا «خواستن» میتواند بار معنایی «کاد» را در ترجمه آیات قرآن انتقال دهد و کارکرد دقیق آن را عهدهدار شود یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بیان ویژگیهای نحوی و بلاغی فعل «کاد» در زبان عربی، ویژگیهای «خواستن» در دستور زبان فارسی ارزیابی و کارکرد بلاغی آن بررسی میشود. سپس با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، آیاتی که «خواستن» را بهعنوان برابر فارسی «کاد» میپذیرد، شناسایی و با اقامه دلایل نحوی- بلاغی، کارکرد مقاربه «خواستن» بهعنوان یکی از برابرهای معنایی مناسب برای فعل «کاد» در ترجمه قرآن، تبیین میشود. یافتههای پژوهش حاضر دال بر این است که فعل «کاد» با احتوای مفهوم کلی مقاربهالامر، در برخی آیات، حامل معنای اراده کردن، میل داشتن و قصد داشتن برای انجام دادن فعلی دیگر است و در برخی آیات، حامل معنای پیشبینی، توقع، انتظار، امکان و احتمال وقوع فعلی دیگر که در هر دو مورد، «خواستن» با احتوای مفاهیم مشابه و متعارف در زبان فارسی، میتواند بار معنایی «کاد» در آیات مورد نظر را انتقال دهد و کارکرد آن را متناسب با ساختار زبان فارسی، بر عهده گیرد.
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
بهام در مفهوم عام و رایج خود با ابهام در مفهوم هنری آن تفاوت دارد. ابهام به مفهوم شناخته شده اش و آن چنان که در برخی از منابع سنتی بلاغت مطرح می شود، مترادف با غموض و پیچیدگی است و نوعی ضدارزش تلقی می شود؛ در حالی که ابهام به مفهوم هنری خود، یکی از عناصر جوهری شعر است؛ زیرا مجال دریافت های متکثر و چندمعنایگی اثر را سبب می شود و این امکان را به خواننده می دهد تا به گونه ای در بازآفرینی اثر با آفریننده آن مشارکت داشته باشد. ابهام به معنای هنری خود، بیشتر در صور ابهام ذاتی و ارادی شعر نمود می یابد و بخشی از آن، محصول قریحه تربیت شده شاعر است. این پدیده ادبی بیشتر در هیات ابهام صرفی، ابهام نحوی، ابهام تصویری، ابهام تعبیری و ابهام توصیفی ظاهر می شود. هر یک از گونه های یادشده ابهام، پشتوانه ای از ارزش های بلاغی را نیز به همراه دارد. تحلیل هر کدام از گونه های ابهام، ابعاد مهمی از بار هنری شعر را آشکار می کند. گونه های مختلف ابهام ذاتی و ارادی با جلوه های هنرمندانه در گستره وسیعی از سروده های سرایندگانی مانند حافظ، سبب ظرفیت های تاویلی وسیعی شده است؛ به گونه ای که بخشی از مقبولیت سراینده بزرگی مانند حافظ که اغلب به عنوان شاعری ایهام پرداز شهرت یافته، در ابهام های هنری او است. این مقاله بر آن است تا با بحث درباره پیشینه دریافت ابهام به مفهوم هنری اش، به تحلیل هر یک از گونه های آن و شناخت بنیان ارزش هایشان بپردازد.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
اصطلاح فصاحت که در سنت بلاغت عربی - اسلامی همواره در هم نشینی و ارتباط با اصطلاح بلاغت به کار رفته است، به وضوح و روشنی در زبان اشاره دارد. چارچوب نظری فصاحت گروهی از خطاها را شامل می شود که باید از آن ها دوری کرد. ملاک های این چارچوب اغلب سلبی اند و فقط فصیح را از غیرفصیح جدا می کنند. در این نوشته می کوشیم ضمن به دست دادن توصیفی مجمل، اما روشن از مجموعه دیدگاه های سنتی در باب فصاحت و مسائل مرتبط با آن، به کمک یافته های زبان شناسی اجتماعی چارچوب جدیدی برای فصاحت پیشنهاد کنیم. در این چارچوب، ملاک ها ایجابی خواهند بود و ما را قادر خواهد ساخت تا الگوهای مختلف زبان اعم از کلمه، کلام، دستگاه خط و مانند آن را به شیوه موثرتری ارزیابی و درباره فصاحت آن ها داوری کنیم. چارچوب نظری جدید پنج ملاک دارد: اصالت، زیبایی، کفایت، کارایی و قابلیت پذیرش. تفکیک این ملاک ها برای فهم بهتر جنبه های مختلف فصاحت است و این ملاک ها در مقام کاربرد در نقد زبانی با هم در تعامل اند و با هم عمل می کنند. پیشنهاد چارچوب جدید به معنای رد و کنار نهادن چارچوب سنتی نیست. هدف اصلی، رفع محدودیت های آن چارچوب قدیم و احیای مفهوم فصاحت برای کاربست در انتقادهای زبانی در دوره معاصر است.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
علم بلاغت در زبان عربی و فارسی از ایدئولوژی اسلامی تاثیر فراوانی پذیرفته است. سرآغاز بسیاری از مطالعات بلاغی، مجادلات ایدئولوژیک بوده است. بسیاری از نویسندگان تاریخ بلاغت از ابتدا به تقسیم دلالت های زبان به حقیقی و مجازی اشاره کرده اند؛ اما یادآور نشده اند که در تطور بلاغت اسلامی برخی نظریه پردازان از اصل، منکر کارکرد مجازی زبان بوده اند. پژوهشگران نظریه انکار مجاز را به برخی از پیشینیان چون ابواسحاق اسفراینی (ف. ۴۱۷ ق) نسبت داده اند؛ اما کسی که با پافشاری از این دیدگاه دفاع کرده، ابن تیمیه دمشقی است. این مقاله پس از بیان درآمدی درباره مجاز و تاثیر باورهای ایدئولوژیک در شکل گیری نظریه های بلاغی، به زمینه های پیدایش بحث درباره انکار مجاز می پردازد، آن گاه آرای ابن تیمیه را بررسی می کند و تاثیرگذاری آن را در سیر تدوین بلاغت اسلامی نشان می دهد.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
استعاره از مهمترین صورخیال در بلاغت اسلامی و در عین حال یکی از مناقشه برانگیزترین مباحث آن است. امروز به دلایلی نیازمند بازخوانی بلاغت اسلامی و بویژه سیر تکامل نظریه استعاره هستیم. در این راه با مشکلاتی از قبیل ترکیبیبودن مفهوم استعاره، تعدّد و گوناگونی تعاریف آن در تاریخ بلاغت، مشخّص نبودن مرزبندی دقیق آن با برخی صور خیال در ادواری از تکامل نظریّه استعاره و تطوّر غیرخطی مفهوم آن در تاریخ روبهروییم. در این نوشته کوشیدهایم با در نظرداشتن مشکلات یادشده، انگارهای نو برای تکامل نظریه استعاره پیشنهاد کنیم و مبنایی نظری برای نگارش تاریخ استعاره بیابیم. در انگاره پیشنهادی، مفهوم ترکیبی استعاره به سه تلقّی «عربی»، «یونانی» و «جرجانی» تفکیک میشود و هریک از این تلقّیها در روایتی مستقل از منظر تاریخی بررسی میشود. سپس در گزارشی نهایی، تکامل «استعاره اسلامی» را که حاصل سنتز و تعامل این سه تلقّی است، روایت میکنیم. این نوشته در حکم طرحی نظری برای نگارش تاریخ استعاره در بلاغت اسلامی است.
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
متناقضنمایی یکی از جلوههای زیبایی بیان در آثار ادبی است. این هنر ادبی ممکن است به صورت تعبیر یا ترکیب به کار برود. در اشعار صائب هر دو صورت این شگرد ادبی در پیوند با هنرهای بلاغی و زیباییشناختی استعاره، تشبیه، تصویر دووجهی، کنایه، مجاز، ایهام و غلو درآمیخته و زیبایی مضمون و بیان او را دو چندان کرده است. کشف این پیوندها میتواند به فهم مقصود و مرام شاعر کمک شایانی میکند. در این مقاله اقسام متناقضنمایی همراه نمودار در اشعار صائب به دست داده شده و عوامل شکلگیری آن مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
نظریههای جدید زبانشناسی با مجازی دانستن زبان، ذاتی دانستن مسائل بلاغی در آن و انکار انحصار تعلّق این مسائل به زبان ادبی، باب تازهای در پژوهشهای بلاغی گشوده اند. موضوع پژوهش حاضر بررسی گونهای از تشبیه در زبان فارسی است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دادهها به شیوهی کتابخانهای و با استقرای تام از «امثال و حکم دهخدا» انتخاب شده است و با استفاده از شگردهای بلاغی رایج تجزیه و تحلیل شده است. دلیل انتخاب این منبع، بسامد تشبیهات در این اثر در مقایسه با آثار مشابه در این زمینه است. نتیجه نشان میدهد نشانههای بلاغی موجود در این تشبیه با تعلیق معنای اصلی، به القای معنای دیگری میپردازد، زیرا این نوع تشبیه روساختی تشبیهی و ژرف ساختی کنایی دارند؛ به عبارت دیگر، وجه شبه در این تشبیه خلاف تمامی تشبیهات شناخته شده، لازمی است در خدمت یک ملزوم و بیان معنی کنایی آن.
علیرضا فولادی،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
مراعاتالنظیر تا قرن پنجم هجری در کتابهای بلاغی اسم و رسم مستقلی ندارد و برپایۀ اسناد و مدارک موجود، نخست رادویانی از این آرایه نام برد، سپس بلاغیان دیگر آن را بیشتر مورد بحث قرار دادند و کمکم جایگاه این آرایه میان مباحث علم بدیع تعیین و تبیین شد. پیشتر، ضمن مباحثی مانند «ائتلاف»، «تقسیم» و «مقابله»، طرح کمرنگی از مبحث مراعاتالنظیر را ملاحظه میکنیم که چندان گویا نیست. در ادامه، به پیشینه بحث اشاره میکنیم. در مقالۀ حاضر، پس از بررسی پیشینۀ بحث مراعاتالنظیر، تعریف این آرایه را «تشکیل رابطۀ معنایی تناظر میان اجزای کلام برای ایجاد مضمون ادبی» دانستهایم و همین رابطه باعنوان «علاقه» بنیاد مجاز را نیز میسازد. مطالعۀ دقیق آمیغهای مراعاتالنظیر و کارکردهای تصویرآفرینی، مضمونپردازی، فضاسازی، مبنادهی و انسجامبخشی این آرایه، و معیارهای صحت، ابداع، وضوح و اعتدال برای ارزیابی آن، از دیگر دستاوردهای این مقاله است. این بحثها در بلاغت اسلامی معمولاً راجعبه مباحثی مانند مجاز، تشبیه و استعاره هم سابقه دارد.
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
استعاره به عنوان مبحثی مهم و قابل اعتنا از دیرباز در حوزههای فلسفی و ادبیات مطرح بوده است و متفکران و ادیبان از عهد درخشش تمدن یونان باستان تا امروز به آن پرداختهاند.
امروزه با پیشرفت و گسترش زبانشناسی، استعاره به عنوان فرایندی ذهنی- زبانی مورد توجه زبانشناسان بویژه زبانشناسان شناختی قرار گرفته است. از نظر این زبانشناسان، استعاره به مثابه ابزاری برای تفکر، درک و شناخت مفاهیم انتزاعی است.
نگارنده در این مقاله، ضمن طرح دیدگاههای نوین در این حوزه با تأکید بر نظریات زبانشناسان شناختی بویژه جرج لیکاف به شناسایی و معرفی استعاره در شعرهای قیصر امینپور در آخرین دفتر شعر او«دستور زبان عشق» میپردازد.
لیکاف با تأکید بر نظریّه معاصر، استعاره را در مفهومی متفاوت، یعنی نگاشت بین قلمرو در نظام مفهومی به کار گرفته است.
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده
هیچانهها، اشعاری هستند که بهسببِ گریز از اصول و قواعد ادبیات نوشتاری رسمی، از ادبیات شفاهی و عامیانه سرچشمه میگیرند و آمیزهای از بازیهای کلامی و موسیقایی بهشمار
میروند که بهظاهر، حاوی پیامی نیستند. هیچانهها با اینکه بیمعنا بهنظر میرسند؛ اما سرشار از حرکت و رویدادند. مفاهیمِ بههم پیوسته هیچانهها و خیالانگیزی بسیارشان، دنیایی پر از هیجان را برای کودک بهتصویر میکشد؛ دنیایی که قاعده و قانونی ندارد و مانند تخیل کودکان به هرجا که دلش بخواهد سر میزند و از هر چیزی که بخواهد قصهای میسازد. این پژوهش بهیاری گردآوری دادهها بهروش کتابخانهای و بر پایه تحلیل دادهها، عمدتاً بهصورت کیفی و روش استدلالی استقرایی، با بررسی «بلاغت زیباشناسی»، ازجمله هنجارگریزی زبانی و نحوی، مشارکت حسی، آهنگین بودن، خیالپردازیهای نامتعارف، وارونگی تصویر، تصویرسازیهای فرا واقعیتی، پویاسازی و جانبخشی به اشیا، بیزمانی و بیمکانی و نیز «بلاغت معناگریزی»، ازجمله معناستیزی، حتی بیمعنایی، فقر اندیشه و تکرار محتوا به تحلیل هیچانهها میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد، هیچانهها اشعاری پویا و زنده در عرصه ادبیات عامیانه هستند که متناسب با شرایط زمانی و مکانی، تغییر و تحول مییابند و ویژگیهای بلاغی زیباشناسی و معنایی آنها، بیشتر در ساختارهای زبانی و فرم نمود پیدا میکند و هنجارشکنی در حوزه همنشینی و جانشینی از مهمترین ویژگی آنهاست. معناگریزی نیز از ویژگیهای جداییناپذیر هیچانهها بهشمار میرود.
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
معجزۀ پیامبر اسلام خلاف معجزات دیگر پیامبران، کتاب بود و این کتاب در میان مردمی فرستاده شد که به فصاحت و بلاغت شهرت داشتند. اعجاز بلاغی یکی از ابعاد اعجاز این کتاب آسمانی است. این کتاب جاودانه با فصاحت و بلاغت خاص به بیان حقایق میپردازد؛ حقایقی که به زیباترین شکل آراسته شده است و در روح شنونده تأثیر میگذارد. همگان باید از محتوای قرآن آگاه گردند و راه دستیابی به چنین هدفی ترجمۀ هر چه دقیقتر این کتاب آسمانی است؛ بنابرین اهمیت ترجمۀ قرآن بهدلیل اهمیت و ویژگیهای آیین اسلام است. هدف پژوهش حاضر آن است که با بررسی دقیق ترجمههای قرآن به زبان روسی، امکان دستیابی به معنا و مقصود دقیقتر آن فراهم شود. در این پژوهش سعی شده است تا از میان انواع صنایع ادبی و ساختارهای زبانی که در فرایند ترجمه باید به آن توجه شود، به برخی از جنبههای ساختارهای بلاغی و آوایی قرآن بپردازیم. بدین منظور، مثالهایی از قرآن آورده شده است تا در بحثی مقایسهای با رویکرد زبانشناسی مقابلهای، مشکلات ترجمۀ آنها را بررسی کنیم.
سیما رحمانی فر، روح الله هادی،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
زبان مجازی بهوسیله حذف ارجاع، استعاره، کنایه، رمز و غیره همواره مرجع سخن و مدلول خود را پنهان و نفی میکند؛ در نتیجه عناصر متن با یکدیگر تنش پیدا میکنند. یکی از ابزارهای کارآمد برای گریز از شفافگویی آیرونی است. این صنعت همواره یکی از شیوه-های برخورد انسان با جهان بوده است و بالطبع در بیان نیز ویژگیهای خاصی را پدید میآورد. هدف از نوشتن این مقاله نقد و تحلیل ۹ مقالۀ موجود به زبان فارسی (بر حسب جستوجوی نگارنده) در زمینۀ آیرونی به منظور رفع هرچه بیشتر ابهام معنایی این اصطلاح است. روش این تحقیق توصیفی_تحلیلی و ابزارگردآوری اطلاعات برگهنویسی و حوزۀ مطالعات کتابخانهای است. طبق یافتههای این تحقیق آیرونی شگردی است که نویسنده با پنهانکاری و بیطرف نشان دادن خود، کلام یا موقعیتی دارای دو مفهوم معتبر و دوگانه خلق میکند که مفهومی غیر از ظاهر و نمود آن و معمولاً خلافش موردنظر است، بهنوعی که دریافت خواننده با توجه به بافت کلام یا موقعیت و اغلب با غافلگیری و ریشخند همراه است. مقالههای مورد بررسی گذشته از ارزش و جایگاهی که در شناساندن آیرونی دارند، به علت غربی بودن این اصطلاح، و تعدد و ابهام معنایی آن از نقایص و خطاهای علمی نیز برکنار نیستند. نگارندگان این مقالهها اغلب تعریفی نهایی از آیرونی با توجه به نظر منتقدین غربی و داخلی ارائه نکرده و به نقل قولها بسنده نمودهاند. نکتۀ دیگر اینکه ضعف اساسی این مقالهها بیشتر در ذکر نمونههای آیرونی در ادب فارسی است و پژوهشگران گاه در این زمینه دچار اشتباه شدهاند.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
در این پژوهش انسجام، عوامل انسجام و نقش عنصر بلاغت در ایجاد آن در متون نثر فنی بررسی میشود. انسجام متن در گرو وجود عواملی درون متن است که با ایجاد پیوندهای ساختاری و معنایی باعث یکپارچگی آن میشود. به نظر میرسد که صناعات بلاغی از جمله تشبیه و استعاره در کنار عوامل زبانی در انسجام بخشیدن به متون نثر فنی مؤثر است. در بررسی نمونهها ابتدا متن از نظر میزان و چگونگی توزیع عوامل انسجامی در آن، بررسی و نقش هر یک از عوامل صوری انسجام در پیوند دادن اجزای آن بر اساس دیدگاههای هالیدی و حسن درباره انسجام تحلیل شده است. پس از آن به نقش صناعات بلاغی و از آن میان تشبیه و استعاره در ایجاد پیوندهای معنایی و در نتیجه انسجام بخشیدن به متن پرداخته شده است. در پایان، این نتیجه بهدست آمد که در متون نثر فنی افزون بر عوامل صوری انسجام، عوامل بلاغی چون اقسام تشبیه و استعاره، بویژه تمثیل و استعاره مرکبکه در سطح کلام و فراتر از جمله محقق میشود، نیز در ایجاد پیوند میان اجزای متن و درنتیجه انسجام آن دخالت دارد.
دوره ۹، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
ایجاز «حذف»، اسلوبی رایج در زبان طبیعی، گونهای ممتاز در کنار ایجاز «قِصَر» و نشاندهندی فشردگی کلام در مفهوم خود است؛ بیآنکه برای آن نقیصهای به شمار آید. قرآن کریم که خود در بستر زبان طبیعی نازل گردیده، از اسلوب حذف بهدرستی و فراوانی بهره برده است؛ لذا بررسی و شناخت آن، در فهم و ترجمهی آیات قرآن حائز اهمیت میشود و بیتوجهی بدان، دریافت معنا را با آسیبهایی روبرو میسازد. بررسی جامع موارد موجز دانسته شده، ما را با دو نوعِ «حذف زبانی» و «تخفیف غیرزبانی» آشنا میسازد. طبق آموزههای معناشناختی، حذف زبانی بر اساس سیاق متن (بافت زبانی) رخ میدهد اما تخفیف غیرزبانی، مبتنی بر بافت موقعیت و دانش پیشزمینهی مخاطب (بافت غیرزبانی) انجام میگیرد. نوع اول یعنی حذف زبانی، با اسلوبهای نحوی و دستوری، قابلکشف است اما نوع دوم یعنی تخفیف غیرزبانی، تنها با احاطه بر بافت غیرزبانی شناسایی میشود. با وجود این، اکثر تفصیلهای مفسران برای موارد تخفیفیافته در قرآن، از ضابطهی علمی خاصی برخوردار نیست؛ گویا هریک از مفسران با پیشفرضهای گوناگون به تفصیل آیات پرداختهاند. مقالهی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از دانشِ «معناشناسی کاربردی» ضمن بررسی نمونههای متعدد قرآنی، به معرفی و تحلیل پدیدهی «تخفیف» در کنار «حذف» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علاوهبر «بافت زبانی»، دانستن و تحلیل «بافت غیرزبانیِ» آیات نیز از لوازم مهم فهم، تفسیر و ترجمهی قرآن کریم است.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
پیوندهای بینامتنی در نظریه صورتگرایی، نظریه بینامتنیت کریستوا، نظریه ترامتنیت ژنت و نظریه اضطراب تأثیر بلوم، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متنهای پیشین که در متنهای پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریهپردازان حوزه پیوندهای بینامتنی، نظریه ترامتنیت خود را در پنج محور صورتبندی کرده که یکی از آنها محور بینامتنیت است. وی بینامتنیت را به سه گونه پیوند بینامتنی، آشکاراـتعمدی، پنهانـتعمدی و ضمنی، تقسیم کرده و حوزه مفهومی هر یک از این تعبیرها را هم تعریف و تحدید کرده است. این مقاله با درنظرگرفتن این نکته که در نتیجه آموزههای تعلیم فن شعر و دبیری جلوههایی از پیوندهای بینامتنی در بلاغت اسلامی، فارسی و عربی، ظهور کرده است، با بهرهگیری از شیوه توصیفیـتحلیلی به بررسی تطبیقی محورهای سهگانه بینامتنیت از دیدگاه ژرار ژنت و بخشهایی از نظریه بلاغت اسلامی میپردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که برخی صناعات ادبی، مانند تضمین، تلمیح، حل، درج و اقتباس و نیز برخی سرقتهای ادبی مطرح در بلاغت اسلامی، با نمونههایی از الگوی سهگانه بینامتنیت همخوانی دارند.