جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای برنامه درسی


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش، شناسایی چالش‌ها و استلزام­ های آموزش زبان انگلیسی در نظام برنامه درسی رسمی آموزش ‌و پرورش ایران بود. سؤالات پژوهش معطوف به آموزش زبان انگلیسی در اسناد بالادستی، وضع موجود آموزش زبان انگلیسی، چالش‌های فراروی یادگیری و استلزام­ های آموزش زبان انگلیسی در مدارس بود. قلمروی مطالعه شهر سرایان در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بود. برای انجام پژوهش از تحلیل سند، پیمایش، پدیدارشناسی، مطالعه تطبیقی و گروه بحث متمرکز استفاده شد. برای بررسی تجارب متخصصان موضوعی و دبیران زبان انگلیسی و دانش­ آموزان از مصاحبه و برای بهره ­گیری از تجارب دیگر کشورها، فرایند آموزش در چهار کشور که به‌صورت هدفمند و بر اساس نظر متخصصان موضوعی و با ابتناء به دو معیار پیشرفت در آموزش زبان انگلیسی و مشابهت فرهنگی انتخاب‌شده بودند؛ به‌صورت تطبیقی مطالعه شد. ناکارآمدی در تدریس، شیوه سازمان­دهی محتوایی، انگیزه ناکافی و فضای نامناسب یادگیری از مهم­ترین چالش­ ها و تغییر روش تدریس، افزایش زمان آموزش، یاددهی از سنین پایین‌تر، بازآموزی دبیران، بازنگری فنون سنجش، بازطراحی فضای فیزیکی و بازنگری در محتوا ازجمله استلزام ­های تعیین‌شده برای آموزش اثربخش زبان انگلیسی در برنامه درسی رسمی بودند.


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

این مقاله با توجه‌کردن به نقاط قوت برنامه درسی ملی، در‌ صدد نقد و ارزیابی رویکرد این سند نسبت به آموزش زبان‌های خارجی از سه منظر می‌باشد؛ ۱. بررسی بخش زبان‌های خارجی از دیدگاه مبانی نظری و روش‌شناختی و هماهنگی و شفافیت محتوای درونی؛ ۲. نقد و بررسی محتوایی بر اساس مبانی بنیادین سیاستگذاری موجود در ادبیات مربوطه و ۳. نقد بخش مربوطه بر اساس اسناد کلان کشور. بدین منظور ابتدا بخش‌های مرتبط برنامه درسی ملی را تحلیل محتوایی کردیم. نتایج نشان می‌دهد که برنامه موجود علاوه بر اینکه دارای نقاط قوتی از جمله حرکت به سمت تمرکز‌زدایی و افزایش ساعات تدریس آموزش زبان انگلیسی است، دارای نقاط ضعفی همچون عدم‌هماهنگی و ارتباط اهداف و ابهام و عدم‌شفافیت بعضی مطالب مطرح‌شده نیز می‌باشد. سپس برای نقد سند از دیدگاه دوم، برنامه درسی ملی بر اساس شش اصل مستخرج از ادبیات مربوطه مورد ‌ارزیابی قرار گرفت که نتایج نشان‌دهنده هماهنگی و گاه نا‌هماهنگی محتوای سند با این اصول است. در ادامه محتوای بخش زبان‌های خارجی برنامه درسی ملی به عنوان یک حوزه یادگیری از نقطه‌نظر همخوانی با اهداف و جهت‌گیریهای مطرح‌شده در اسناد کلان کشور مورد ‌بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که بخش زبان‌های خارجی برنامه درسی ملی (نگاشت سوم) نمی‌تواند زمینه را برای رسیدن به اهداف مطرح‌شده در اسناد بالا دستی فراهم کند. در پایانِ مقاله حاضر، راهکارهایی برای تدوین راهنمای برنامه درسی زبان انگلیسی ارائه شده است.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

بی‌میلی دانشجویان به برقراری ارتباط در یک زبان خارجی که به معنی گرایش به اجتناب از مکالمه شفاهی است، یکی از اصلی‌ترین معضلات معلمان زبان است؛ به طوری‌که اگر منشأ این بی‌میلی مشخص شود، معلمان زبان می‌توانند تصمیمات بهتری درباره کمک به زبان‌آموزانی بگیرند که در برقراری ارتباط کم‌میل به نظر می‌آیند و معمولاً در تعاملات مشارکت نمی‌کنند. با این حال میزان این بی‌میلی در افراد متفاوت یکسان نیست و ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شده باشد. این پژوهش به بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی و جنسیت دانشجویان با میزان بی‌میلی آن‌ها به برقراری ارتباط در یک زبان خارجی پرداخته است. به این منظور پرسشنامه‌های معتبر «پنج عامل اصلی شخصیت» و پرسشنامه «بی‌میلی به برقراری ارتباط» به ۲۵۰ آزمودنی ارائه شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که از پنج عامل اصلی شخصیت (برون‌گرایی، عصبیت، وجدانی‌بودن، تجربه‌پذیری و سازگاری)، برون‌گرایی بهترین پیش‌بینی‌کننده بی‌میلی به برقراری ارتباط بود که رابطه معکوسی با آن داشت. دومین و سومین عامل پیش‌بینی‌کننده، عصبیت و وجدانی‌بودن بودند که به‌ترتیب رابطه مستقیم و معکوسی با بی‌میلی به برقراری ارتباط داشتند. همچنین براساس نتایج به‌دست‌آمده از آزمون t، هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه پسر و دختر دیده نشد. در پایان، با تحلیل نتایج مطالعه براساس پژوهش‌های پیشین، اهمیت یافته‌ها برای معلمان و دست‌اندرکاران امر آموزش زبان مورد بحث قرار گرفته است. واژگان کلیدی: ویژگی‌های شخصیتی، جنسیت، تمایل به برقرای ارتباط، بی‌میلی در برقراری ارتباط.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

 پژوهش حاضر را با هدف بررسی میزان کارآمدی آموزش زبان عربی عمومی در مقطع متوسطه، ازنظر دبیران و دانش‌آموزان شهر کرمان، انجام داده‌ایم. این پژوهش از نوع پژوهش‌های کاربردی، پیمایشی و کمی است و برای اندازه‌گیری نظر دبیران و دانش‌آموزان، از دو پرسش‌نامه محقق‌ساخته استفاده کرده‌ایم. جامعه این پژوهش شامل همه معلمان زن و مرد عربی و دانش‌آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه رشته‌های ریاضی و تجربی دبیرستان‌های دولتی شهر کرمان، در سال تحصیلی ۹۰- ۹۱ است. نمونه مورد بررسی را به‌شیوه تصادفی طبقه‌ای و با انتساب متناسب انتخاب کردیم که شامل ۳۰ دبیر زن، ۳۰ دبیر مرد و ۲۳۶ دانش‌آموز است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که میزان هماهنگی هدف آموزش زبان عربی (فهم متون دینی) با معیارهای انتخاب هدف در برنامه‌ریزی درسی، میزان تطابق محتوای کتاب‌های درسی عربی با معیارهای انتخاب محتوا در برنامه‌ریزی درسی، میزان آمادگی دبیران عربی برای تدریس درس زبان عربی، میزان تحقق اهداف برنامه درسی عربی، میزان تسلط دانش‌آموزان به مهارت‌های زبانی، میزان انگیزه و علاقه دانش‌آموزان به یادگیری زبان عربی و میزان آشنایی دانش‌آموزان با مهارت‌ها و راهبردهای یادگیری زبان عربی پایین‌تر از حد مطلوب است. با توجه به این یافته‌ها نتیجه می‌گیریم که به آموزش زبان عربی به‌عنوان زبان دوم/ خارجی، به‌طور علمی توجه نشده است و تا حد مطلوب فاصله زیادی دارد و برای رسیدن به نتایج مطلوب، تحولات جدی و همکاری بخش‌های مختلف لازم است. از مهم‌ترین راهکارها برای بهبود این وضعیت، ارتقای سطح آموزش پیش و ضمن خدمت معلمان زبان عربی است.

دوره ۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

نیازسنجی یکی از مؤلفه‌های مهم برنامه درسی است که به‌دنبال کشف نیازها، خواسته­ها، علایق، سلیقه‌ها، مشکلات و ضعف­های زبانی زبان­آموزان و فاصله میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب است. در این جستار، می­کوشیم ازطریق نیازسنجی، مشکلات زبانی دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی را تحلیل کنیم تا نمودی واقعی از وضعیت برنامه درسی فعلی مهارت­های زبانی در این رشته و فاصله آن با وضعیت برنامه درسی مطلوب را ارائه کنیم. روش پژوهش پیمایش و ابزار پژوهش پرسش‌نامه محقق‌ساخته است. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه مدرسان مهارت­های زبانی و دانشجویان ترم ششم مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی است. روش نمونه‌‌گیری تصادفی خوشه­ای و روش تحلیل داده­ها کمی (توصیفی و تحلیلی) است. در پژوهش حاضر، به‌دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که دانشجویان به چه اندازه در هریک­ از مهارت‌های زبانی اصلی، مهارت­های فرعی و استراتژی­های مهارت­ها با مشکل روبه‌رو هستند و مشکلات زبانی دانشجویان بیشتر از ضعف آنان در کدام‌یک از توانش­های زبانی ناشی است. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که دانشجویان در مهارت­های شنیدن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن بالای حد متوسط با مشکل روبه‌رو هستند و مشکلات زبانی آنان ممکن است از ضعف توانش ارتباطی (توانش دستوری، توانش زبانی- اجتماعی و توانش تحلیل گفتمان) ناشی باشد.

دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده

هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش برنامه درسی ساختار مدار در محیطهای آموزش زبان انگلیسی است که در آن زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجه و نه زبان دوم تدریس می‌شود. مقاله با بررسی اجمالی برنامه درسی ساختار مدار شروع شده و به نقاط ضعف آن می‌پردازد. سپس نقش دستور زبان در آموزش زبان انگلیسی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. سرانجام پیشنهاد می‌شود که به دلیل نقش اساسی آموزش دستور زبان در آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجه، برنامه درسی ساختار مدار در این‌گونه کلاسها کارایی بیشتری دارد. برنامه درسی ساختار مدار ارائه شده در این مقاله دو ویژگی دارد؛ اول، با سیستم درونی فراگیری پیشنهاد شده به وسیله تحقیقات روانشناختی زبان همخوانی دارد؛ دوم، از فعالیتهای آموزشی نسبتاً جدید نظیر تمرینهای ارتباطی و بالابردن سطح هوشیاری زبانی بهره می‌گیرد.
علیرضا محمدی کله‌سر،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

گرایش‏های مصوب رشته زبان و ادبیات فارسی در کنار برخی فایده‏ها، اشکالاتی بنیادین نیز دارند. مهم‌ترین اشکالشان فقر مبانی نظری در تعریف این گرایش‌هاست. همین فقدانِ بنیان‌های نظریِ مشخص و روشمند، موجب دخالت برخی مبانی و پیش‌فرض‌های ناآگاهانه در هدف‌گذاری این گرایش‌ها و تعریف برنامه‌های درسی آن‌ها شده است. در مقاله حاضر با مرور برخی از این گرایش‏ها به بحث درباره این مبانی غیرروشمند و مشکلات و آسیب‌های آن‌ها پرداخته‏ایم. مهم‏ترین این موارد عبارت‌اند از: فهم متعارف از ادبیات و مفاهیم وابسته، تغییر ماهیت برخی دروس و گرایش‌ها در اثر سلطه ادبیات عامیانه، تقلیل‌گرایی در نگاه به متون و موضوعات به‏سبب تأکید سطحی بر بومی‌سازی، و تکیه بر رویکرد تک‌رشته‌ای. این موارد پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ یعنی وجود یکی از آن‌ها (به‌ویژه تکیه بر فهم متعارف از ادبیات) در یک گرایش،‏ کم‌و‌بیش دیگر اشکالات را نیز در آن گرایش ایجاد کرده است. این مبانی غیرروشمند، بیش از همه بر ضعف نگاه پژوهشی در ادبیات دانشگاهی اثرگذارند و به فاصله گرفتن از نگاه انتقادی و مسئله‌محور در این گرایش‌ها دامن زده‏اند. در این مقاله بر برخی دیگر از معیارها همچون توجه به رویکرد میان‌رشته‌ای برای گسترش روشمند و پژوهش‌محور رشته ادبیات نیز تأکید شده است.
 


صفحه ۱ از ۱