جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای بررسی انتقادی
دوره ۷، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
در این پژوهش به تحلیل متون مطبوعاتی ایران و آمریکا (دو روزنامه کیهان و واشنگتنپست) پرداخته شده است. رویکرد مورد استفاده برگرفته از الگوی ونلیوون (۲۰۰۸) است و محقق میکوشد نشان دهد جهانبینی صاحبان رسانهها چگونه به نویسندگان مطبوعات منتقل شده و در قالب متن بازتاب مییابند. هدف از این تحقیق یافتن پاسخی برای این سؤال است که مسائل سیاسی کشور سوریه چگونه در دو روزنامه بازنمایی شده و اگر تفاوتی در این بین وجود دارد، چگونه میتواند بیانگر نقطهنظر سیاسی صاحبان رسانهها باشد. این پژوهش به بازنمایی «کنش اجتماعی» پرداخته، پنج تقابل دوگانه را در ده متن استخراجی در بازه زمانی ۲۰ تیر تا ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ بررسی نموده و میزان تأثیرگذاری هر تقابل بر گفتمان را نمایش میدهد. نتایج بیانگر این است که مطبوعات ایران و آمریکا مسائل سیاسی روز را در راستای سیاستهای دولت خود بازسازی میکنند و نویسندگان به منظور القای جهانبینی خود به گونهای هدفدار و کاملاً متفاوت از تقابلها برای بازنمایی کنش اجتماعی بهره جستهاند. از میان تقابلهای بررسی شده، تقابل نشانهای- مادی، فعالسازی-غیرفعالسازی، عاملنمایی-عاملزدایی و انتزاعی-عینی به شیوهای متفاوت در ساختار گفتمان فارسی و انگلیسی نمود یافتهاند و این امر ریشه در تفاوت اساس دیدگاه صاحبان رسانه دارد.
زهرا پیرصوفی، کاووس حسنلی،
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
بازخوانی کارنامهی پژوهشهای ادبی، با هدف ارزیابی کیفی و شناسایی ضعفها و قوتهای آنها یکی از اقدامات علمی شایسته و مهم است؛ اما فراوانی و پراکندگی پژوهشهای علمی در یک موضوع خاص، گاه شناسایی و تحلیل موضوعات پیشین را برای پژوهشگران دشوار میکند. در نتیجهی این دشواریها، مقالههایی همگون و تکراری نگاشته و از پویایی و رشد حوزههای علمی کاسته میشود. پژوهشگران هر حوزه، با شناسایی و بررسی انتقادی پژوهشهای پیشین میتوانند از انجام پژوهشهای تکراری و همسان پیشگیری کنند. نگارندگان این مقاله با توجه به لزوم چنین نگرشی در حوزهی پژوهشهای ادبیات فارسی بر آن شدند تا به بازیابی، معرفی و بررسی همهی مقالههای علمیپژوهشی که در پیوند با یکی از موضوعات مهم و کاربردی این حوزه، یعنی شخصیت و شخصیتپردازی نگاشته شده، بپردازند؛ ازاینرو با مراجعه به پایگاههای ذخیرهی مقالهها، آن دسته از مقالههای علمیپژوهشی فارسی را که به بررسی شخصیت و شخصیتپردازی در ادبیات داستانی معاصر پرداخته بودند انتخاب شدند. سپس، ۷۳ مقالهی یافتهشده از نظر روششناسی، اهداف و پرسشها، تعداد و نوع نمونههای بررسیشده، نظریههای استفادهشده، یافتهها، منابع و... بررسی و تحلیل شدند. بنابر یافتههای این پژوهش، کاستیها و اشکالات مقالههای یادشده را میتوان در موارد زیر دستهبندی کرد: ابهام و نقص در برخی چکیدهها، ضعف در ساختار و روش تحقیق، ناهماهنگی اجزای تحقیق و تکرار برخی موضوعات، رویکردها و منابع. توجه به موضوعات تازه و نظریههای نو، مطالعات بینارشتهای و همکاری با دانشآموختگان رشتههای دیگر، دقت در انتخاب نظریههای کارآمد و استفاده از روشهای مناسب تحقیق از قوتهای برخی مقالات بودند.
نجمه حسینی سروری،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
موضوع این مقاله، بررسی انتقادی سی مقالۀ نوشتهشده دربارۀ شباهتهای حکایتها با داستانهای مینیمالیستی است. بدین منظور، مقالههای مورد بحث در دو زمینۀ رعایت اخلاق و اصول پژوهشهای علمی، و دقت و صحت تحلیلها و یافتهها، بهروش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شدهاند. نتایج این بررسی نشان میدهد اِشکال مقالهها از نظر رعایت اخلاق و اصول پژوهشهای علمی عبارتاند از: سرقت از خود، ساختار قالبی مقالات، عناوین تکراری و شبیه به هم، بیتوجهی به پیشینۀ پژوهش و نقص در ساختار منطقی قسمتهای مختلف مقالات و نیز رعایت نکردن امانتداری یعنی گرتهبرداری و نقلقول از منابع بدون ارجاع به منبع اصلی یا واسطه، نقل نادرست یا تغییر گفتههای منابع پیشین. همچنین پرداختن به متنهای غیرداستانی، حاشیهروی و ذکر موضوعات غیرضروری و نامربوط، آوردن شواهد و تحلیلهای نادرست، دقت نکردن در صحت گزارهها و درنهایت فقدان یافتههای جدید، بدیع و صحیح، مهمترین مواردی است که نشان میدهد تمام مقالههای مورد بررسی فاقد دقت و صحت شایستۀ پژوهشهای علمی هستند. با توجه به اینکه هدف همۀ مقالهها اثبات اینهمانی دو نوع ادبی است، نوشته شدن این تعداد مقاله در موضوع مورد بحث، ضرورتی ندارد و بهعلاوه پرداختن به موضوع حتی در یک مقاله، نهتنها کمکی به درک بهتر این دو نوع ادبی نمیکند، بلکه بهدلیل مخدوش کردن احکام و قواعد نهادی دو نوع ادبی، مشکلاتی را پیشِروی مخاطبان و پژوهشگران قرار میدهد.
فرزاد بالو، رضا رضاپور،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
«خاموشی و سکوت» در آثار و اشعار مولانا از مفاهیمی است که ذهن و زبان پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ چنانکه با تأملی در کارنامۀ مولویپژوهی، کتابها و مقالاتی را مییابیم که از نظرگاههای مختلف عرفانی، کلامی، زبانشناختی و... کوشیدهاند این مفاهیم را شرح دهند. در این پژوهش، با دیدگاه انتقادی ـ تحلیلی، ضمن طبقهبندی و شرح رویکردهای گوناگونی که پژوهشگران با محوریت موضوع خاموشی و سکوت در آثار و اشعار مولانا داشتهاند، این پرسش بنیادین مطرح شده که حلقۀ مفقودۀ این پژوهشها کجاست. این حلقۀ مفقوده بیتوجهی پژوهشها به سکوت از منظر هرمنوتیکی و آشکارکنندگی آن است. سکوتی هرمنوتیکی که بهوسیلۀ آن کلام حق بر زبان عارف بازتاب مییابد. به تعبیر دیگر، در این پژوهش، تبدیل شدن عارف به زبان حق بهوسیلۀ ساحت هرمنوتیکی سکوت میسر دانسته شده، نهفقط از طریق سکوت صِرف مولانا در مقام عارف.