جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای بدن‌مندی


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

گفتمان روایی و چینش اجزای آن که جهان روایت را بازنمایی می‌کند، شرایط دسترسی به جهان‌بینی و ارزش‌های نهفته در متن را فراهم می‌سازد؛ به همین دلیل در شناخت چندجانبهٔ متن ادبی، اهمیت فراوان دارد. گفتمان روایی، از یک نمونه‌ٔ روایی به نمونه‌ی روایی دیگر تغییر می‌یابد؛ زیرا تجارب و دریافت‌هایی که نویسندگان در تعامل با جهان پیرامون خود دارند، تأثیر یکسانی بر شناخت آن‌ها ندارد. در «بیرون از گذشته میان ایوان» اثر «مهری بهرامی»  جهان‌های مختلف با یکدیگر هم‌زیستی دارند و مرزی میان واقعیت و خیال وجود ندارد. ایده‌ٔ چندجهانی به فهم گفتمان روایی داستان کمک می‌کند. هدف اصلی این نوشتار آن است تا با بررسی گفتمان روایی رمان، گزینش عناصری که از طریق آن نویسنده، داستان و جهان‌بینی حاکم بر متن را می‌سازد، نشان داده شود. این پژوهش متن‌محور است و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. مسئله‌ٔ اصلی این نوشتار بررسی مؤلفه‌هایی چون نوع روایت، انواع راوی و پیوند آن با شخصیت‌ها، تجارب بدن‌مند راوی و شخصیت‌ها و همسو با آن شکل‌گیری اشیاء زیبایی‌شناختی و نمادین و موقعیت‌های مکانی نهفته در روایت است. در این رمان، عملکردهای ذهن راوی و ارتباط او با سایر عناصر سازنده‌ٔ متن، کارکرد هویتی دارند و جهان‌بینی متن را در راستای به تصویر کشیدن زنی که می‌خواهد از گذشته‌ٔ فرهنگی و تاریخی‌اش عبور کند و خویشتنی تازه از خود بیافریند، بازتاب می‌دهند.
 

دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

طرح‌واره‌های تصوری به­دلیل اهمیتی که در درک مفاهیم انتزاعی انسان دارد، مقوله­ای مهم در مطالعات زبانی است. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدن­مندی طرح‌واره‌های تصوری در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای نظریۀ بدن‌مندی شناخت در معنی­شناسی شناختی از دیدگاه جانسون (۱۹۸۷) پرداخته است. روش انجام این پژوهشِ کمّی به‌صورت مقایسه­ای بین دو گروه از افراد نابینا و همتایان بینا انجام ‌شده است. بدین ترتیب ۴۸ آزمودنی بینا و نابینای مطلق مادرزاد زن و مرد با تحصیلات دیپلم و لیسانس در سن ۱۸ تا ۲۸ سال، به­منظور بررسی متغیرهای اثرگذار جنسیت، سطح تحصیلات و سن، ارزیابی شدند و از آن‌ها خواسته شد ۳۰ واژۀ منتخب بر مبنای راهکارهای ریسی بیتی و پگی (۱۹۹۱) را توصیف کنند و بر این اساس طرح­واره­های تصوری استفاده‌شدۀ آن‌ها بررسی شد. بررسی­های صورت­گرفته نشان داد که نابینایان با توجه به فقدان حس بینایی­، از توصیفات واژگانی بیشتر و به‌مراتب طرح‌واره‌های تصوری بیشتری نسبت­به همتایان بینایشان استفاده می­کنند، به‌طوری‌ که آزمودنی­های نابینای زن لیسانس با بیشترین استفاده از طرح­واره­های تصوری گزارش شدند. آمارها نشان داد که از انواع طرح‌واره‌های مطرح­‌شدۀ جانسون (۱۹۸۷) به­ترتیب طرح‌واره‌های حرکت و چرخه بیشترین و کم­ترین میزان کاربرد در هر دو گروه منتخب را دارند. همچنین بررسی­ها نشان داد که  متغیرهای سن، جنسیت و سطح تحصیلات به‌مثابۀ عوامل اثرگذار هیچ تأثیری در درک طرح­واره­های تصوری توسط افراد نابینا و همتای بینایشان نداشته­اند.  
 
 
مریم حیدری، زهرا آقابابایی خوزانی،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

فارغ از پیام آشکار که بر پوستۀ هر متنی به نمایش درمی‏آید، گاهی گفتمان دیگری در ضمیر محتوا وجود دارد که نیت سازندگان متن را در حمایت از پوسته به‌چالش می‏کشد. در پرتو دگر‏خوانی و واسازی آثار، هزارتوهای تاریک، روشن  و مفاهیم تازه‏ای ارائه میشوند. دو روایت فردوسی و ثعالبی از داستان «اسکندر و دختر پادشاه هند»، با  تفاوتی معنادار در پایان‏بندی، داستانی آشنا از پیوند زناشویی دختر زیبای مغلوب با پادشاه فاتح است، اما در بررسی گفتمان ثانویه، سازوکارهای اِعمال قدرت بر بدن برجسته می‏شوند. این سازوکارها برخلاف تصور رایج، تنها تعذیب نیستند، بلکه علم‏النظر یا جمال‏شناسی نیز نوعی شبکۀ مراقبت تلقی می‏شود که با ورود زن از عرصۀ «دیگری» (خانۀ پدری) به حیطۀ «خود» (خانۀ همسر) پایان نمی‏یابد؛ بالعکس، زن آن هنگام که از آزمون بدن‏مندی که نهاد قدرت آن را تدارک دیده است، سربلند بیرون می‏آید، با عدول از هنجارهای جامعه‏پذیری، به‌مثابۀ تهدیدی برای تمامیتخواهی نظام حاکم به‌شمار می‏رود و طرد می‏شود. در این مقاله به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی و با نگاه جامعه‏شناسانه، عناصر موجود در داستان مذکور واسازی شده‏اند و با بهره‏‏گیری از آرای اندیشمندان این عرصه به‌ویژه میشل فوکو به روابط متقابل سه عنصر «زیبایی»، «دانش»، و «قدرت» پرداخته شده ‏‏است. 
 


صفحه ۱ از ۱