۳۲۵ نتیجه برای بافت
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
معنیشناسی توزیعی، روشی نوساختگراست که برای شناخت معنی، به کاربرد واژگان در متون واقعی توجّه دارد و بهکارگیری آن، حدود معنایی یک واژه را در مقایسه با دیگر واژگان مشخص میکند. ازآنجاکه یکی از اهداف معنیشناسی قرآن، شناخت واژگان با توجّه به بافت کاربردی آنهاست، بهرهگیری از این روش در قرآن اهمّیّت مییابد. در این پژوهش بهمنظور معرّفی چگونگی کاربست معنیشناسی توزیعی در قرآن، با روش توصیفی- تحلیلی، گامهای پیادهسازی این روش در قرآن، چالشها و راهکارهایی برای برونرفت از آن، با بررسی یک نمونه موردی تشریح شده است. گامهای اجرای روش در قرآن عبارت اند از: تعیین واژگانی برای مقایسه با واژه اصلی، تعیین ویژگیهای توزیعی (سوره معادل سند، و عبارت)، پیشپردازش زبانی متن قرآنی و حذف ایستواژهها، تشکیل بردار بافتی و ماتریس هموقوعی و وزندهی عناصر آن، اندازهگیری مشابهت معنایی واژگان و تحلیل آن. مهمترین چالشهای استفاده از روش توزیعی در قرآن، حجم کم پیکره قرآنی، عدم وجود نرمافزار مناسب جهت انجام محاسبات و تفاوت زیاد طول سورهها در الگوی واژه-سند است. توجّه بیشتر به مبنای روش توزیعی در متن قرآن، عدم استفاده از این روش برای واژگان بسیار کمبسامد و مقایسه نتایج بهدستآمده از الگوی واژه-سند و واژه-عبارت، راهکارهایی برای برونرفت از برخی چالشهاست. اجرای روش توزیعی برای ریشه- واژه فرح در قرآن، تفاوت معنای بهدستآمده از بافت قرآنی (نزدیک به حوزه معنایی تکبّر)، نسبت به معنای غالبی ذکرشده در لغتنامهها (شادی) را نشان میدهد.
تقی پورنامداریان،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
هر سخنگفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد میشود و ادامه پیدا میکند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید میکند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه میکند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت میگیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم میآورد، ضوابط و شگردهای زیباییشناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق میپذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب میشد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر میشود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج میشود و در اختیار خواننده قرار میگیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش میرود و آنگاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات میرسد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
با توجه به توسعه برونزای تهران و الحاق بسیاری از روستاهای پیرامون، بخش عمدهای از این شهر را بافتهای روستا- شهری با شرایط خاص اکولوژیک و اجتماعی در بر میگیرد. این بافتها ضمن اینکه در معرض نابودی کیفیتهای اکولوژیک و اجتماعی هستند، خدمات و تسهیلات شهری را به صورت شایستهای دریافت نمیکنند. تسلط مشکلات اکولوژیکی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره در این بافتها، تدوین برنامه جامعی در جهت تجدید حیات پایدار شهری را ایجاب میکند. این پژوهش درصدد تدوین چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری است تا از این طریق زمینه ارتقای کیفیت زندگی و حل مشکلات در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی را در این بافتها فراهم کند. همچنین برای ایجاد موازنه بین توسعه و حفاظت محیطزیست و توجه به ماهیت اکولوژیک بافتهای روستا- شهری کاربست شبکههای سبز برای تدوین چارچوب مفهومی مذکور انتخاب شده است. این مطالعه براساس مطالعات کتابخانهای، از طریق تحلیل محتوای کیفی متون بر رویکرد تجدید حیات پایدار شهری و شبکه سبز به استخراج اهداف تجدید حیات پایدار شهری و سیاستهای طراحی شبکه سبز پرداخته است. سپس مفاهیم استخراجشده در چارچوبی مفهومی تدوین شده است. در چارچوب مفهومی مذکور، شبکههای سبز بهعنوان ابزاری برای ایجاد هویت و حس مکان، اقتصاد محلی، بههمپیوستگی و اتصالات، عملکردهای چندگانه، مکانسازی و مکانیابی عرصههای همگانی و سبز، توسعه کالبدی همساز با اقلیم، یکپارچگی منظر اکولوژیکی و طراحی همساز با محیط در مقیاسهای مختلف شهری، محلی، شبکههای سبز و اجزای این شبکه ارایه شده است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مهمترین مسائل بخش ارجاع در فلسفه زبان، معنای نامهای خاص است. دو شخصیت اصلی این مبحث فرگه و میل هستند. فرگه علیه دیدگاه میل، چند معما را مطرح کرده است. یکی از این معماها، معمای بافتار باور است. معمای بافتار باور بیانگر آن است که دیدگاه میل نادرست است؛ زیرا مستلزم تقریری از اصل جانشینی (S) است که آن تقریر در بافتار باور منشأ تناقض است. اصل S را به دو تقریر میتوان بیان کرد. فرگه در معمای خود نشان میدهد که S۱ در بافتار باور منشأ تناقض میگردد و از آنجایی که دیدگاه میلی مستلزم S۱ است، با نقض S۱ نقض میشود. در حالی که، اگر دیدگاه فرگه درباره نامهای خاص پذیرفته شود، از آنجا که مرجع نامهای خاص در بافتار باور همان معنای آنها در بافتار معمولی است و معنای آنها در بافتار معمولی متفاوت است، S۲ که شهودیتر از S۱ است، در هیچ بافتاری نقض نمیشود. کریپکی که یکی از مدافعین برجسته دیدگاه میلی است، نشان میدهد که معمای بافتار باور، در صورت پذیرفتن دیدگاه فرگه در باب معنای نامهای خاص نیز قابل بازتولید است. وی با استفاده از دو اصل شهوداً صادقِ رفع نقل قول و ترجمه، معمای اول خود و با کمکگرفتن از فقط اصل رفع نقل قول، معمای دوم خود را طراحی میکند. دیوید سوسا که از مدافعین دیدگاه فرگهای است، مدعی است که معمای فرگه علیه میل را که کریپکی معتقد است، توانسته با دو معمای مشابه، خنثی کند، مجدداً احیاء کرده است. از نظر وی تقریری از اصل هرمنوتیککه دیدگاه میلی مستلزم آن است، در بافتار باور نقض میشود. در این مقاله پس از تبیین پیشنهاد سوسا، نگرانیای درباره آن مطرح میشود؛ نگرانی ناظر به تحلیلیبودن سطر ۷ معمای فرگه، سطر ۸ معمای اول کریپکی و سطر ۷ معمای دوم کریپکی است. سوسا معتقد است که این سطور بدیه-تحلیلی هستند. در حالی که با توجه به سناریوی معماها، تحلیلیبودن این سطور واضح نیست. بهسبب همین عدم وضوح است که برخی مانند استینبرگ منشأ تناقض را در معماهای سهگانه سطور مذکور میداند.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
این مقاله بر آن است تا با بررسی زیبا شناسانه مرگ یکی از شخصیتهای حماسه فردوسی، گوشه ای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را به تصویر بکشد.
بنیاد اسطورهای- تاریخی متون حماسی در ظاهر، آنان را به سوی تفسیر ناپذیری سوق میدهد حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است که متن را کاملاً تاویلی مینماید. حماسه فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی درآن نشانه هایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصههایی منسجم و متناسب و نظام مند موجودیت دارند و از سوی دیگر، تاویل و تفسیر در آن متوقف نمیشود و کاملاً بافت زدا و معناساز و سرشار از ابهام است و پیوسته میکوشد فاقد بافت قطعی باقی بماند؛ غیر تاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد.
گزینش مرگ سیاوش و جلوه زیبا شناسانهی مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی شگرف حماسه فردوسی که باوجودگرایشبهساختارپیوسته،خصلتی ساساختگرایانه دارد.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
با افزایش توجه جهانی به کاهش فشار مداخلات انسانی بر محیط زیست، مطالعه نحوه تعامل ساختمانهای سنتی و اجزای آن ها با محیط جهت شناخت روش های طراحی طبیعی رشد چشمگیری داشته است. در مناطق گرمسیری به ویژه مناطق مرطوبِ گرم، نیاز به سایه و کوران هوا مهمترین عواملی هستند که سبب خلق راهکارهای معماری برای تامین شرایط آسایش حرارتی شدهاند. برای مثال در مطالعه ریخت شناسانه و اقلیمی شهر دزفول تمهیدات حیرت انگیزی جهت ایجاد سایه و کوران هوا در شهرسازی و معماری آن صورت گرفته است. از میان صدها راه کار، یکی از آنها استفاده از خوونچینیهای آجری است که علاوه بر عملکرد بصری، به نظر میرسد کارکردی اقلیمی نیز دارد. در مقاله حاضر کوشش شده تا با شناخت نحوه شکل گیری الگوهای خوون های آجری، نقش این الگوها در تعدیل شرایط اقلیمی از طریق بررسی میزان سایه اندازی آنها بر روی بدنه ها مورد ارزیابی قرار گیرد. برای انجام این تحقیق نمونههای متداول خوون چینی های آجری انتخاب شده و میزان سایه ایجاد شده بر هریک از آنها در ساعات مختلف روز و در جهتگیریهای مشخص شبیه سازی شدهاند. مقدار سایه ایجاد شده با استفاده از پردازش تصویری محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفتهاست. با توجه به اندازه گیری ساعات تابش خورشید بر بدنه ها چنین الگوهایی، در زاویههای مختلف، مقدار سایه ایجاد شده بر روی سطوح را حدود ۵/۲ تا ۵/۴ برابر افزایش میدهند. بررسی های انجام شده نشان میدهد که در شکلگیری چنین الگوهایی علاوه بر توجه به جنبههای زیباشناختی، به نقش اقلیمی این الگوها بر افزایش میزان سایه ایجاد شده بر سطوح نیز توجه شده است.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
سمیت حاد و اثرات سم دیازینون بر ضایعات ایجاد شده در برخی بافت¬های بچه ماهیان سفیدک سیستان، براساس دستورالعمل O.E.C.D، به صورت ساکن (Static)، در شرایط کیفی ثابت آب و دمای ۰C۲±۲۲ مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش¬های سمیت حاد میانگین وزنی بچه ماهیان ۲/۰±۲ گرم بود. میزان LC۵۰ ۹۶ ساعته این سم mg/L۷۰/۱۴ به دست آمد. همچنین حداکثر غلظت مجاز سم دیازینون در محیط¬های طبیعی mg/L ۴۷/۱ محاسبه شد. براساس طبقه بندی جدول سطوح سمیت حشره¬کش ها، سم دیازینون برای گونه سفیدک سیستان جزو سموم "سمیت کم" طبقه بندی شد. در بررسی ضایعات ناشی از سم، ماهیان مسموم از نظر بالینی علائمی از قبیل شنای غیرعادی، چرخش، تند شدن حرکات تنفسی و افتادن به کف آکواریوم را ازخود نشان دادند. همچنین ماهیان مسموم دچار انحنا ستون فقرات، تیرگی سطح بدن و بیرون زدگی چشم ازحدقه شدند. برای انجام مطالعات بافت شناسی ماهیان با میانگین وزنی ۲/۰±۲ گرم در معرض غلظت برابر با LC۵۰ ۹۶h قرار گرفتند. نمونه برداری¬ها از بافت¬های کبد، کلیه و آبشش در دو گروه شاهد و در معرض سم انجام شد. از نظر آسیب¬شناسی بافتی نیز پرخونی در عروق و سینوزوئیدها و دژنراسیون واکوئولی هپاتوسیت¬ها در بافت کبد و پرخونی، چروکیدگی و دژنراسیون بعضی سلول های ادراری، اتساع فضای بومن، پیکنوتیک شدن هسته بعضی سلول¬ها وافزایش سلول¬ها در بافت بینابینی در کلیه مشاهده شد. همچنین عوارضی نظیر پرخونی، تلانژکتازی، تورم، چروکیدگی، چماقی شدن و چسبیدگی به هم در رشته¬های ثانویه آبشش قابل مشاهده بود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
این پژوهش به بررسی پاره گفتارهای واکنشی در پاره ای از مکالمات زبان فارسی میپردازد. پارهگفتارهای واکنشی، پاره گفتارهای کوتاهی مانند hmm، mm و... هستند که شنونده حین گوشدادن به گوینده، آنها را تولید می کند، بدون اینکه نوبت گیری کند و یا اینکه گوینده نیازی به پاسخ دادن به آنها داشته باشد. این کلمات بر پیشبرد هرچه بهتر گفتوگوها تأثیر می گذارد. اهمیت پارهگفتارهای واکنشی در زمان فقدان آنها فهمیده می شود. اگر پاره گفتارهای واکنشی نابجا بهکار رود، در روند مکالمه اختلال ایجاد میکند؛ پس چشم پوشیدن از آنها در تحلیل مکالمات، باعث نادیده گرفتن بخش مهمی از تعاملات روزانه می شود. تاکنون، این پاره گفتارها در زبان فارسی مورد مطالعه و بررسی زبانشناختی قرار نگرفته است.
در پیکره زبانی این پژوهش، ۹۶۰ پاره گفتار واکنشی در کل مکالماتِ ضبطشده، اعم از مکالمات رودررو و مکالمات تلفنی، مشخص و آوانگاری شده و در چارچوب تجزیه و تحلیل مکالمه بررسی شده است. همچنین، نقش متغیرهایی مانند مشخصه های زبرزنجیره ای در معنا و میزان تأثیرگذاری این پاره گفتارها مورد مطالعه قرار گرفته است. داده های این پژوهش نشان میدهد پارهگفتارهای واکنشی در بافتهای مختلف، معانی متفاوتی دارند و می توان برای این پاره گفتارها مطابق با بسامدشان، معانی اصلی و جانبی درنظر گرفت. همچنین، میتوان با توجه به عوامل دخیل در آنها، طیفی برای میزان تأثیرگذاری این پاره گفتارها قائل شد. هدف ما از نگارش مقالةحاضر این است که معنا و کارکرد پاره گفتارهای واکنشی زبان فارسی را در مکالمات این زبان مشخص کنیم و نقش برخی عوامل تأثیرگذار بر معنای این پاره گفتارها را نشان دهیم.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مساله: با توجه به افزایش جمعیت و کمبود زمین برای ارائه خدمات به ساکنین شهرها، معماری ساختمانهای بلند رواج پیدا کرد، اما اکثر این ساختمانهای بلند بدون توجه به ادراک شهروندان ساخته شدند که مشکلاتی را از این نظر بوجود آوردند.
هدف: هدف این پژوهش سنجش اثرگذاری ساختمان بلند بر ادراک ساکنان در بافت مرکزی شهر تبریز از منظر کالبدی-معنایی می باشد.
روش ها: تحقیق حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت بافت مرکزی تبریز برابر ۲۹۳۸۴ نفر و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران برابر ۳۷۹ نفر بدست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Smart PLS و Amos استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد از بین مولفه های تاثیر ساختمان بلند بر ادراک ساکنان بافت مرکزی تبریز، مولفه مطلوبیت استفاده از ساختمان های بلند برای کاربری مسکونی با بار عاملی ۹۵۱/۰ بیشترین تاثیر را در ادراک ساکنان (کالبدی-معنایی) در بافت مرکزی تبریز داشته و کمترینش مربوط به مولفه احساس لذت بخشی در مواجهه با ساختمان های بلند با بار عاملی ۶۱۵/۰ می باشد.
نتیجه گیری: طراحی ساختمان های بلند باید با آگاهی کامل از نیازها و خواسته های ساکنان بافت مرکزی شهر تبریز طراحی شود، زیرا آنها مصرف کنندگان واقعی هستند و درک آنها از محیط زندگیشان و امکانات ارایه شده نقش بسیار مهمی در رضایت و آسایش آنها از محیط زندگی دارد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
پژوهش حاضر تحلیلی است مقطعی مقایسهای که بر پایه مدل اقناع محدودیت انجام شده است. در این پژوهش عملکرد نوجوانان یکزبانۀ فارسیزبان با نوجوانان دوزبانۀ آذری- فارسیزبان در درک ضربالمثلها در زبان فارسی مقایسه شده است. در انجام تحقیق ۱۴۲ نفر دانش آموز از مقطع دبیرستان، در دو گروه یکزبانه و دوزبانه، با دامنۀ سنی ۱۵ تا ۱۸ سال و در دو جنسیت زن و مرد به منظور بررسی تأثیر متغیرهای «بافت زبانی»، «آشنایی» و «جنسیت» بر «سرعت درک» (زمان پاسخگویی) ضربالمثلهای زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. آزمون مورد استفاده در این مطالعه، آزمون درک ضربالمثل است که به صورت نرمافزاری تهیه شده، دادهها در آن به صورت فایل متنی ذخیره و زمان پاسخگویی به سؤالات به میلیثانیه اندازهگیری شده است. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تی مستقل صورت گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دادهها تأثیر معنیدار هریک از این متغیرها را نشان می دهد، و کارایی مدل اقناع محدودیت در درک ضربالمثل های زبان فارسی را پشتیبانی می کند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهتگیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است.
هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز میباشد.
روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمانها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرمافزار Smart Pls به کار گرفته شد.
یافتهها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی میباشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی میباشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال میباشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفقالقول بودند.
نتیجهگیری: همه مؤلفههای مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، میتوان گفت که با مدیریت صحیح نماها میتوان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
ترجمه قرآنکریم به سایر زبانها در تسریع سیر تحول انسانی در جوامع غیرعربیزبان، ضروری مینماید؛ زیرا ترجمه آیات قرآن بر فرهنگ و جامعه، تأثیر بسزایی دارد؛ همچنانکه بافت فرهنگی و اجتماعی مترجم متقابلا ًدر ترجمه وی نقش مهمی را ایفا میکند. مقابله چهار ترجمه از آیات فرهنگمحور سوره حجرات به زبان فرانسه از قرن ۱۷ تا ۲۰، نگارندگان را در تصریح روند تحولی ترجمه قرآنکریم و همچنین در تبیین این تأثیر دوجانبه یاری میرساند. لذا ترجمه مناسب این آیات، آموزنده زبان ادب بر مخاطبانش خواهد بود و این ترجمه صحیح، مستلزم رمزگشایی صحیح متن مبدأ و سپس رمزگذاری صحیح در متن مقصد است. از دیگرسو، تعریف سطوح سهگانه ساختاری، محتوایی و بافتی بهعنوان مبنای بررسی ترجمه، برگردان برتر را معرفی نموده، روشن میسازد که پایبندی حداکثری به متن مبدأ، ضمن پیشگیری از ورود آسیب به مفهوم آن، با در نظر گرفتن این سه سطح و با تکیه بر راهبردهای مختلف ترجمه به اقتضای شرایط موجود در آیه، فرآیند انتقال را بهنحو احسن بهانجام میرساند. بدینسان، این مقاله، روش اسنادی وکتابخانهای با پردازش توصیفی –تحلیلی را برمیگزیند و هدف اصلی آن، بررسی سیر تحولی ترجمه قرآنکریم به زبان فرانسه و معرفی ترجمه برتر، و همچنین برجستهسازی جایگاه استفاده از برخی رویکردهای ترجمهای ارائه شده توسط ترجمهشناسان است، تا بدین طریق امکان ارائه الگویی ترکیبی از آن رویکردها را در ترجمه قرآنکریم بیابد. در این میان دلیل ارائه بازترجمهها در طول زمان، خود را آشکار خواهد ساخت.
دوره ۳، شماره ۸ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده
تاثیر جایگزینی نسبی نمک کلرید سدیم با کلرید پتاسیم بر روی عوامل کیفی شامل خصوصیات فیزیکوشیمیایی پنیر در طی دوره رسیدن آن به وسیله ارزیابی مقدار رطوبت، درصد چربی، ازت محلول در آب، ازت کل بر حسب ماده خشک و خواص حسی (طعم و بافت) و خواص بافتی ۱ در چهار تیمار شامل مخلوطهایی با نسبت متفاوت از نمک کلرید سدیم و کلرید پتاسیم که به روش نمک زنی خشک به منظور تولید پنیر رژیمی کم نمک با نسبتهای تیمار A، NaCl+۱,۵ %KCL% ۱.۵، تیمار ۰۰ NaCl B، ۱.۰۰۰ % NaCl + ۲.۰۰ %KCl؛ تیمار C، %KCl ۰.۷۵%NaCl+۲.۲۵ و تیمار D (تیمار شاهد)، /۳ ساخته شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، بین تیمارهای مختلف از نظر خصوصیدگی (۱، ۱۵، ۳۰) اختلاف معناداری (P>۰.۰۵) وجود نداشت. از نظر بررسی خواص حسی (عطر و طعم و جسمیتات ترکیبی (رطوبت، درصد چربی، ازت کل برحسب ماده خشک و ازت محلول در آب بعد از دوره رسی) تمام تیمارها اختلاف معنادار (P<۰.۰۵) داشتند همچنین بررسی خواص بافتی در روز سی ام دوره رسیدگی نشان داد که اختلاف معناداری (P>۰.۰۵) بین تیمارهای A و D وجود ندارد.
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
یکی از موثرترین سورفاکتانت هایی که به طور روزافزون به منظور به تاخیر انداختن بیاتی نان استفاده می شود سدیم استئاروئیل لاکتیلات (SSL) است. هدف از این تحقیق، سنجش بیاتی نان مسطح حاوی سطوح مختلف سدیم استئاروئیل لاکتیلات با روش های مختلف است. بدین منظور نان تافتون از خمیرهای حاوی ۰,۲۵%، ۰.۵% و ۰.۷۵% SSL با روش استاندارد تهیه گردید و ویژگی های حسی و بیاتی نانهای تیمار و شاهد در روزهای ۱، ۲ و ۳ مورد بررسی ۵ ارزیاب آموزش دیده قرار گرفتند. رطوبت نانها در روزهای مذکور با روش های استاندارد اندازه گیری شد. بافت نانهای تیمار و شاهد در روزهای ، ۱، ۲، ۳ و ۴ تحت آ زمونهای کششی، برشی و فشردگی قرار گرفت. گروه ارزیاب بین خصوصیات حسی نمونه ها تفاوت معنی داری قایل نشدند ولی نشان دادند قابلیت جویدن نان های حاوی ۰.۵۰% SSL از ۵.۵ به ۶.۱ افزایش یافته بود. یافته های آزمون بافت سنجی نشانگر کاهش نیروی مورد نیاز برای فشردگی، برش و کشش نان های حاوی SSL بود. با توجه به نتایج آزمون های دیگر مشاهده می گردد آزمون فشرگی در مورد نانی مانند تافتون که یک نان مسطح است و ضخامت کمی دارد، چندان جوابگو نمی باشد. رطوبت نان ها در روزهای نگهداری تغییر معنی داری نشان نداد. امتیاز بیاتی نان ها طی نگهداری کاهش یافت ولی اغلب این تغییرات مشاهده شده معنی دار نبودند و در نان شاهد از ۳.۴ به ۱.۸ رسید و در نان های حاوی SSL کمتر بود و در نان حاوی ۰.۲۵% SSL از ۳.۶ به ۲ و در نان حاوی ۰.۵۰% SSL از ۲.۴ به ۲.۶ و در نان حاوی ۰.۷۵% SSL از ۳.۷ به ۲.۴ رسید. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده توام از روشهای ارزیابی حسی و بافت سنجی بتوان به میزان بیاتی نانها پی برد.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
فرآورده های گوشتی حرارت دیده که شامل انواع سوسیس و کالباس می باشند یکی از پرمصرفترین محصولات گوشتی در ایران بوده و روز به روز مصرف این نوع فرآورده ها روبه افزایش است. با توجه به اهمیت تشخیص استفاده از بافتهای حیوانی غیر مجاز خوراکی در کنترل کیفیت فراورده های گوشتی حرارت دیده در این مطالعه تعداد ۱۵۰ نمونه فراورده گوشت قرمز حرارت دیده در ۵ گروه تعریف شده برای فراورده های گوشتی ایران، بر اساس درصد گوشت بکار رفته در تولید آنها با استفاده از مواد اولیه مطلوب و در شرایط خوب ساخت GMP تهیه گردید. در آزمایشگاه میزان هیدروکسی پرولین و پروتئین تام نمونه ها اندازه گیری گردید و بر اساس نتایج بدست آمده میزان کلاژن، پروتئین عاری از کلاژن و اندیس های نسبت کلاژن به پروتئین تام و نسبت کلاژن به پروتئین عاری از کلاژن محاسبه گردید که نتایج حاصل برای هر گروه از فراورده های گوشتی حرارت دیده می تواند بعنوان یک شاخص کمی کنترل کیفیت، از نظر استفاده از بافتهای غیر مجاز حیوانی مورد استفاده قرار گیرد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر روشهای پخت بر روی درصد افت پخت، آنالیز حسی ویژگیهای بافت و رنگ فیله قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) بررسی شد. در اینتحقیق روشهای بخارپز کردن (پخت اتوکلاو) در دمای ۱۲۰ درجه سانتیگراد بهمدت ۵ و ۱۰ دقیقه، غوطهوری در روغن داغ با پوشش پودر سوخاری در دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد بهمدت ۲ و ۵ دقیقه و پخت با مایکروویو در توان ۶۰۰ وات به مدت ۲، ۴ و ۶ دقیقه یبهکار گرفته شد.شاخصافت پخت تفاوت معناداری را در روشهای مختلف نشان داد (۰۵/۰>p) که بیشترین افت در روش مایکروویو به مدت ۶ دقیقه بود. در نتایج سنجش رنگ، بیشترین تغییرات در عضله سرخشده به مدت ۵ دقیقه با پودر سوخاری و کمترین تغییرات رنگ نیز در عضله مایکروویو شده به مدت ۲ دقیقه رؤیت شد. بیشترین میزان سفتی بافت مربوط به تیمار سرخشده در ۵ دقیقه بود و نمونه خام کمترین سفتی را داشت. در ارزیابی حسی نمونههای سرخشده از مقبولیت بیشتری برخوردار شد. بر اساس نتایج، از لحاظ مقبولیت حسی روشهای پخت فیله ماهی قزلآلای رنگینکمان بهصورت سرخشده به مدت ۵ دقیقه مناسب میباشد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زبانشناسان قدیم مسلمان به مقوله بافت، اعم از زبانی و غیرزبانی توجه داشتهاند. با بررسی و جمعبندی نگرش حازم قرطاجنی الگوی نسبتاً جامعی برای این مقوله میتوان ارائه داد. البته به طور کلی نگاه قدما در این خصوص یکدست و ثابت نیست و میان نگرش اجتماعی به زبان، یعنی توجه به مؤلفههای غیرزبانی و محدود شدن به ساختار زبانی محض در نوسان است، از اینرو باید به زبان شناسی قدیم به عنوان یک کلیت واحد نگریست تا بتوان در پرتو دیدگاههای مختلف، طرح جامعی در خصوص بافت و کارآمدی آن در حوزه کاربست ایجاد کرد. قدما از توجه به بافت اهدافی چون ارزشیابی سطح بلاغت کلام، تحلیل معنای متن و بازآفرینی بافت غیرزبانی مفقود از خلال بافت زبانی داشتهاند و از آن برای دریافت معنا استفاده کرده اند. در این تحقیق با محوریت الگوی استخراجی از کتاب منهاج البلغاء اثر حازم قرطاجنی، دیدگاه قدما در خصوص بافت را بررسی می کنیم.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
تحول بازآفرینی شهری، داستان تعامل و گاه تضاد اولویت های اقتصادی و فرهنگی بوده و این موضوع دربسترتغییر پارادایم ها و الگوهای حاکم برنظام های سیاسی-اقتصادی و تحولات اجتماعی رخ داده است. نقش فرهنگ دربازآفرینی شهری نسبت به دیگر عوامل تغییر معناداری داشته است؛ چنانچه در دهه های اخیر تاکیدات فرهنگی اصلی ترین رویکرد در بازآفرینی شهری شده است. دراین میان نظریه شهرخلاق که در چارچوب تحولات اجتماعی-اقتصادی عصر حاضر جهانی شدن را در محتوای اصلی خود داراست، از سویی توجه ویژه به سرمایه های انسانی و اجتماعی دارد و از سوی دیگردر قالب پرداختن به ویژگی های مکانی، سعی درایجاد رقابت اقتصادی، انسجام اجتماعی و تنوع فرهنگی دردستیابی به تصویری یکتا از شهر را دنبال می کند. لذا پرداختن به ظرفیت های این نظریه در عرصه بازآفرینی میتواند چشم اندازهای جدیدی را پیش روی سیاستگزاران این عرصه در کشورمان قرار دهد. پژوهش حاضر به دنبال تدقیق ادبیات شهر خلاق و تبیین جایگاه آن دربازآفرینی فرهنگ مبناست بدین منظور با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی تئوری شهر خلاق و راهبرد های برآمده از آن را مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بیانگرآن است که توجه به دو عامل اصلیِ فرهنگ و اقتصاد(رقابت) در بستر ویژگی های مکانی، نظریه شهر خلاق را در راستای بازآفرینی شهری قرار داده است. این تحقیق سازوکار چنین ارتباطی را در قالب یک مدل مفهومی ارائه نموده است؛این مدل مفهومی می تواند راهبردهایی در عملیاتی نمودن نظریه شهر خلاق به عنوان رویکرد مداخله در بافتهای هدف برنامه های بهسازی و نوسازی شهری ارائه دهد.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
در این پژوهش میزان و نوع حذف های انجام شده در گزارش های فوتبال سیما را بررسی کرده ایم. نخست پیکره ای متشکل از پانزده دقیقه پایانی دوازده گزارش فوتبال سیما- که چهار گزارشگر برجسته ارائه کرده اند- فراهم آمده و سپس میزان و نوع واحدهای حذف شده برپایه نگرش صفوی (۱۳۹۰) بررسی شده است. از سوی دیگر، نگارندگان سعی کرده اند براساس الگوی هلیدی و حسن (۱۹۷۶) نوع مقوله زبانی واحدهای حذف شده را نیز بررسی کنند. در این پژوهش، چهار نوع حذف طبقه بندی شده است: حذفی که به ابهام معنایی می انجامد؛ حذفی که در ارتباط خللی ایجاد نمی کند و ازنظر صفوی، کاهش معنایی به شمار می آید؛ حذفی که تمایز زبان گفتار و نوشتار را مشخص می کند و حذف عناصر اختیاری زبان. پژوهش حاضر نشان می دهد بیش از نیمی از واحدهای حذف شده خللی در ارتباط ایجاد نمی کند و به نوعی، براساس ویژگی های گزارش فوتبال، کاهش معنایی تلقی می شود. از سوی دیگر، بررسی انواع حذف به لحاظ ویژگی های نحوی نشان می دهد نوع حذف های صورت گرفته با سه نوع حذف مورد نظر هلیدی و حسن یعنی حذف گروه فعلی، حذف گروه اسمی و حذف گروه بندی متفاوت است و انواع دیگری را نیز دربرمی گیرد. از یافته های دیگر پژوهش این است که رویکرد سنتی به حذف- که حذف را به قرینه لفظی و معنوی تقسیم می کند- نمی تواند حذف های رخ داده در گزارش های فوتبال سیما را توجیه کند. نتایج پژوهش ضمن اینکه فراوانی و انواع حذف در گزارش های فوتبال را مشخص می کند، نارسایی رویکرد سنتی به این مقوله را نیز می نمایاند.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
خواص فیزیکوشیمیایی گوشت چرخ شده و سوریمی تهیه شده از کپور معمولی در طول دوره انجماد بررسی شد. هر دو تیمارگوشت چرخ شده و سوریمی در پلاستیکهای زیپ دار بستهبندی و در دمای ۱۸- درجه سانتیگراد نگهداری شده و در فواصل زمانی ۱، ۲ و ۳ ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند. آنالیز تقریبی سوریمی و گوشت چرخ شده در طول ماههای مختلف فاقد اختلاف معنیدار بود (۰۵/۰p>). شاخصPV در گوشت چرخ شده بهطور معنیداری افزایش یافت (۰۵/۰<p) در حالیکه مقدار آن برای سوریمی تنها در ماه سوم نگهداری افزایش یافت. میزان تیوباربیتوریک اسید (TBA) و مجموع ترکیبات ازته فرار (TVB-N) سوریمی در مقایسه با گوشت چرخ شده در تمام ماهها کمتر بود. نتایج آزمون فیزیکی بیانگر کاهش سختی، بههم پیوستگی، کشسانی، قابلیت جویدن و خاصیت صمغی در گوشت چرخ شده بود، در حالیکه خواص سوریمی تا پایان ماه سوم نگهداری در حالت انجماد تقریبا ثابت باقی ماند. در کل، تولید سوریمی از گوشت کپور باعث حفظ ویژگیهای کیفی آن میشود.