جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای بازنویسی
دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
لِفِوِر ترجمه را نوعی بازنویسی میداند که متأثر از محدودیتهای سیستمی؛ ایدئولوژی و سبک ادبی است. جستار پیشرو با رویکرد توصیفی- تحلیلی، این تاثیرات را در بازنویسی شبلی از غزل دهم و دوازدهم حافظ میکاود و برآیند آن چنان است که این بازنویسی هم متاثر از محدودیت سبکی است و هم متأثر از ایدئولوژی. نمودهای نگره لفور در این بازنویسی، ترجمه منظوم است و دگرگونسازی در وزن، آوا ، ضمایر، افزایش برخی واژگان و بومیسازی به همراه نگرش عارفانه در بازنویسی نمادهای خانقاهی و بزمی. این بازنویسی گاه با زیادهگویی، معانی نارسا و دریافت یکسان از واژگان متفاوتی چون «پیر» و«شیخ» مخدوش می شود.
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
شواهد علمیِ موجود برای نشاندادن کارایی طولانیمدت تصحیحهای نوشتاری، محدود به مطالعاتیست که به تأثیر بازخورد متمرکز بر ارتقای دقت دستوریِ دو جنبۀ خاص از حروف تعریف انگلیسی پرداختهاند. بدیهیست تصحیحهای متمرکز، هربار تنها یک یا دو نوع اشتباه دستوری را هدف قرار میدهند و در دورههای آموزشیِ مهارت نگارش بیاعتبارند. هدف پژوهش حاضر مطالعۀ واکنش ساختارهای مختلف، به تصحیحهایی است که اعتبار بیشتری در کلاسهای آموزشی دارند. با استفاده از طرح آزمایشی پیشآزمونجـ پسآزمون، واکنش طولانیمدت سه ساختار دستور زبان انگلیسی (حروف اضافه، مصدر و جملههای شرطی غیرواقعی) به بازخورد نوشتاری نیمهمتمرکز، غیرمتمرکز و بازنویسی بررسی شد؛ نتایج نشان داد، در پسآزمون تأخیری ــ که یک ماه پس از مداخلۀ بازخوردی اجرا شد ــ کارکرد زبانآموزان گروههای آزمایشی، تفاوت معناداری با گروه کنترل نداشت. همچنین پیشرفت معناداری در هیچیک از گروهها نسبت به پیشآزمون دیده نشد.
دوره ۹، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر بازخورد فرازبانی و بازنویسی بر صحت نوشتاری زمان گذشته باقاعده وبیقاعده انگلیسی دانشآموزان ایرانی پرداخت. در این پژوهش شبهتجربی، ۵۶ دانشآموز آذریزبان شرکت کردند. این تحقیق ۷ جلسه طول کشید. در جلسۀ اول از تمامی دانشآموزان آزمون تعیینسطح (KET) گرفته شد. سپس هر کلاس بهصورت تصادفی به گروههای بازخورد اصلاحی فرازبانی (۱۳ نفر)، بازخورد اصلاحی فرازبانی به همراه بازنویسی (۱۷ نفر)، بازنویسی (۱۴ نفر) و گروه گواه (۱۲ نفر) تقسیم شدند. درجلسۀ دوم، برای ارزیابی عملکرد زمان گذشته دانشآموزان، یک پیشآزمون برگزار شد. از جلسۀ سوم تا ششم از دانشآموزان خواسته شد تا هر جلسه در مدت زمان ۲۰ دقیقه در مورد موضوع تعیینشده، انشای ۱۵۰ کلمهای بنویسند. جلسۀ بعد نوشتههای
دانشآموزان با بازخوردهای مختلف به آنها بازگردانده شد. زیر خطاهای ساختاری گروه بازخورد اصلاحی فرازبانی خط کشیده شد و توضیح گرامری در بالای آن یادداشت گردید. زیر خطاهای ساختاری گروه بازخورد اصلاحی فرازبانی به همراه بازنویسی نیز خط کشیده شد؛ ولی از آنها خواسته شد نوشتههای خود را بازنویسی کنند. از گروه بازنویسی خواسته شد خودشان خطاهای ساختاری خود را پیدا و نوشتۀ خود را بارنویسی کنند و گروه گواه هیچ نوع بازخوردی دریافت نکردند و بازنویسی انجام ندادند. در جلسۀ هفتم تمامی دانشآموزان پسآزمون و پرسشنامه نظرسنجی را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که گروه بازخورد اصلاحی فرازبانی به همراه بازنویسی نسبت به گروههای دیگر پیشرفت معنیداری در مهارت نوشتاری داشت. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر به معلمان آموزش زبان توصیه میشود بازخورد اصلاحی مناسب با زبانآموزان مختلف را در کلاسهای خود بهکار گیرند.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
متنهای کلاسیک ادبی دارای اهمیت فرهنگی خاصی هستند، با وجودی که گویشوران فارسیزبان هنوز میتوانند این متنهای کهن را پس از صدها سال بخوانند و بفهمند (و این ویژگی خاص زبان فارسی است)، ولی این امر، بهدلیل تغییرات واژگانی و تا حدی نحوی، برای نسل جوان و نوآموزان بهسختی امکانپذیر است. از این رو، بسیاری از این متنها برای کودکان و گاه بزرگسالان سادهسازی شده است. در این پژوهش، کوشش شده است با بررسی داستانِ «موش آهنخور» از کلیله و دمنه با نمونههای سادهشدۀ آن مقایسه شود تا ضمن بررسی چگونگی تغییرات متن ادبی در روند سادهسازیها، روشهای سادهسازی استخراج شود و درنهایت، الگویی کلی برای روند سادهسازی متنهای کهن و کلاسیک ارائه شود. درنتیجه، چگونگی سادهسازی و شناسایی ابزارهای واژگانی ـ دستوری مسئلهای این پژوهش بوده است. دلیل انتخاب کلیله و دمنه از یک سو این است که از نثرهای فنی و مصنوع فارسی بهشمار میآید و از سوی دیگر، بارها سادهنویسی شده است. در این بررسی، تغییرها در چهار سطح صرفی، نحوی، واژگانی و متنی طبقهبندی شده است. با توجه به بررسیِ انجامگرفته، سه نوع رویکرد به سازوکار سادهسازی متنهای ادبی کهن فارسی مشاهده میشود: ۱. گرایش به وفاداری هم به محتوا و هم در صورت متن اصلی، ۲. گرایش به وفاداری به محتوا و دستکاری در صورت متن اصلی و ۳. گرایش به دستکاری هم در محتوا و هم در صورت متن اصلی. بنابراین، صورت همیشه دستکاری شده است. همچنین، دستکاریها را میتوان در چهار سطح واژگانی، صرفی، نحوی و متنی دستهبندی کرد.
جبار نصیری، محسن محمدی فشارکی،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
بازنویسی و بازآفرینی یکی از روشهای انتقال متون کهن ادب فارسی به خوانندگان امروزی است. گرشاسبنامهی اسدی طوسی یکی از متون پهلوانی برجسته در حوزه ادب فارسی است که در سالهای اخیر برپایه آن بازنویسی و بازآفرینیهای منثوری شکل گرفته است. در این نوشتار، در دو بخش جداگانه تحت عناوین بازنویسی و بازآفرینی، به سنجش محتوایی آثار بازتولیدشده با گرشاسبنامه پرداخته میشود تا ضمن بیان شیوه کار، میزان پایبندی و دخلوتصرف هرکدام از نویسندگان نسبت به منابع اصلی از نظر کمّی و کیفی نشان داده شود. براساس نتایج بهدستآمده، نویسندگان امروزی با استفاده از دو منبع اوستا و متون پهلوی، و گرشاسبنامه با دو شیوه افزایش شخصیت و کنشهای داستانی و ترکیب رویدادهای منابع مختلف به بازآفرینی و بازنویسی ماجراهای این شخصیت اساطیری و پهلوانی اقدام کردهاند.