جستجو در مقالات منتشر شده


۲۶ نتیجه برای بازنمایی

ابوالفضل حری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

جستار حاضر، قصص قرآنی را از دیدگاه روایت‌شناسی بررسی می‌کند. فرضیه این پژوهش مبنی بر این است که میان قصص قرآنی و روایت‌شناسی رابطه‌ای وجود ندارد. در ادامه به پیشینه مطالعه ادبی قرآن و کتاب مقدس اشاره می‌شود. در پیکره اصلی مقاله، تبارشناسی واژگان قصص قرآنی مشاهده می‌شود. آن‌گاه، مؤلفه‌های روایت‌شناسی، یعنی سطوح داستان و متن معرفی و این مؤلفه‌ها در قصص قرآنی به کار گرفته، سپس، نمونه‌هایی از داستان‌های قرآنی در پرتو رویکرد روایت‌شناختی مطالعه می‌شوند. در پایان، بیش از ده یافته تازه درباره ارتباط میان قصص و روایت‌شناسی بازگو می‌شود و این نتیجه حاصل می‌آید که در مجموع، میان قصص قرآنی و روایت‌شناسی ارتباط مثبت وجود دارد.
فریده ره‌گوی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

اصطلاح گفتمانِ چندصدایی ـ نظریه ای که با نام میخائیل باختین، فیلسوف و زبان شناس روس گره خورده است- برای خواننده ایرانی اصطلاح ناآشنایی نیست. با این حال، دلالت¬های آن در حوزه های مختلف، اعم از فلسفه، زبان، ادبیات و فرهنگ برای او چندان آشکار نیست. این مقاله با رویکرد زبان شناختی، این نظریه را از پیامدهای استفاده از شیوه بازنمایی گفتمان غیرمستقیم آزاد تلقی می کند که خود، یکی از چند شیوه ارائه گفتار و اندیشه شخصیت¬های داستانی است که در نگاهی طیفی به موضوع، بین دو شیوه موسوم به نقل قول غیرمستقیم و مستقیم قابل بحث است. در بازنمایی گفتار (و نوشتار) و اندیشه شخصیت¬ها، امکان به کارگیری شیوه¬های دیگری به جز این سه شیوه، در اختیار نویسنده ها هست. چنین امکان¬هایی، موضوع مطالعه انگاره های (مدل¬های) مختلف بازنمایی گفتمان را تشکیل می¬دهد. این مقاله با نظر به انگاره سمینو و شرت۲ (۲۰۰۴م.) که بر انگاره شرت و لیچ۳ (۱۹۸۱م.) استوار است، به معرفی پنج شیوه بازنمایی می¬پردازد و بدون امتیاز قائل شدن بر یکی در مقابل دیگری، هر کدام را مقوله¬ای در طول یک پیوستار تعریف می¬کند؛ در یک سمت این پیوستار، صدای محض راوی شنیده و گفتمان از زاویه دید او بازنمایی می¬شود و در سمت دیگر آن، صدای محض شخصیت به صورت نمایشی ارائه می¬شود و بازنمایی گفتمان از زاویه دید او صورت می¬گیرد. مقوله غیرمستقیم آزاد شیوه¬ای است که گفتمان از طریق آن همزمان از زاویه دید راوی و شخصیت بازنمایی می¬شود؛ ازاین رو، همزمان دو یا چند صدا شنیده¬ می شود. مقوله¬های یادشده، در سه تراز گفتمانیِ گفتار، نوشتار و اندیشه به ترتیبی که ذکر شد، براساس ملاک های نحوی (صوری) و نیز ملاک های معناشناختی و منظورشناختی۴ (نقشی) تعریف می¬شوند. داده¬های این بررسی از ده داستان بلند، ده داستان کوتاه و ده گزارش خبری روزنامه، با حجم برابر و گزینش تصادفی فراهم آمده است. چنین گزینشی ضمن امکان دادن به مطالعه شیوه¬های یادشده در گفتمان ادبی (داستان)، بررسی مقابله¬ای آن را با یک گفتمان رسانه¬ای (گزارش روزنامه) نیز ممکن ساخته است.
الهام حدادی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

رویکرد روایت شناختی۱ در بررسی ساختار روایت های داستانی۲، بستر و الگوی منظمی برای تحلیل مؤلفه های اصلی متن روایی، یعنی داستان۳ و متن۴ فراهم می کند. در این جستار، به تحلیل داستان دو دنیا از دیدگاه روایت شناختی پرداخته می شود و به فرض اولیه پژوهش در مورد امکان کاربرد عملی الگوی ساختاری روایت شناختی در روایت داستانی مدرن دو دنیا با بررسی مؤلفه های روایت شناسی در این داستان، پاسخ داده می شود. دلیل انتخاب داستان دو دنیا در بحث ژرف ساخت۵، زمان۶، مکان۷ و کانونی شدگی۸ در باب تضاد۹ و تناقض میان مرگ و زندگی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد رویکرد روایت شناختی با مؤلفه های خود که شامل مؤلفه های سطح داستان می شود؛ از قبیل عناصر زمانی: نظم۱۰، تداوم۱۱ و بسامد۱۲؛ مکانی: مکان داستان و مکان متن؛ شخصیت پردازی۱۳: مستقیم و غیرمستقیم (کنش۱۴، گفتار۱۵، وضعیت ظاهری۱۶، محیط۱۷ و قیاس اسامی۱۸)؛ کانونی شدگی۱۹: درونی، بیرونی و وجوه کانونی شدگی (وجه ادراکی، وجه روان شناختی و وجه ایدئولوژیکی)؛ روایتگری۲۰: سطوح روایی (فراداستانی۲۱ و زیرداستانی۲۲)، لایه های روایی (درونی۲۳ و بیرونی۲۴)؛ بازنمایی گفتار و اندیشه۲۵: نقالی۲۶ و محاکات۲۷ (خلاصه داستانی، خلاصه کمتر داستانی محض، بازگفت غیرمستقیم محتوا، سخن غیرمستقیم آزاد) می تواند تحلیلی ساختاری از تمام وجوه روایت داستان دو دنیا عرضه کند.
ابوالفضل حرّی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

این مقاله، همبستگی میان بازنمایی وجوه مختلف گفتار و اندیشه را در متون روایی بررسی و بر سخن غیر مستقیم آزاد تأکید می کند. پس از اشاره به بازنمایی گفتار و اندیشه از نظر ژنت، در بخش میانی مقاله، به وجوه رنگارنگ گفتار و اندیشه از محاکاتی ترین تا خودگوترین حالت اشاره و همبستگی میان این وجوه در پرتو آراء و نظرات صاحب نظران بررسی می شود. سپس، از میان این وجوه، بر سخن غیرمستقیم آزاد تمرکز و آرای نظریه ردازان از بالی تا چتمن، تولان و سرانجام مک هیل در پرتو اشاره به نمونه های داستانی مرور می شوند. در پایان این نتیجه حاصل می آید که وجوه اندیشه و گفتار، سخنان و افکار اشخاص داستانی و نیز راوی را بازتاب داده و سخن غیرمستقیم آزاد به سبب ماهیت دو پهلوی خود، به ابهام هنری و نیز کنایه دامن می زند.
داوود عمارتی مقدم، حسین فاطمی،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

نهضت کوبیسم که در دهه¬های نخست سده¬ی بیستم انقلابی در هنرهای تجسمی به وجود آورد، بر ادبیات نیز تاثیرات تعیین کننده¬ای داشته است، تا آن¬جا که بسیاری کوبیسم را «شیوه¬ی بیان قرن بیستم» می¬دانند. این مقاله می¬کوشد تاثیر این جریان هنری را بر شعر حجم به مثابه¬ی آوانگاردترین جریان شعر معاصر ایران بررسی کند. با توجه به این که جهان¬بینی واحدی بر هر دو جریان حاکم است، پرسش اصلی مقاله این است که به-کارگیری اصول زیبایی¬شناختی یک مکتب تجسمی در یک هنر اساساً زبانی یعنی شعر چگونه ممکن است و استفاده از چه تمهیداتی را درپی خواهد داشت. مقاله به سه بخش تقسیم شده و در هر بخش یکی از مفاهیم بنیادین مشترک میان کوبیسم و حجم¬گرایی معرفی شده است. این مفاهیم عبارتند از ذات شیء و بازنمایی واقعیت، تصویر سه بعدی و خلق حرکت تصویری، مادیت زبان. هر یک از این مفاهیم به¬کارگیری تمهیداتی را در شعر موجب می¬شود که با تکنیک¬های تصویری نقاشان کوبیست متناظر است. این تمهیدات عبارتند از تعریف فرم براساس شرایط ادراک واقعیت، تعویض جایگاه زمینه و موضوع، حذف زاویه¬دید و روایت از شعر، بسامد پایین واژگان حسی همچون اسم¬ خاص و صفت، حذف کارکرد رسانه¬ای زبان از طریق توجه به ویژگی¬های مادی آن. به¬کارگیری این تمهیدات در هنرهای زبانی همان تاثیر تابلوهای کوبیستی را به وجود می¬آورد، تاثیری که مهمترین پیامد آن، به چالش کشیده شدن اصل «بازنمایی» در هنر است.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

«گفته های داستانی» ابزار بیان سخنان و اندیشه ها و بستری مناسب برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گسترده هر داستان را تشکیل می­دهد؛ «راویت­گر» باید به­گونه­ای آن­ها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاٌ با داستان آشنا شود؛ از این­رو سبک­شناسی بازنمایی گفته­های داستانی برای درک بهتر داستان ضروری می­نماید. شیوه­های بازنمایی گفته­های داستانی که از رابطه راویت گر با شخصیت­های داستانی به دست می­آید، به پنج گونه مستقیم، غیر مستقیم، مستقیم‎آزاد، غیر مستقیم‎آزاد و گزارش روایتی تقسیم می­شود. مقاله پیش­رو، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و ضمن ارائه جامعه کامل آماری از گفته­های داستانی، به تحلیل رمان الصبار (۱۹۷۶) می­پردازد. یافته­ها، نشان می­دهد که شیوه­های بازنمایی گفته مستقیم، گزارش روایتی و گفته مستقیم آزاد، به ترتیب بیش­ترین بسامد کاربرد را در رمان دارند؛ روایت‎گر، با استفاده از شیوه­های گفتة‎ مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیت­ها اجازه داده تا به طور مستقیم با خوانندگان ارتباط برقرار کرده و آن­ها را با دغدغه­های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود آشنا نمایند؛ گاهی نیز خود زمام حوادث داستان را به دست گرفته و با شیوه گزارش روایتی، حوادث داستان را به پیش می­برد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوه­های بازنمایی سخنان در رمان الصبار و تعیین بسامد کاربرد هر یک از شیوه­ها می­باشد.

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

از آنجا که زبان ادبی چارچوب‌های عادی را مختل می‌سازد، رابطه میان تخیل و واقعیت مورد توجه قرار می‌گیرد. غنای بازنمودهای تخیلی نیز در پرتو بازنمایی ادبی عناصراتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، نمایش ادبی مکانی، مکان دیگری در ذهن ایجاد کرده، فعالسازی مجازهای غیر قابل مشاهده از این مکان اتفاق می‌افتد و مکان ملموس تبدیل به فضایی می‌شود که باید احساس و ادراک شود. آرایه‌های ادبی از جمله عناصری هستند که ویژگی ادبیت فضای معماری را نمودار ساخته، رابطه دیالکتیک میان فضای واقعی و تخیلی را به منصه ظهور می‌نشانند. لذا واژگان احساسات و همچنین تجربه‌ی "من" چند نویسنده‌ی فرانسوی که از قرن هیجده به بعد گزینش شده‌اند، در رویارویی با فضاهای معماری ایران مورد مطالعه مقاله حاضراست. زیرا از خلال ادراک‌های متفاوت سوژه‌ها، این فضاها در جهان ادبی بسط یافته، مالک هویت جدیدی می‌گردند. همچنین، ورود زمان به دنیای گفتمان، آمیختگی آن با مکان و در نتیجه تولید معنا را سبب می‌گردد. تصریح ارتباط فضای معماری با سوژه، مستلزم بررسی فضا-زمان معماری در آثار نویسندگان انتخابی است. بدین‌سان، نیاز به تلاش در حفظ زیبایی‌های فضایی پیشین برجسته شده، طرح بازسازی برخی فضاهای معماری، از ورای این خوانش دریافت می‌گردد. این مطالعه به سوی ساخت شبکه‌ی نمادینی از فضای معماری ایران سوق داده می‌شود. کشف آن سوی این فضاهای معماری سمبلیک، اسطوره شخصی این نویسندگان را آشکار ساخته، به جهان اثر و فضاهای معماری‌ای که در آن جریان دارند، هویت تازه‌ای می‌بخشد. چنین مطالعه‌ای تکیه بر نقد جغرافیایی و روش اسنادی وکتابخانه‌ای با پردازش توصیفی–تحلیلی را لازم می‌داند.

دوره ۵، شماره ۱۴ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

«سارای» جزو میراث معنوی مردم آذربایجان است که در فرهنگ، تفکر و نوع نگاه آنان ریشه دارد؛ به‌ گونه­ای که در ادبیات شفاهی، موسیقی، داستان و شعر جلوه‌گر شده است. در این پژوهش به میراث فرهنگی ناملموس به‌عنوان سرمایه‌ای فرهنگی نگریسته می‌شود که می‌تواند زمینه‌ساز اراده، مقاومت و استدلالات فردی کنشگران حال حاضر جامعه برای گذر از بحران‌های فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. بازنمایی مفهومی از افلاطون است که در ایده و عمل اندیشمندان متأخر در حوزۀ میراث معنوی ظهور یافته و امروزه بحث اصلی دانشگاهی است. این تحقیق به روش کیفی انجام‌ شده است و ماهیتی توصیفی و پدیدارشناختی دارد و هدف از آن مطالعۀ پایداری ارزش‌های معنوی و یا بازنمایی آن در زندگی شهری مردم اردبیل با مطالعۀ میراث معنوی سارای در زندگی امروزی زنان شهر اردبیل است. میراث فرهنگی ناملموس دربردارندۀ ارزش‌های تاریخی، فرهنگی، معنوی، علمی، زیبایی‌شناسی و ارزش روح زمانه است و می‌تواند در رشد و تحرک ارزش‌های مشترک و بازنمایی ارزش‌ها در زندگی روزمرۀ مردم مؤثر باشد. داستان «سارای» از روال‌های زندگی دیرین مردم ایران و منطقۀ آذربایجان پرده برداشته است و از سویی به وجود فرهنگ مقاومت و اخلاق­مدار این منطقه اشاره دارد و امروزه می‌تواند در احیای ارزش‌های اخلاقی، تعهد به خانواده برای نسل‌های حال و آینده بازنمایی و ارائه شود.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف اصلی این مقاله، مطالعۀ نحوۀ بازنمایی جوان در سینمای عامه‌پسند ایران از راه مقایسۀ تطبیقی فیلم‌های برگزیده در دو دورۀ اصلاحات (۱۳۷۶- ۱۳۸۴) و اصول‌گرایی (۱۳۸۴- ۱۳۸۹) است. به این منظور، با بهره‌گیری از نظریۀ بازنمایی هبدیج و مفاهیم مرتبط در حوزۀ مطالعات جوانان، نظیر «بازنمایی به‌مثابۀ دردسر» و «بازنمایی به‌مثابۀ خوش‌گذرانی»، سه فیلم از دورۀ اصلاحات («زیر پوست شهر»، «پارتی» و «من ترانه ۱۵ سال دارم») و سه فیلم از دورۀ اصول‌گرایی («دایرۀ زنگی»، «دربارۀ الی...» و «تسویه‌حساب») برگزیده و به این موضوع پرداخته شده است که آیا در بازنمایی‌ جوان در فیلم‌های این دو دوره، تفاوتی وجود دارد یا خیر. مطالعۀ این فیلم‌ها براساس دو الگوی سلبی و کادوری برای تحلیل رمزگان فنی، و الگوی روایی و نشانه‌شناسی بارت برای تحلیل نشانه‌شناسی پی‌ریزی شده است. پس از مطالعۀ فیلم‌ها و بررسی جداگانه هریک از آن‌ها، این نتیجه به‌دست آمد که فیلم‌های عامه‌پسندِ ساخته‌شده در این دو دوره، تصویری متفاوت از جوان را بازنمایی می‌کنند. در هریک از این دو دوره، ارجاعاتی حتی متناقض به جوان به‌چشم می‌خورد. در دورۀ اصلاحات، جوان با مفاهیمی مانند «پای‌بندی به ساختار»، «امید به آینده»، «خودباوری»، «جسارت»، «مسئولیت‌پذیری»، «آرمان‌گرایی»، «قانون‌مداری» و «دموکراسی و آزادی‌خواهی» نشان داده شده است؛ اما در دورۀ اصول‌گرایی به‌صورتی «ساختارشکن»، «خودابراز»، «بی‌هویت»، «مبارز ضداجتماعی»، «درگیر بین سنت و مدرنیته»، «قانون‌گریز» و «خطر‌پذیر» بازنمایی شده است. بنابراین، نوعی هراس رسانه‌ای درمورد بازنمایی جوان در دورۀ اصول‌گرایی در سینمای عامه‌پسند به‌وجود آمده است.

دوره ۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

  در این پژوهش به بررسی بازنمایی تحولات سوریه در برخی از روزنامه­ها و منابع خبری غرب پرداخته شده است. رویکرد مورد استفاده در این پژوهش، رویکرد تامپسون (۱۹۹۰) است که پنج روش کلی عملکرد ایدئولوژی را به همراه تعدادی راهبردِ ترسیم نمادین متناسب با آن‌ها بیان می‌کند. در بررسی و تحلیل متون، مشخص شد که روش­های مورد استفاده در متون عبارت‌اند از: مشروع‌سازی، پنهان­سازی، چیزوارگی و چندپارگی؛ راهبردهای به­کاررفته نیز عقلانی­سازی، افتراق، مجهول­سازی، اسم­سازی، حسن تعبیر و نامطلوب­زدایی بودند . روزنامه­ها و منابع بررسی­شده بر‌اساس دیدگاه­ها، ایدئولوژی­ها و اهداف مورد نظر خود‌، به توصیف رویدادهای سوریه پرداخته­اند و بر تقسیم­بندی و قطب­بندی افراد و گروه­ها اصرار ورزیده و آن را تشدید می‌کنند و این یعنی واقعیت در این منابع تحریف شده است.  

دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

این مقاله در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و بر اساس الگوی فرکلاف به تحلیل و تفسیر جایگاه زن در ضرب­المثل­های ترکی پرداخته است. هدف از تحقیقِ کِیفی حاضر دستیابی به چگونگی بازنمایی زن در ضرب­المثل‌های ترکی است. جامعۀ آماری این مطالعه ١٦٦ ضرب­المثل ترکی با موضوعیت زن است که به شیوۀ هدفمند از کتاب­های تُرکی حکمت لی مَثَل لَر (سرودلیر، ١٣٩٣) و برگزیدۀ اصطلاحات و ضرب­المثل­های ترکی قشقایی (استوار، ١٣٩٢) جمع‌آوری شد. یافته­ها نشان می­دهد که تقریباً تعداد بازنمایی‌های مثبت و منفی از زن در ضرب­المثل­های ترکی به یک میزان است؛ اما در بیشتر موارد تصویری که از زن ارائه می­شود، تصویری خنثی و عاری از هرگونه ارزش­گذاری است. تبعیض و نابرابری جنسیتی در ضرب­المثل‌های ترکی به­ندرت دیده می­شود. قدرت نه­تنها بین زن و مرد؛ بلکه بین زنان نیز براساس نقشی که در خانواده ایفا می­کنند، تقسیم شده است.

زینب صابرپور،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.

دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف از مقالۀ حاضر بررسی ساختار موضوعی یعنی مقوله­بتدی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی و آوایی اسموارههای متناظر با افعال دومفعولی در کردی هورامی از زبان­های ایرانی شمال غربی است. این مقاله پس از توصیف و طبقه­بندی این اسموارهها به دو نوع ملکی و عاملی از روش برنامۀ کمینه­گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) برای تحلیل و مقایسۀ آن­ها با افعال دومفعولی متناظر استفاده می­کند. یافته­های پژوهش نشان می­دهند که آرایش نحوی اسامی حاوی مقولۀ فعلی واژگانی (VP) برای ادغام مشخصۀ کنش­رو و مقولۀ الحاقی پایین (ApplPlow) برای معرفی هدف مملوک یا مکان است­. فاعل جمله در نقش مالک مقولۀ اضافۀ ملکی (EzafPposs) در اسم­وارۀ ملکی و در همان نقش عامل مقولۀ جهت (VoiceP) در اسم­وارۀ عاملی ترکیب می­شود. هستۀ مقولۀ­ زمان (TP) و مقولۀ متمم (CP)  مقولۀ فعلی کوچک (vP) را گزینش  می­کنند و جمله­ساز هستند؛ ولی هسته­­های مقولۀ شمار (NumP) و مقوله اضافۀ محمولیPEP)) مقولۀ اسمی کوچک (nP) را انتخاب می­کنند؛ زیرا اسم­ساز هستند. مشخصۀ V در اسم­وارۀ ملکی و تمام (VP) در اسم­وارۀ عاملی بهv  و سپس برای بازبینی مشخصۀ اسمی به nP و PEP حرکت می­کند. اسم­وارۀ عاملی مشخصه­های اسمی بیشتری دارد و نشانۀ جمع، معرفگی، ملکی و صفت شمارشی می­گیرد و با قید حالت نمی­آید. آرایش نحوی حاصل  نمود حصولی یا غایتمند جمله و اسم­وارۀ ملکی را به کنشی محدود در اسم­وارۀ عاملی تبدیل­ می­کند. بنابراین، بررسی ساختار موضوعی اسامی متناظر با افعال دومفعولی در چارچوب رویکرد نحوـ محور مقاله نشان می­دهد که آرایش نحوی موتور محرک مقوله­بندی، بازنمایی آوایی و بازنمایی معنایی انتقال مالکیت یا مکانی در هر دو اسم­واره­ و جملۀ متناظر است.
 

دوره ۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

انسان در نمادین­سازی اندیشۀ خود و در ورود به لایه­های ملموس زبان با­ توجه به نگرش، اندیشه و ایدئولوژی خود، دست به انتخاب­ می­زند. یکی از این انتخاب­های زبانی، نحوۀ بازنمایی کنشگران عرصۀ اجتماع است. نوع بازنمایی، بیانگر نوع نگاه بازنمایی­کننده به کنشگر بازنمایی­شده است. در این مقاله شیوۀ بازنمایی کنشگران عرصۀ دادگاه خانواده به­وسیلۀ زنان خواستار طلاق مطالعه شده است تا شیوۀ بازنمایی کنشگران به نحوۀ بزرگ­نمایی و کوچک‌نمایی این کنشگران و ایدئولوژی نهفته در گفتمان زنان خواهان طلاق بررسی شود. هدف، رسیدن به پاسخ دو پرسش است که این زنان از چه نوع بازنمایی­هایی برای بازنمایی کنشگران استفاده می­کنند و هدف عمدۀ این زنان در استفاده از راهبرد بازنمایی کنشگران چیست. برای رسیدن به این هدف، داده­های تحقیق، با حضور در چهل جلسۀ دادرسی طلاق دادگاه خانوادۀ زاهدان و ثبت مکتوب اظهارات زنان خواستار طلاق جمع‌آوری ‌شده است. انواع بازنمایی کنشگران بر ­اساس الگوی ون­لیوون (۲۰۰۸) تعیین و هدف هر­نوع بازنمایی بر­اساس تئوری ون­دایک (۲۰۰۶) تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می‌‌دهد زنان مورد مطالعه، از سه شیوۀ الف) هویت­دهی نسبتی؛ ب) منفعل­سازی؛ ج) عدم تفکیک. برای بازنمایی کنشگران حاضر در گفتمان دادگاه خانواده استفاده می­کنند و هدف از این بازنمایی­ها بزرگ­نمایی رفتارهای ناپسند طرف مقابل و برجسته­سازی نکات مثبت خود و خودی­هاست.
 

 

دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

وقتی متن در یک بستر آشنا درک شود و برای خواننده کلیتی منسجم داشته باشد، یک «پاره ‌کلامی» یا «گفتمان» خوانده می‌شود. قرائت یک گفتمان هم در گرو دانش زبانی و هم دانش غیرزبانی است. زندگینامه ‌خودنوشت نیز در مقام یک روایت، جهان متنیِ خود را دارد. واقعیت آن، حاصل شیوه ‌رمزگذاری زبانی، یعنی همان نسبیت زبانی و جبر زبانی از سوی نگارنده­اش است که فعالانه جهان و خویشتن را برمی­سازد. از این رو، از رهگذر تحلیل دامنه ‌زبان به­کار رفته در یک متن زندگینامۀ خودنوشت، به لحاظ معانی صریح و زنجیره­ای از معانی ضمنی، می‌توان شناختی از جهان­بینی مؤلف به­دست آورد. به بیان دیگر، سوژه ‌زندگینامه ‌خودنوشت، محصول لحظه‌ به لحظه، و از یک تجربه به تجربه ‌دیگر است که در گستره­ای از زبان، در موقعیت‌های چندگانه ‌برخاسته از گفتار ایستا قرار می‌گیرد. اجرای همین خویشتن چندپاره به یک هنجار پست مدرن تبدیل شده است. حال باید پرسید، ارتباط میان زبان با واقعیت زندگینامه ‌خودنوشت چیست و چه  جنبه‌هایی از هویت فرهنگی خویشتن را بازنمایی می‌کند؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مقاله، پاسخ به این پرسش است که در قرائت ما از سوژه ‌پست­مدرن در کانون زندگینامه ‌خودنوشت، با درنظر گرفتن زبان به­منزله ‌واسطه ‌بیان و نیز با توجه به فرازبان در مقام زبانی که برای توضیح درخصوص زبانِ چنین متنی به­منظور بازنمود خویشتن به­کار می‌رود، چگونه «من» چندگانه و مبهم و هم چنین «دیگران» برآمده از این متون، در زبان تحقق می‌یابند و در گقتمان‌های گوناگون شرکت می‌جویند.
 

دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف نوشتار حاضر بررسی انتقادی دو نمایشنامه  کمبوجیه (۱۵۶۹) اثر توماس پرستن و صوفی (۱۶۴۱) اثر جان دنهام بر مبنای آرای ادوارد سعید است. با بررسی این دو اثر، که تا به امروز در کشور ما به آن‌ها پرداخته نشده و به‌نوعی ناشناخته‌اند، می‌توان گفتمان غالب سیاسی و فرهنگیِ انگلستان را در دوران رنسانس تحلیل کرد، دورانی که سرآغاز سیاست‌های توسعه‌طلبانه این کشور به شمار می‌آید. پرستن و دنهام نیز مانند اکثر نویسندگان زمان خود، با کلیشه‌سازی از شرق و مردم آن به دیگری‌سازی روی‌ آوردند زیرا دانش‌شان از شرق عینی و بی‌واسطه نبود و صرفاً بازتولید تصویرسازی‌های کلیشه‌ایِ متن‌های پیشین (به‌ویژه سفرنامه‌ها) بوده است؛ آنان با معرفی نادرست شرق به عموم مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه با گفتمان سیاسی و فرهنگیِ برتری‌جویانۀ کشور خود همراه شدند. این نوع دیگری‌‌سازی‌ها در فرهنگ و ادبیات ذهن مردم را برای توسعه‌طلبی و استعمارگری آماده می‌ساخت. با بهره‌گیری ازخوانش کنترپوانی (چندنوایی) که ادوارد سعید معرفی کرده است می‌توانیم به رابطه‌ آثار ادبی با دینامیسم قدرت پی ببریم.
 

دوره ۱۲، شماره ۵۵ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

بسیاری از عقاید و باورهای جامعه در دین ریشه دارد. چگونگی بازتاب دین در جامعه و فرهنگ یکی از موضوعات جالب توجه در حوزۀ جامعه‏‌شناسی دین است. نظام باورها و ارزش‏‌های جامعه در ادبیات و فرهنگ شفاهی جامعه بازتاب پیدا می‌‏کند. ضرب‏‌المثل‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر ادبیات شفاهی می‌توانند بازتابی از باورها و نگرش‌های حاکم بر جامعه باشند. در این مطالعه تلاش شد تا با بررسی مثل‌های گیلکی تصویری نسبتاً روشن از چگونگی بازنمایی دین و ابعاد آن در ادبیات عامۀ گیلان ارائه شود. این مطالعه یک بررسی توصیفی ـ تحلیلی است که در آن ضمن تحلیل محتوای تعداد ۴۵۶۲ ضرب‌‏المثل حوزۀ شرق و غرب و مرکز گیلان، تعداد ۲۰۹ ضرب‌‏المثل مرتبط با موضوع دین برگزیده شده است. داده‏‌ها براساس محتوا و مفاهیم در قالب چند مقوله مورد دسته‏‌بندی قرار گرفت. با تکیه بر یافته‌‏های تحقیق می‌‏توان گفت بازتاب ابعاد چهارگانۀ اعتقادی (۴۳%)، مناسکی و آیین‌‏ها و آداب و رسوم (۲۴%)، اخلاقی (۱۶%) و شریعتی (۱۶%) در مثل‌‏ها نشان می‌‏دهد در فرهنگ عامۀ گیلان در کنار توجه به ظواهر دینی و شعائر و مناسک، بر جنبه‏‌های اعتقادی و نقش کارکردگرایانۀ دین در جامعه و نهادینه شدن روح دین‌داری و اخلاق دینی در جامعه توجه و تأکید می‌‏شود.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

رمان اجتماعی ـ انتقادی سیاحت‏نامۀ ابراهیم‏بیگ اثری است که نویسندۀ آن با استفاده از غربِ خودی‏سازی‏شده، به انتقاد از جامعۀ خود و نهادهای سیاسی و مذهبیِ آن پرداخته است. در این گفتمان، تقابل ایران و غرب تلاشی برای ازبین بردن شکاف میان خود و دیگری، از طریق معکوس کردن نقش آنان و عجیب و غریب نشان دادن «خود» بیش از «دیگری» است. جستار حاضر با شناسایی شیوه‏ها و راهبردهای گفتمانی‏شدۀ بازنماییِ ایدئولوژی در داستان مزبور، می‏کوشد به دو سؤال بنیادین پاسخ گوید: الف) راهبردهای گفتمانی چگونه به انتقال ایدئولوژی نویسنده می‏پردازند؟ ب) معکوس‏سازیِ گفتمانی که نتیجۀ فرایند خودی‏سازیِ غرب است، در داستان به چه نحو نمود یافته است؟ هدف این مقاله که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، بررسی بازنمایی غرب در رمان ابراهیم‏بیگ از منظر مربع ایدئولوژیک ون‏دایک است. دستاورد اصلی پژوهش بیانگر آن است که تصویر غرب در گفتمان مراغه‏ای، به‏عنوان یک روشنفکر تجددخواه، نمایندۀ تصویر کلیشه‏ای که در روان ایرانیان از این پدیده وجود دارد، نیست. وی در گفتمان خود، با استفاده از استراتژیِ کلی قطبی‏سازی، بر نقاط قوت غرب به‌مثابۀ گروه خودی، تأکید کرده و نقاط ضعف حاکمان ایران به‏عنوان گروه غیرخودی را برجسته‏تر بازنمایی کرده است. نویسنده در توصیف گروه «خودی» با کاربست راهبردهایی چون قطب‏بندی، مقایسه، دلالت ضمنی، دراماتیزه ‏کردن و کنایه، روحیۀ آزادگی، وارستگی و سخت‏کوشی آنان را در متن القا می‏کند و در بازنمایی گروه «غیر‏خودی»، با بهره‏گیری از راهبردهایی چون توصیف کنشگر، اغراق، و بازی با اعداد، ویژگی‏هایی همچون طمع‏ورزی، بیدادگری، واپس‏گرایی، و فریبکاری را به مخاطب نشان می‏دهد.

 
 

دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

در این مقاله کوشش می­شود، ابتدا از دیدگاهی برون‏متنی و جامعه‏گرایانه، برخی از شاخصترین شعرهای متعهّد نیما در دهه‏های بیست و سی واکاوی، و سپس در جستاری درون‏متنی و زبانشناسانه، کیفیّت هنری و ادبی این اشعار نشان داده شود.نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است، نشان می­دهد که از دیدگاه برون‏متنی، بازنمایی ایدئولوژیک اشعار نیما و خوانش‏های ایدئولوژیک حزب توده از آن اشعار، این گمان را تداعی می‏کرد که شاعر فقط در تعهّد به حزب توده شعر می‏سراید. مفسّران و منتقدان نزدیک به حزب توده، فضایی منطبق با آرمانهای خود در خوانش و تفسیر شعرهای متعهّد نیما به وجود آوردند که بنا بر آن از اشعار حتّی فقط با گرایش اجتماعی، قرائتهایی ایدئولوژیک ارائه می‏شد. پس، اشعار اجتماعی نیما از سوی گفتمان مسلّط با سویۀ سیاسی همراه با نیّات حزب خوانده و شایع می‏شد؛ امّا در واقع، تعهّد نیما به اجتماع و به طور کلّی چپ‏گرایی بود و نه به حزب توده. از دیدگاه درون‏متنی و زبانشناسانه نیز نیما در اشعار متعهّدش هرگز «ادبیّت» کلام خود را قربانی صراحت و شعارهای متعهّدانه با زبان ارجاعی و ترغیبی نکرده و با هنجارگریزیهای معنایی، ‏بویژه نمادگرایی به برجسته‏سازی دست زده است و با متن «باز»، مخاطبان را به عرصۀ تولید معنا وارد کرده است.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱