۱۱ نتیجه برای بارت
محمود رضایی دشت ارژنه،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. در این جستار، ابتدا وجوه مختلف متن و بینامتنیت تشریح، و سپس براساس این رویکرد، قصه ای از مرزبان نامه نقد و بررسی شده است. در پایان نیز گفته شده چنان که رولان بارت، باختین، کریستوا، ژنت، تودوروف و دیگر منتقدان پیرو بینامتنیت تأکید کرده اند، هیچ متنی اصیل نیست و قصه مورد بحث در مرزبان نامه نیز چون متون دیگر واگویه ای از متون پیشین است.
حسین صافی پیرلوجه،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
این مقاله به معرفیِ مواد اولیه و اصول حاکم بر «طرح خام» داستان پرداخته است. منظور از «طرح خام داستان»، استنباطی است که خواننده از زنجیره رویدادهای رواییِ نسبتاً کوچک در ذهن خود می¬پروراند. اصول موضعیِ حاکم بر این زنجیره های کوتاه، به خواننده کمک می کند تا بخش های مختلف داستان را «وضعیت»۲، «رویداد»۳ یا «کنش»۴ بداند و همچنین رفتار شخصیت های داستانی را در توالی های هر چه بزرگ تر به یکدیگر پیوند دهد و ساختار منسجمی از کنش ها را در ذهن خود طراحی کند. «وضعیت»، «رویداد» و «کنش» از مفاهیم بنیادینی است که در پیشینه روایت شناسی بارها تکرار شده است. با این حال، دیدگاه های جدید به¬ویژه در علوم شناختی، زبان شناسی و فلسفه نکات تازه ای را به این مفاهیم سنتی افزوده و درک ما را از ماهیت و ابعاد داستان دگرگون کرده است. بعضی از این یافته ها چندان هم تازه نیستند و اگرچه پیشینه شان به سال ها پیش از شکل گیریِ علوم شناختی و حتی روایت شناسیِ ساختارگرا می رسد، تا یکی¬دو دهه اخیر از چشم نظریه پردازان روایت پنهان مانده و بازیابی نشده بودند. در نظر روایت¬پژوهان، داستان پردازی و درک داستان در دستگاه قواعدی صورت می¬گیرد که با تعبیر بیشتر رویدادها به «کنش»های عامدانه و هدفمند، زنجیره هایی از آن ها می بافد و به این ترتیب، ساختاری از کنش ها را پی می¬ریزد. اما زبان شناسان در چارچوب معناشناسیِ فعل، تمایز جزئی تری را از رویدادها معرفی کرده اند که کنش ها فقط بخشی از آن¬اند. در این مجال، با بعضی پیامدهایی که معناشناسیِ فعل برای نظریه روایت دارد آشنا خواهیم شد و به ویژه کارآییِ آن را در گونه¬شناسیِ داستان بررسی خواهیم کرد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
در این جستار به واژگان و عبارت هایی می پردازیم که در یک بازه زمانی به دلیل های ویژه ای در زبان گفتاری یا نوشتاری شهروندان یک مرز و بوم فراگیر، یا به گفته ای دیگر «مد» می شوند و سپس کاربرد و تأثیرشان با گذشت زمان دگرگون می گردد یا از میان می رود. ما چنین واژگان و عبارت هایی را به ترتیب «مدواژه» و «عبارت مد» می نامیم. پیشینه پژوهش درباره مدواژه در کشور آلمان به سده نوزدهم میلادی باز می گردد و از آن هنگام کتاب ها و جستارهای بی شماری در این حوزه نوشته شده اند، اما در قلمروی زبان پارسی تا کنون پژوهشی ویژه در این زمینه انجام نشده است. بنابراین نخست تلاش می کنیم تا گزیده ای از دیدگاه های برخی از زبان شناسان آلمانی را در این باره گرد آوریم. ما این دو مفهوم را در یک گروه بندی ویژه دو بخش می کنیم؛ «مدواژه ها و عبارت های مد همگانی» که دربرگیرنده همواژه های مد در زبان ملی درصد بالایی از مردم می باشند و «مدواژه ها و عبارت های مد در زبان جوانان». پژوهش کنونی را به بخش نخست کرانمند می کنیم و برای دستیابی به هدف بنیادین خود که همانا ارائه شناختی کمابیش گویا از گوهره مدواژه، بررسی سرچشمه های پدیدارشدن آن و نیز داوری درباره سودرسانی یا آسیب رسانی آن به زبان است، می کوشیم تا از نمونه های روشنگرانه در گستره زبان های پارسی و آلمانی به همراه یک ارزیابی برابرسنجشی میان آن دو بهره بگیریم.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
در این مقاله ضمن معرفی آراء دستورنویسان و زبان شناسان در مورد تکواژ جمع «– ها»، زمان واژه های جمع زبان فارسی را به دو گروه تقسیم می کنیم. در ادامه، ضمن تمرکز بر زمان واژه های دارای نشانه جمع «– ها»، ابتدا با استفاده از تعامل میان این گروه از زمان واژه ها، از یک سو با سورها، و از سوی دیگر با عبارات استفهامی، نشان خواهیم داد که نشانه جمع «– ها» به زمان واژه میزبان خود ویژگی گروه های سور را می بخشد. سپس ساختاری را برای گروه های سور در زبان فارسی پیشنهاد می کنیم که در آن هسته اسمی زمان واژه که دارای مشخصه قوی [+ سور] است، باید در حرکت چرخه ای خود ضمن عبور از هسته گروه شمار به هسته گروه سور متصل شود و این مشخصه قوی خود را در نحو آشکار بازبینی کند. این توصیف جدید از نشانه جمع «-ها» در چارچوب نظریه کمینه گرا و باتوجه به اصول دستور جهانی ارائه می شود.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زبان قرآن و به تبع آن زبان عربی، زبان نخست دنیای اسلام است. پس از ورود دین مبین اسلام به ایران و پذیرش این دین نجاتبخش از سوی مردم، تأثیر همهجانبه آن بر تمام شئون فرهنگی و اجتماعی ایرانیان آغاز شد. بخش دیگری از اثرپذیری زبان و فرهنگ ایرانیان در مواجه با میراث منظوم و منثور به زبان عربی است که یا اغلب به وسیله ایرانیان نگاشته شده است یا ایرانیان در آثار خود از میراث عربهای مسلمان سود جستهاند. تأثیر این زبان در زبان فارسی در لایه واژگانی با دامنه گسترده و بعضاً نحوی با دامنه محدود باقی نماند، بلکه در لایههای دیگر زندگی معنوی ایرانیان نیز نمودار گشت و علاوه بر پاسخ به نیازهای ایرانیان در حوزههای یادشده، به تقویت همهجانبه زبان فارسی نیز منجر شد. نویسندگان فارسیزبان با آگاهی از این موضوع، سال تا سال و با شیوههای گوناگون به دامنه تأثیرپذیریهای خود افزودند و از این راه موجبات پیوند هرچه بیشتر زبان و ادب فارسی را با زبان قرآن و فرهنگ اسلام فراهم کردند. بدون تردید فهم بخش عظیمی از میراث بهجا مانده از این تأثیر و تأثر، که در زبان و ادبیات غنی فارسی به یادگار مانده، موقوف به دانستن ریشههای اصلی آن است که در قرآن کریم، احادیث نبوی (ص) و گفتار ائمه معصوم (ع) پراکنده است. نگارندگان در این مقاله، بخشی از شیوههای اثرپذیری فارسیزبانان از مأثورات عربی را بر اساس یافتههای مکتب فرانسویِ ادبیات تطبیقی در نوشتههای منثور آشکار، بسامد مأثورات هفتگانه شاملِ آیات، احادیث، اشعار، امثال، جملههای دعایی، عبارتها و اقوال را در ده متن منثور فارسی از سده چهارم تا ششم هجری ارزیابی کردند. روش کار بدین قرار بود که نخست پژوهشگران طرح، مأثورات عربی را با لحاظ دستهبندیهایِ هفتگانه، استخراج و در فرمهای ویژه طراحیشده ثبت کردند. این مأثورات پس از اعرابگذاری و ترجمه به برنامه اندنوت (EndNote) منتقل و در مرحله پایانی، خروجیهای مورد نظر در نرمافزار اسپیاساس (Spss) تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج تحقیق، بیشترین بسامد در کتابها بهترتیب متعلق به جملات دعایی و نیز عبارتها و اصطلاحات، آیات و احادیث بوده است. مأثورات هفتگانه در تمام کتابهای منتخب بهجز الابنیه عن حقایق الادویه، که فقط سه آیه در آن وجود دارد، بهوضوح مشاهده میشود.
مسعود آلگونه جونقانی،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
رولان بارت در دورۀ دوم اندیشگری خود اساساً متوجه نقدِ امرِ بدیهی است. او معتقد است آنچه خود را بهمثابۀ امر طبیعی، جهانشمول و بدیهی وانمود میکند، محصولِ فراشد طبیعیسازی است که بهواسطۀ آن امرِ ایدئولوژیک در نهایت خود را بهصورت امر بدیهی نشان میدهد. بر این اساس، محصول نهاییِ فراشد طبیعیسازی، بهزعم بارت، همسازهای است که امر بدیهی از طریق آن متجلی میشود. در نتیجه بارت بهمنظور نقد امر بدیهی و نیز افشای تلویحات ایدئولوژیکِ همسازه، برابرنهادی را با عنوان ناسازه مطرح میکند. ناسازه بهمثابۀ سلاحی علیه فریبکاریِ زبان است که با اتکا به آن میتوان به خوانش متفاوتی از متن روی آورد. با این همه، بارت هرگز تبیینِ روشنی از سازوکار نشانهشناختی همسازه و ناسازه بهدست نمیدهد. به همین سبب ممکن است تصور شود که چرخش نظری بارت متضمنِ نفی آموزههای پیشین او در باب نشانه است. بر این اساس، پژوهش حاضر میکوشد ضمن بررسی مبانی نشانهشناختی همسازه و ناسازه، عواقب و نتایج منطقی این تلقی را بررسی کند. در پایان مشخص میشود که رویکرد بارتِ دوم اساساً متأثر از نقد روابطِ سلسلهمراتبی حاکم بر معانی صریح و معانی ضمنی است.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از عمدهترین موضوعاتی که در امر پردازش، درک، تولید، بهکارگیری و آموزش عبارتهای اصطلاحی امکان طرح مییابد، توصیف ویژگیهای درونمقولهای و تعیین رابطه و همبستگی بین این ویژگیها در عبارتهای اصطلاحی است. پژوهش حاضر به بررسی ویژگیهای درونمقولهای ۵۰ عبارت اصطلاحی زبان فارسی و توصیف آنها و تعیین همبستگی بین آنها پرداخته است. شم زبانی گویشوران برای هر عبارت اصطلاحی از نظر متغیرهای آشنایی، مبهم بودن، شفافیت معنایی، مجازی بودن، انگیختگی، ملموسبودگی، بار عاطفی و اعتماد داشتن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین توصیفهای آنها از معنی مجازی هر عبارت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که عبارتهای اصطلاحی مورد مطالعه دارای ویژگیهای ذکرشده هستند و میتوان آنها را با استفاده از پیوستاری که یک قطب آن یکی از ویژگیهای درونمقولهای عبارتهای اصطلاحی و قطب دیگر تقابل همان ویژگی است، طبقهبندی کرد. همچنین، آمار توصیفی نشان داد که عبارتهای اصطلاحی مورد مطالعه، بیشتر مبهم، انگیخته، شفاف، مجازی و ملموس با بار عاطفی منفی ارزیابی شدهاند. بهعلاوه، نتایج نشان داد که بین آشنایی و شفافیت معنایی همبستگی منفی وجود دارد. بین متغیر ملموسبودگی و شفافیت معنایی همبستگی مثبت دیده میشود. همچنین، بین دانش با شفافیت معنایی و اعتماد داشتن همبستگی منفی وجود دارد.
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقولۀ نمود یکی از مهمترین ویژگیهای ساختاری و معنایی فعلهاست. بحث عبارت تداومی و تأثیر آن بر خوانش نمودی انواع افعال نیز ازجمله مباحث مهم در بررسی نمود واژگانی بهشمار میرود. هدف پژوهش حاضر این است که به بررسی خوانش نمودی محمولهای حصولی و غایتمند، که هردو از نوع نهایتپذیرند، در حضور عبارت تداومی در زبان فارسی بپردازد تا مشخص شود که افزودن یک عبارت تداومی به جملۀ حاوی محمول حصولی یا غایتمند چه تأثیری بر خوانش نمودی آن خواهد داشت. نتایج این تحلیل که براساس رویکرد مکدونالد (۲۰۰۸) و در چارچوب برنامۀ کمینهگرا انجام شده است نشان داد که افزودن عبارت تداومی به محمولهای حصولی تکرارشدنی و چرخهای به خوانش «پایان زمان» منجر میشود، اما در کنار محمولهای حصولی تکرارنشدنی اضمحلالی خوانش نهایتناپذیر تکرویدادی بهدست میدهد. بررسی تأثیر حضور عبارت تداومی بر خوانش نمودی محمولهای غایتمند نیز نشان داد که خوانش نمودیِ این محمولها هم مانند محمولهای حصولی در حضور عبارت تداومی نهتنها به نوع مفعول (از لحاظ کمیتدار بودن یا نبودن) بستگی دارد، بلکه به ماهیت خود رویداد نیز بستگی دارد که آیا تکرارپذیر است یا تکرارناپذیر.
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
نگارندگان این مقاله تلاش کردهاند براساس روش تحقیق کتابخانهای مبتنی بر نظریههای معناگرایی و ساختارگرایی، گزارشی از سیر تاریخی تکامل ساختمان فعل مرکب را از گذشته تا امروز ارائه و مورد نقد و بررسی قراردهند. این پژوهش نشان میدهد که هرچه از آغاز تدوین کتابهای دستوری و توجه علمی به مقوله افعال، فاصله میگیریم و به امروز میرسیم، «ساختمان فعل مرکب» و راههای تشخیص آن تکامل بیشتری مییابد و مشخص میشود که در این مبحث، همواره باید به مفاهیم ساختواژی، نحوی ومعنایی، توأمان نگریسته شود. بر این اساس فعل مرکب «فعلی است که از دوجزء (اسم یا صفت + همکرد) تشکیل شده است که در مجموع یک معنی دارد و در جمله نقش اسناد را به عهده دارد و گسترش پذیری مانع مرکب بودن آنها نیست.»
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
پیشبینی نحوه توزیع قطر قطرات اسپری به پارامترهای مختلفی چون خصوصیات فیزیکی، سرعت سیال و محیط گازی اطراف و هندسه داخلی انژکتور بستگی دارد. مرحله تشکیل قطرات دارای تنوع فراوان از نظر قطر و سرعت قطرات میباشد و با یک دیدگاه آماری قابل پیشبینی است. اصل ماکزیمم آنتروپی، یکی از متداولترین و بهترین روشهایی است که در کنار معادلات بقاء برای پیشبینی توزیع سایز قطرات اسپری استفاده شده است. به دلیل اشکالاتی که در این مدل وجود دارد، نتایج حاصل از پیشبینی این مدل با نتایج تجربی به خوبی مطابقت ندارند. از اینرو در این مقاله، از یک دیدگاه متفاوت برای بهبود نتایج مدل ماکزیمم آنتروپی استفاده شده است. بدین ترتیب که اصلاح مدل ماکزیمم آنتروپی به وسیله ترکیب این مدل با زیرمدل دینامیک سیالات محاسباتی صورت گرفته است. به کمک زیر مدل دینامیک سیالات محاسباتی و حل عددی جریان داخل انژکتور، عبارت چشمه انرژی با تخمین انرژی جنبشی با دقت بیشتری برآورد شده است و در مدل ماکزیمم آنتروپی استفاده شده است. در واقع با استفاده از این زیرمدل در مدل ماکزیمم آنتروپی، دقت پیشبینی مشخصههای اسپری بهبود داده شده است. همچنین نیاز مدل ماکزیمم آنتروپی به دادههای تجربی ورودی نیز کاهش داده شده است. به کمک این مدل ترکیبی، به نوعی اثر بالادست جریان اسپری بر روی توزیع قطر قطرات با دقت خوبی لحاظ گردیده است. نتایج مدل حاضر توافق خوبی را با نتایج تجربی در دسترس نشان داده است.
دوره ۱۹، شماره ۷۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
در این پژوهش، که بخشی از یک تحقیق کلانتر دربارۀ فیلمها و فیلمنامههای بهرام بیضایی است، فیلم «باشو غریبه کوچک» با این پیشفرض، که مؤلفههای هویت را در گفتمانِ روایی خود بازنمایی کرده با رویکرد روایت شناسی بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی، و چارچوب نظری، یافتههای رولان بارت در زمینۀ ساختار روایت است. بارت برای ساختار روایت، سه سطحِ کارکرد، کنش و روایت را تعریف میکند که سطح نخست جایگاهی تعیین کننده دارد. بررسی و تحلیل کارکردها با فهم دلالت رمزگانهای پنجگانۀ تأویلی، کنشی، معنابُنی، نمادین و فرهنگی میسر است. در بازخوانی روایت شناسانۀ فیلم «باشو غریبه کوچک» به منظور درک معانی مرتبط با «هویت»، این نتیجه به دست آمد که رمزگانهای معنابُنی و رمزگانهای نمادین، بیشترین دلالتمندی را دارد و دلالت تکرار شونده و کانونی فیلم، اتحاد هویتهای خرد و میانه در پرتو هویتهای کلان اجتماعی است.