۱۴ نتیجه برای انگاره
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مطالعه مقالات علمی، بهعنوان ژانر اصلی تولیدات علمی و ابزار مهم تبادل اطلاعات در بین اعضای جامعه علمی در طی چند دهه گذشته مورد توجه روزافزون واقع شده است. در گفتمان علمی، ساختار و انسجام متنی ایجاب میکند نویسندگان بهطور مناسب از فراگفتمان و انواع آن شامل فراگفتمان تبادلی و برهمکنشی و راهبردهای آنها بهطور مناسب بهره برند. در پژوهش حاضر، با رویکردی پیکرهبنیان و براساس انگاره هایلند به واکاوی مقوله فراگفتمان تبادلی در مقالات علمی پژوهشی فارسی در حوزه علوم انسانی پرداخته میشود تا از این رهگذر به اهمیت و نقش عنصر فراگفتمان تبادلی در گفتمان علمی فارسی پی برده شود. بدین منظور، تعداد ۸۰۰ جکیده مقاله علمی پژوهشی از ۱۶ حوزه علوم انسانی از پرتال جامع علوم انسانی را بهصورت تصادفی انتخاب کرده و مورد تحلیل قرار دادیم. بررسی دادهها اهمیت کاربرد فراگفتمان در متن را آشکار میسازد به نحوی که در میان هر ۱۵ واژه بهکاررفته در مقالات علمی پژوهشی، بهطور تقریبی، یک نشانگر فراگفتمان تبادلی یافت میشود. همچنین تجزیه و تحلیل پیکره حاکی از آن است که قالبنماها بیشترین راهبرد فراگفتمان تبادلی استفاده شده در پیکره مورد بررسی بوده و گذارها و ابهامزداها با فاصله اندکی از آن در رتبههای بعدی واقع میشود و نشانگرهای درنمتنی و گواهنماها کمترین فراوانی را در پیکره به خود اختصاص میدهد. در نهایت نیز پیشنهادات و اصلاحاتی برای مطابقت بیشتر انگاره هایلند با ویژگیهای گفتمان علمی فارسی ارائه میگردد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
نظریه انگاره معنایی طنز، اولین نظریه کامل زبانشناسی در باب طنز است. این نظریه که در واقع حرکتی اساسی در مقابل رویکرد طبقهبندی سنتی جناسها و طنز بود، در سال ۱۹۸۵ توسط ویکتور راسکین ارائه شد. راسکین اولین زبانشناسی بود که ساختار طنز را از لحاظ معنیشناسی تحلیل کرد و توانست ساختار دو قطبی لطیفه را شناسایی کند. به عقیده راسکین، یک نظریه معنایی باید شامل دو مقوله انتزاعی باشد؛ مجموعهای از همه انگارههای در دسترس سخنگویان و مجموعهای از قواعد ترکیب.
هدف این مقاله معرفی این نظریه و پاسخدادن به این پرسش است که بر مبنای دادههای زبان فارسی چه ایراداتی بر این نظریه وارد است. در راستای این هدف به بررسی تعدادی از لطیفههای زبان فارسی میپردازیم که در مطبوعات طنز منتشر شدهاند و از طریق این تحلیلها نقاط ضعف نظریه مذکور را نشان میدهیم. نتایج این تحلیلها نشان میدهد که روش تحلیل نظریه انگاره معنایی طنز راسکین که مبتنی بر فهرستکردن همه معانی یا انگارههای واژههای بهکار رفته در متن طنز است، در تحلیل لطیفههای زبان فارسی نقاط ضعف و ایراداتی دارد؛ از جمله اینکه پیچیدگیهای وقتگیر و بیهوده دارد و با واقعیتهای پردازشی زبان همخوانی ندارد و به دلیل همین پیچیدگیهای بیهوده، قابل اعمال بر لطیفههای بلند زبان فارسی نمیباشد.
محمّدرضا صرفی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
آنیما در نظریه کارل گوستاو یونگ۱، تجسّم تمامی گرایش¬های روانی زنانه در روح مرد است که به زعم وی نتیجه تجارب نژادی مرد با زن در طول صدها هزار سال زندگی با یکدیگر بوده و در ناخودآگاه جنس نرینه به یادگار مانده است و این، باعث تسهیل واکنش¬های متقاضی و توافق نظر بین دو جنس متقابل می¬شود. این کهن¬الگو همانند دیگر کهن¬الگوها، هم در نمایه¬های مثبت و هم در نمایه¬های منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن بررسی شده است. بر اساس این مقاله نمودهای مثبت کهن¬الگوی آنیما مطابق با دیگر نقاط جهان در اساطیر، ادبیّات و فرهنگ ایران نیز به نمود درآمده و «معشوق»، «الهام¬بخش» و «احساسات نسبت به طبیعت» -که در این مقاله با نمونه¬ها و مثال¬های مختلف تحلیل و ارزیابی شده است- برخی از این نمودها به شمار می¬آید. در این مقاله، نشان داده شده است که دست کم یکی از نمودهای آنیما در ناخودآگاه مرد ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشئت می¬گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد یکی از ایزدبانوان کهن ایرانی است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته، و برای گردآوری اطّلاعات از روش کتابخانه¬ای و بیشتر از نوع متن¬خوانی استفاده شده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائه فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگاره منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطه این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟ هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگاره زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبه هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصه مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانه گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده یکی از زیباترین جنبههای ادبیات شفاهی ایران، نواها و سرودههای بومی و محلی است که اقوام و گویشوران مناطق گوناگون، در حین کار و یا در مراسم و مناسبتهای خاص زمزمه میکنند. این سرودهها در طول تاریخ همواره گرمابخش محافل و نقل رایج مراسم و گردهماییهای اقوام این سرزمین بوده است. برخی از این نواها –که ریشه در گذشتههای بسیار دور و فرهنگ کهن ایران باستان دارد- بنا به دلایل متعدد، ازجمله دورماندن از جوامع بزرگ و عدم ارتباط گستردۀ گویشوران آن با مناطق شهری، حتی تا زمان حاضر مغفول و پنهان مانده است. اشعار مرتبط با آیینهای سوگ و سُرور در فرهنگ عامیانۀ منطقۀ سرکویر (واقع در مرز جنوبی استان سمنان و در مجاورت حاشیۀ شمالی دشت کویر)، از این گونه است. این سرودهها مبتنی بر سنتهایی کهن است که از گذشتههای بسیار دور، همراه همیشگی مراسم عزا و عروسی مردم بوده و تا زمان حاضر نیز قوت و قدرت خود را حفظ کرده است. در این نوشتار بر آنیم تا در کنار معرفی «سُرو» و «اُنگاره» بهعنوان دو نوای مخصوص مراسم عروسی و عزا و بیان ویژگیها، انواع و مشخصات آن، به تشریح جنبههای ادبی و مردمشناسی این سنت عامه بپردازیم و از خلال آن برخی ویژگیهای حاکم بر فرهنگ عامۀ گویشوران را تبیین و تحلیل نماییم. واژههای کلیدی: سرکویر، نواهای محلی، سُرو، انگاره، فرهنگ عامه.
مینا بهنام،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره نور و خوشه های تصویری مرتبط بدان یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل های مولوی تبیین می شود. از رهگذر بررسی نور در دیوان شمس در می یابیم که شناخت و معرفت مقوله ای بصری است و به عنوان انگاره استعاری اولیه در ژرف ساخت این اثر نمودار می شود؛ مولوی با توجه به این انگاره و انگاره ثانوی«جهان غیب، نور است»، نور را به مثابه خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود،هدایت و امید و نیز وسیله ای برای تبیین مقوله فنا و بقا بر شمرده است. این انگاره های استعاری بستری مناسب برای تحلیل و تبیین مقولات انتزاعی مورد نظر مولوی محسوب می شود و انسجام درون متنی غزل ها را در پرتو ایده ای واحد و انگاره ای نخستین به تصویر می کشد. واژه های کلیدی: نور، مولوی، استعاره مفهومی، انگاره، کلان استعاره
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از اهداف تحلیل گفتمان انتقادی، بررسی روابط نابرابر و سلطه گرانه حاکم بر رسانه و ایجاد آگاهی، بینش و نگاه انتقادی در مخاطبان رسانه هاست و انگاره اجتماعی- معنایی نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی (Van Leeuwen, ۲۰۰۸) چارچوب نظری مناسبی برای پژوهش در این حوزه در اختیار زبان شناسان و تحلیلگران گفتمان قرار می دهد. در تحقیق حاضر، پنجاه خبر و مقاله منتشر شده در رسانه های معتبر بین المللی که در دو ماه پایانی سال ۲۰۱۰م درباره پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند، در چارچوب انگاره یادشده بررسی و نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی دو طرف منازعه (ایران- غرب) تحلیل می شود تا میزان بی طرفی یا جانبداری این رسانه ها در بازنمایی نقش آفرینان این کشمکش بین المللی آشکار شود. نتایج پژوهش مؤید این واقعیت است که با وجود ادعای بازنمایی بی طرفانه وقایع توسط خبرگزاری ها و مطبوعات مهم بین المللی، جریانی هدفمند از سازکارهای زبانی و اجتماعی در مطالب منتشر شده توسط آن ها درباره پرونده اتمی ایران دیده می شود: کنشگران اجتماعیِ طرف ایرانی، هم ازنظر حجم و محتوا و هم به لحاظ نحوه نام دهی و هویت دهی، به شیوه ای متفاوت با کنشگران غربی بازنمایی می شوند و تصویری غیرمنطقی و ستیزه جو از ایشان نشان داده می شود؛ درحالی که کنشگران طرف دیگر منازعه با همدلی بیشتر و به عنوان افرادی منطقی و صلح طلب معرفی می شوند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
در این مقاله، پژوهشی موردی درباره ادبیات تطبیقی در افقهای تازه انجام دادهایم و به کمک انگارهی ادبی میشل بوتور، از « مرز» در موضوع چگونگی کشف هویت مدل تابلوی الستیرِنقاش ـ از شخصیتهای ادبی رمان در جستوجوی زمان ازدسترفته، اثر بزرگ مارسل پروست ـ مطالعه کردهایم. این نوع مطالعهی تطبیقی، با به کار گرفتن انگارهی خلاق ادبی در مسئله مورد پژوهش، انجام میپذیرد که مطالعهای بر بستر افقهای تازه در ادبیات تطبیقیست.
در مجلدی از رمان در جستوجوی زمان ازدسترفته به نام در سایه دوشیزگان شکوفا، راوی اثر، بدون هیچ نشان آشکاری در تابلوی نقاشی تکچهره، اثر الستیر، به کشف هویت مدلِ نقاش دست مییابد. چگونگی دستیابی راوی به حقیقت و مسیر جستوجوی آن، دستمایهای برای ارائه الگویی درباب مطالعات ادبیات تطبیقی شده است. در این پژوهش از انگارهی خلاق میشل بوتور از واژهی « مرز»، که آن را مترادفِ صمیمیت و عمیق دانسته است (مرز = صمیمیت، مرز = عمیق) سود جستهایم.
* نویسنده مسئول مقاله: Email: letafati@modares.ac.ir
[۱]. شخصیت نقاش در رمان در جستوجوی زمان ازدسترفته
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
قصههای عامه یکی از محبوبترین انواع ادب شفاهی و بستری مناسب برای مطالعۀ فرهنگ هر ملت است. این قصهها دربردارندۀ عناصر جادویی است که از گذشتههای دور، جزئی از باورهای رایج در میان مردم بوده است. عناصر جادویی قصهها را میتوان به سه گروه شخصیتهای دارندۀ قدرت جادویی، اشیای دارندۀ قدرت جادویی و کلام جادویی تقسیم کرد. ترتیب بسامد و فراوانی این عناصر در قصهها عبارتاند از: اشیای برساختۀ بشر، عناصر طبیعت، جادوگران، اشیای خیالی، موجودات خیالی، کلام جادویی، موجودات پیکرگردان، حیوانات جادوگر و شیطان. یافتهها نشان میدهند که عناصر جادویی در ۸۹% جامعۀ آماری، در قصههای دربردارندۀ کهنالگوی سفر دیده میشوند. عناصر جادویی در روساخت قصهها، در تحلیل عمیقتر خود با خویشکاریهای انگارههای
کهنالگویی در ژرفساخت قصه در پیوند هستند. کارکرد دوگانۀ دارندگان قدرت جادویی سبب شده است عناصر جادویی دارای خویشکاری دوگانۀ کهنالگویی، رهاییبخش و خطرناک باشند که جادوی سفید و جادوی سیاه نام گرفته است. بدین سبب در قصهها انگارۀ کهنالگویی سایه با خویشکاری خطرناک و جادوی سیاه، نقش درگیرکردن قهرمان با چالشها را به عهده دارد و انگارۀ کهنالگویی پیرخرد با خویشکاری یاریگری و جادوی سفید، نقش رهانندگی قهرمان از چالشها را به عهده گرفته است.
دوره ۵، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی خطاهای فارسیآموزان عربیزبان در کاربرد تکواژهای زبان فارسی است. این پژوهش بر پایه انگاره چهارتکواژ صورت گرفته است و با بهکارگیری روش توصیفی- تحلیلی به پیشبینی مشکلات و خطاهای تکواژهای فارسی توسط فارسیآموزان عربیزبان میپردازد. نمونه آماری این پژوهش، ۵۰ فارسیآموز عربیزبان مرکز زبان فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) بودند که دادهها از ۵۰ برگنوشته آزمون نگارش نیمسال اول سال تحصیلی ۹۸-۹۷ گردآوری شده است. تکواژها در انگاره چهارتکواژ به تکواژ محتوایی و تکواژهای نظاممند متقدم و تکواژهای نظاممند متأخر(بیرونی، پیوندی متأخر) دستهبندی میشود. با استخراج وگروهبندی خطاها، مشخص شد که فارسیآموزان عربیزبان در کاربرد تکواژهای نظاممند متأخر (مانند نشانه را) نسبت به تکواژهای نظاممند متقدم (مانند تکواژ جمع)، خطاهای بیشتری مرتکب میشوند و بر آنها دیرتر تسلط پیدا میکنند. هم چنین خطاهای نوشتاری آنها بر اساس سه منشأ درون زبانی، بینازبانی و مبهم مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از تحلیل و بررسی خطاها بر اساس منشأ، مشخص شد که بیشتر خطاهای فارسیآموزان عربیزبان درونزبانی است. با مقایسه دادههای این پژوهش با پژوهشهای پیشین مشخص شد که الگوی ترتیب یادگیری تکواژها به صورت تکواژ جمع، فعل، حروف اضافه، نشانه را و نشانه اضافه (ی میانجی) است. بنابراین مدرسان آموزش زبان فارسی، تهیهکنندگان برنامه و محتوای درسی و طراحان آزمون، لازم است در آموزش، طراحی متون درسی و آزمونهای تشخیصی و بسندگی برای فارسیآموزان عربیزبان به این موضوع بیشتر توجه کنند.
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از بزرگترین دشواریهای مترجمین قرآن در ترجمه آیاتی بوده است که در آنها، حداقل در ظاهر، وجوه جسمانی و انسانوار به الله، منسوب شده است. این مقوله چالشبرانگیز که همواره معرکه آرای فلاسفه، متکلمین و به تبع آنها مفسرین بوده است، در صورت نگاه دقیق به زوایای کلامی مفاهیم مطرح در باب خداوند، میتواند تأثیر مستقیمی در ترجمه قرآن داشته باشد. پژوهش حاضر در صدد است، تا ترجمه آیاتی از قرآن مجید، شامل «ید» و «ساق» در ارتباط با خداوند را واکاوی و نحوه مواجهه مترجمان فارسی و انگلیسی را با این آیات بررسی نماید. بدین منظور تمامی آیات حاوی این کلمات، احصا و سپس نحوه برگردان آنها در ۱۸ ترجمه انگلیسی و ۱۲ ترجمه فارسی بررسی شد. نتایج نشان داد که در ۷۹ درصد از موارد، ترجمه انسانوار و در ۲۱ درصد دیگر، ترجمه ناانسانوار از این واژهها ارائه شده است. به علاوه، تفاوت قابل ملاحظهای بین ترجمههای انگلیسی و فارسی در خصوص گرایش به (نا)انسانوارگی در ترجمه این آیات مشاهده شد. نتایج بررسی، حاکی از آن است که انگارههای خداشناختی غالب مترجم و نیز جامعه مقصد ترجمه، نقش مهمی در تصمیمگیریهای وی در خصوص این بعد چالشبرانگیز متن دارد.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
این پژوهش برآن است تا با کمک رویکرد مطالعات فرهنگی و با روش کیفی به بازنمایی انگارههای نظام آموزشی از مشروطه تا دورۀ فضای باز سیاسی بپردازد تا دریابد که برخلاف تغییر و تحولات جامعه که داعیهدار جنبشی دموکراتیک بودهاند، در نظام آموزشی نظم و ایدئولوژی اقتدارگرایانه چگونه ارائه شده، بهعلاوه اینکه آیا متناسب با تحولاتی چون انقلاب مشروطه، شکلگیری دولت شبهمدرن و جنبش ملی، انگارههای دموکراتیک آموزش داده شد یا نه؟
این پژوهش با مطالعۀ نظام آموزشی همچون یکی از دستگاههای ایدئولوژیک مهم در بازتولید قدرت به این نتایج دست یافته است که محتوا و شیوۀ تدریس نظام آموزشی در این دوران، گفتمانی اقتدارگرا و یکدست در رابطۀ میان مدرسه- خانواده حاکم بوده است و سوژۀ حساس مدرسه، بیشتر تحت تلقین و باوراندن مکانیسمهایی چون قدرتگرایی، همرنگی با جماعت، دوگانگی، محافظهکاری، تقدیرگرایی، نرمخویی، تضعیف اعتماد بهنفس، صبر و حوصله بود و در این میان، سویههای مقاومت و متعارض با گفتمان اقتدارگرایی ملاحظه نشده است.
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
قصههای عامه یکی از انواع جذاب و پُرکشش فرهنگ و ادبیات عامه است که بهشکل روایتهای شفاهی و کهن گزارش شدهاند. فر کیانی از مفاهیم برجسته در باورهای اساطیری و حماسی است که در قصههای عامه نیز نمود یافته است. هرچند نمونههای بارز، پادشاهان فرهمند در اساطیر و حماسه، فر خود را بهشکل موروثی کسب کردهاند؛ اما این شکل تنها شیوۀ کسب فر کیانی نیست. این نوشتار به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی میکوشد تا ماهیت فر کیانی را در مجموعۀ چهار جلدی قصههای ایرانی بکاود. مطالعۀ قصههای ایرانی و استخراج نمونههای متعدد از پادشاهان قصهها نشان میدهد که ماهیت، تجلیها، اشکال و ویژگیهای فر کیانی تا چه پایه کارکردهای اسطورهایشان را در قصههای ایرانی حفظ میکنند. فر کیانی در قصهها اغلب بهشکل موروثی است، نمونههایی هم وجود دارد که این موهبت بهشکل موقت یا دائمی از پادشاه گرفته میشود. با این حال، اندیشههای امیدبخش فرهنگ عامه در بستر داستانها امکان رسیدن طبقات فرودست جامعه را به مرتبۀ پادشاهی و فرهمندی فراهم میسازد. از آنجا که قصهها بهسبب غنا و دیرینگیشان در ناخودآگاه جمعی بشر ریشه دارند، افزون بر تجلیهای مادی و معنوی که برای فر کیانی در قصهها وجود دارد، ویژگی بختیاری اشخاص فرهمند هم بستری برای ظهور انگارههای کهنالگویی فراهم میسازد.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
این جستار منتخبی از حکایات رسالۀ دلگشا اثر عبید زاکانی را از منظر نظریۀ معنایی انگاره ـ بنیاد پیشنهادی راسکین (۱۹۸۵) تحلیل و بررسی می
کند. راسکین تلاش میکند ساز و کارهای حاکم بر تولید و درک متون طنزآمیزِ کوتاه بهویژه جوکهای تکخطی و ساده را توصیف و تبیین کند. بر اساس این نظریه، هر متن مطایبهآمیز، ۱) دو انگاره دارد؛ ۲) متن با هر دو انگاره، همپوشانی دارد، و ۳) دو انگارۀ همپوشان متضاد یکدیگرند. راسکین متن واجد این شرایط را طنزآمیز و فاقد آن را غیرطنزآمیز معرفی میکند. پس از تبیین نظریۀ معنایی، از مجموع ۲۵۴ حکایتِ رسالۀ دلگشا به تصحیح محجوب (۱۹۹۹)، ۱۶ حکایت بهمثابۀ طنز اقلیمی و به طریق اولی، طنز اهالی قزوین در مقام پیکرۀ دادگانی انتخاب شد. سپس، پنج نمونه از این حکایات از منظر نظریۀ معنایی به تفصیل تبیین شد و باقی حکایات نیز به طور کلی بررسی شدند. آنگاه، به تبعییت از دستوریانِ روایت بهویژه پراپ (۱۹۲۸) و برمون (۱۹۷۳)، طرز رفتار اهالی قزوین در این حکایات در سه کارکرد اصلی قرار گرفت و این الگوی کلی حاصل شد که نقش قزوینی میتواند معرف کنشهای سفاهت و بلاهت، و کنشهای سفاهت و بلاهت میتواند معرف نقش ابلهانه باشد. برخی یافتهها نشان میدهند که طنزهای اقلیمی در حکایات بسامد بالا دارند. این طنزهای اقلیمی ویشکاری قزوینیان را نشان میدهند. درمجموع، کاربست این نظریۀ در طنزهای اقلیمی رسالۀ دلگشا نشان میدهد که همۀ طنزها به تمامی از شروط نظریۀ معنایی تبعیت میکنند و با آن سازگاری دارند.
cript-based semantic theory