۱۰۷ نتیجه برای انتقاد
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
تفکر انتقادی که بعنوان به کارگیری مهارت ها و استراتژی های شناختی برای دستیابی به نتایج منطقی تعریف شده است (هالپرن، ۲۰۱۳)، دربسیاری پژوهش های آموزش زبان دوم درسطح ملی و بین الملل مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، انجام یک فراتحلیل در خصوص مطالعات شبه آزمایشی تفکر انتقادی در کلاس های آموزش زبان در ایران است. در این راستا، ۱۶۸ مقاله تحقیق شبه آزمایشی چاپ شده بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰، بعنوان جامعه آماری این فراتحلیل جمع آوری شدند و سپس با اعمال شروط از پیش تعیین شده فراتحلیل، ۲۴ پژوهش واجد شرایط ورود به فراتحلیل شدند. پژوهش های واجدشرایط برای محاسبه میانگین اندازه اثر، بدقت کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج بررسی نشان می دهد: ۱) آموزش های زبان دوم بر میزان رشد توانایی تفکر انتقادی برای زبان آموزان ایرانی، طبق معیار اندازه اثر کوهن، تاثیر مثبتی داشته است؛ ۲) آموزش مهارت های مکالمه و استراتژی های بلاغی زبان دوم، بیشتر از سایر مهارت های زبانی، در پرورش تفکرانتقادی تاثیر داشته است؛ ۳) از نظر سطح توانایی زبانی، آموزش های زبان دوم، برای زبان آموزان سطح پیشرفته، بیش از سایر زبان آموزان تاثرگذار بوده است؛ ۴) از لحاظ رده سنی، آموزش های زبان دوم برای رده های سنی ۱۰ تا ۱۴ سال، بیش از سایر رده های سنی در توسعه تفکرانتقادی کارآمد بوده است؛ ۵) از دیدگاه میزان تحصیلات، آموزش های زبان دوم، درپیشرفت تفکرانتقادی دانشجویان مقطع کارشناسی بیش از سایر مقاطع تحصیلی موثر بوده است. نتایج تحقیق میتواندبرای پژوهشهای آتی تفکرانتقادی و زبان مفیدباشد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زاهدان به واسطهی تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی دارای بافت جمعیتی ناهمگون و متکثر است و همواره همزیستی مسالمتآمیزی میان گروههای مختلف مذهبی در این شهر برقرار بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم و برجسته شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، شکافهایی را در گفتمان شهر میان بلوچها و سیستانیها پدید آورد. میتوان بروز عینی این شکافها را در نمادیترین عنصر مذهبی شهر یعنی مسجد مکّی مشاهده نمود. نشانههای مستتر در این مسجد به عنوان عرصهی نمایش قدرت هژمونیک قومی- مذهبی بلوچهای سنی مذهب، با ابعاد و ارتفاع نامتعارف و فرمها و تزیینات ناآشنا، بافت پیرامونی خود را قلمروبندی کرده و قواعد معنایی خاصی را تولید نموده است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر نقد و واکاوی مسجد مکّی به مثابهی یک متن چندلایه و یافتن ایدئولوژیهای آشکار و پنهان آن از طریق نشانهشناسی انتقادی است و سعی دارد تا دریابد بازنمون گسست معنایی پدید آمده در گفتمان منظر شهری زاهدان چیست؟ و چگونه میتوان گسست معنایی پدید آمده در گفتمان شهر زاهدان را تبدیل به پیوست کرد؟ و بدین طریق تغییرات و یا عدم تغییرات لایههای گوناگون آن را در طی زمانهای مختلف بررسی نماید. نشانهشناسی انتقادی در افراد آگاهی انتقادی نسبت به پدیدهها ایجاد مینماید. چنین آگاهیای از طریق نشانهها سبب میشود که افراد نسبت به کنش گفتمانی پدید آمده و ساختارها و مناسبات مرتبط با آن شناخت حاصل کنند و به آن واکنش نشان دهند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مطبوعات شکلدهندۀ افکار عمومیاند و به همین دلیل است که مترجمان خبری به منظور رساندن پیام و اهداف سخنوران، سیاستهای ترجمهای خاصی را دنبال میکنند. در این میان، ترجمۀ گفتمان سیاسی - مطبوعاتی پیرامون تحریمهای علیه ایران، با توجه به اهمیت و حساسیت روابط بین الملل، مهم و حیاتی است. هدف این پژوهش، برجسته نمودن اهمیت رویکردها در ترجمۀ گفتمان سیاسی - مطبوعاتی است. بدین منظور، دو خبر مهم پیرامون تحریمهای مذکور را، نخست با آناکاوی (تحلیل) گفتمان انتقادی، بر اساس الگوی وَندایک، و سپس با آناکاوی ترجمهشناختی، به کمک آراء و دیدگاه آنتوان برمن، بررسی کردهایم. در نهایت، نوع تغییرات و اصلاحات مترجمان و نیز تلاشهایی که جهت سازگارسازی خبر با ایدئولوژی رسانهای صورت گرفته را به دقت تشریح و تبیین کردهایم. همراستا با آراء وندایک، نشان دادهایم که رابطۀ نزدیکی میان سیاست حاکم (قدرت) و گفتمان مطبوعاتی (رسانه)، در شکلگیری تصورات ذهنی افراد جامعه وجود دارد. این پژوهش نشان میدهد چگونه مترجمان، اغلب، سیاست حذف، تغییر و تشدید را در ترجمه، در راستای کارکردهای گفتمانی مد نظرشان به کار می گیرند و نتایج سیاسی خاصی را هدایت میکنند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
گنجاندن تفکر انتقادی در جنبه های مختلف تحصیل به عنوان مؤلفه ای امید بخش در زمینه ی موفقیت تحصیلی و شغلی در سال های اخیر شتاب بیشتری یافته است. بنابراین، پژوهش حاضر امتحانات نهایی زبان انگلیسی پایه دوازدهم را بر اساس طبقهبندی بازبینی شده ی بلوم از نظر «بعد دانش» و «بعد فرآیند شناختی» در پنج سال اخیر برگزاری آزمون مورد بررسی قرار داده است. با استفاده از یک طرح کمی بررسی محتوا، آیتمهای آزمونهای مذکور در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی آیتم های «دانش مفهومی» در «بعد دانش» و «درک» در «بعد فرآیند شناختی» بر اساس نتایج آزمون کای دو به طور معناداری بیشتر بود. علاوه بر این، فراوانی موارد مربوط به مهارتهای تفکر مرتبه پایین به طور قابل توجهی بیشتر از موارد مربوط به مهارتهای تفکر مرتبه بالاتر است، اگرچه مواردی از آیتم های سطح شناختی بالاتر را میتوان در این آزمونها ردیابی کرد. همچنین مشخص شد که هیچ تغییر قابل توجهی با توجه به گنجاندن دو بعد طبقهبندی بازبینی شده ی بلوم در طول پنج سال برگزاری آزمون مورد مطالعه وجود نداشته است. نتایج این پژوهش میتواند برای سیاستگذاران، تدوینکنندگان کتابهای درسی و معلمان تلنگری باشد تا تغییرات لازم را در خصوص گنجاندن تکالیف مبتنی بر تفکر انتقادی در کتابهای درسی، طرحهای درسی و امتحانات تسریع بخشند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
منظومههای داستانی شیون فومنی به لحاظ محتوایی و کارکردی متنوعاند.این تنوعات سبکی در منظومههای شیون، بیانگر کثرت تجاربی است که شاعر در قالب سبکی خاص،با استفاده از عناصر نمادین،عامل معنا را به جامعهی زبانی شعر پیوند میزند.با توجهبهاینکه عمدهی منظومههای وی،نمادیناند و در منظومهها درقالب هویتبخشیهای انتسابی،تشخصبخشی و تشخصزدایی تجلی مییابند،پژوهش حاضر درصدد است در دو منظومهی فوخوس و آقادار،به بررسی مولفههای معنایی منظومههای شاعر از منظر جامعهشناسی زبان بپردازد و از طریق تفسیر نمادین کنشگران اجتماعی این منظومهها،چارچوب فضاهای گفتمانی موجود در متن را با توجه به کارکردهای گفتمانی ترسیم نماید.برای نیل به این هدف، دو مدل تلفیقی جامعهشناختی-معنایی ون لیون و رویکرد تحلیل نشانه-معناشناختی مکتب پاریس، انتخاب شدند.به عنوان هدف اصلی پژوهش،مدل ون لیون به بررسی عوامل معنایی-جامعهشناختی دخیل در تولید متن منظومهها میپردازد و مدل نشانه-معناشناختی پاریس به بررسی قلمروهای گفتمانی در این دو منظومه توجه مینماید.دستیابی به این دو هدف ابتدا با کاربست فرایندهای شاخص مدل ونلیون در متن منظومهها محقق شد و این نتیجه بدست آمد که بازنمایی کنشگران اجتماعی در متن هر دو منظومه،بیشتر بر اساس عامل تشخصزدایی شکلگرفتهاست.درضمن با توجه به برجستگی عامل تشخصزدایی در متن دو منظومه، و درخدمت قرارگرفتن مقولات آن به عنوان ابزاری در جهت فضاسازی گفتمانی،تحلیل نشانه-معناشناختی دو منظومه براساس آن شکلگرفت.نتیجه مبین آن بود که انواع کارکردهای گفتمانی مماشات، مقاومت و ممارست در دو منظومهی فوخوس و آقادار بیشتر در لایههای متنیای سازماندهی شدهاند که بر اساس مولفههای تشخصزدایی شکل گرفتهاست.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
این مقاله با هدف بررسی تأثیر بنیادین نامگذاری بر شکلدهی ایدئولوژی متون بهویژه قرآن کریم، انجام شده است. مسأله این پژوهش، این است که چگونه نامگذاری بهعنوان یک فرایند زبانی بنیادین در چارچوب رویکردهای هاج و کرس (۱۹۹۶)، ون لیوون (۲۰۰۸) و لسلی جفریز (۲۰۱۰)، نقش محوری در ساخت معنا، هویتبخشی و اعمال قدرت ایفا میکند. همچنین، پژوهش بهدنبال بررسی مؤلفه نامگذاری در قرآن و دستاوردهای آن در تبیین جهانبینی حاکم بر این متن است. برای ارزیابی فرضیات، این جستار با روش تحلیل گفتمان انتقادی و با هدف بررسی رویکردهای هاج، کرس، ون لیوون و جفریز دربارۀ مؤلفۀ نامدهی به کاربست عملی این نظریهها بر متن قرآن پرداخته شده تا جهانبینی نهفته در این متن و رویکرد قرآن در زمینه نامگذاری تبیین شود. نتایج بهدست آمده، نشان میدهد که فرآیند نامگذاری در رویکرد هاج و کرس، ابزاری ایدئولوژیک برای ترویج و تثبیت باورهای خاص است. در مقابل، ون لیوون نامگذاری را فرایندی هویتی و ابزاری برای تعامل و ساخت معنا در بافتهای اجتماعی میداند. جفریز نیز با تلفیق عناصر صریح (ایدئولوژی) و غیرصریح (زبان ادبی)، نامگذاری را ابزاری برای تولید و بازتولید گفتمانهای ایدئولوژیک میشمارد. بررسی نامگذاری در قرآن نشان میدهد که علاوه بر عوامل ایدئولوژیک، هویتی و زبانی، عواملی چون رابطه مضمون با نامگذاری، تقدم و تأخر محتوا بر نامگذاری و رابطه کنش، فرآیند و ساختار بر نامگذاری نیز در این فرایند مؤثر هستند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
موضوع این مقاله، فازیسازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دوارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه میدهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفتشناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفتشناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همهچیز به طور نسبی درجهبندی میشود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال مییابد؛ هم برساختههای معرفتشناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت میشوند. بدین ترتیب، در معرفتشناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجهبندی میزان عضویت در بازه [۰،۱]، تعمیم مییاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازیسازی دموکراسی پرداختهایم. شواهد، نشان میدهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزشهایی را در بازه [۰،۱] دریافت میکند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجهبندی نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳) عضو کشورهای دموکراتیک میباشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت میپذیرد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
پژوهش حاضر با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثرسوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر «برتولت برشت»، به کمک مثالهای متعدد از دو اثر مذکور، به مقایسۀ تحلیلی اصول تئاترارسطویی و روایی می پردازد. مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از اثر فن شعر ارسطو است که تا قرن هجدهم میلادی تنها روش حاکم در ادبیات نمایشی محسوب می شده است. هدف این شیوۀ نمایشنامه نویسی، تزکیه احساس است که به وسیلۀ استغراق، حس همدردی و ترس در تماشاگر ایجاد می شود . وجود «وحدت سه گانه»، «اوج نمایشنامه» و «پریپتی» (بازشناخت) و «لحظۀ اولین و آخرین هیجان در نمایش»، از دیگر اصول برجستۀ این نوع تئاتر محسوب می شود. مبانی تئاتر روایی بر نظرهای برتولت برشت درزمینۀ نمایشنامهنویسی نوین و غیرارسطویی استوار است. برشت، معتقد است که باید به اتفاقات روزمره و بدیهیات بهوسیلۀ بیگانهسازی، غرابت بخشید تا آنها بازشناخته شوند و زمینه های نقد و داوری در بیننده ایجاد شود. ازجمله این فنون بیگانهسازی عبارت اند از: دوگانگی نقش بازیگر نمایش؛ ناسازی در فکر و عمل بازیگر؛ جهش زمانی؛ قطع روند داستان به وسیلۀ موسیقی؛ صحنهآرایی با نورزیاد؛ صحنۀ نیمه خالی با پردۀ نیمهباز؛ وجود عناوین در ابتدای هرصحنه و نصب تابلوها با عناوینی که تماشاگررا از توهم برهاند که در نمایشنامۀ ننه دلاور و فرزندانش استفاده شده است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: جغرافیای انتخابات بهعنوان یکی از پویاترین و دیرپاترین گرایشهای جغرافیای سیاسی، بیش از دیگر گرایشها با افتوخیز همراه بوده است. هستیشناسی عینی پدیده رای و توزیع فضایی آرا، این گرایش را در پیوند با رویکرد فضایی قرار داده، بهگونهای که درصد بالایی از آثار موجود در گستره جغرافیای انتخابات براساس چنین دیدگاهی نوشته شدهاند. با افت دیدگاه اثباتگرایی، آثار جغرافیای انتخابات نیز رو به کاستی نهادند. چیرگی پژوهشهای توصیفی، مصداقی و کاربردی فاقد بنیان نظری و فلسفی محکم بر نوشتههای بنیادی و نظری، بزرگترین کاستی امروزین جغرافیای انتخابات در سطح بینالملل و نیز در ایران است. هدف پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، تبیین رویکردهای غالب نظری در جغرافیای انتخابات بود.
نتیجهگیری: جغرافیای انتخابات را میتوان در قالب پنج رویکرد نظری واکاوی کرد. رویکرد نخست، رویکرد سنتی است که در قالب مکتب ناحیهای و روابط انسان- محیط به واکاوی الگوهای فضایی رایدهی میپردازد. رویکرد دوم، رویکرد فضایی- رفتاری است که بر پایه مکتب فضایی به بررسی رفتار رایدهی براساس اندازهگیری و تحلیل متغیرهای فضایی کلیدی میپردازد. رویکرد سوم، رویکرد رادیکال است که براساس مکتب جغرافیای رادیکال به مفصلبندی نظری و آشکارکردن مکانیزمهایی میپردازد که به فرآیندهای انتخاباتی شکل میدهند. رویکرد چهارم، رویکرد مکانمحور است که براساس مکتب جغرافیای انسانگرا و نظریه ساختاربندی به بررسی تاثیر متن و زمینه جغرافیایی- تاریخی بر رفتار انتخاباتی میپردازد و رویکرد پنجم، رویکرد انتقادی است که براساس مکاتبی مانند فمینیسم، پساساختارگرایی و پستمدرنیسم به نقد رویکردهای موجود به مطالعه جغرافیای انتخابات و ارایه خوانشهای جایگزین از جغرافیای انتخابات میپردازند.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
در شاخههای مختلف علمی، واژۀ «منطق» میتواند به فعالیتهای علمیِ مختلفی اشاره داشته باشد. درسهای منطقی که در دانشکدههای علوم انسانی ارائه میشوند با درسهای منطقی که در دانشکدههای مهندسی و علوم پایه ارائه میشوند، شاید تنها در بیان عنوان درس، چند تعریف و مثال ابتدایی با یکدیگر اشتراک داشته باشند. در اینجاست که مسئلۀ چیستی منطق و هدف از آموزش آن به دانشجوهای رشتههای مختلف در موسسات آموزش عالی مطرح میشود. قاعدتاً پاسخ این است که منطق، مانند هر درس دیگری، دانشجوها را با ابزار یا مهارتی مجهز میکند که در رشتۀ تحصیلی خود به آن نیاز دارند. امّا این ابزارها و مهارتها چه هستند و بهترین نحوۀ آموزش آنها به دانشجوهای رشتههای تحصیلی مختلف چه روشی است؟ در این مقاله سعی دارم با بررسی سه گزینۀ اصلی به این سوال پاسخ دهم: منطق ارسطوئی، منطق محمولات مرتبۀ اوّل کلاسیک و منطق غیرصوری. سعی من این خواهد بود که نشان دهم دلایل فلسفی و روانشناختی خوبی برای آموزش منطق غیرصوری به عنوان محتوای اصلیِ درسهای مقدماتی منطق وجود دارد؛ به طور خاص، دروس مقدماتی برای دانشجوهایی که رشتۀ اصلیشان منطق نیست.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار میدهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ نمیتوان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالودههای جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دوگونه مکمل یکدیگر معرفی مینماید: تحلیل زبانشناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمانمدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متنهای ترجمهشده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شدهاند. تعدادی ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل بهکار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخصکردن تفاوت ساختارهای گفتمانمدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی و نقد نمایشنامه «مرگ فروشنده»، ترجمه بینزبانی آن به فارسی و ترجمه بینفرهنگی- بیننشانهای آن به یک تلهتئاتر ایرانی میپردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمه فارسی مبنای ترجمه بیننشانهای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متنهای پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانههایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانهشناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانهها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانهها در تلهتئاتر تحلیل و نقد شدهاند. یافتههای به دست آمده نشان داد که در ترجمه بینزبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تلهتئاتر تقریباً همه نشانههای دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شدهاند و درواقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که میتواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافهکردن نشانههای منطبق با دیدگاهها و سنتهای غالب متن مقصد و حذف کامل نشانههایی که با این دیدگاهها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافههای کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاههای فرهنگ و سنت غالب جامعه مقصد را از طریق ترجمه به دریافتکنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بودهاند.
ابراهیم خدایار،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
آثار فارسی عبدالرّئوف فطرت بخارایی (۱۸۸۶-۱۹۳۸م) در ماوراءالنّهر از نخستین نمونه های نظم و نثر نوین فارسیِ تاجیکی در این منطقه است. مناظرۀ مدرّس بخارایی با یک نفر فرنگی در هندوستان دربارۀ مکاتب جدیده، معروف به مناظره (استانبول، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م)، علاوه بر آنکه نخستین اثر منثور و روایی این نویسنده و شاعر ماوراءالنّهری است، اوّلین اثر مستقلِّ نوشته شده به زبان فارسی در ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در این منطقه نیز به شمار می¬رود که در قالب رمان کوتاه/ داستان بلند به تبیین جدال «سنّت و تجدد و قدیم و جدید» با یکدیگر پرداخته است. این کتاب از نظر محتـــوا در زیرمجموعۀ رمان¬های رسالتی، یعنی رمانِ انتقادِ اجتماعی قرار می¬گیرد. در این مقاله، مناظره از منظر ساختار و عناصر داستانی نقد و تحلیل، و نقش برجستۀ آن در بنیان¬گذاری ادبیّات نمایشی و نیز شکل¬دهی و تثبیت زبان و ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در بخارای آغاز قرن بیستم بررسی شده است.
حسینعلی قبادی، فردوس آقاگلزاده، سیدعلی دسپ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
تحلیل گفتمان از اندیشه¬های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو۱ (۱۹۲۶- ۱۹۹۲م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می¬کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف۲، روث وداک۳، تئون ون دایک۴، راجر فاولر۵ و گونتر کرس۶ در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (۱۳۴۸) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره¬ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان¬نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه¬های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه¬دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
منطقهگرایی، دیدگاهی تحلیلی و انتقادی است که با تأکید بر حفظ ویژگیها و خصوصیات خاص مکان، برای هویت خاص منطقه در مقابل خصوصیات عام جهانی اولویت قائل است. مقاله حاضر در پی آن است که از رهگذر بررسی پیشینه و سیر تحول نظریه منطقهگرایی در معماری از طریق تحلیل دیدگاه صاحبنظران و مصادیق به تبیین رویکردهای غالب در این حوزه همت گمارد. روش تحقیق در این نوشتار بر مبنای روش کیفی و تحلیلی– تفسیری است و از شیوه اسنادی استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نظریه منطقهگرایی از رویکردهای بومیگرایانه و تأکید بر برداشتهای کالبدی و مباحث سبکی، شکلی و زیبایی شناسی منطقه، به سمت رویکردهای نوین و توجه به مباحث اجتماعی، فرهنگی، زیستبوم و ارتباطات انسانی تغییر رویه داده، در پی تعدیل اندیشههای تعصبگرایانه و محدودیتزای پیشین و تقویت نگرش تعاملی و استفاده از مزایای جهانی است. تأکید بر مشارکت مردم و طراحی با تمرکز بر نیازها و قابلیت محلی در راستای تحقق توسعه پایدار، روش پائین به بالا در طراحی به جای روش متمرکز از بالا به پایین، توجه به نیازهای واقعی انسان و ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و هنجاری در راستای مقاومت در برابر یکسانی محیط مصنوع، تقویت حس مکان، حفاظت خلاق به جای نگاه رجعتگرا، منطقهگرایی انتقادی و منطقهگرایی تعاملی از راهبردها و گفتمانهای غالب منطقهگرایی در قالب رویکردهای کالبدی، بوم شناختی و معنایی به شمار میروند.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
موضوع این مقاله، استدلال انتقادی درباب نسبت تئوری با تجربه است و از نظر روش داوری، بر استدلال عقلانی استوار است. مدعای مقاله آن است که روششناسی حاکم بر نسبت میان تئوری و تجربه بر منطق دوارزشی ارسطویی مبتنی است که در آن، تجربه مقام داوری یا کشف نظریه را دارد. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار، درک غلط از پوزیتیویسم و نسبت آن با عقلانیت انتقادی است. این مقاله تلاشی در جهت حل این نوع مسائل روششناختی از راه بحث انتقادی است. استدلال درباب صدق مدعای مقاله بر دو دستگاه معرفتی پوزیتیویسم و عقلانیت انتقادی استوار است. در ادامه، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی، روششناسی فازی بهمثابۀ نتیجۀ انتقاد از سنتهای فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستیهای معرفتشناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده است. در پایان، درباب مسئلهآمیز بودن پوزیتیویسم در ایران بحث انتقادی شده است.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
رئالیسم حقیقت را به شیوههای گوناگون کشف و بیان میکند. این شیوهها عبارت اند از تشریح جزئیات، تحلیل دقیق جامعه و تصویرکردن شخصیت در پیوند با محیط اجتماعی. محمود تیمور و محمدعلی جمالزاده، بنیانگذاران داستاننویسی عربی و فارسی هستند. این دو بیشتر داستان هایشان را در قالب رئالیسم به نگارش در میآوردند.
در این مقاله ابتدا فرازی از زندگی محمود تیمور و جمال زاده و جایگاهشان در ادبیات داستانی عربی و فارسی را بیان می کنیم، در ادامه شباهت و تفاوتهای گرایشهای رئالیستی این دو را مورد بحث قرار می دهیم و از رهگذر آن گرایش غالب رئالیستی و نگرش آنها به رئالیسم را بیان می کنیم.
پژوهش حاضر در پی بیان تفاوتها و شباهت های سبک رئالیستی این دو نویسنده است. بررسی این تفاوتها و شباهت ها با درنظر گرفتن مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به عنوان روش تحقیق تطبیقی است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائه فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگاره منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطه این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟ هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگاره زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبه هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصه مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانه گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از اهداف تحلیل گفتمان انتقادی، بررسی روابط نابرابر و سلطه گرانه حاکم بر رسانه و ایجاد آگاهی، بینش و نگاه انتقادی در مخاطبان رسانه هاست و انگاره اجتماعی- معنایی نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی (Van Leeuwen, ۲۰۰۸) چارچوب نظری مناسبی برای پژوهش در این حوزه در اختیار زبان شناسان و تحلیلگران گفتمان قرار می دهد. در تحقیق حاضر، پنجاه خبر و مقاله منتشر شده در رسانه های معتبر بین المللی که در دو ماه پایانی سال ۲۰۱۰م درباره پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند، در چارچوب انگاره یادشده بررسی و نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی دو طرف منازعه (ایران- غرب) تحلیل می شود تا میزان بی طرفی یا جانبداری این رسانه ها در بازنمایی نقش آفرینان این کشمکش بین المللی آشکار شود. نتایج پژوهش مؤید این واقعیت است که با وجود ادعای بازنمایی بی طرفانه وقایع توسط خبرگزاری ها و مطبوعات مهم بین المللی، جریانی هدفمند از سازکارهای زبانی و اجتماعی در مطالب منتشر شده توسط آن ها درباره پرونده اتمی ایران دیده می شود: کنشگران اجتماعیِ طرف ایرانی، هم ازنظر حجم و محتوا و هم به لحاظ نحوه نام دهی و هویت دهی، به شیوه ای متفاوت با کنشگران غربی بازنمایی می شوند و تصویری غیرمنطقی و ستیزه جو از ایشان نشان داده می شود؛ درحالی که کنشگران طرف دیگر منازعه با همدلی بیشتر و به عنوان افرادی منطقی و صلح طلب معرفی می شوند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
در این مقاله، سبکشناسی انتقادی در داستان کوتاه را به صورت کاربردی به حوزه پژوهشهای سبکشناسی فارسی معرفی کرده ایم. پرسش اساسی تحقیق این است که ایدئولوژی پنهان متن در داستان کوتاه «جشن فرخنده» اثر جلال آل احمد چیست، چه مؤلّفههای سبکیای به کشف آن منجر میشود و ایدئولوژی پنهان متن چه کارکردی دارد. فرض بر این است که در این داستان ایدئولوژی ساز کاری برای مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه است. این پژوهش به روش لایهای انجام شده است. ابتدا لایه بیرونی و بافت موقعیتی متن مورد بررسی قرار گرفته، سپس دو لایه روایی و متنی شامل کانونسازی، میزان تداوم و جنبههای آن، و خردلایههای واژگانی، نحوی و بلاغی بهعنوان مؤلفههای سبکی برجسته تجزیه، و تمام لایههای یادشده مرتبط با یکدیگر و در ارتباط با گفتمانهای رایج در زمان نویسنده تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در این متن، تقابل، مؤلفه سبکیِ مهم و معناداری است. ویژگیهای سبکی متن، از تقابل شخصیتها و تقابل گفتمانها تا برجستگی قطب منفی کلام، نشان دهنده ایدئولوژی پنهان متن است که عبارت است از نارضایتی نویسنده، بهعنوان روشنفکری منتقد که طیفی از جامعه را نمایندگی میکند؛ از هر دو جریان اجتماعی و سیاسی مذکور در داستان. این ایدئولوژی سازکار مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه را سازمان دهی می کند. هدف پژوهش، کاربرد سبکشناسی انتقادی در تجزیه و تحلیل داستان کوتاه فارسی و آشکار کردن این امر است که با برقراری ارتباط بین ویژگیهای سبکی و کلانلایه گفتمانی شامل بافت موقعیتی، لایه بیرونی متن و مقولههای ایدئولوژی و قدرت، میتوان به تفسیر و درک و دریافت عمیق تری از متن- اصلی ترین هدف دانش سبکشناسی- دست یافت.