جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای امیرارسلان
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
نقالی جزو پیشههایی است که در ایران قدمتی دیرینه دارد. شماری از صاحبان این پیشه، در دربار شاهان فعالیت میکردند و با عناوینی نظیر سمرخوان، قصهخوان و نقال شناخته میشدند. در دربار شاهان قاجار، منصبی با عنوان نقالباشی وجود داشت. بعضی از نقالان درباری این عصر، ملقب به نقیبالممالک بودهاند. یکی از مشهورترین نقیبالممالکها، نقال قصۀ امیرارسلان است. تا سالها پس از انتشار مقدمۀ محمدجعفر محجوب بر کتاب امیرارسلان، محمدعلی نقیبالممالک بهعنوان نقال این قصه شناخته میشد. در چند سال اخیر، عدهای از پژوهشگران حوزۀ ادبیات عامیانه، محمدعلی نقیبالممالک را شخصیتی موهوم و ناشناخته دانسته و میرزا احمد نقیبالممالک شیرازی را نقال قصه معرفی کردهاند. این مقاله سه محور عمده دارد؛ نگارنده در آغاز به معرفی میرزا احمد نقیبالممالک میپردازد؛ سپس با استناد به یکی از منابع معتبر عصر قاجار، محمدعلی نقیبالممالک را نیز بهعنوان یکی از نقالان دربار ناصرالدینشاه معرفی میکند و سرانجام دربارۀ اینکه احتمالاً کدامیک از این دو، نقال قصه بودهاند، حدس خود را بیان میکند.
هادی یاوری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
گزاره قالبی یکی از عناصر ساختاری قصّه¬های عامیانه است. این مقاله درباره تحلیل جایگاه این عنصر در قصّه امیرارسلان است. نخست مفهوم این اصطلاح در حوزه شعر و ادبیّات شفاهی روشن می شود، آن¬گاه دسته¬بندی نقشگرا از گزاره¬ها (گزاره¬های سازنده روند خطّی داستان، شکل دهنده به فضای داستان و گفت وگویی) ارائه می¬گردد، سپس با تحلیل زیرمجموعه¬های این سه گروه کلّی، تأثیر کمّی و کیفی عواملی چون سنّت ادبی، سنّت نقّالی، نقّال، مخاطب، کاتب، زمینه اجتماعی و بعضی از دیگر مسائل وابسته به آفرینش این اثر نشان داده می شود. از این میان، می¬توان به تأثیر بسیار نثر فنّی و متون حماسی و بزمی، غلبه قطب استعاری زبان و شاعرانگی متن و تأثیر آشکار مخاطب و نویسنده قصّه (ناصرالدّین¬شاه و فخرالدّوله) بر روند آفرینش قصّه اشاره کرد.
دوره ۵، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطورهها و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. در این مقاله کهنالگوی داستان امیرارسلان بر اساس نظریۀ تفرد یونگ تحلیل کهنالگویی شده است؛ به این شرح که امیرارسلان بهعنوان قهرمان جستوجوگر برای رشد و تکامل و دستیابی به کهنالگوی خویشتن، حرکت خود را آغاز میکند و با دیدن تصویر فرخلقا (آنیما) بیدار میشود و به سطحهای تازهای از آگاهی دست مییابد. او با گذر از کهنالگوی نقاب به یاری پیر دانا به حذف سایه و یکیشدن با آنیما (فرخلقا) موفق میشود و فرایند تفرد خود را به سرانجام میرساند و به کهنالگوی خویشتن دست مییابد. ضمن اینکه او کهنالگوی مرگ و تولد دوباره را- که معنای آن استعلای حیات و تحول درونی است- با واردشدن در غار و چاه – که بیانگر بازگشت به مرحلۀ جنینی (مرگ آیینی) است – و بیرون آمدن از آن مکانها – که رمز تولد مجدد است - تجربه میکند.
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده در این پژوهش صحّت انتساب متن زرّینملک به نقیبالممالک و ارتباط آن به دربار قاجاری مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. به این منظور گزارههای قالبی مشترک میان این متن و دو اثر دیگر نقیبالممالک؛ یعنی امیر ارسلان و ملکجمشید را استخراج و بررسی نموده ایم. هرچند گزارههای قالبی، تمهید مشترک روایی در متون کلاسیک است، اما با توجه به تمایز نحوه بکارگیری و تفاوت صور بلاغی، می تواند در تعیین سبک شخصی و شناخت خالق اثر نقش مهمی ایفا نماید. گزاره های قالبی مشترک سه متن در این پژوهش به هشت دستۀ گزارههای قالبی آغازگر، پایانی، توصیفی، میانمتنی، تشبیهی، سوگند، دشنام و دعا بخشبندی شده است. علاوه بر گزاره های قالبی، دیگر الگوهای همسانِ مشترک سه متن، در سه بخشِ ابیات، اسامی و طلسمهای مشترک بررسی شده اند. برپایۀ همسانی پربسامد این الگوها و گزارههای قالبی مشترک میتوان متن نسخه خطی زرّینملک را از نقیبالممالک، نقّال دربار ناصرالدین شاه قاجاری دانست.
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
امیرارسلان از مهمترین و معروفترین قصههای عامیانۀ فارسی و یکی از نخستین آثاری است که نشانههای تحول را از قصه به رمان در نثر فارسی نشان میدهد. با وجود اینکه امیراراسلان متنی متأخر محسوب میشود و پژوهشهای ارزشمندی نیز در این باب انجام شده است؛ اما هنوز بحث دربارۀ نام نقال و سال پیدایش آن لازم مینماید. از سوی دیگر بسیاری از محققان ترجمه و انتشار نخستین رمانها به فارسی را چند سالی قبل از پیدایش امیرارسلان و درنتیجه ظهور این نشانههای تحول را بیشتر تحت تأثیر رمان دانستهاند.
نوشتۀ حاضر شامل دو بخش است: در بخش نخست به نقال و زمان پیدایش این قصه میپردازیم و سعی میکنیم تا وجوه تاریک این انتساب را روشن کنیم و به دقتِ سالِ پیدایش اثر بیفزاییم. پس از روشن شدن این ابهامات به فضای فرهنگی پیدایش امیرارسلان با تکیه بر صنعت چاپ میپردازیم و میکوشیم با معرفی نمایشنامهها و رمانهای ترجمهشده، در کنار سفرنامههای نوشتهشده به فارسی، احتمال آشنایی نقال این قصه را با این ژانرها بررسی کنیم. مسیری که اگر به درستی طی شود، تصویری منسجم و دقیقتر از نقال و فضای فرهنگی پیدایش این قصه به دست میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
داستان امیرارسلان یکی از مهمترین داستانهای عامیانۀ دوران قاجار است. این داستان که بهطور مستقیم برای ناصرالدینشاه نگاشته و روایت شده است میتواند نمونۀ مناسبی برای تحلیل گفتمان عصر قاجار باشد. در دورۀ قاجار، علیرغم رسوبیافتگی گفتمان سنت در جامعۀ ایرانی بهتدریج با نفوذ پیشفرضهای تجدد، گفتمان تجدد شروع به معنابخشی به پدیدهها کرد. در این پژوهش داستان امیرارسلان را از منظر نفوذ گفتمان تجدد و همچنین کشاکش گفتمانی سنت و تجدد بررسی کردهایم. اساس پژوهش را در بررسی یکی از گزارههای تکرارشوندۀ گفتمان تجدد در حوزۀ سیاسی، «مشورت تعیینکننده است»، قرار دادهایم. با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی قسمتهایی از متن که براساس این گزاره شکل گرفتهاند پرداخته ایم. همچنین در خلال بررسی گفتمان تجدد در متن به مواردی که گفتمان سنت معنابخش بوده است نیز اشاره کرده ایم.