جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای امثال و حکم
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
در میان گونههایی که ما به عنوان ادبیات عامیانه میشناسیم، ضربالمثلها یکی از بهترین زمینههای پژوهش بر روی اندیشههای گویشوران یک زبان به شمار میآیند؛ در حقیقت این گونه، بخشی از ادبیات هر سرزمین است که مردم آن را به عنوان بهترین راه برای بیان اندیشههای رایج میان خویش برگزیدهاند و از آن به عنوان زبان گویای حالات روانی خود بهره میبرند؛ از این رو بررسی تطبیقی ضربالمثلهای پارسی و انگلیسی با تمرکز بر موضوع زن، با اتکا بر امثال و حکم و فرهنگ ضربالمثلهای آکسفورد، میتواند نمایانگر بخشی از ذهنیت گویشوران زبان پارسی و انگلیسی باشد؛ به ویژه زمانی که این بررسی همسنج با بهرهگیری از دیدگاههای روانشناسی اریک برن و آلفرد آدلر صورت گیرد. آموزههایی که تحت عنوان اصطلاح آلودگی در روانشناسی برن و اصطلاح اشتباههای بنیادی در روانشناسی آدلر مطرح شده است، میتواند زمینه را برای تحلیل دقیق ضربالمثلهای این دو مجموعه فراهم سازد؛ بررسی دقیق و آماری ضربالمثلها بر پایۀ دیدگاههای یادشده، رهگشای درک دقیق و واکاوی تطبیقی جایگاه زنان در ضربالمثلهای دو زبان خواهد بود. بررسی تطبیقی دو مجموعۀ ضربالمثل یاد شده، این نکته را بر ما آشکار میسازد که درصد آلودگی و اشتباهات بنیادی در ضربالمثلهایی که در پیوند با موضوع زن هستند، در هر دو زبان بسیار بالاست؛ البته بسامد ضربالمثلهای سالم در فرهنگ ضربالمثلهای آکسفورد به میزان ۱۴,۰۳۵درصد از ضربالمثلهای فارسی امثال و حکم افزونتر است.
سعید پورعظیمی، مصطفی قهرمانی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده از آن¬جا که امثال، برخاسته از تجربه¬های حیات قومی¬اند با مطالعه¬ی آن¬ها می¬توان ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر قوم را بازشناخت. ساختار سیاسی ایران تا دوره¬ی مشروطیت، با استبداد شناخته می¬شود که در آن، پادشاه پیوسته در رأس قدرت بود و مردم همگی رمه¬ی او به شمار می¬رفتند. حاکمیت استبداد، رواج اندیشه¬ی جبرباوری، فقدان زمینه¬های عقلانی و فلسفی در جامعه، سرسپردگی و نفی فردیت از جمله عواملی هستند که در طول تاریخ ایران سبب شکل¬گیری سخنان و امثالی شده¬اند که بنیان هرگونه تعقل، حرکت اجتماعی و پیشرفت را سست کرده¬اند. امثال و حکم به عنوان نمایان¬ترین تجلی¬گاه اندیشه و مهمترین دستورالعمل زندگی عامه¬ی مردم، بخش درخوری از فرهنگ و زبان ایرانیان را تشکیل می¬دهد و ازین¬رو برای شناخت و تحلیل فرهنگ ایرانی بسیار کارآمد است. در این مقاله به بررسی چند مورد اساسی از پیش¬زمینه¬هایی پرداخته¬ایم که پذیرش و پرورش استبداد را در میان مردم موجب شده و در امثال و حکم نمود یافته¬اند. نتیجه آن¬که استبدادپذیری پیش و بیش از آن¬که ناشی از اعمال قدرت باشد، دارای زمینه¬هایی فرهنگی است و قرون متمادی ذهن و زبان مردم را شکل داده است.
دوره ۶، شماره ۲۰ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
«پیِ شیران گرفتن و رانِ گوران خوردن» از مثلهای بسیار کهن ایرانی است که در منابع اولیه امثال و حکم عربی هم صورتهایی از آن آمده و اتفاقاً مفهوم آن با عبارتی از قرآن کریم نیز قابل تطبیق است. این مثل امروزه چندان کاربردی ندارد؛ اما در گذشته در بسیاری از متون، به تناسب موضوع و در زمینههای مختلف بهکار رفته است. ما با جستوجو انواع کاربرد آن را در متون فارسی قرن چهارم بدین سو شناسایی کردهایم. مَثل دیگری با عناصر «شیر» و «ران گور» در متون فارسی یافتهایم که معنی و مفهوم آن با معنی و مفهوم این مثل تفاوت دارد. در بخش دیگر مقاله، مثلی با محوریت «کلاغ» معرفی کردهایم که مفهوم آن در تقابل با این مثل است.
دوره ۸، شماره ۳۵ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
در تصحیح متون، توجه به منابع جنبی و حتی گاه کتب امثال و حکم امری ضروری است. مصحح با توجه به مضمون و صورتهای اصلی ضربالمثلها میتواند بعضی از ابهامات متون کهن را برطرف کند. دایره کاربرد این مثلها به مرور زمان محدودتر میشوند و برای کاتبان بهصورت عباراتی مبهم درمیآیند و چهبسا دستخوش تغییر و تصرف شوند. برای نمونه، عبارت «شمارِ خانه به بازار راست نیاید» مثلی کهن و معادل است با «حساب و کتابِ آدمی در خانه با آنچه در بازار میبیند مطابقت نمیکند» و به عبارتی دیگر «گمانِ آدمی با واقعیت راست نمیآید». این مثل دستکم از قرن پنجم در نظم و نثر فارسی بهکار رفته است و در روزگار ما نیز در آثار فارسی تاجیکی شواهد فراوان دارد، اما برای کاتبانِ دیوان سعدی ظاهراً عبارت آشنایی نبوده است و از این رو در بیشتر نسخههای خطی و در همۀ چاپهای موجود کلیات و غزلیات او، بهصورت محرّف «عرضِ جامه» بهجای «عرضِ خانه» آمده است و عموم شارحان غزلهای سعدی هم، با اعتماد به متن و بیآنکه به تبدیل و تحریف آن توجه کنند، بیت را به گونهای شرح کردهاند که هیچ رابطهای با اندیشۀ سعدی نیافته است. در این نوشتار با استناد به بعضی از نسخ خطی دیوان سعدی و جستوجو در پیشینه و معنیِ آن، صورت صحیح بیت را پیشنهاد کردهایم.
دوره ۱۱، شماره ۴۹ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
ادبیات تطبیقی بهمثابۀ فلسفه و رویکردی جدید در ادبیات و نقد ادبی، نخست ماهیتی فراملی، فرازبانی و فرافرهنگی داشت، لیکن در ادامه و در قرن بیستم با مطالعات میانرشتهای پیوند خورد. در دورۀ معاصر و با اولویت یافتن رویکردهای کاربردی ـ همگرا در پژوهشهای ادبی، نحله نوین ادبیات تطبیقی، چشمانداز تازهای را در مقابل پژوهشگران گشوده و حوزههای پژوهشی جدیدی را فراسوی مرزهای شناختهشده ـ پیشین ادبیات ایجاد کرده است. در جستار پیشرو، نگارندگان با نظرداشت رویکردهای نوین ادبیات تطبیقی بهویژه سویه میانرشتهای آن، برآنند تا با اتکا به یک مأخذ معتبر در حوزه امثال: فرهنگ بزرگ ضرب المثلهای فارسی، به شیوهای، از منظر ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی و از دیدگاه نوعدادهها، کتابخانهای ـ اسنادی، به تطبیق امثال با نظریه «سلسلهمراتب نیازهای آدمی» بپردازند و با بازجست روانشناخت ـ ادبی مقولات انسانی، علاوهبر نُمایاندن گستره و کارآمدی هر دو حوزه، افقی تازه در برابر پژوهشهای آتی پدیدار سازند. از نکات حائز اهمیت در این پژوهش، بیان این حقیقت است که آنچه روانشناسان انسانگرا با نگاه انگیزهشناختیِ رفتار آدمی مطرح کردهاند، پیش از این در متون ادبی کلاسیک ما بهصورتی هوشمندانه، گاه همچون هرم مزلو، با ترتیب و تناسبی در خور تأمّل و گاه در تناسبی نهچندان آشکار، بازتاب یافته است. نوشتار حاضر، نخستین پژوهشی است که با مبنا قرار دادن نیازهای هشتگانه، به بررسی و تحلیل تطبیقی آرای مزلو با امثال و حکم فارسی پرداخته است. مقاله درنهایت گویای دو نتیجه کلّی الف) اثبات کارایی و روایی یک نظریه روانشناختی در پیوند با ادبیات عامه و ب) درک هر چه بهتر ارزشمندی امثال و حکم در نمودبخشی به مفاهیم انتزاعی ـ ذهنی است.