جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای اقتباس ادبی


دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

سینماگران، برنامه‏سازان تلویزیون، کارشناسان ادبیات و مخاطبانی که با سطح متوسطی از سواد ادبی و سینمایی- تلویزیونی، فیلم‏های اقتباسی را می‏بینند، معیارهایی متفاوت برای ارزیابی دارند. به همین قیاس، مبانی نظری مختلفی در مطالعات تطبیقی اقتباس وجود دارد. بررسی فیلم‏های اقتباسی و مقایسۀ آن‏ها با منابع ادبی می‏تواند با رویکرد مطالعات فرهنگی انجام گیرد که سرشتی بین‌رشته‏ای دارد و بیشتر بر بازخوردهای فرهنگی تکیه می‏کند. یکی از اهداف پژوهش‏های بین‏رشته‏ای کمک به بازسازی فرهنگ است که با تعامل علوم و هنرها تسریع می‏گردد. بررسی مناسبات سینما و تلویزیون با مجموعه قصه‏های هزار ویک شب نشان می‏دهد اقتباس‏هایی که توانسته‏اند این اثر را با همان نقش فرهنگی- تاریخی خود بازتولید کنند، موفقیت بیشتری داشته‏اند. این اقتباس‏ها به ساختار اثر وفادار بوده‏اند. دلیل موفقیت اقتباس‏های وفادار به هزار و یک شباین است که درونمایه از ساختار برمی‏آید و حذف الگوی درونمایه در فیلم‏های اقتباسی، مخاطبان مشترک کتاب و فیلم را راضی نمی‏کند. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. کنارهم‏گذاری تحلیل‏های ساختاری و دریافت‏های معنایی هزار و یک شب، همراه با رجوع به نظریه‏هایی که بین اندیشه و ساختار به یک رابطه بلاغی قائل هستند، نشان می‏دهد چگونه اقتباس‏های وفادار از هزار و یک شب به بازتولید تأثیر فرهنگی این متن می‏پردازند.
 
زهرا حیاتی،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

برهم‌سنجی تاریخ ادبیات و سینما از تقابل چندهزار سال با یکصدواندی سال حکایت می­کند؛‌ با این حال تأثیر و تأثر میان این دو رسانه، چه آگاه چه ناآگاه، چه با اقبال چه با انکار، در تولیدات هنری جریان داشته و در نقدهای دانشگاهی و غیردانشگاهی بازتاب یافته است. مطالعات تطبیقیِ اقتباس برپایة‌ مقایسة‌ فیلم­های اقتباسی با منابع ادبی صورت می­پذیرند و در ایران به این شکل دسته­بندی می‌شوند: آثاری که به‌صورت انفرادی و مستقل به مسئله اقتباس پرداخته­اند؛ آثاری که با اهتمام نهاد فرهنگی- هنری یا مؤسسه سینمایی گردآوری شده­اند؛‌ آثاری که ظرفیت­های آثار ادبی را برای تبدیل به فیلم‌نامه و فیلم بررسی و بر یکی از سه عنصر «روایی»، «سبکی» و «روایی- سبکی» تأکید کرده­اند؛ آثاری که با نگره­های سینمایی به نقد متون پرداخته‏اند؛ اظهارنظرهای کوتاه و پراکنده که در کتاب­های تاریخ سینما نوشته شده یا در مصاحبه­های مطبوعاتی آمده­اند. بررسی روش مطالعه و نوع دریافت­های این پژوهش­ها نشان می­دهد می­توان مطالعات تطبیقیِ اقتباس را نوعی نقد تلقی کرد که درصورت انسجام و سامان‌دهی، تخیل سینمایی را چه اقتباسی چه اصلی، توسعه می­دهد. 

دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

کلیله‌ودمنه یکی از آثار ماندگار و تأثیرگذار ادبی در جهان است که به زبان‌های مختلف ترجمه شده و حکایت‌ها و تمثیل‌هایش بارها محلّ اقتباس نویسندگان مختلف جهان بوده است. در ادبیات روسی نیز از جمله در فابل‌های لِف تالستوی و ایوان کریلوف نمونه‌های فراوانی را از این کتاب می‌توان جُست. آلکسی رمیزوف، یکی از نویسندگان مطرح روسی در قرن بیستم با تکیه بر سنّت اقتباس ادبی، بسیاری از مضامین و درون‌مایه‌ها و حتّی جملات آثار کهن را در داستان‌های خویش بازتاب داده است. او با تکیه بر کتابی مُلهم از ترجمۀ اسلاویِ کلیله‌ودمنه، اثری با نام داستان دو جانور. ایخنیلات را نوشته که در این جُستار برآنیم تا به روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بررسی تطبیقی آثار نامبرده، دریابیم چه وجوه تناظر یا تشابهی میان شخصیّت‌ها و وقایع دو اثر وجود دارد و رویکرد نویسنده در این اقتباس ادبی چه بوده است؟ بررسی‌ها نشان داد که داستان رمیزوف براساس دو باب نخستین کلیله‌ودمنه نگاشته شده و فقط ماجرای اصلی دو شغال اِستِفانیت (کلیله) و ایخنیلات (دمنه) مدّنظرِ نویسنده بوده است. ماجراها با همان توالیِ اثر اصلی آمده‌اند، امّا، فقط تعداد اندکی از حکایت‌ها و تمثیل‌هایِ متن اصلی، در داستان رمیزوف نقل شده است. رمیزوف هم در مقدّمۀ اثرش با آوردن داستان برزویۀ پزشک و هم در انتهای داستان با آوردن تاریخچۀ پیدایش اثر، اشارات و ارجاعات آشکاری به اقتباس از کلیله‌ودمنه داشته است. او کوشیده است تا پیوندی میان دنیای کهن و دنیای نو با تکیه بر عنصر معاصرسازی برقرار نماید.

صفحه ۱ از ۱