۴۵ نتیجه برای افسانه
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
در بسیاری از داستانهای اساطیری، روایتهای عامیانه و قصههای پریان، تولد قهرمان ابعاد اسطورهای و افسانهای چشمگیری دارد. زمینههای تولد قهرمان و چگونگی آنها بر زندگی پسین او اثر میگذارد و موجب شگفتیهای بسیار در آیندهاش میشود. در بیشتر داستانهایی که خویشکاری تولد در آنها برجسته است، موانعی در تولد قهرمان پدید میآید که کهولت والدین یا ناتوانی آنان برای داشتن فرزند ازجمله آنهاست. نکته درخور توجه در این دسته از داستانها این است که کودک باوجود موانع بسیار بهدنیا میآید و پس از زندگی مخاطرهآمیز و شگفتانگیز به مقام قهرمانی میرسد. این پژوهش به بررسی تولد قهرمان بهعنوان یکی از بنمایههای رایج داستانهای اسطورهای و عامیانه میپردازد. هدف این مقاله، تحلیل روانشناختی تولد قهرمان و طبقهبندی انواع حکایتها براساس نوع تولد وی در قصههاست. شیوه تحقیق تحلیلی- توصیفی است. براساس نتیجه پژوهش، انواع خویشکاری تولد در این دستهها جای میگیرد: تولد بدون منشأ پدر و مادر، تولد با یک منشأ (پدر یا مادر)، ازدواج پادشاه با دختری خاص (گاه پری) برای تولد قهرمان، تولد قهرمان در زمان کهولت پدر و شرط خوردن سیب برای باروری مادر.
واژههای کلیدی:
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
رستم و کوراوغلو دو قهرمان ملی و حماسی- که سرنوشت آنها با سرنوشت ملتشان گره خورده است- نماد تخاصم قدرتها، مبارزه نور و تاریکی، خیر و شر، راستی و کاستیاند. اگرچه طبقه اجتماعی این دو قهرمان از هم متفاوت است؛ اما داشتن روح حماسی و جنبه اسطورهای، دلاوری و فداکاری، شرافت، گذشت و جوانمردی، عشق، کینخواهی از دشمنان، عدم تسلیم در برابر ظلم و ستم و خودکامگی و ناجوانمردی، و برخورداری از عنایت ایزدی از خصوصیات مشترک آندو است. صفات و خصوصیات پهلوانان، عناصر و موجودات افسانهای همچون اسبهای فهیم که منشأ اسطورهای دارند، چگونگی حضور زنان در داستان و مضمون پسرکشی در داستان رستم و کوراوغلو آنچنان شبیه هم است که گویی منشأ واحدی دارند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
نیما که بهعنوان پدر شعر جدید فارسی شناخته میشود، با بهرهگیری از آثار ایرانی پیش از خود و منابع فرنگی، بهویژه ادبیات فرانسه، توانست درکنار ساختارشکنی هنری در شعر فارسی، بهعنوان شاعری «دورانساز»، مضامین و تصاویری جدید در شعر فارسی پدید آورد. بررسی تأثیرپذیری نیما از آثار فرنگی، هم به شناسایی منابع و سرچشمههای مضامین و عناصر شعر جدید فارسی کمک میکند و هم در شناخت شخصیت هنری نیما و بوطیقای وی بسیار مؤثر است. برخی از تصاویر جدید نیما که برای اولینبار در شعر فارسی و برپایه قواعد هنری ارائه شدهاند، از آثار شاعران فرنگی، بهویژه شاعران رمانتیک فرانسه، الهام گرفتهاند.
در پژوهش حاضر، افسانة نیما را با قطعات شبهای آلفرد دو موسه (۱۸۱۰-۱۸۵۷)، در چارچوبی علمی و بهصورت تطبیقی مقایسه میکنیم و میزان و نوع تأثیرپذیری نیما در سرودن افسانه از الگوی فرانسوی را مورد بررسی قرار میدهیم. این اشعار اشتراکات ویژهای دارند و به همین دلیل، الگوبرداری نیما از شعر فرانسوی برای ایجاد ساختاری جدید در نظام زیباییشناسی شعر فارسی قطعیت مییابد. بستر هریک از این اشعار، مکتب رمانتیسم است و درنتیجه تصاویر، عاطفه، تخیل و تمامی اجزای این اشعار به مکتب رمانتیسم تعلق دارند. افسانه و قطعات شبهای آلفرد دو موسه انگیزه سرایش و عناصر دراماتیک، اعم از مکالمه و شخصتپردازی مشترکی دارند که در پژوهش حاضر با ارائه نمونههایی از این اشتراکات، توان هنری نیما در الهامگیری از الگوی فرانسوی را مشخص میکنیم.
معصومه ابراهیمی،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده بررسی اسطوره شناختی موجودات وهمی در یکی از معروفترین داستانهای عامیانه فارسی هدف اصلی این مقاله است. چون به کارگیری نقد اسطوره ای برای داستانهای عامیانه از سوی برخی صاحب نظران بی اعتبار و نامناسب دانسته شده است، در ابتدای مقاله تلاش می شود با طرح تئوری های معروف در هر حوزه و با گشودن محتوای تعاریف مرتبط با افسانه و اسطوره رابطۀ متقابل معنایی و ریشه های مشترک هریک بازشناسی شود. همچنین چون کاربرد نقد ادبی به ویژه نقد اسطوره ای برای آثارادبیات شفاهی در کشور ما چندان معتبر و شناخته شده نیست، در بخش هایی از مقاله به فضای گستردۀ ادبیات شفاهی به عنوان بستری آماده برای اعمال گونه های مختلف نقد ادبی، به ویژه نقد اسطوره ای، اشاره می شود. در انتها به عنوان نمونه، ابزار نقد اسطوره ای، برای بررسی و بازشناسی عناصر وهمی و موجودات ماوراییِ یکی از شناخته شده ترین آثار داستانی ادبیات شفاهی یعنی داستان سلیم جواهری به کاربرده می شود. تازگی این مقاله در ترکیب عناصر نقد اسطوره ای در متن مأخوذ از ادب شفاهی است که خود سرآغاز راهی طولانی در بازشناسی متون ادبیات عامه به شمار می رود. واژه های کلیدی: نقد اسطوره ای، افسانه های عامیانه، داستان سلیم جواهری، همزاد، غول، پری، دوالپا، نسناس، گاو دریایی.
پگاه خدیش،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده یکی از روش های متداول برای دسته بندی کردن شکل های گوناگون روایی، توجه به ساختار و طرح های بنیادی آنهاست. افسانه های شفاهی که میان مردم سینه به سینه نقل می شوند از توان بالایی برای استخراج قالب های روایت برخوردارند. در این مقاله با نگاهی جدید به نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ که در کتاب ریخت شناسی افسانه های جادویی مطرح شده، و با در نظر داشتن طرحی بنیادی که ساتو آپو محقق فنلاندی برای تعیین ساختار افسانه های فنلاندی پیشنهاد کرده است، الگوهای سازنده قصه های پریان یا افسانه های سحرآمیز با بررسی تعدادی از این افسانه ها به دست آمد. این الگوها بر اساس موقعیت پایدار ابتدایی در هر افسانه و موقعیت نهایی آن شکل می گیرند. به این ترتیب می توان ساختار کلی افسانه های جادویی را در دو الگوی کلی زیر شناسایی و خلاصه نمود: قهرمان داستان فاقد چیزی است و می کوشد آن را به دست آورد؛ خطری قهرمان داستان را تهدید می کند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
زنان در دو کتاب «شاهنامه فردوسی» و «هزار و یک شب»، نقشهای اجتماعی گوناگون، گاهی مثبت و گاهی منفی، به عهده دارند؛ نقش و جایگاه زن در این دو اثر تا حدودی متفاوت است. بیشتر حکایتهای هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، با بیزاری از زنان آغاز میشود. در آغاز حکایتها، چنین به نظر میرسد که زن مغلوب است، ولی اینگونه نیست؛ او در پایان ماجرا با زیرکی زنانهای که به خرج میدهد، برنده میشود. این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی، جایگاه و نقش اجتماعی زنان در این دو اثر بزرگ را بررسی و با هم مقایسه کرده است. در این مقاله، بیشتر داستانهایی مطالعه شده که نقش محوری آنان را زنان خوب بر عهده دارند. نتایج این پژوهش گویای آن است که در افسانههای هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، نقش زنان بیشتر منفی و گاهی آمیخته با خباثتهای شیطانی است.
.
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
یکی از افسانههایی که پیشینۀ تاریخی و فرهنگی کهنی در میان قوم کرد و نیز دیگر اقوام دارد، افسانۀ ملکجمشید است. در این مقاله به بررسی کارکردهای نمادین شخصیتها و قهرمانان این افسانه و نیز باورها، اعتقادات و آداب زندگی مردمان کرد پرداخته شده است. افزونبراین، تلاش شده است که با بهرهگیری از چارچوبهای ادبیات تطبیقی، تفاوتها و شباهتهای روایت افسانه در ادبیات شفاهی و مکتوب- براساس روایت علیاشرف درویشیان و رضا خندان - بررسی شود. یافتههای پژوهش نیز بیانگر آن است که فرهنگ عامه و شفاهی در تکامل و غنای فرهنگ ملی و جهانی- که در شمار اهداف بنیادین ادبیات تطبیقی قرار میگیرند- میتواند نقش مؤثری داشته باشد.
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
پیکرگردانی تغییر شکل، ماهیت، طبیعت و نهاد موجودات حقیقی یا خیالی و بهعبارتیدیگر استحاله، مسخ و دگردیسی است و معنای دیگر آن، تغییر شکل ظاهر و تغییر اساس هستی و هویت شخص یا چیزی با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی است. جواهرالاسمار اثر عمادبنمحمد الثغری، از نویسندگان قرن هشتم هجری و از منشیان سلطان علاءالدین، مجموعهافسانههایی است غنایی، به زبان تمثیلی و با نثری ساده که سرشار از تازگیها و لطایف ویژهای است. درونمایۀ اصلی این کتاب مکر زنان است. راوی آن «طوطی» ۱۰۰ افسانه را به مدت ۵۲ شب نقل میکند. افسانههای متعدد و پرشاخوبرگ جواهرالاسمار از نظر ساختار و موضوع ویژگیهایی دارد. هدف از تدوین مقالۀ حاضر آن است که با شیوۀ توصیفی-تحلیلی و برمبنای چارچوب نظری تحقیق، مهمترین انواع پیکرگردانی در روایات ِافسانههای جواهرالاسمار بررسی و تبیین شود. درمجموع میتوان گفت که بیشترین نوع پیکرگردانیها در این اثر، در بخش استحالۀ جماد به موجود زنده صورت گرفته است.
دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی گیلان، افسانهها جایگاه ویژهای در ساختار فرهنگی مردم آن دارد. از جملۀ این افسانهها، «خاتون چهارشنبهسوری» است که نقش برجستهای در فرهنگ بومی گیلان در گذر زمان ایفا کرده است و آداب و رسوم ویژهای دارد. در پژوهش حاضر ضمن بیان افسانۀ خاتون چهارشنبهسوری، به نمادشناسی و اسطورهشناسی آن اشاره میشود. سپس از منظر نظریههای مربوط به آن، ازجمله نظریۀ الیاده پژوهش و بررسی میشود. این مقاله با هدف بررسی مفاهیم اسطورهای و نمادین افسانۀ خاتون چهارشنبهسوری، آیینها و باورهای مربوط به آن، با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و سپس تحلیل دادهها تهیه شده است.
دوره ۵، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
پیکرگردانی تغییر ماهیت ظاهری یا تواناییهای درونی قهرمانان اساطیر و موجودات افسانهای است که گاه با دگرگونیهای ظاهری همچون تبدیل جماد به حیوان، انسان به حیوان یا بالعکس، انسان به فرشته و ... نمود پیدا میکند و گاه بدون تغییر ظاهر، قهرمان به قدرت ماوراءالطبیعی دست مییابد و از حوزۀ تواناییهای ذاتی خویش پا فراتر مینهد. این دگرگونیها یا همان پیکرگردانیها مهمترین عامل شگفتزایی در اساطیر، افسانهها و قصههای عامه هستند و نقش بسزایی در تأثیرگذاری، ایجاد هیجان و جذب مخاطب دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی افسانههای بومی مکتوب استان سیستان و بلوچستان از منظر کارکردهای پیکرگردانی و مسخ است و با توجه به تنوع پیکرگردانیهای مشهود و گستردگی موضوع، این مقاله فقط به بررسی انواع استحالههای انسانی اختصاص یافته است که در آن انسان به حیوان، جماد، گیاه، موجود ماورائی، طبیعت و انسان دگردیسی مییابد یا بدون تغییر ماهیت انسانی، تواناییهای خارقالعاده بهدست میآورد. با بررسیهای انجامشده درمجموع، از ۱۵۷ افسانۀ مکتوب این استان در ۲۳ افسانه، استحالههای انسانی وجود دارد. بیشترین پیکرگردانیهای انسانی از نوع استحالۀ انسان به حیوان و سفرهای شگفتانگیز است و استحالۀ انسان به انسان و استحالۀ انسان به موجود ماورائی در هیچیک از افسانهها دیده نشده است. نگارندگان تلاش دارند با تحلیل افسانههای مکتوب استان سیستان و بلوچستان دلایل شاخصترین انواع استحالههای انسانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانیها را در افسانههای بومی این منطقه بیان کنند.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
ریختشناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافتهای شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانهی جادویی روسی، نمونهای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانههای جادویی، به رغم تفاوتها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمیترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریختشناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاریهای روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابهجایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت میکند، ترتیب مورد اشارهی پراپ در این روایت رعایت نمیشود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق میافتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ میدهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاریها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را میگیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوتها، کارکرد و بازتاب این خویشکاریها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوتها از یک سو، به تفاوت افسانهی عاشقانه و افسانهی جادویی برمیگردد و از سوی دیگر، به بنمایههای دینی و مذهبی افسانهی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیتها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاریهای آن با اندکی جابهجایی از مدل پراپ پیروی میکند.
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستانها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر میشود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقشهای محسوس و ظاهری جای آنها را میگیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخشهایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورتهای گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگیهای این پرنده اساطیری را یافته و تفاوتهای آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان میدهد او در آثار حماسی ویژگیهای متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائمالذکر است که فکر میکند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او میگیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد میشود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ میشوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینهای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس میکند که این اسطوره را در داستانهای خود بازگو کردهاند.
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
از دیرباز اسطورۀ قهرمان یکی از مهمترین مفاهیم داستان و روایتهای حماسی سراسر جهان بوده است و تاکنون الگوهای متعدّدی برای زندگی تکرارپذیر قهرمان پیشنهاد شده است. یکی از این الگوها، الگوی «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین» کلاریسا پینکولا استس است و هفت مرحله دارد که عبارتاند از: معاملۀ کورکورانه ، قطع عضو، سرگردانی، کشف عشق در جهان زیرین ، شیار کشیدن روح ، قلمرو زن وحشی ، عروس و داماد وحشی . این پژوهش پس از معرّفی الگوی خودآگاهی در جنگل جهان زیرین، انتخاب نزدیکترین افسانهها به الگوی موردنظر و تقسیم آنها از نظر ساختار و محتوا به چهار گروه، نشان میدهد که این الگو با مراحل و مصداقهای افسانههای ایرانی همخوانی مطلق ندارد. از اینرو نگارندگان با درنظرگرفتن همۀ افسانههای انتخابشده بهعنوان روایتهای متنوّع و متعدّد از یک ساختار واحد، به الگویی دست یافتهاند که از نظر ساختار و محتوا، شباهتها و تفاوتهای بارزی با الگوی استس دارد. در الگوی پیشنهادشده، از نظر ساختار، نحوۀ تکرارپذیری برخی مراحل سفر زن-قهرمان با الگوی استس متفاوت است. از حیث محتوا نیز مضمونهایی مانند کودک، معاملۀ کورکورانه و قطع عضو، در افسانههای ایرانی نمود اندکی دارد، محتوای مرحلۀ «عروس و داماد وحشی و قلمرو زن وحشی» نیز بسیار گستردهتر از محتوای قصّه و الگوی استس است.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
از اوایل قرن هفدهم دو ملت ایران و فرانسه به یکدیگر نزدیک شدند. واکنش نویسندگان و منتقدان فرانسوی به جاذبه و کششی که ایران برای آنها داشت، خاص و چند جانبه بود. آنان ابتدا قهرمانانی کهن مانند کورش و غیره... را ستایش میکردند. بعدها با اطلاعاتی که از طریق مبلغان دینی و مسافران و گردشگران به دستشان رسید با داستان هزار و یک شب و گلستان سعدی آشنا شدند. آنها از آثار نویسندگان و شاعران ایران به عنوان شیوه و روشی اجتماعی، سیاسی، دینی و خود انتقادی بهره میبردند و به زرتشت به عنوان «قدیمیترین دین» علاقهمند بودند. آشنایی تدریجی آنان با شاعران دیگر ایران در آفرینش آثار ادبی جدید نویسندگان فرانسوی الهامبخش بود. افزون بر اینها آنان ایران باستان را به عنوان کشور حقیقت، عدالت و پاکی تحسین کردند و گروهی از شاعران ایرانی را صاحبان و استادان اخلاق بدیع دانستند و گروهی از آنان شیفته عرفان ایرانی شدند.
ویکتور هوگو نخستین کسی است که از مضامین عرفان ایرانی در تألیف اثر حماسی و شاهکار خود افسانه قرون۱بسیار بهره گرفته است. در افسانه قرون، سرنوشت انسان با سرنوشت سنگها، خدایان و ستارگان آمیخته شده است. «افسانه قرون، بیانوضعبشریبه شکلاثری دورهای، توصیف پیدرپی و همزمان آن در تمام جهات، تاریخ، قصه، فلسفه،
دین و علم است۲».
اشعاری که براساس دست نوشتههای هوگو چاپ شده (کتاب دوم و سوم) حاکی از این است که هوگو آگاهانه و یا به شکلی ناخودآگاه، تحت تأثیر مطالعات گذشته از منطقالطیر عطار الهام گرفته است. در این مقاله سعی شده است مقایسهای میان این دو اثر انجام گیرد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده دنیای رازآمیز اسطوره در مکان و زمان جاری است و خاستگاهی جز باور مردم ندارد. روایت کاوه در پیوند با اندیشه و آرزوهای مردم، و خواسته سرزمین ما، مردم ما و افسانههای ماست. تاریخ افسانهای ایران اهمیت خاصی دارد و ما در اینجا برای ژرفکاوی بیشتر، روایت کاوه را در تاریخ و افسانه بررسی میکنیم. انتقال افسانه امری فردی نبوده است؛ بلکه در رفتار جمعی ریشه دارد. افسانه کاوه اندیشه قیامی پیروز در تاریخ ملی ایران است. در هیچ جای ادبیات دینی پهلوی از کاوه نامی نیامده است و این شخصیت قدمت اسطورهای ندارد. کاوه آهنگر نخستین بار در شاهنامة فردوسی و آثار تاریخنگاران دوره اسلامی پدیدار شد و احتمال میرود پس از دوره اشکانی بهوجود آمده و در تاریخ افسانهای دوره ساسانی جای گرفته باشد. افسانه کاوه، نماد قیامی پیروز، یادمان آن دسته مردمی است که همواره خواستهاند سرنوشت خود را تغییر دهند.
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده کلیلهودمنه در ادبیات فارسی و افسانههای ازوپ در یونان باستان، دو نمونه از آثار کهن ادبیات جهان، در حیطه «افسانههای تمثیلی حیوانات» یا «فابل» هستند. در مقالۀ حاضر، کاربرد «طنز» به عنوان یکی از انواع سخن غیرجد و نیز یکی از ابعاد هنری این دو اثر، مورد توجه قرار گرفته است. از این رو حکایتهای تمثیلی این دو کتاب، از حیث شگردهای گوناگون ایجاد طنز نظیر: پیام اخلاقی- انتقادی، طنزکلامی، طنز موقعیت، مضامین خاص، شخصیت پردازی و... بررسی و با یکدیگر مقایسه شد و مشخص شد که طنز به کار رفته در افسانههای ازوپ بیشتر منحصر در به رخ کشیدن تناقضهای اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه، با بهرهگیری از کنایه و تعریض در طنزکلامی و طنزموقعیت است؛ البته کوتاهی طول افسانهها و کاربرد صنعت ایجاز و اختصار به رسایی و خندهانگیزی این نوع طنز کمک شایانی کرده است. در کلیلهودمنه نیز تناقضهای اخلاقی و اجتماعی با بیان طنزآمیز مورد توجه بوده است و قوت طنز حکایات آن برخاسته از مضامین متفاوت وتابو و شخصیتپردازیها و طنز موقعیت در کنار طنز کلامی است. با این تفاوت که در کلیلهودمنه با انشای نصرالله منشی، کاربرد شیوۀ حکایت در حکایت به همراه توصیفات و تشبیهات و آن دسته از آرایشهای ادبی که ویژه نگارش نثر فنی است، سبب طولانی شدن حکایت گردیده و از تأثیر طنز در آن کاسته است.
دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
بین دستاوردهای فکری انسان و ادبیات، ارتباطی ژرف وجود دارد. این مؤلفه، در ارتباطی که بین علوم انسانی عموما و تاریخ به طور خاص با ادبیات وجود دارد چشمگیرتر است. نوشته حاضر بر آن است تا با مطالعه تطبیقی حکایت «شهر مس» در بستر تاریخ و افسانه، این همگرایی را نشان دهد. حکایت شهر مس در هزار و یک شب، نقل شده و علاوه بر آن در پارهای از آثار جغرافیدانان عربی نیز به عنوان یک متن تاریخی- واقعی آمده است. مأموریت موسی بن نصیر به آفریقا، علاوه بر اینکه وقایع تاریخی را وارد جهان افسانه میکند از او نیز شخصیتی افسانهای میسازد. به همین علت او دارای دو بعد شخصیتی است: تاریخی و افسانهای. چنانکه برای شهر مس نیز میتوان چنین وجههای قائل شد. مسلم است که هر روایت و شخصیت تاریخی وارد پهنه افسانه نمیشود. از این رو این پژوهش قصد دارد نشانههای افسانه ساز طرح تاریخی مأموریت موسی برای فتح مغرب و اندلس را استخراج و آن را در روایت شهر مس در هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهد. نتیجه نشان میدهد مجموعه ای از عوامل از قبیل شخصیت ممتاز موسی بن نصیر، غرابت و شگفتزدگی منطقه مغرب و اندلس، فتوحات پیاپی و غنایم هنگفت فتح مغرب توسط موسی بن نصیر، سبب دگرگشت این رویداد و انتقال سریع آن از متن تاریخی به متن افسانهای شده است. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی است.
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
در این مقاله، افسانهها و یا قصههای تیپ ۷۰۷ بر اساس دیدگاه جین شینودا بولن و خدایان آسیبپذیر، یعنی هرا، دیمیتر و پرسفون تحلیل و بررسی شده است. این قصهها روایت زندگی دخترانی است که از خانه بیرون رانده شدهاند و در سفر زندگی مشکلات عدیدهای را پشت سر میگذارنند. روش تحقیق به این شرح است که نخست، کنشهای این سه الهه در اسطورهها و سبک و نظریۀ بولن مورد مطالعه قرار گرفته؛ سپس، میزان تشابه و تفاوت آنها با این گروه خاص از داستانهای ایرانی سنجش شده است.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
هانس کریستن آندرسن (۱۸۰۵-۱۸۷۵) شاعر، قصهپرداز و نمایشنویس مشهور دانمارکی پدیدآورنده ۱۶۰ داستان و افسانه، ۸۰۰ قطعه شعر و ۶ رمان است. یک ویژگی نوشتههای آندرسن توجه او به ادبیات عامه، شفاهی و زبان گفتار است. او بیش از همه از افسانههای عامیانه تأثیر میگیرد. وی برای نوشتن این افسانهها، بیشتر از افسانههای هزارویکشب و نیز افسانههای دیگر ملل جهان الهام گرفته است. در این مقاله ابتدا درباره اندرسن و انواع قصههای وی و تاثیر پذیریاش از شرق و ویژگیها و سرمنشأ قصه های آندرسن و پیشینه موضوع سخن میگوییم، سپس تنها به چهار مورد از سرچشمه های ایرانی قصه های اندرسن و تطبیق آنها با داستانهای ایرانی اشاره و داستانها مقایسه و تطبیق داده میشود. این چهار داستان عبارتاند از:۱. مندیل خیال و مقایسه با لباس تازه امپراتور؛ ۲.جبرئیل جولا و مقایسه با صندوق پرنده؛۳. قاضی و جوحی و مقایسه با کلاوس بزرگ و کلاوس کوچک؛۴. خاله سوسکه و مقایسه با تامبلینا. ضمن روایت شناسی این چهار داستان، از ابعاد مختلف به تطبیق روایات پرداخته میشود. درنهایت درمییابیم به دلایل مختلف ازجمله آشنایی آندرسن با هزارویکشب از طریق ترجمه آن به نام الف نهار و علاقه به ادبیات مشرق زمین با افسانه های ایرانی بهخوبی آشنا بوده و از آنها بهره گرفته و در جهت اهداف مذهبی و تربیتی خویش از تمام با بخشی از داستان سود جسته است.
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از لایههای درخور پژوهش در قصههای فولکلور، بررسی بنمایۀ اساطیری مربوط به پرندگان در افسانه است. پرندگان از گذشتههای دور آنقدر برای انسان اهمیت دارند که حتی در اساطیر اقوام و ملل مختلف نیز حضور داشتهاند. در این مقاله با روش تحلیل محتوا به بررسی بنمایههای اسطورهای پرندگان در افسانههای لری پرداختهایم. منظور از افسانههای لری، افسانههایی است که در استانهای لرنشین چهارمحال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شدهاند. هدف از این پژوهش در وهلۀ نخست پیبردن به خویشکاریهای پرندگان در افسانههای لری و در مرحلۀ بعد نشان دادن تأثیرپذیری جایگاه پرندگان از باورهای اسطورهای است. در این جستار دلایل دگردیسی نقشهای برخی از پرندگان در افسانههای لری در مقایسه با باورهای اساطیری بررسی شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که از مجموع ۱۴۰ افسانۀ لری در ۴۸ افسانه پرندگانی همچون عقاب، سیمرغ، کلاغ، جغد، قو، کبوتر و گنجشک با خویشکاریهایی مثبت لری حضور دارند که این مسئله میتواند نشاندهندۀ محبوبیت آنها در میان مردم باشد. همچنین گفتنی است که باورهای اساطیری، باورهای دینی و شرایط بومی نیز بر جایگاه و خویشکاری پرندگان تأثیر داشته است.