۱۶ نتیجه برای اشتقاق
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
وندوارهها عناصری هستند که قادرند در نقش تکواژ آزاد و اشتقاقی به کار بروند. این رفتار وندوارهها ما را بر آن داشت تا با استفاده از نظریه صرف توزیعی به بررسی محتوای مشخصهای و ساختار درونی تکواژها به طور کلی و وندوارهها به طور خاص بپردازیم. این بررسیها نشان داد که برخلاف رویکرد کنونی نظریه صرف توزیعی که تکواژهای اشتقاقی را عناصری فاقد مشخصه ریشه میداند، حذف مشخصه ریشه سبب میشود که اغلب تکواژهای اشتقاقی دارای محتوای مشخصهای یکسانی باشند؛ که پیامد این امر مختلشدن فرایند درج در زبان فارسی است. عدم درج واحد واژگانی مناسب هر تکواژ منجر به آن میشود که تکواژ مذکور نتواند تعبیر معنایی مناسبی دریافت کند. براین اساس، فرضیه پژوهش حاضر این است که تکواژهای اشتقاقی نیز، در محتوای مشخصهای خود دارای ریشه هستند. روش انجام پژوهش پیشرو از پایگاه نظری آن مایه میگیرد؛ به عبارتی دیگر، فرضیه این پژوهش با استفاده از مفاهیم و استدلالهای نظری و شواهد زبانی به بوته آزمایش قرار داده میشود. تحلیل و بررسیها نشان داد که بکارگیری این فرضیه علاوه بر رفع مشکل درج تکواژهای اشتقاقی، به حل مسائل مربوط به ماهیت تکواژهای وندواره نیز کمک میکند. به گونهای که میتوان گفت وندوارهها، در وضعیت مستقل و وابسته، محتوای مشخصهای یکسانی دارند و تنها عامل متمایزکننده، جایگاه آنها در ساختارهای صرفی است. یافتههای این پژوهش همچنین منجر به ایجاد تعدیلهایی در تعریف هارلی (۲۰۰۹)از واژه مرکب شد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
پسوند «ی» اشتقاقی در دورههای مختلف زبان فارسی برای ایجاد معانی متفاوتی به کار رفته است. پژوهش حاضر میکوشد با بهرهگیری از آرای پلاگ(۲۰۰۳) در رابطه با طبقهبندی وندها، بهصورت درزمانی به بررسی پسوند اشتقاقی «ی» در زبان فارسی بپردازد. جمعآوری دادهها به روش کتابخانهای و تحلیل یافتهها به روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته است. برای نمونهگیری، قرنهای ۵، ۸، ۱۱ و دوره معاصر به صورت تصادفی انتخاب گردیده و سه اثر از هر دوره برگزیده شد. سپس، بسامد استفاده از «ی» اشتقاقی برای بیان کاربردها و معانی مختلف در این دورهها بررسی شد. یافتهها حاکی از آن است که در قرنهای پنجم و هشتم زایایی «ی» اسمساز بیشتر از «ی» صفتساز بوده و در قرن ۱۱ و دوره معاصر زایایی «ی» صفتساز بیشتر از «ی» اسمساز بوده است. همچنین زایایی وند اشتقاقی «ی» برای ساخت قید نیز در تمام دورهها کمتر از «ی» صفتساز و اسمساز بوده است. در بررسی معانی مختلف صفتساز این پسوند نیز بیشترین بسامد در قرنهای پنجم، هشتم و دوره معاصر مربوط به صفت "مکانی" و در قرن یازدهم مربوط به صفت "منسوب به چیز" بوده است. در میان معانی مختلف «ی» اسمساز نیز در قرن پنجم اسم "نشانگر حالت" و در قرنهای هشتم، یازدهم و دوره معاصر اسم "خالص" دارای بیشترین بسامد بودهاند. بیشترین بسامد در بین معانی مختلف «ی» قیدساز نیز در قرن پنجم به قید "حالت"، در قرنهای هشتم و یازدهم به "مقیاس، مقدار و اندازه" و در دوره معاصر به "مکان" مربوط بوده است. علل احتمالی تفاوت در زایایی نیز تبیین گردید.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این پژوهش به آموزش وندها و شبه وندهای اشتقاقی اسم فاعلساز فارسی (کار، گر، بان، باز، -َنده) در واژههای مشتق به غیرفارسیزبانان با بهرهگیری از دو روش صریح و غیرصریح پرداخته شده است. در آموزش مستقیم/صریح از مبانی نظری صرفِ شناختی مطرحشده از سوی هماوند (۲۰۱۱) استفاده شده و در آموزش غیرمستقیم/ غیرصریح، متنهایی که حاوی واژههای مشتق بودند به فارسیآموزان آموزش داده شده است. در این مطالعه، ۱۶ نفر از فارسیآموزان مرکز آزفای دانشگاه علامه طباطبایی و مرکز آزفای دانشگاه شهید بهشتی در سطح پیشرفته، در قالب دو گروه کنترل و آزمایش بررسی شدند. فارسیآموزان در دو آزمون به عنوان پیشآزمون و پسآزمون شرکت کردند. نتایج این پژوهش براساس آمار توصیفی نشان داد که آموزش پسوندهای اسم فاعلساز با بهرهگیری از مبانی نظری صرفِ شناختی هماوند نظیر مقولهبندی، حوزهبندی و مفهومسازی همراه با مفاهیم پیشنمونهای و حاشیهای میتواند در بهبود دانش واژگانی موثر و مفید باشد. به طور کلی به نظر میرسد آگاه کردن فارسیآموزان از ساختار ساختواژی و معنایی واژههای مشتق موجب میشود اطلاعات زبانی و سطح یادگیری آنها افزایش یابد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
اشتقاق فرایندی است که طی آن افزودن یک وند اشتقاقی منجر به تولید واژه ای جدید می شود. این فرایند برای سالیان متمادی مورد توجه زبان شناسان قرار داشته و بیشتر به عنوان فرایندی صرفی یا صرفی ـ نحوی از آن یاد شده است. هنگام مطالعه فرایند اشتقاق، بررسی میزان زایایی یک وند اشتقاقی (تعداد واژگان جدید تولید شده توسط آن وند) اهمیت فراوانی دارد. فرضیه این مقاله این است که ساخت هجا و عوامل واجی، در میزان زایاییِ یک وند تأثیر دارند. به بررسی رابطه ساخت هجایی با میزان زایایی وندهای اشتقاقی فعلافزای زبان فارسی پرداخته ایم. در زبان فارسی از مجموع بیست پسوند اشتقاقی فعلافزا، هفت پسوند بسیار زایا وجود دارد که همگی با یک واکه آغاز می شوند؛ از این رو می توان نتیجه گرفت که وجود یک واکه در آغاز ساختمان هجایی یک وند عامل زایایی آن در زبان فارسی به شمار می رود، هر چند عوامل ساختواژی نیز در انتخاب آن دخیل هستند. مطالعه هسته هجاها در این قبیل پسوندها نیز نشان میدهد که دو واکه پیشینe وa پر بسامدترین واکه های قرار گرفته در جایگاه هسته این پسوندهای اشتقاقی هستند؛ به عبارت دیگر، ساخت هجا و واج آرایی یک پسوند نقش مؤثری در میزان زایایی آن ایفا می کند. نتایج و آمار به دست آمده نشان می دهد که رابطه نزدیکی بین ساخت هجایی یک وند و میزان زایایی آن وجود دارد.
دوره ۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از زمینههای مطالعاتی رویکرد شناختی، بررسی ماهیت و چگونگی تغییرات درونزبانی و شکلگیری مقولات زبانی است. مقولات زبانی همواره در معرض تغییرات درونزبانی و برونزبانی هستند و بازنمود این تغییرات در صورت و کارکرد عناصر زبانی قابل مشاهده است. این در حالی است که در آن سوی تغییرات صوری و به موازات آنها، تحولات شناختی نیز در ذهن گویشوران زبان در حال رخ دادن است که میتواند مبنای تغییرات صوری باشد.
هدف این مقاله بررسی و تبیین این نوع فرآیندهای شناختی و مقولهسازی زبانی درباره مقوله قید اشتقاقی فارسی معیار (امروزی) است. گفتنی است که تنها عنصر هر زبان که میتوان آن را بهاصطلاح مقوله- نقش نامید، قید است که به جهت عملکرد و ساختار، منحصربهفرد است و این مسئله از دلایل اصلی پژوهش حاضر است.
در این مقاله ساخت و نیز سازوکار شکلگیری قیدهای اشتقاقی فارسی معیار از منظر زبانشناسی شناختی بررسی میشود و با بهرهگیری از نگرش شناختی از دریچهای متفاوت به فرآیند قیدسازی در زبان فارسی پرداخته میشود که تبیینی است نوآورانه برای فرآیندهای اشتقاقی در حوزه صرف.
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زبان فارسی از دو فرایند اشتقاق و ترکیب به صورت زایا در ساخت واژههای جدید بهره میگیرد. این پژوهش ضمن تحلیل واژههای غیربسیط فارسی، در دو انگارۀ صرف ساختی و صرف واژگانی به این سؤال پاسخ میدهد که کدام انگاره در تحلیل واژههای غیربسیط فارسی کارآمدتر است. بر اساس این پرسش، فرضیهای مطرح شد که با توجه به بهرهمندی صرف ساختی از طرحوارههای انتزاعی صرفی، ساخت سلسلهمراتبی واژههای غیربسیط و ارائۀ تحلیل معنایی این انگاره در تحلیل واژههای غیربسیط فارسی کارآمدتر است. با بررسی دو فرایند اصلی ترکیب و اشتقاق در دو انگارۀ صرف ساختی و واژگانی با توجه به دادههای زبان فارسی، مقایسۀ آنها با یکدیگر و نیز بررسی موارد خلاف قاعده در صرف واژگانی مشخص شد. هرچند هر دو انگارۀ یادشده نگرشی واژهبنیاد به صرف دارند؛ اما صرف ساختی با بهرهمندی از مفهوم ساخت برای تحلیل پدیدههای صرفی، طرحوارههای انتزاعی و توجیه معنای واژههای غیربسیط بر اساس دادههای تحقیق در تحلیل واژههای غیربسیط، کارآمدتر از انگارۀ صرف واژگانی است. ازاینرو فرضیۀ این پژوهش تأیید شد.
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
در تدریس زبان دوم، آموزش واژهها با روشهای مختلف نقش مهمی درارتقای دانش واژگانی زبانآموزان دارد. در این مطالعه، بر آموزش واژههای مشتق تمرکز شده است که به دو روش مستقیم و غیرمستقیم تدریس میگردد. در آموزش مستقیم به طور خاص از راهکار تجزیۀ واژه و آموزش نقش و معنای پسوندها استفاده شده و در آموزش غیرمستقیم، متنهایی در اختیار زبانآزموزان قرار گرفته که حاوی واژههای مشتق است. در این پژوهش، ۴۰ نفر از فارسیآموزان مؤسسۀ دهخدا در سطح میانی یک، در قالب دو گروه کنترل و آزمایش، بررسی شدهاند. آنها در یک آزمون یکسان که دو بار به عنوان پیشآزمون و پسآزمون انجام شد، شرکت کردند. تحلیل دادهها از طریق آزمون تی مستقل نشان داد که این دو گروه در پسآزمون با یکدیگر تفاوت معناداری دارند؛ به این معنا که گروه آزمایش که پسوندها را به طور جداگانه همراه با نقش دستوری و معنای آنها آموزش دیده بود، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت که تنها متنهایی حاوی واژههای مشتق در اختیار داشت. البته در تحلیلی دیگر مشخص شد که هر دو گروه پس از برخورد با واژههای مشتق، چه از طریق آموزش مستقیم و چه از طریق برخورد با متنهای بیشتر، پیشرفت معناداری در یادگیری واژههای مشتق داشتهاند. بنابراین میتوان گفت تمرکز بر تدریس واژههای مشتق هم از طریق رویکرد غیرمستقیم و هم از طریق رویکرد مستقیم به آموزش «وندها»، میتواند دانش واژگانی زبانآموزان را افزایش دهد؛ اما روش مستقیم تأثیر چشمگیرتری دارد
دوره ۸، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
نظام صرفی زبان سمنانی نقش اساسی در رمزگذاری و بازنمایی معنی ایفا میکند. افعال سبک سمنانی دارای پیشوندهای اشتقاقی متنوعی هستند که هریک از آنها سهم مهمی در بازنمایی معنی دارند. پرسشهای اساسی پژوهش حاضر عبارت است از: پیشوندهای اشتقاقی اساساً چه نقشی در بازنمایی فضای معنایی افعال سبک در زبان سمنانی دارند؟ آیا پیشوندهای اشتقاقی در ایجاد تمایز معنایی درون هریک از ساختهای افعال سبک نقش ایفا میکنند؟ چه ارتباطی بین پیشوندهای اشتقاقی و جزایر معنایی افعال سبک وجود دارد؟ پیکرۀ پژوهش شامل چند کتاب به زبان سمنانی، واژهنامۀ گویش سمنانی و گفتار ۵۰ گویشور زبان سمنانی است که افعال سبک کردیون (kerd-iyún)، بتیون (b(e)-et-iyún) و بوکوآتیون(bū-kkūwātiyún) از این پیکره استخراج شدهاند. دادههای پژوهش نشان میدهد که پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک مذکور نقش مهمی در بازنمایی جزایر معنایی دارند و درحقیقت نقش عمدۀ چنین پیشوندهایی در حوزهبندی افعال مرکب است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن است که در برخی موارد تشابه معنایی نسبی بین برخی پیشوندهای افعال سبک وجود دارد؛ اما با نگاه دقیق میتوان دریافت که حتی در چنین مواردی پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک باعث تدقیق تمایز معنایی میشوند. همچنین دادههای پژوهش نشان میدهد که پیشوندهای افعال سبک نقش اساسی در انتخاب جزء غیرفعلی دارند و اغلب جزء غیرفعلی افعال مرکب تنها با یکی از مشتقات فعل سبک بهکار میرود و موارد نادری را میتوان یافت که جزء غیرفعلی با مشتقات یک فعل سبک بهکار میرود؛ اما معنای آنها متفاوت است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکردهای پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک کردیون، بتیون و بوکوواتیون در زبان سمنانی است.
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهشهای انجامشده برای شناسایی جایگاه روساختی فاعل در جملات بینشان زبان فارسی به شکلگیری دو دیدگاه متفاوت در این مورد درمیان زبانشناسان ایرانی منجر شدهاند. برخی از زبانشناسان همچون انوشه (۱۳۸۷)، درزی (۱۹۹۶، ۱۳۸۵، ۱۳۸۸)، تفکری رضایی (۱۳۸۹) و درزی و مهدی بیرقدار (۱۳۸۹) با ارائۀ شواهدی نشان دادهاند که فاعل جمله پس از ادغام در درون فرافکن بیشینۀ گروه فعلی (کوچک)، بهمنظور بازبینی مشخصۀ حالت فاعلی یا اصل فرافکنی گسترده، به جایگاه شاخص گروه تصریف یا زمان حرکت میکند؛ درحالی که براساس پیشنهاد کریمی (۲۰۰۵)، جایگاه بنیادی و روساختی فاعل در جملات بینشان زبان فارسی درون فرافکن بیشینۀ گروه فعلی کوچک درنظر گرفته میشود و برای حرکت فاعل به شاخص گروه تصریف یا تصریف، الزامی وجود ندارد. در این مقاله، بهکمک یک آزمون روانزبانشناختی دورخط ازنوع قضاوت دستوریبودگی، شواهدی را در تأیید دیدگاه پژوهشگرانی ارائه میکنیم که جایگاه روساختی فاعل را شاخص فرافکن بیشینۀ گروه تصریف یا زمان میدانند.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
چندمعنایی موجود در پسوند «-گر»، چگونگی شکلگیری آن و نیز توجیه برخی جنبههای معنایی در اسامی مشتق از این وند که نمیتوان آنها را حاصل تجمیع معانی اجزا دانست، مسائلی هستند که در مقاله حاضر بدانها پرداخته میشود. پژوهش حاضر در چارچوب صرف ساختی و بر اساس بررسی ۱۲۴ واژه مشتق از پسوند «-گر» صورت گرفته است. ابتدا واژههای جمعآوری شده در مقولههای معنایی مختلف قرار گرفتند. سپس با بررسی واژههای مستخرج مفهوم «عامل انسانی انجام مداوم و متمایز عمل مرتبط با مفهوم پایه» به عنوان مفهوم آغازین ساخت [x-گر] تشخیص داده شد. سپس نحوه شکلگیری مفاهیم «عامل غیرانسانی (ابزار) انجام مداوم و متمایز عمل مرتبط با مفهوم پایه» و «عامل انسانی انجام شغل مرتبط با معنی پایه» از طریق به کارگیری ساز و کارهای مفهومی به دست داده شدند. دادههای درزمانی پژوهش حاضر نشان میدهد که شکلگیری زیرطرحواره اسم ابزار تحتتاثیر وامواژههای انگلیسی مشتق از پسوند «-er» و از رهگذر عملکرد فرایند تقریب شکل گرفته است. از سوی دیگر بررسی دادههای استخراج شده مشخص میسازد که واژههای دارای مفاهیم اسم عامل (غیرشغل) و اسم شغل از دو زیرطرحواره مستقل حاصل میشوند.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از پژوهش پیشرو آن است که ضمن معرفی مفهوم طرحوارههای مرتبۀ دوم در نظریۀ ساختواژۀ ساختی (Booij, ۲۰۱۰, ۲۰۱۸) از آن در تحلیل چند ساختار ساختواژی زبان فارسی استفاده شود و نحوۀ شکلگیری این ساختارها را تبیین کند. طرحوارۀ مرتبۀ دوم را مجموعهای از دو یا چند طرحواره دانستهاند که میان آنها رابطۀ جانشینی برقرار است که در این پژوهش بهمنزلۀ ابزاری برای تحلیل سه ساختاری که بیشتر در حوزههای مربوط به رشتهها، گرایشها و فناوریهای علمی کاربرد دارند، استفاده میشوند. این ساختارها عبارتاند از: ۱. اسمهای دارای ساختار [اسم ـ شناسی ـ ی] و صفتهای نسبی متناظر با آنها؛ ۲. اسمهای دارای ساختار [اسم ـ نگار ـ ی] و صفتهای نسبی متناظر با آنها و ۳. اسمهای دارای ساختار [اسم ـ کاوی ـ ی] و صفتهای نسبی متناظر با آنها. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که مفهوم طرحوارۀ مرتبۀ دوم ابزار مناسب و کارآمدی برای تحلیل این ساختارها بوده است و رویکرد ساختبنیاد خلاف رویکرد اشتقاقی ـ که توانایی تبیین اینچنین ساختارهایی را ندارد ـ بهخوبی میتواند چگونگی شکلگیری این ساختارها را برای ما تبیین کند.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۵ )
چکیده
هذه المقاله فى الواقع هی ثمره و حصیله دراسه میدانیه قام بها الباحث فی منطقه خوزستان الإیرانیه، درس من خلالها اللغه المحکیه لدى عرب خوزستان، کما هى الیوم، وبحث فیها الکاتب الحدود الجغرافیه للهجه، والقبائل التی تتکلم بها. ثمَّ تطرق إلى مباحث صوتیه وصرفیه ونحویه، وأشار إلى الاقتراض اللغوی لهذه اللهجه من الفارسیه و غیرها فی إیران. والتغییرات التى طرأت علیها. مع ذکر أمثله توضیحیه لکلِّ ذلک. وکان منهج البحث فی هذه الدراسه هوالمنهج الوصفی، فقد سجَّلنا عینات متنوعه من هذه اللهجه على أشرطه الکاست، ثم درسناها واصفین جوانبها الصوتیه والصرفیه والنحویه، وقد استعنّا فی مواضع باللغه (الفصحى) لتوضیح الجوانب المشترکه بینها و بین اللهجه العامیه فی خوزستان.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زبان ابزار اصلی ارتباط انسانهاست. الفاظ یک زبان علامتی بیش نیستند و بر اساس روابطی که بین این علائم (دال) و معنی (مدلول) برقرار است، معنایی را میرسانند. مسلماً در ایجاد این ارتباط آواها نقش اساسی دارند و نشانههایی برای فهم بهتر مقصود گوینده هستند. به ادعای ابن جنی زبانشناس (متوفی ۳۹۲ق) آوا دلالتی ذاتی بر معنی دارد، پدیدهای که به «نامآوایی» معروف است. قرآن کریم بهمنزلۀ نمونه والای سخن در ابلاغ پیام خود از این ویژگی زبانی و آواهای القاگر که آهنگ آنها معنای خاصی را در ذهن تداعی میکند، بهره گرفته است. هدف از این پژوهش، تحلیل ارتباط معنایی مشتقات برگرفته از آواهای «ح، ل، م» بر پایۀ نظریۀ ابن جنی و تبیین تناسب معنایی واژگانی آواها از رهگذر توصیفی ـ تحلیلی است. از یافتههای این پژوهش میتوان به اعجاز معنوی آوا در تفهیم مخاطب همراه با اعجاز کمینهگویی آن در تجسیم مفاهیم انتزاعی با کمترین صوت اشاره کرد؛ زیرا مشتقات با واجهای یکسان، معانی مرتبطی دارند؛ مثلاً تمام ترکیبهای متفاوت «ح، ل، م» معنی حرارت پنهان، لطافت، بست و قوت را میرسانند.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
پسوند «- ار» یکی از پسوندهای اسمساز (و گاه صفتساز) زبان فارسی است که به باور بیشتر پژوهشگرانی که تا به امروز دربارۀ آن مطالعه کردهاند دارای معناهای فاعلی، مصدری و مفعولی است. در پژوهش پیشرو این پسوند را از دیدگاه دستور شناختی لانگاکر (۲۰۰۸, ۲۰۰۹) و نظریۀ ساختواژۀ ساختی بوی (۲۰۱۰, ۲۰۱۶) مورد بررسی قرار داده و کوشیدهایم تبیینی شناختی و ساختبنیاد از این پسوند و کاربردهای آن ارائه دهیم. این پژوهش از لحاظ تجربی (یعنی روش گردآوری دادهها) پیکرهبنیاد و از لحاظ نظری (یعنی روش و چارچوب تحلیل) مبتنی بر رویکرد شناختی و ساختبنیاد است. دادههای پژوهش دربرگیرندۀ ۳۸ واژۀ مشتق ساختهشده با پسوند «- ار» است که از پیکرۀ ساختواژی خود نگارندگان (شامل بیش از ده هزار واژۀ مشتق و مرکب فارسی) و فرهنگ زانسو گردآوری شده است. یافتههای پژوهش گویای آن است که این پسوند در پنج زیرطرحوارۀ ساختی متفاوت بهکار میرود و با پیوستن به ستاک گذشته و اسم، قلمروهای شناختی فرایند، کنشگری، نمود و رابطه را بیان میکند. این یافتهها همچنین نشان میدهد که فرایند شناختی «بریافت» و بهویژه دو جنبۀ مهم آن شامل برنمایی و مشخصسازی، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری زیرطرحوارههای مربوط به پسوند «- ار» دارد.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
اطلاعات آکوستیکی میتواند بهمنزلۀ شاهدی برای بسیاری از مسائل مطرح در حوزههای دیگر زبانشناسی بهخصوص صرف گفتاری و پردازش گفتاری باشد. مقالۀ حاضر با استفاده از واژههای مشتق پیشوندی زبان فارسی به بررسی شواهد آکوستیکی دالبر میزان تقطیعپذیری آنها در پردازش، درک و دریافت معنی پرداخته است. برای این منظور واژههای مشتق از پیشوندهای «نا-»، «هم-»، «فرو-» و پایههای آنها همراه با بسامد رخداد نمونۀ آنها از پیکرۀ پژوهشگاه علوم انسانی استخراج شد. از هر پیشوند دو واژۀ تقطیعپذیر و تقطیعناپذیر انتخاب و با قرار دادن آنها در جملات حامل همبستههای دیرش، زیروبمی، سازهها، شدت، دیرش خیز و شفافیت منطقۀ گذر بررسی شد. یافتهها نشان داد دیرش نسبی واژههای تقطیعپذیر بیشتر از واژههای تقطیعناپذیر است. در منطقۀ گذر وند و پایه و در حالت ایستایی وند واژههای تقطیعناپذیر بهعلت پیوستگی میزان همتولیدی در بسامد زیروبمی، سازۀ اول، سازۀ دوم و سازۀ سوم آنها بیشتر از واژههای تقطیعپذیر است. در واژههای تقطیعناپذیر، دیرش نسبی شدت خیز بیشتر و روند هموارتری را نشان میدهد. همچنین در واژههای تقطیعپذیر، شفافیت تولید سازهها در منطقۀ گذر بیشتر از واژههای تقطیعناپذیر است.
داوود پورمظفری، فاطمه احمدینسب، زهرهسادات ناصری،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهشهای متعددی که در دهۀ اخیر به مطالعۀ سبک متون ادبی در لایۀ صرف روی آورده، به پیشبرد مطالعات سبکشناختی و رفتارشناسی تاریخی زبان فارسی چندان کمکی نمیکند. در نوشتار حاضر که به نقد و ارزیابی پژوهشهای سبکی در حوزه صرف اختصاص یافته، ۲۷ مقاله و پایاننامۀ نوشتهشده در گروههای آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای سراسر کشور بررسی و نقد شده است. یافتهها حاکی از آن است که این پژوهشها با کاستیها و خطاهای متعددی مواجهاند. «خطا در ادراک مفاهیم بنیادین حوزۀ صرف»، «مقولهبندیهای همپوشان»، «قرائت نادرست متن و خطا در تشخیص نقش دستوری واژه»، «فقر در نگرش تاریخی به تحولات زبان»، «سردرگمی در تعیین راهبرد پژوهشی و ارائه الگوهای غیرضرور» و چندین عنوان ریزودرشت دیگر در شمار کاستیهای این پژوهشهاست که برای مرتفع نمودن آنها پیشنهادهایی نیز بیان شده است. خطاها و کاستیهای بسیار موجب شده است بسیاری از پژوهشهای مذکور به پیشرفت مطالعات سبکشناسی در لایۀ صرفی نینجامد و در شناخت تحولات تاریخی زبان فارسی نیز چندان محل اعتنا قرار نگیرد.