جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای اسماعیل فصیح


دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

در این تحقیق که به روش کتابخانه­ای و به صورت تحلیلی توصیفی ارائه شده است، نگرش ایدئولوژیک، استناد به روزنامه‏ها و شخصیّت‌های تاریخی و زبان محاوره، تشریح جزئیّات وقایع، تیپ­سازی، تأویل و تفسیر وقایع تلخ جامعه، نمود دوره زندگانی و بخصوص مرگ شخصیّت­ها، انواع شخصیّت­ها با رفتارهای متنوّع و شخصیّت خود نویسنده در رمان، نمود طبیعی تعامل شخصیّت­ها با دیگران، کاربرد انشای کاریکاتوری، ایراد عبارت­های فلسفی، تعریف انسان به عنوان موجودی مختار و برجسته کردن امور عاطفی، پس­زمینه مناسب و نمود صنایع ادبی به­عنوان روش‏های واقع‏نمایی اجتماعی این رمان بازنموده شده است. نتیجه آنکه: اوج واقع­گرایی اجتماعی در «اسیر زمان» هنگامی خودنمایی می­کند که فصیح به تحلیل تخصصی وقایع سیاسی، روابط ایران با ابرقدرت­ها، نقدِ عملکرد دولتمردان، تشریح جزئیات وقایع و تبیین علل و عوامل حوادث می­پردازد.
الهام عربشاهی کاشی، رضا شجری،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب‏نام و پرکار در زمینۀ ادبیات داستانی به‌ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبۀ پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می‏دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان‌های جنایی او بوده است؛ به‏طوری که با مقایسۀ تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می‏توان به بسیاری از مؤلفه‏های مشترک در زمینۀ ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه‏تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت‌پردازی بلکه حتی در انتخاب پی‌رنگ برخی داستان‌ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می‌توان از طریق مقایسۀ متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده‏اند در این پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و با شیوۀ اسناد کتابخانه‏ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.

الهام عربشاهی کاشی، رضا شجری،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

سواد عاطفی یا هوش هیجانی از نیازهای ضروری زندگی بشر برای بهبود روابط اجتماعی و دوری از برخی آسیب‏های حیطۀ رفتار و کاهش زمینۀ جرم در جامعه است. سواد عاطفی، آگاهی از هیجانات و چگونگی اثرگذاری آن در مدیریت روابط فردی و اجتماعی است تا فرد به درستی بیندیشد، تشخیص دهد و به بهترین حالت، عواطف و احساسات را دریافت کند و انتقال دهد. هرچند این موضوع بیشتر مربوط به حوزه‏های روان‌شناسی و تربیتی است، اما می‏توان نقش آن را در ادبیات پلیسی نیز بررسی کرد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و بررسی مقایسه‏ای و تطبیقی و استمداد از منابع کتابخانه‏ای به بررسی عنصر سواد عاطفی در زندگی «جلال آریان» ـ شخصیت اول رمان‏های اسماعیل فصیح ـ پرداخته شده و این شخصیت در پنج داستان فصیح ازجمله: «شراب خام»، «فرار فروهر»، «شهباز و جغدان»، «گردابی چنین هایل» و «درد سیاوش» تحلیل و بررسی شده است. براساس نتایج، جلال آریان به‌دلیل داشتن پیوند قوی بین دو حلقۀ شناخت و عواطف هیجانی خود توانسته است از تمام عوامل پنج‏گانۀ سواد عاطفی  (الگوی گلمن) برای گره‏گشایی از معماهای جنایی فصیح بهره ببرد. دستاورد پژوهش آن‏ است که فصیح از میان این عوامل، بیش از همه به یکدلی و مدیریت روابط، سپس مهارت‏های اجتماعی،خودآگاهی، کنترل عاطفی و کم‌تر از سایرین به خودانگیختگی توجه داشته است. او با هنر سواد عاطفی نه‌تنها پی‌رنگ داستان‏هایش را تقویت کرده، بلکه آن‏ها را جذاب‏تر و دلپسندتر نیز کرده است.
 


صفحه ۱ از ۱