جستجو در مقالات منتشر شده


۲۹ نتیجه برای استعمار


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

عبدالحمید بن بادیس (۱۹۴۰-۱۸۸۹ م)، از بزرگ‌ترین شخصیت‌های دینی اصلاح­گرای معاصر در الجزایر و در عرصه جهان عرب و اسلام به شمار می­رود. دیدگاه­های وی درباره احیا و اصلاح اندیشه دینی و چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان مسلمانان در دوران معاصر، بر اندیشمندان هم‌دوره­اش در شمال افریقا و به ویژه شاگردان و عالمان دینی دهه‌های اخیر پس از سیدجمال­الدین اسدآبادی تأثیر فراوانی گذاشته است. الجزایر یکی از مستعمرات مهم فرانسه بود، که بزرگترین نمونه­های استعمار در تاریخ استعمارمدرن اروپا به­شمار می­رود. فرانسه در الجزایر پیش و بیش از موضوع نظامی به سیاست­های فرهنگی آگاهانه و منظم توجه کرد. استراتژی استعمار فرانسه در زمینه فرهنگی در الجزایر مبتنی بر کاربست همه ابزارهای موجود در راستای از بین­بردن ساختارهای فرهنگی و معنوی آنجا بود، تا ساختارهای فرانسویغربی و دیگر اهداف خود را جایگزین سازد. در زمانی که استعمار فرانسه کوشید مردم الجزایر را از هویت اسلامی و ملی تهی کند و حتی در نهایت تصمیم گرفت که الجزایر را ضمیمه خاک فرانسه سازد، عبدالحمید بن بادیس با تأسیس «جمعیت العلماء المسلمین»، تلاش کرد با احیای اسلام و زبان و فرهنگ عربی و تکیه بر روح ملی، توطئه‌های استعمار را خنثی نماید. وی با در پیش گرفتن خط‌مشی فرهنگی آموزشی، تأثیر زیادی بر عرصه سیاسی الجزایر گذاشت و ضربات سختی به استعمار فرانسه وارد کرد.
پژوهش حاضر رویکردی توصیفی-تحلیلی دارد و هدف اصلی آن، بررسی رویکرد اصلاح­گرایانه دینی عبدالحمید بن بادیس در رویارویی با استعمار فرهنگی فرانسه در الجزایر است. پرسش­های اصلی این پژوهش عبارتند از: ویژگی­های گفتمان عبدالحمید بن بادیس چیست؟ اقدامات راهبردی جنبش عبدالحمید بن بادیس در رویارویی با استعمار فرهنگی فرانسه در الجزایر چیست؟ عبدالحمید بن بادیس به عنوان ادامه دهنده راه محمد عبده و رشید رضا، فعالیت‌های خود را بر سه محور عمده متمرکز کرده بود: تلاش برای احیای ریشه‌های دین اسلام، تلاش برای احیای زبان عربی و مبارزه با خرافات و بدعت‌ها. ماهیت جنبش بادیسیه، دینی، سیاسی، اجتماعی و ملی­گرایانه بود. با توجه به شرایط دوران عبدالحمید بن بادیس، او معتقد بود که پیش از استقلال سیاسی، ضروری است با یک حرکت اجتماعی و فرهنگی، آثار و پیامدهای منفی استعمار فرانسه را از بین برد.
 

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

منطقه شاخ آفریقا چهار کشور سومالی، اتیوپی، اریتره و جیبوتی را شامل می‌شود. یکی از مسائل موجود در این منطقه، منازعات مرزی و سرزمینی و ناامنی‌های ناشی از آن در مناطق مرزی کشورها است. در وقوع این بی‌ثباتی و ناامنی‌های مرزی، عوامل مختلفی تأثیرگذار است که در میان آن‌ها تاریخ، ذهنیت‌های تاریخی و نقش تاریخ استعماری حاکم قابل توجه است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای، در پی بررسی و ارزیابی نقش تاریخ در وقوع ناامنی‌های مرزی با مطالعه موردی نقش استعمار در ناامنی‌های مرزی شاخ آفریقا است. متغیر وابسته پژوهش، ناامنی‌های مرزی و متغیرهای مستقل، تاریخ، تاریخ استعماری و منطقه شاخ آفریقا است. سؤال اصلی این است که مؤلفه تاریخ و تحولات تاریخی چه نقشی در وقوع ناامنی‌های مرزی در منطقه شاخ آفریقا دارد؟ در شاخ آفریقا مهمترین منازعات و ناامنی‌های مرزی شامل درگیری‌های مرزی میان اتیوپی و اریتره؛ جیبوتی و اریتره؛ و ناامنی ناشی از منازعات اقوام و قبایل در مناطق مرزی سومالی و کنیا بوده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که مؤلفه تاریخ، تاریخ استعماری و اقدامات کشورهای استعمارگر در ترسیم مرزهای میان کشورها خصوصاً در شاخ آفریقا -که براساس منافع استعماری انجام شده و مصالح و منافع محلی شهروندان در نظر گرفته نشده است-، نقش مهمی در شکل دادن به منازعات مرزی میان کشورها و ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در مناطق مرزی داشته است.


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هنگامی‌که دانش ادبیات تطبیقی، مرزهای اروپا را درنوردید و به سرزمین­های عربی راه یافت، موضع‌گیری­های متفاوت و بعضاً متناقضی از سوی ناقدان عرب در برابر آن مطرح شد؛ برخی با استقبال از ادبیات تطبیقی، آن را روزنه­ای برای تقویت فرهنگ و ادبیات ملی و ابزاری برای گفت‌و‌گو، دوستی، فهمیدن و شناخت دیگران و‌... دانسته و گروهی دیگر با نگاه تردید و اتهام به آن نگریسته و بر این باورند که «اروپا‌محوریِ» مکتب­های ادبیات تطبیقی و پیوند آن با «ناسیونالیسم» و «امپریالیسم» غرب، کوششی برای غربی‌نمودن اندیشه­های عربی‌– اسلامی و آغازی برای استعمار نوین (فرهنگی) از سوی اروپاییان است. این پژوهش نظری، بر آن است تا با بهره­گیری از روش توصیفی- تحلیلی به مرور موشکافانه و تحلیل دیدگاه‌های انتقادی گروه دوم بپردازد. یافته اساسی آن نیز در این نکته است که این گروه ناقدان از زاویه هویت و فرهنگ به نقد و آسیب­شناسی ادبیات تطبیقی پرداخته و بر این عقیده هستند که ادبیات تطبیقی دچار اروپا‌محوری و نژادپرستی فرهنگی است.

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

نوشتار پیش رو برآمده از پژوهشیدرباره دوره انتقال قدرت ازسلسله قاجار به دولت مدرن پهلوی است. این پژوهش برخلاف رویکردهای مبتنی بر تاریخ سنتی،با تکیه بر تحلیل گفتمان فوکویی و ادبیات پسااستعماری، خوانشی دیگرگون از شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران به دست می دهد. مقاله نشان می دهد شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران تجسّد عینی و راهبردی گفتمان تجدّد آمرانه است. این متن در واکاویصورت بندیتجدّد آمرانه،اعمالِ گفتمانی شکل دهنده مقولات مقوّم صورت بندیگفتمان تجدّد آمرانه را شناسایی کرده و به تحلیل گفتمانِ انتقادینشریه های دوره انتقال قدرت از قاجار به پهلوی- کاوه، ایرانشهر، نامه فرنگستان، آینده و مرد آزاد- پرداخته است. مقولات برآمده از این تحلیل گفتمان شامل مفاهیم اساسی «تلقی از خود و دیگری، پرسش از انحطاط و عقب ماندگی»، «اخذ تمدن از غرب»، «جدایی دین از سیاست و عرصه عمومی»، «نخبه گرایی»، «ضرورت دولت مقتدر و آمر» و «ناسیونالیسم» است. روشنفکران دوره انتقال قدرت به مثابه گروه هایمرجع گفتمان تجدّد آمرانه و نیز اثرگذارترین گروه استراتژیک این دوره در شکل گیری نهادی و گفتمانی نخستین دولت مدرن در ایران نقش برجسته ای داشته اند که تمرکز این متن واکاویتأثیر گفتمانی آن هاست.  

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

پیدایی و شکوفایی ادبیّات تطبیقی در الجزایر با فراز و فرودهای گوناگونی همراه بوده است: با ورود فرانسویان به خاک الجزایر در سال (۱۸۳۰)، این کشور صحنه تاخت و تازهای استعماری آنان قرار گرفت و اوّلین تلاش آنان، تغییر زبان و فرهنگ مردم آن مرز و بوم بود. لذا، غالب پژوهش‌های تطبیقی نیز تحت تأثیر این شرایط، به زبان فرانسوی نگاشته شدند. سرانجام در سال (۱۹۶۲) الجزایر با انقلاب مردم به بهار سیاسی راه یافت و با «تعریب» زبان در حوزه پژوهش‌های تطبیقی، اهتمام به بازخوانی تصویر الجزایر در آثار اروپاییان از جمله فرانسویان و آلمانی‌ها، تخصیص واحدهای دانشگاهی به ادبیّات تطبیقی و مکاتب این شاخه ادبی و برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی از جمله گام‌های تطبیقگران الجزایری در پیشرفت و به‌روزرسانی ادبیّات تطبیقی در این کشور است. لذا مقاله حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در صدد آن است تا سیر تاریخی ادبیّات تطبیقی را در الجزایر با تقسیم تاریخ معاصر آن کشور به دوره استعمار و پسااستعماری بررسی کند.
لاله آتشی، علی‌رضا انوشیروانی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

این پژوهش نقد تقابل ها و تنش هایی است که در سفرنامه های زنان غربی به چشم می خورد. ژانر سفرنامه نویسی همیشه در حاشیه پژوهش های ادبی بوده و در این میان ، سفرنامه های زنان به لبه های بیرونی این حاشیه رانده شده است. چون در جوامع مردسالار ادبیات زنان از جایگاهی که ادبیات مردان از آن برخوردارند، همواره محروم بوده است. زنان غربی که از منظر نژادی در جرگۀ استعمارگران و از منظر جنسیتی در جرگۀ استعمارشدگان قرار داشتند نمی توانستند همانند مردان از موضع قدرت سخن بگویند و بدین سان در تقابل گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی جایگاهی متزلزل و نامطمئن داشتند و تنش ها و تعاملاتی را در متون خود به تصویر می کشند که غالبا در متون سفرنامه های مردان غربی به چشم نمی خورد. ردپای این تنش ها را می توان در تصاویری که سیاحان زن غربی از شرق ارائه می دهند دنبال کرد و نقش آنها را در شکل گیری هویت و جایگاه زنان انگلیسی در گیر و دار تضاد بین گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی در قرن نوزده بررسی کرد.

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مطالعات پسااستعماری از جمله پژوهش‌های میان رشته‌ای است که در برخی از آثار ادبی نمود پررنگی داشته است .این نظریه به تقابل بنیان‌های فکری شرق فرودست با غرب فرادست می‌پردازد و می‌کوشد گفتمان حاصل این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد،حال آنکه نمایش نامۀ ماه عسل ،اثرغلامحسین ساعدی از آثار برجستۀ ادبیات نمایشی ایران است که نویسنده در آن به شیوه‌ای نمادین به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است .در این پژوهش، شخصیت‌های نمایش‌نامه‌ی ماه‌عسل این نویسنده بر مبنای نظریه‌ی پسااستعماری تحلیل گردیدند و حاصل کار، گواه چینش و پردازش درست و هوشمندانه و به جای شخصیت‌هاو قدرت و توان آنان در بیان ایده‌ی مرکزی نویسنده یعنی سیاست‌های استعماری است. ساعدی در آفرینش نظام پسااستعماری درقالب ادبی زمینه های سلطه گری استعماررا در اشکال گوناگونش نمایان ساخته وهمچنین افزون بر آن‌چه در نظریه‌ی پسااستعماری مطرح گردیده، به جزییات ظریف‌تر و دقیق‌تری در گفتمان استعمارگر و استعمارشده پرداخته، که به حوزه‌ی کلان‌تر علوم سیاسی، اجتماعی و مردم‌شناسی بازمی‌گردد؛از جمله، آسیب‌شناسی مستعمرات و نقش و جایگاه‌ خود مستعمرات یا دولت‌مردان آن‌ها در رقم‌خوردن سرنوشت تیره و تار آنان را می‌توان مثال زد که از طریق ضعف‌های داخلی یا در سیاست خارجی امکان می‌یابد.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

بحران هویت و دوپارگی وجودی از موضوعات محوری ادبیات مهاجرت است، در همین حال یکی از شاخصه­های ساختاری اصلی ادبیات پسااستعماری تلاش نویسندگان بر واژگونی جایگاه قدرت ما بین زبان استعمار­گر و زبان استعمارزده یا به عبارتی دیگر مقابله نرم با استعمار است. بدین­ترتیب بررسی داد و ستد هوشمندانه­ای که در آثار ادبی  مابین دو زبان استعمارگر و استعمارزده صورت می­گیرد مبین موضع، مهارت و خلاقیت نویسنده در بکارگیری ابزار زبان است. هدف از نگارش این جستار برجسته­سازی تأثیر تجربیات مشترک و همسان نویسنده ایتالیایی-سومالیایی، کریستینا اوباکس علی­ فرح و نویسنده الجزایری تبار و فرانسوی زبان، آسیه جبار در نگارش دو رمان ایشان با عناوین مادر کوچک و ناپدیدی زبان فرانسه است. در این جستار ابتدا  شیوه و فن نگارش این دو نویسنده را بر اساس نظریات صاحب­نظر ادبیات پسااستعماری، شانتال زابوس، بررسی کرده و سپس با تأکید بر رویکرد مکتب امریکایی و به روش تحلیلی تطبیقی ارتباط تنگاتنگ اصل زبان با مفهوم هویت را برجسته می­کنیم.  

دوره ۸، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

بانکداری الکترونیکی نوع جدیدی از بانکداری است که خدمات بانکی در آن با استفاده از محیط‌های الکترونیکی ارائه می‌شود. این‌گونه فعالیت بانکی از سال ١٩٩١ در تمامی دنیا رواج پیدا نمود. با افزایش خدمات بانکداری الکترونیکی و ارائه ابزارهای مختلف برای انجام تراکنش‌های بانکی، مشتریان در حال مهاجرت از بانکداری سنتی به بانکداری نوین هستند. بر همین اساس بررسی میزان پیشروی بانک‌ها در این ابزارها و میزان استقبال مشتریان دارای اهمیت می‌شود. این مطالعه با بررسی تراکنش های مشتریان در شعبه، خودپرداز، اینترنت بانک و موبایل بانک ابتدا تحلیل از میزان استقبال مشتریان از این ابزارها را ارائه میدهد که این بررسی را برای صدهزار مشتری انجام داده است. پس از تحلیل اولیه از میزان استفاده از ابزارها، مشتریان با استفاده از روش کا میانگین و رقابت استعماری با نرم افزار متلب خوشه بندی گردیده و در هفت خوشه، گروه بندی شدند و ویژگی های هر خوشه بررسی شده و استراتژی هایی برای هر خوشه ارائه شده است. در مرحله نهایی استراتژی های پیشنهادی استخراج شده را به کمک رویکرد تئوری بازی مبتنی بر ارزش شاپلی ارزش گذاری و مهمترین استراتژی های پیشنهادی را مورد تحلیل قرار دادیم. در مرحله نهایی استراتژی های پیشنهادی استخراج شده را به کمک رویکرد تئوری بازی مبتنی بر ارزش شاپلی ارزش گذاری و مهمترین استراتژی های پیشنهادی را مورد تحلیل قرار دادیم.
امید آزادی بوگر،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

رشد مباحث نظری درباره ادبیات جهان در یکی دو دهه اخیر حاصل واکنش به محدودیتهای رشته ادبیات تطبیقی و تلاش برای بازتعریف اصول نقد ادبی در قالب ادبیات جهان است. یک هدف ادبیات جهان، توسعه روشهایی علمی است که برای مطالعه ادبیات های غیرغربی در نقد ادبی و، در نتیجه، نگارش تاریخ ادبیات جهان کافی باشد. با ترجمه جمهوری جهانی ادبیات اثر پاسکال کازانووا، بخشی از این مباحث اخیراً به زبان فارسی هم راه پیدا کرده است. در این مقاله پس از معرفی مختصر چهارچوب نظری ادبیات جهان، در مورد سه محور اساسی طرح کازانووا (مدل جمهوری، مرکزیت شهر پاریس، و ایدئولوژی ملت-دولت) بحث خواهم کرد. ضمن پرسش در مورد پیش فرض های کتاب اضافه خواهم کرد که چرا تاریخ ادبیات فارسی در قالب چنین تعاریفی نمی گنجد و چرا پذیرش این روایت از تاریخ ادبیات جهان، تغییرات معرفت شناسانه ای را ضروری می کند که نتیجه منطقی آن حذف بخش اعظم تاریخ ادبیات فارسی از تاریخ ادبیات جهان است. بعد در همین ارتباط به ترجمه خواهم پرداخت و در مورد روابط قدرت و استعمار نهفته در آن اشاره خواهم داشت.        
احمد رضی، سمیه حاجتی،
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده رمان جای خالی سلوچ محمود دولت‌آبادی از آثار برجستۀ ادبیات معاصر فارسی است که پیامدهای نظام استعمارزده زمان روایت داستان در قالب سازکارهای داستان‌پردازی آن آشکارا بازتاب یافته است. بُعد اجتماعی و اقتصادی استعمار و سلطه‌گری ـ که بار اصلی عواقب منفعت‌طلبی و سودجویی آن بر دوش فرودستان به حاشیه رانده شده است ـ متأثر از بافت اجتماعی برون متنی اثر مبنای روایی رمان را شکل داده است. نقد پسااستعماری از حوزۀ پژوهش‌های میان‌‌رشته‌ای است که دورنمای کلی دیدگاه‌های آن به نظریه‌پردازی انتقادیِ مربوط به نفوذ استعمار و رهیافت استعمارزدایانه اختصاص دارد. مطالعات فرودستان از شاخه‌های نظری رویکرد پسااستعماری، به بازاندیشی اجتماع و متون با هدف فاعلیت‌بخشی به گونه‌های مختلف اقشار فرودست توجه دارد. این مقاله تلاش دارد روش دولت‌آبادی در خلق نظام پسااستعماری در گفتمان ادبی، زمینه‌های سلطه‌گری، جلوه‌های فرودست، واکنش شخصیّت‌ها و پیامدهای عمدۀ استعمار پنهان را در رمان جای خالی سلوچ مورد تحلیل قرار دهد. این بررسی نشان می‌دهد که دولت آبادی با نگرش استعمارزدایانه و روش واسازانه به بازتاب دادن انتقادی بحران‌های ناشی از سلطۀ غیرمستقیم بیگانه در ساختارهای نوظهورِ تقلیدی و وارداتی کشاورزی و اقتصادی در قالب استعارۀ ماشین، ابزار و روش‌هایی نامأنوس و نفوذ مخرب آنها به عنوان علل بنیادین فروپاشی نظام روستایی پرداخته است. او با روایتی‌ انتقادی و دیدی متفاوت امکانی برای برجسته ساختن فرودست بومی در داستان فراهم آورده است.

دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

با توجه به رویدادهایی که در چند دهۀ اخیر در حوزۀ ادبیات تطبیقی رخ داده است، نیاز به تعریف تازه‌ای از ادبیات تطبیقی و نقد تطبیقی است. در این مقاله، شاخصهای جدیدی را که برای تعریف تازه ادبیات تطبیقی و رویکردها و روشهای نقد تطبیقی (به ویژه رویکردهای میان‌رشته‌ای) باید به آنها توجه شود، بر‌می‌شماریم. به گمان نویسنده این مقاله، تحلیل و بازخوانی مفهومهای «دیگری»، «مرز» و «هویت» در شکل‌گیری شاخصهای نو، بایسته است. با طرح نظریه ترجمه، نشانه‌شناسی، روایت‌شناسی، پسااستعماری (به ویژه نظریه مهاجرت) و نظریه فرهنگی، مطالعات تطبیقی نه تنها دچار تحول عظیمی در حوزه مطالعاتی خود شده، بلکه به دنبال آن روش‌شناسی تطبیقی نیز دگرگون شده است و چالش اصلی پیش روی ما، تبیین روش و رویکردهای مطالعات تطبیقی براساس دگرگونی در تعریف مطالعات تطبیقی است. براساس این نظریه‌ها، سه نظریه و روش‌شناسی معرفی خواهد شد و ادعا می‌شود که نظریه و روش بینامتنی با تعریفهای تازه ادبیات تطبیقی همخوانی بیشتری دارد.

دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

در این جستار، پدیدۀ استعمار در رمان بادبادک‌باز، نوشتۀ خالد حسینی و بیوتن، اثر رضا امیرخانی از منظر مطالعۀ تطبیقی ادبیات موردبررسی قرار گرفت. این دو رمان که برخاسته از فرهنگ شرق هستند یک نقطۀ اتصال قوی دارند و آن، امتداد زندگی شخص اول کتاب، امیر و ارمیا، در غرب (امریکا) است. مهاجرت به امریکا برای هر دوی آنها، مهاجرتی اجباری است که طی آن، نویسنده به پدیدۀ استعمار و مظاهر آن می‌پردازد.  همبستگی فرهنگی این آثار و شکل‌گیری آنها در خط سیری موازی، سبب بروز مؤلفه‌های همسان و به تبع آن، انتخاب این دو اثر برای تطبیق شد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه‌ای و سند کاوی انجام ‌شده است با مطالعۀ تطبیقی و مقایسه‌ای دو اثر، مهاجرت قهرمان از وطن که با نوعی از خود بیگانگی همراه است و نقش استعمار در ایجاد این الیناسیون مورد بحث واقع شد. هدف این پژوهش آن است که از رهگذر خوانش تطبیقی پدیدۀ استعمار، دریافت تازه‌ای از مفاهیم و ریشه‌های شکل‌گیری آثار ارائه بدهد. در پژوهش پیش‌ رو، پدیدۀ استعمار در این دو رمان، از منظر مطالعۀ تطبیقی ادبیات، مورد بررسی قرار گرفت و هشت مؤلفۀ اصلی و دو مؤلفۀ فرعیِ مربوط به آن، توصیف و تحلیل شد که عبارتند از: سفر شخصیت از شرق به غرب، وطن (ریشۀ عمیق شخصیت اصلی رمان در وطن)، حضور عنصر یاریگر (کشتۀ استعمار)، نوستالژی، فرهنگ (پاکدامنی شخصیت)، وجهۀ دوگانۀ مذهب، الیناسیون و نفی سرمایه‌داری.
 

دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده

در خلال قرن نوزدهم خوزستان که زمانی ۵۰ میلیون دلار (به قیمت ارز سال ۱۹۶۲) مالیات آن بوده، سرزمین بسیار حاصلخیزی به شمار می‌رفته است. بسیاری از مقامات بریتانیا و هند ـ بریتانیا که در ایران مأموریت داشته‌اند از فراوانی آب و خوزستان که از طریق ۵ رودخانه بزرگ و شبکه‌های گسترده آبیاری تأمین می‌شده سخن گفته و خوزستان را به عنوان سرزمین بسیار حاصلخیز، با قابلیت تولید حجم عظیمی از غلات و محصولات دیگر توصیف کرده‌اند. اما خوزستان، بتدریج به دلیل اعمال سیاستهای بریتانیا و مناقشات قدرت با شرایط تأسف‌باری روبه‌رو شده است. با گشوده‌ شدن رود کارون بر کشتیرانی بریتانیا، نفوذ بریتانیا در خوزستان بحدی می‌رسد که آنها در انتصاب فرمانداران و اعطای وامهای توسعه خوزستان به فرانسویها، هلندیها و آلمانیها مداخله می‌کنند. انگلیسیها به سران ایلات عهده عرب و بختیاری و افراد متنفذی که خود منافعی در خوزستان داشتند نیز کمک می‌کنند تا آنها نیز به بهانه اینکه طرح آبیاری به کاهش جریان آب رودخانه کارون منجر خواهد شد و در نتیجه به منافع عهده تجاری آنها زیان می‌رساند به مخالفت بپردازند. این مقاله افزایش نفوذ بریتانیا در امور سیاسی و اقتصادی ایران و بویژه در امور خوزستان را که «مصر دوّمی» پس از سیستان خوانده شده است مورد بررسی و تحقیق قرار داده است.

دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

محمّد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطرۀ رژیمهای فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار بهعنوان شاعری متعهّد، سرودههای خود را به آینۀ بازنمایی آسیبهای سیاسیـ اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاستهای امپریالیستی تبدیل کرده است. در پسزمینۀ نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشۀ ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسألۀ بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینهسازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالبهایی در سروده‌های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفیـ تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعهشناسی سیاسیِ بن‌مایههای سرودههای شاعر بهره گرفته‌‌ است. جنگافروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّتهای استعمارزده، محرومسازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستیـ کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمرهها، دروغینبودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم دربارۀ حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولتهای دستنشاندۀ استعماریـ امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینهساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکیـ انقلابی در تقابل با سلطهجویی امپریالیسم است.
 

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده


 مردم خاورمیانه از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن­ها از یک سو، وارث سنت­هایی سخت­تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان­گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می­بلعید و می­برد. در عرصۀ سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره­بری از سرزمین­شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن­مایۀ اصلی داستان­های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه­اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربۀ تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می­دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می­کند و از ضعف­ها و قوت­های سنت و مدرنیته پرده برمی­دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری­ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان­دهندۀ این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه­داری را دنبالۀ استعمار دانسته­­اند و تجربه­های همسانی را از استثمارگری­های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده­اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت­ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می­ایستد.
 

دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

طراحی موقعیت مناسب ساپورت های سازه همواره یکی از مسائل مهم و کاربردی در مهندسی بوده و در بهبود کارایی سازه نقش مهمی ایفا می کند. در این مقاله برای طراحی موقعیت بهینه ساپورت های سازه، با بهره گیری از ترکیب روش المان محدود اصلاح یافته و روش بهینه سازی رقابت استعماری مقدار حداکثر ممان خمشی در سازه مینیمم می شود. در اینجا ساپورت های در نظر گرفته شده به صورت صلب و الاستیک می باشد. روش بهینه سازی رقابت استعماری در مقایسه با روش های گذشته نسبت به طراحی موقعیت بهینه ساپورت ها، روشی قدرتمند و کارا بوده و در تعداد تکرار کمتری به نتایج بهتری می رسد. استفاده از روش المان محدود اصلاح یافته علاوه بر کاهش حجم محاسبات و بالا بردن سرعت همگرایی الگوریتم بهینه سازی، امکان رسیدن به موقعیت بهینه سراسری ساپورت ها را فراهم می کند. برای نشان دادن کارایی و قدرت روش حاضر در یافتن نقطه بهینه سراسری مسئله، موقعیت بهینه ساپورت ها برای سه سازه متداول طراحی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تعیین موقعیت بهینه ساپورت ها با استفاده از ترکیب روش های ارائه شده، مقدار حداکثر ممان خمشی سازه را به طور قابل ملاحظه¬ای کاهش می دهد.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲- )
چکیده

ماکروگریدها شبکه های قدرت مقیاس کوچک، ولتاژ پایینی هستند که منابع انرژی پراکنده تجدیدپذیر را به همراه واسط های الکترونیک قدرت به کار می گیرند.  ماکروگریدها به عنوان واحدهای کنترل شده مجزا و شبکه های توزیع فعال به سیستم های کنترل قابل انعطافی نیاز دارند تا عملکرد قابل اطمینان و ایمنی را در مدهای مختلف تضمین کنند. این عملکردهای متنوع ماکروگرید تغییراتی را در ولتاژ و فرکانس به ویژه در حالت جزیره ای موجب می شوند. یک روش کنترلی جدید به همراه دو الگوریتم بهینه سازی (الگوریتم ژنتیک و الگوریتم رقابت استعماری) برای حذف کردن هردوی اختلالات ولتاژ و فرکانس در این مقاله ارایه شده اند. همچنین یک مفهوم جدیدی از کنترل دروپ مرسوم در قالب یک کنترل کننده دروپ سریع طراحی شده است تا قابلیت اطمینان سیستم ماکروگرید را با همکاری یک کنترل کننده فرکانس جدید تضمین کند. نتایج شبیه سازی، رفتار درست رویکرد ارایه شده را در مقایسه با روش های قبلی نشان می دهند.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

پانل های ساندویچی به دلیل ساختار منحصر به فرد، دارای نسبت استحکام به وزن بالا می باشند. متغیرهایی که برای طراحی پانل های ساندویچی تعریف شده اند، باید به نحوی تعیین شوند که در عین فراهم آوردن استحکام لازم، کمترین وزن را نیز داشته باشند. در این مقاله از الگوریتم رقابت استعماری (ICA) برای بهینه سازی وزن پانل ساندویچی هسته منشوری با رعایت قیدهای تسلیم و کمانش استفاده شده است. الگوریتم رقابت استعماری الهام گرفته از رقابت های استعماری می باشد و بر دو رکن اصلی سیاست جذب و رقابت استعماری استوار است. جهت کمینه نموده وزن پانل، تعداد آرایه ها، ضخامت هسته و رویه و ارتفاع پانل به عنوان متغیرهای طراحی در نظر گرفته شده اند. نتایج نشان داد که با افزایش بارگذاری برای تعداد آرایه معین، ضخامت هسته و رویه و ارتفاع کلی پانل افزایش می یابد و با افزایش تعداد آرایه ها برای یک بارگذاری معین، ضخامت هسته و رویه کاهش و ارتفاع کلی افزایش یافته و وزن پانل کاهش می یابد. پانل با هسته لوزی شکل دارای بالاترین کارائی سازه ای می باشد. مقایسه نتایج نشان داد که الگوریتم رقابت های استعماری به دلیل استفاده مستقیم از مقادیر تابع و عدم نیاز به مشتق در مسائلی که نیاز به بهینه سازی کلی باشد بسیار مفید و قابل رقابت با سایر الگوریتم های ابتکاری است.

دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده

با توجه به جایگاه خاص احزاب راست سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۷ در تاریخ سیاسی ایران، در مقاله فوق سعی‌ کرده‌ایم تا با ارائه مباحث مربوطه و جمع‌آوری اطلاعاتی که ما را بیش از پیش بر علل تشکیل، نحوه فعالیت و ساختار سیاسی این احزاب واقف می‌سازد، به نیاز و خلأ موجود در این زمینه پاسخ دهیم. از این رو، در ابتدا با اشاره به مراحل سه گانه پدیدار شدن نخستین احزاب سیاسی ایران (۱۹۵۳-۱۹۰۵)، کوشیده‌ایم تا رابطه میان گسترش این احزاب و آگاهی سیاسی جامعه را تحلیل و بررسی کنیم. سپس با استناد به شواهد و مدارک موجود، ضمن پرداختن به جایگاه طبقه حاکمه و روشنفکر جامعه در ایجاد احزاب، به مقاصد تکوینی هر یک از آنها اشاره کرده‌ایم. در انتها ضمن تحلیل نقش دول استعماری انگلیس و شوروی در سیاستهای گزینشی برخی از این احزاب به آثار این مقوله در عدم حمایت مردم و در نتیجه انقراض آنها پرداخته‌ایم.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱