جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای استعاره شناختی

خدیجه حاجیان، عالیه کرد زعفرانلو،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف از نگارش این مقاله، بررسی زبان شناختی استعاره جهتی در قرآن با توجه به رویکرد ‏نظریه معاصر استعاره است. اهمیت این تحقیق در اینجاست که استعاره بخش مهمی از ‏ارتباط های گفتاری و کلامی را تشکیل می‎¬‎دهد و آن قدر طبیعی وارد زندگی ما می شود که ‏ممکن است در عمل جلب توجه نکند. استعاره در زبان دین نیز کمتر از سایر صورت‏های ‏زبانی نیست. در استعاره¬های جهتی، نظامی کلی از مفاهیم با توجه به مفاهیمی از نظامی ‏دیگر سازمان¬بندی می¬شود. استعاره¬های جهتی، مفاهیم را با اعطای صورت مکانی در جهات ‏متقابل به یکدیگر مرتبط می¬کنند. این جهت¬های مکانی، قراردادی یا دلبخواهی نیستند؛ بلکه ‏بر مبنای تجربه های فیزیکی و فرهنگی انسان‏ها شکل می¬گیرند. وظیفۀ این نوع استعاره ها ‏بیش از هر چیز، برقراریِ انسجام در نظام مفهومیِ ماست. تقابل های «بالا یا پایین، جلو یا ‏پشت، راست یا چپ، مرکزی یا حاشیه¬ای، درون یا بیرون» همه از این دست است. این ‏جهت¬های‎ ‎فضایی یا مکانی‎ ‎با تصویر فضایِ هندسی¬ای که در ذهن به وجود می آورند، مفهومی ‏جدید و در نتیجه درکی جدید می آفرینند. ‏

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

نخستین بار، سهروردی اصطلاح «ناکجاآباد» را در آثارش به کار برد تا «عالم مثال» را که جهانی خارج از ادراک عام آدمی است، توصیف و تصویر کند. نگارنده در این مقاله به بررسی تعبیر «ناکجاآباد» به منزله یک کلان استعاره در دو رساله آواز پرجبرئیل و فی الحقیقةالعشق پرداخته است؛ به این ترتیب که براساس تحلیل نگاشت های استعاریِ ناکجاآباد نشان داده که استعاره های مرکزی «ناکجاآباد مکان است» و «ناکجاآباد لامکان است» درنهایت مؤید کلان این استعاره است: «ناکجاآباد عالم مثال است». به عبارت دیگر، سهروردی بنا بر ذهنیّتی که درباره عالم مثال داشته، تعمیم های معنایی متعددی را در سطح خرده استعاره ها برای توصیف و تصویرسازیِ «ناکجاآباد» به کار برده است. هدف نگارنده این است که برخی از گسترده ترین الگوهای استعاری ناکجاآباد را در دو اثر نام برده نشان دهد و تبیین کند که چگونه سهروردی درون چارچوبی زیبایی شناختی و در عین حال فلسفی و عرفانی، نظر خود را درباره این مکان بیان کرده است.  

دوره ۲۰، شماره ۸۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این پژوهش با رویکرد شناختی و روش توصیف ابیات و تحلیل آنها بر اساس استعاره شناختی بر مینای کتاب « استعاره‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم»  به بررسی استعاره مفهومی‌ « عشق سفر است» در غزل اول دیوان حافظ پرداخته است.  نگارندگان به این نتیجه رسیده‌اند که غزل اوّل دیوان حافظ براساس استعاره‌ مفهومی «عشق سفر است» سروده شده و تمامیت آن براساس این استعاره قابل شرح و تفسیر، و تمام اجزای آن است به‌گونه‌ای که حافظ با به کارگیری این طرح واره بر آن است تا جنبه‌هایی از عشق را برای خوانندگان پنهان و جنبه‌هایی دیگر را برجسته کند. درواقع او تعمداً جنبه‌ای از بزرگی عشق را نشان می‌دهد که قدر و منزلت خویش را در دنبال کردن مقصود و معشوق بالا ببرد و اگر درجایی نتوانست به مقصود نایل شود با نشان دادن سختی‌های راه عشق با برانگیختن احساسات مخاطب او را همراه خویش ساخته،  برایش توجیهی آورده باشد. هم‌چنین حافظ در این غزل هر آنچه در سیر و سلوک عرفانی با آن روبه‌رو شده در تناظر با اسباب و لوازم سفر قرار داده و نوشته است.

صفحه ۱ از ۱