جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای استعاره جهتی
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی تطبیقی استعاره های مفهومیِ جهتی، در دو زبان فارسی و اسپانیایی به نگارش درآمده است. در این مقاله تلاش شده تا از میان طبقه بندی لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) از استعاره های مفهومی، در قالب استعاره های ساختی، جهتی و هستی شناختی، تنها طبقه استعاره جهتی بر داده هایی از زبان اسپانیایی مورد سنجش قرار گیرد و کاربرد این استعاره در سطح نگاشتِ استعاری و بازنمود زبانی در زبان فارسی بازکاویده شود. تحلیل ۳۸ نمونه استعاره مفهومی جهتی در قالب ۱۵ اسمِ نگاشت، که از رمان اسپانیایی گفت وگو در کاتدرال اثر ماریو بارگاس یوسا، مجموعه مقالاتی درباره استعاره های مفهومی به زبان اسپانیایی و برخی داده های شفاهی استخراج شده بود، این نتیجه را به دست داد که شباهت ها میان استعاره های مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت»، در بین دو زبان به مراتب بیشتر از تفاوت هاست. این نتیجه، جایگاه بنیادین درک مکان و درک جهت به عنوان خاستگاه شکل گیریِ استعاره های مفهومی در حوزه های انتزاعی را می نمایاند. از سوی دیگر، توجه به تفاوت های دو زبان فارسی و اسپانیایی در ساخت استعاره های مفهومی، مؤید تأثیر فرهنگ بر ساخت استعاره های مفهومی است.
خدیجه حاجیان، عالیه کرد زعفرانلو،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، بررسی زبان شناختی استعاره جهتی در قرآن با توجه به رویکرد نظریه معاصر استعاره است. اهمیت این تحقیق در اینجاست که استعاره بخش مهمی از ارتباط های گفتاری و کلامی را تشکیل می¬دهد و آن قدر طبیعی وارد زندگی ما می شود که ممکن است در عمل جلب توجه نکند. استعاره در زبان دین نیز کمتر از سایر صورتهای زبانی نیست. در استعاره¬های جهتی، نظامی کلی از مفاهیم با توجه به مفاهیمی از نظامی دیگر سازمان¬بندی می¬شود. استعاره¬های جهتی، مفاهیم را با اعطای صورت مکانی در جهات متقابل به یکدیگر مرتبط می¬کنند. این جهت¬های مکانی، قراردادی یا دلبخواهی نیستند؛ بلکه بر مبنای تجربه های فیزیکی و فرهنگی انسانها شکل می¬گیرند. وظیفۀ این نوع استعاره ها بیش از هر چیز، برقراریِ انسجام در نظام مفهومیِ ماست. تقابل های «بالا یا پایین، جلو یا پشت، راست یا چپ، مرکزی یا حاشیه¬ای، درون یا بیرون» همه از این دست است. این جهت¬های فضایی یا مکانی با تصویر فضایِ هندسی¬ای که در ذهن به وجود می آورند، مفهومی جدید و در نتیجه درکی جدید می آفرینند.
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقالۀ حاضر به این پرسش اصلی میپردازد که بیان استعاری قرآن تا چه میزان مبتنیبر بهکارگیریِ الفاظ جهتی در معنیِ استعاری است. تحلیلهای مقاله، مبتنیبر طبقۀ استعارههای مفهومیِ جهتی در نظریۀ معاصر استعاره است. ازآنجاکه تجربه و درک مفاهیم مکان و جهت بهلحاظِ شناختی از جایگاهی بنیادی برخوردارند، این پرسش مطرح است که این مفاهیم چگونه در قرآن برای دریافت مفاهیم پیچیده تر بهکار رفتهاند. برای پاسخگویی به این پرسش، در نرمافزار جامعالتفاسیر نور (۱۳۹۰)، با کلید واژههای «فوق، تحت، وراء، خلف، امام، یمین، شمال» جستوجو شد و آیاتی که در آنها این مفاهیم جهتی در ساخت استعاره بهکار رفته بود، در کل قرآن مشخص شد. با این شیوه شصت شاهد بهدست آمد که در آنها جهتها بهعنوان حوزههای شناختی مبداء، در بیان استعاریِ قرآن بهکار رفته بودند تا مفاهیم انتزاعی و پیچیدهای چون «منزلت، برتری، زمان، خیر و برکت» و جز آن توصیف و قابل درک شوند. تحلیل دادههای مقاله حاضر شیوههای کاربرد منحصربهفردی را از واژههای جهتنما، در نقش استعاری در قرآن مینمایاند که میتواند بهمثابۀ یکی از ویژگیهای معناشناختی قرآن معرفی گردد. این پژوهش، زمینهساز پژوهشهای آینده خواهد بود که ازآنمیان، میتوان به پژوهشهایی دربارۀ بررسیِ شیوههای بازنماییِ زمان ازمنظر معنیشناسیِ شناختی در قرآن کریم اشاره کرد.