جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای ارسطو


دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

پژوهش حاضر با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثرسوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر «برتولت برشت»، به کمک مثال­های متعدد از دو اثر مذکور، به مقایسۀ تحلیلی اصول تئاترارسطویی و روایی می پردازد. مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از اثر فن شعر ارسطو است که تا قرن هجدهم میلادی تنها روش حاکم در ادبیات نمایشی محسوب ‏می شده است. هدف این شیوۀ نمایشنامه نویسی، تزکیه احساس است که به وسیلۀ استغراق، حس همدردی و ترس در تماشاگر ایجاد می شود ‏ ‏. وجود «وحدت سه گانه»، «اوج نمایشنامه» و «پریپتی» (بازشناخت) و «لحظۀ اولین و آخرین هیجان در نمایش»، از دیگر اصول برجستۀ این نوع تئاتر محسوب می شود. مبانی تئاتر روایی بر نظرهای برتولت برشت درزمینۀ نمایشنامه­­نویسی نوین و غیرارسطویی استوار است. برشت، معتقد است که باید به اتفاقات روزمره و بدیهیات به­وسیلۀ بیگانه‏سازی، غرابت بخشید تا آن‏ها‏ بازشناخته شوند و زمینه های نقد و داوری در بیننده ایجاد شود. ازجمله این فنون بیگانه‏سازی عبارت اند از: دوگانگی نقش بازیگر نمایش؛ ناسازی در فکر و عمل بازیگر؛ جهش زمانی؛ قطع روند داستان به وسیلۀ موسیقی؛ صحنه­آرایی با نورزیاد؛ صحنۀ نیمه خالی با پردۀ نیمه­باز؛ وجود عناوین در ابتدای هرصحنه و نصب تابلوها با عناوینی که تماشاگررا از توهم برهاند که در نمایشنامۀ ننه دلاور و فرزندانش استفاده شده است.  

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

موضوع اخلاق و مبانی آن (فلسفه اخلاق) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اخلاق و دو شاخه دیگر حکمت عملی (سیاست و تربیت) به دلایلی از مدار بحث حکما خارج و به حوزه کلام رانده و در مباحث نبوت و امامت محدود شد. در عصر جدید که مباحث فلسفه اخلاق در کانون مسایل فلسفی قرار گرفت اندیشمندان مسلمان تلاش کردند مبانی اخلاقی را استحکام بخشند. در این مسیر سه جریان علامه طباطبائی (اعتباریات)، استاد مطهری (حسن و قبح عقلی و منش علوی) و امام موسی صدر (رویکرد اجتماعی به اخلاق) قابل ذکر است. در این نوشتار ضمن اشاره به تاریخچه مذکور، دیدگاه امام موسی صدر معرفی و تحلیل می‌گردد. صدر اندیشمندی است که ضمن آشنایی با فلسفه اسلامی هرگز در چارچوب‌های آن محدود نماند و برای حل مشکلات اجتماعی از جمله مبانی اخلاق با رویکرد آزادانه‌ای به سراغ قرآن و سنت رفت و مبنایی الهی-اجتماعی (اعتماد عمومی) برای اخلاق پی‌ریزی کرد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

مباحث ارسطو در مورد توخه یا بخت، در دو حوزه هستی‌شناختی و ارزش‌شناختی تناقضهای آشکاری دارد. وی در حوزه هستی‌شناختی به وجود بخت به عنوان علتی بالعرض که از روی انتخابِ مبتنی بر تفکر و برای مقصودی روی می‌دهد معترف شده است. ارسطو امور حاصل از بخت را موضوع قصد و تعقل می‌داند که از عوامل دارای افعال ارادی سر می‌زنند. وی در عین حال بخت را به عنوان امری ضدقاعده، ناپایدار، دارای علل نامعین و بدون غایت معرفی کرده است. وی حتی در حوزه افعال مربوط به تخنه و سعادت انسان نیز وجود بخت را پذیرفته است؛ اما از لحاظ ارزش‌شناختی برای آن اعتبار ارزشی قایل نیست و آن را علتی بالعرض و مؤخر از طبیعت و عقل بیان نموده و حتی معتقد است که برای آن علمی وجود ندارد. علاوه بر این در حوزه افعال مربوط به سعادت انسان نیز آن را فاقد اعتبار ارزشی بیان نموده است.



دوره ۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

اُرکسیس یا میل در دیدگاه ارسطو، به میل عقلانی و میل غیرعقلانی تقسیم می­شود. میل عقلانی شامل بولئسیس و میل غیرعقلانی شامل اپیسومیا (میل شهوانی) و تومُس (میل احساسی) است. بررسی آراء ارسطو نشان می­دهد که میل عقلانی از جهات مختلفی با سایر امیال متفاوت است. اول اینکه میل عقلانی در مقایسه با میل شهوانی و میل احساسی، به بخش عقلانی نفس تعلق دارد و از این رو تنها اختصاص به انسان دارد و حال آنکه میل شهوانی و میل احساسی در حیوانات نیز وجود دارند. دوم اینکه میل عقلانی به اهدافی مربوط می­شود که از طریق سنجش عقلانی محقق می­شوند و چنین اهدافی از نظر فاعل، به جای اینکه صرفا خوشایند و لذت­بخش باشند، خوب هستند. سوم اینکه میل عقلانی با شناسایی حقیقت سروکار دارد و هم چنین برخلاف میل شهوانی و میل احساسی، میلی آینده­محور است. در نهایت ویژگی برجسته­ی میل عقلانی، مبدأ بودن آن برای افعال اخلاقی است؛ چراکه موضوع میل عقلانی، هدفی عقلانی است؛ چیزی که حیوانات از آن بی­بهره هستند.

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

در اخلاق نیکوماخوسی ارسطو نفس را به دو بخشِ بنیادین تقسیم می‌کند؛ شناسنده و حسابگر. فضیلت جزء اول حکمت نظری (سوفیا) و فضیلت جزء دوم حکمت عملی (فرونسیس) است. این تمایز مبتنی بر تمایز هستی‌شناختی میان صیرورت و ثبات است، زیرا موضوع حکمت عملی قلمرو امور متغیر و موضوع حکمت نظری امور سرمدی است. در این پژوهش اولاً نشان خواهم داد که عقل شهودی یا نوس عامل اتصال و اشتراک این دو قلمرو است؛ نوس مبادی نهایی را از دو طرف دریافت می‌کند، در چارچوب معرفت نظری، نوس کلی‌ترین مفاهیم سرمدی را می‌شناسد و در چارچوب حکمت عملی، فرد جزیی را دریافت می‌کند. همچنین استدلال خواهم کرد که حکمت عملی عامل تحقق‌بخشی به حکمت نظری است؛ فرونسیس ملکه دریافت برترین خیر، یعنی زندگی مطابق فضیلت سوفیا است. تفسیر نسبت فرونسیس و سوفیا به مثابه "غایت-ضروری" راهکاری برای برون‌رفت از دو تفسیر متقابل از اخلاق ارسطو (عقل‌گرایانه/شمول‌گرایانه از سعادت) است.
 

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

بررسی مساله فیض در متافیزیک فارابی، با دشواری‌هایی همراه است؛ آیا مساله‌ فیض از آموزه‌های اصلی متافیزیک فارابی است یا باید آن را جنبه‌ای فرعی تلقی کرد؟ در این بحث با دو مشکل اساسی مواجه هستیم: در انتساب دو رساله‌ به فارابی (فصوص‌الحکم و عیون‌المسایل) که دیدگاه‌های وی درباره‌ مساله‌ فیض را می‌توان پی‌گرفت، تردید شده است. همچنین، آموزه‌های متافیزیکی فارابی درخصوص مساله‌ فیض، از رساله‌ای تا رساله‌ دیگر متفاوت هستند. برخی رساله‌های فارابی آموزه‌های خود او در این بحث را نشان می‌دهند در حالی که برخی دیگر دیدگاه‌های ارسطو را مطرح می‌کنند. مشکل دیگر این است که فارابی مساله‌ فیض را تنها در رساله‌های متافیزیکی خود مطرح نمی‌کند؛ بلکه، در نفس‌شناسی فلسفی‌اش نیز او به این مساله می‌پردازد. برای یافتن برون‌رفتی از این مشکلات، با بررسی آثاری از فارابی که او در آنها به مساله فیض توجه نموده، سعی خواهیم نمود تا به دیدگاه‌های خود فارابی بیشتر نزدیک شویم.
 

دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

حکایت رابعه، دختر کعب، از الهی­نامة عطار نیشابوری، در بین ده­ها حکایت این شاعر و نویسنده صاحب‌نام، ازجمله معدود حکایت‌هایی است که حائز ویژگی­های نمایشی است. این ویژگی­ها که نشأت‌گرفته از بهره­گیری عطار از تصویر و نمایش به‌جای نقل و توصیف صرف است، به این متن ارزش نمایشی بخشیده است و وجود عناصری چون کشمکش،‌ گره­افکنی، بحران،‌ گره‌گشایی، شخصیت­پردازی و صحنه­پردازی در بطن ساختار داستانی منسجم و مناسب، همچنین درون­مایه ارزشمند و اخلاقی، آن را به متنی مبّدل ساخته است که می­توان از آن در ساخت نسخه­ای نمایشی (تئاتری) بهره گرفت. مقاله حاضر با دیدگاه ادبیات تطبیقی و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تبیین جنبه­های نمایشی این حکایت بر‌اساس عناصر تراژدی ارسطویی برگرفته از کتاب فن شعر،‌ می‌پردازد و ظرفیت‌ها و جنبه­های نمایشی این حکایت کهن ادبی را برای تبدیل به نمایش‌نامه­ای جذاب و تأثیرگذار، به مخاطبان نشان می‌دهد. علاوه بر آن می‌کوشد با ارائه تصویری دقیق از عناصر تئاتر ارسطویی، برداشت نسبتاً جامعی درباره خصوصیات این نوع تئاتر به مخاطب ارائه نماید.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده

خصوصیات مجموعه‌های علمی به دو دسته ویژگی‌های صحت (سخت) و کمال (نرم) تقسیم می‌شود. معیارهای نرم بر اموری مانند روانی  و خوش‌خوانی متمرکز هستند. این پژوهش مهم‌ترین مؤلفه‌های معیار نرم را هفت ویژگی سادگی و وضوح، تناسب و توازن، تناظر، دوسویگی، تراگذری، تقارن و خودساختگری میداند و ضمن تبیین فلسفی آنها بر مبانی حکمت متعالیه، برای دستیابی به تبیین بیشترِ این مؤلفه‌ها، این شاخص در جداول نسب مفاهیم و جداول محصورات متقابل و متصادق منطق؛ ابتدا استخراج، با مؤلفه‌های معیار نرم ارزیابی و ضمن تشخیص برخی ضعف‌ها در این جداول، پیشنهادهایی جهت رفع آنها ارایه، نتایج مثبت پیاده‌سازی این شاخص در آنها ارزیابی میشود. نتیجه این امور به طور معناداری مثبت بوده و پیشنهادات بر کارایی و زیبایی جداول اصلی و نیز پیشبرد این پروژه افزود. کلیه مراحل به روش توصیفی-منطقی بوده و نتیجه آن است که با انجام اصلاحات مزبور بر کارآمدی و پرداخت این جدول افزوده میشود.

دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

یکی از مباحث اصلی در تاریخ‌نگاری میزان اعتبار شخصی و مرجعیت تاریخ‌نگار است. اهمیت این امر از آنجاست که هر چه میزان اعتبارِ شخصی تاریخ‌نگار بالاتر باشد، میزان اقناعِ مخاطب به­طبع آن بالاتر می‌رود. در این جستار میزانِ تأثیرگذاری تاریخ‌نگار در اقناعِ مخاطب و شیوه‌ها و تمهیداتِ بلاغی و زبانی که به اعتبارِ سخنِ تاریخ‌نگار در جهت باورپذیریِ بیشترِ مخاطب به کار گرفته می‌شده است، موردِ بررسی قرار خواهد گرفت. در این مقاله با به­کارگیری روشِ نقدِ نو ـ ارسطویی برآنیم تا اعتبارِ شخصیِ تاریخ‌نگار و راهبردهایی را که تاریخ‌نگار برای بالا بردن اعتبارِ  شخصیِ خود به­کار می­برده است، نشان دهیم. از آنجایی که یکی از کارکردهای متن‌های تاریخی در راستای تحکیم و تثبیت حکومت­‌ها نوشته می‌شوند، این متن‌ها آوردگاه استفاده از تمهیداتِ بلاغی و زبانی‌اند. تاریخِ فتوحاتِ شاهی اثرِ امینیِ هروی به­دلیلِ اینکه از نخستین تاریخ‌های نوشته­شده  و مؤثر در شکل‌گیری دولت و ایدئولوژی صفویان است، انتخاب شد، چراکه نقش و اعتبارِ شخصیِ تاریخ‌نگار و شیوه‌های اقناع‌گری وی بسیار اهمیت دارد.
 
 

دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده

تراژدی نوعی ادب نمایشی از یونان باستان است که به شکل نمایش، بر روی صحنه اجرا می‌شود. ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی از نخستین کسانی بود که در کتاب فن شعر، دربارۀ تراژدی، به طور کامل بحث کرده و به معرّفی و توضیح آن پرداخته است. وی عناصر و اجزایی را برای تدوین تراژدی معرّفی نموده که در کیفیّت، جذابیّت و برتری تراژدی نقش مهمّی را ایفا می‌نمایند.
در ادبیّات فارسی آثاری وجود دارد که بازتابی از تراژدی‌های یونان باستان و دیدگاه ارسطو در این‌باره است؛ از جملۀ شاخص‌ترین این آثار، شاهنامۀ فردوسی است با داستان‌هایی که همسویی و شباهت زیادی به تراژدی‌های یونان باستان دارد پژوهش حاضر با هدف نشان دادن این شباهت در زمینۀ تراژدی و با روش توصیفی تحلیلی به مقایسۀ داستان سیاوش از شاهنامه و تراژدی هیپولیت اثر اوریپید، به عنوان مطالعۀ موردی پرداخته است و این همسویی را نشان داده است.

نیلوفر جعفرزاده، مصطفی جلیلی تقویان،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

در بلاغت مسلمانان دربارۀ شیوه‏های سرودن قصیده مباحثی وجود دارد. یکی از این بحث‏ها در میان شاعران و ناقدان، روایی داشته و دربردارندۀ دستورهایی خاص برای سرودن قصیده است؛ بدین معنا که شاعر باید مراحلی را طی کند تا بتواند قصیده‏ای زیبا بسراید. او باید نخست معانی را در ذهن خود حاضر گرداند، سپس وزن و قافیه‏ای متناسب با آن معنی انتخاب کند و سرانجام به حک و اصلاح شعرش بپردازد. پرسش مقالۀ حاضر این است که بنیاد فلسفیِ این شیوۀ سرودن چیست؟ به‏نظر می‏آید این بنیاد، در نظریۀ زبانی ارسطو، که در کتاب ارگانون و مبحث باری ارمنیاس آمده است، ریشه دارد.

ابراهیم محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهشِ پیشِ‏رو بر پایۀ الگوی «تفسیر بافتمند» و با تکیه بر قاعدۀ «سنت به‌مثابۀ بافت» به بررسی بازتاب «سنت انشاد شعر» در زبان نخستین ترجمۀ عربی برجای‏مانده از فن شعر یعنی ترجمۀ ابوبشر متی و مشخصاً ترجمۀ کمدی به هجو می‏پردازد. پیش‏فرض پژوهش این است که انشاد شعر در سنت ماهیت نمایشی داشته و ابوبشر متی به آن توجه داشته است، از این ‏رو هنر انشاد یا برخوانی شعر را باید «بافت متنی» چیره بر ذهن و ادراک او و «متن پنهان» زبان ترجمۀ‏ او از فن‏ شعر ارسطو دانست. بررسی انجام‏شده نشان می‏دهد که برگردان کمدی به الهجا در ترجمۀ ابوبشر متی در دو چیز ریشه دارد: الف) پیوند کمدی و هجو در شبکۀ متنی مبدأ یعنی زبان و ادبیات یونانی با استناد به این واقعیت تاریخی که در کمدی‏های یونان باستان گاه نشانه‏های هجو دیده می‏شود، ب) نمایش‏گونگی انشاد هجو در شبکۀ متنی مقصد یعنی زبان و ادبیات عربی با استناد به گزارش‏های متعدد دربارۀ الگوی نمایشی شاعران در اجرای هجو. امتیاز کار متی، روش تلفیقی او در ترجمۀ اصطلاحات تخصصی فن شعر و ازجمله «کمدی» است، روشی که به حفظ ماهیت نمایشی کمدی در ترجمه انجامیده است؛ برگردان کمدی به هجو، برگردانی «دورگه و آستانه‏ای» و به بافت زبانی ـ ادبی مبدأ و مقصد نزدیک است؛ یعنی در زمینه‏های فرهنگی، ادبی و اجتماعی هر دو ریشه دارد.
 


دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱۰- )
چکیده

با توجه به نقش مهم و افزونتر مکان نسبت به زمان و بعبارتی جایگاه و وضعیت فرد متعلق بدوران باستان در اندیشه ، عمل و گفتار وی، در این مقاله در پی آن هستیم تا گفتار و سخن فردی بنام داریوش را آنگونه که در کتیبه‌های وی در بیستون در اختیار داریم با توجه به موقعیت‌ها و وضعیت‌های متعدد وی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. بعبارت دیگر بین کلام و موقعیت فرد مورد نظر چه نسبتی وجود دارد و برای انجام این‌کار از چارچوب اندیشه‌ای کلاسیک و ارسطو استفاده خواهد شد. نتیجه اینکه بر حسب رده بنده و دسته بندی مواضع و عناوین انواع گفتار تنظیم و پرداخته میشوند.

دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

اگرچه حقوق طبیعی، در پارادایم مدرنیته، ماهیت و کارکردی بایدانگار دارد و گذار از ساختار سنتی را موجب شده است اما در تاریخ اندیشه، برداشت ها و تحلیل های سازگار با سنت نیز از حقوق طبیعی ارائه گردیده است و فکر حقوق طبیعی ارسطویی، شاید مشهورترین آن ها باشد؛ رویکردی که حقوق طبیعیِ مبتنی بر طبیعت اشیاء و طبیعت اشیائی که نماد واقع گرایی است را تداعی و منعکس می کند. شاید بتوان مونتسکیو را، متعلق به نحله تاریخ گرایی حقوقی دانست و نسبتی میان اندیشه حقوقی او و حقوق طبیعی قائل نشد؛ اما واقعیت این است که مونتسکیو، خارج از پارادایم مدرنیته نیست؛ دغدغه او، حقوق عمومی طبیعی است و چرا طبیعت اشیاء نزد او، بیان دیگری از عقلانیت خودجوش اجتماعی و آزادی فردی مبتنی بر آن نباشد؟ این پژوهش با مطالعه تحلیلی و نقد خوانش های مختلفی که از حقوق طبیعی منتسکیو وجود دارد، سعی در ارائه برداشتی از حقوق طبیعی مونتسکیو دارد که با دغدغه حقوق عمومی طبیعی او همخوانی داشته، درک مونتسکیو در چارچوب مدرنیته ی حقوقی را امکان پذیر سازد.
 

صفحه ۱ از ۱