۷ نتیجه برای ادبیات نمایشی
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
اصلاح قوانین مالکیت زمین بهعنوان بخشی از برنامه نوسازی در ایران و روسیه، رویدادی است که دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی گستردهای برای هر دو کشور در پی دارد. آنتوان چخوف با نمایشنامه «باغ آلبالو» و اکبر رادی با نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» اصلاح قوانین مالکیت زمین و زوال طبقه اشراف زمیندار در ایران و روسیه را دستمایه قرار داده و تأثیر آن بر زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را آشکار کردهاند. این دو نمایشنامه بازتابی از پیامدهای تاریخی برنامه نوسازی از بالا و یا نوسازی آمرانهای هستند که در عصر پهلوی دوم در ایران و نیکولای دوم در روسیه با شتاب اعمال میشود. به همین دلیل این آثار میتوانند بهعنوان یکی از منابع برای مطالعه تاریخ تطبیقی ایران و روسیه مورد توجه باشند. هر دو اثر موضعی انتقادی نسبت به برنامه نوسازی دارند. آنها با خلق شخصیتهایی که دچار بحران هویّت هستند، بُعد تازه و ناگفتهای از پیامدهای نوسازی آمرانه را بازتاب میدهند که در تحلیلهای تاریخی مغفول مانده است. بررسی شخصیتهای دو اثر این امکان را فراهم میکند که مسئله بحران هویّت را بهمثابه یکی از پیامدهای برنامه نوسازی پیگیری کنیم. این مقاله با بررسی تطبیقی زمینههای تاریخی آثار، تصویری از شرایط بحرانی برآمده از صنعتیسازی، افول کشاورزی و دگرگونیهای بنیادین را ترسیم میکند. هدف از این بررسی تطبیقی، طرح این مسئله است که برنامه نوسازی چگونه به دگرگونی وضعیت طبقات اجتماعی میانجامد و بحران هویّت چگونه در دو اثر از ادبیات نمایشی ایران و روسیه، با زمینه تاریخی مشابه بازنمایی شده است.
.
پرستو محبی، فرهاد ناظرزادۀ کرمانی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله قصد دارد الگوی داستانی نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان به... دیار فرنگ را با روش فراداستان نگارانه ای که در ادبیات داستانی پسامدرن رایج شده است، مطابقت دهد. فراداستان حاصل رواج دیدگاهی در ادبیات است که در مخالفت با نحلۀ رئالیسم ادبی، می کوشد تا چارچوب ارجاع داستان به واقعیت را مورد شک قرار دهد. در این نوع از داستان، عناصر داستانی مانند طرح، شخصیت، زمان و مکان جایگزینی از واقعیت های فرضی نیستند؛ بلکه تنازع دائمی میان هنر و واقعیت در آن، این بار به سود هنر خاتمه می یابد و واقعیت به صورت تابعی از دنیای مستقل و قائم به ذات داستان درمی آید. نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان... نوشتۀ محمد چرمشیر، شرح سفر سلطانی به فرنگ نیست؛ بلکه تلاش نویسنده را برای دست یابی به تجربه ای فراداستانی در متنی نمایشی نشان می دهد. این اثر داستانی است دربارۀ فرایند برساختن داستان و کاوشی است درباب اجزای روایتی. در این نمایشنامه، مباحثی مانند شخصیت ها، ساختار طرح، حدود اختیار راوی و شیوه های روایت، دیگر جزء پنهانی برای بازگو کردن داستان و بیان معنا نیستند؛ بلکه خودِ داستان اند. برجسته سازی زبان، ارجاع کنایه آمیز یا هزل گونه به متون ادبی و نمایشی دیگر و درنهایت ساختن تاریخی مجعول و دست کاری شده، خواننده را به تجربۀ شیوه های جدید روایتگری و هم زمان، ادراکی متفاوت با تاریخ دعوت می کند.
محمدرضا صالحی مازندرانی، نسرین گبانچی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله قصد دارد به میزان تأثیرگذاری جلوه های ادبی و نمایشی تئاتر پوچی (اَبزورد) بر سبک نمایشنامه نویسی ایران بپردازد. غلامحسین ساعدی یکی از نمایشنامه نویسان شناخته شده ایرانی است که برخی از مهم ترین تمهیدات تئاتر نو را در سبک نویسندگی خود به کار گرفته است. نگارنده در این پژوهش درپی آن است که چگونگی بازتاب مفهوم پوچی را در نمایشنامه های نوگرای غلامحسین ساعدی نشان دهد؛ نویسنده¬ای که مستقیم و غیرمستقیم از این نوع تئاتر تأثیر پذیرفته است. ضمن اینکه با توجه به مهم ترین شاخص های تئاتر پوچی، از میزان و نحوه تأثیرپذیری نمایشنامه¬های ساعدی از این¬گونه تئاتر و نمایشنامه نویسان سنتی و مدرن تحلیلی ارائه خواهد کرد. تأثیرپذیری ساعدی از نمایشنامه نویسان مدرن بیش از سنت گرایان بوده که نشان دهنده همگامی ساعدی با آنان در بیان مسائل روزمره و مطرح جهان در تئاتر است.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند.
این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش میکند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد پارهای از مهمترین شاخصهای فرهنگ عامه ایران نظیرداستانهای عامیانه، ضیافتهای عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامههای حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسهای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیتپردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان میدهد. در نهایت این مقاله نشان میدهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوۀ سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
پدیده ادب یکی از مقولاتی است که همواره مورد توجه پژوهشگران رشتههای مختلف همچون روانشناسی و جامعهشناسی و مردمشناسی قرار گرفته است. در حوزه مطالعات کاربردشناسی زبان نیز به مقوله ادب کلامی پرداخته میشود. یکی از مفاهیمی که به دنبال ادب در زبانشناسی مطرح میشود بیادبی کلامی است. افراد مختلفی همچون گافمن(۱۹۶۷)، براون ولوینسون (۱۹۸۷)، بوسفیلد (۲۰۰۸)، کالپپر (۱۹۹۶،۲۰۰۳،۲۰۱۱)، یوهانی رودانکو (۱۹۹۶) به بررسی مقوله ادب/ بیادبی کلامی پرداختهاند. علیرغم مطالعات فراوانی که در زمینه الگوهای بیادبی در فرهنگ غرب انجام شده است، این مفهوم در زبان فارسی چندان مورد کاوش قرار نگرفته است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد این پدیده در زبان فارسی از طریق توصیف آن در نمایشنامه «صیادان» برگرفته از مجموعه نمایشنامه روی صحنه آبی نوشته اکبر رادی است. علت انتخاب متون نمایشی نیز آن است که این متون بیشک بازتابی از زندگی روزمره مردم و محاورات آنها هستند. الگوی نظریای که در بررسی دادههای این پژوهش استفاده شد الگوی ارائه شده از سوی کالپپر (۱۹۹۶؛۲۰۰۳؛۲۰۱۱) است؛ یعنی ترکیبی از الگوهای بیادبی (۱۹۹۶؛۲۰۰۳) و عواملی همچون هنجارهای اجتماعی، بافت و احساسات (۲۰۱۱). پرسشهای این پژوهش عبارتند از: ۱. کدام یک از راهکارهای پیشنهاد شده از سوی کالپپر در نمایشنامه صیادان به کار رفته است؟ و ۲.کدام راهکار بیش از بقیه از سوی تعامل کنندگان به کار گرفته شده است؟ نتیجه آنکه پرکاربردترین راهکار در صیادان بیادبی ایجابی و کمکاربردترین راهکار مربوط به کنایه نیشدار بود. راهکارهایی که مرکب از چند راهکار بودند در مرتبه دوم و بیادبی سلبی در مرتبه چهارم قرار گرفت. ادب کنایهدار نیز در میان دادهها یافت نشد. علاوه بر این، موارد جدید نیز معرفی شدند.
ابراهیم محمدی، مریم افشار،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
سینمای بهرام بیضایی را میتوان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصههای اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطورهها و برداشتی نو از آنها، و گاه اسطورهسازی و اسطورهشکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژهای دارد. البته، کشف و تبیین جنبههای گوناگون شکلی و ساختاری اسطورهمانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریههای اسطورهشناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایتشناسان و اسطورهشناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکه تارا» (۱۳۵۷)، «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۰)، «شاید وقتی دیگر» (۱۳۶۶) و «مسافران» (۱۳۷۰) با الگوی اسطورهای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطورهایاش نزدیک و به بیان روشنتر، رویدادمحور، بیپایان، سنجهناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی میشود.
دوره ۲۱، شماره ۸۳ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
رفیع حالتی و معزالدیوان فکری دو نمایشنامهنویس ایرانی دوران پهلوی هستند که در آثار خود متون مختلفی را از زبانهای خارجی به فارسی ترجمه فرهنگی کردهاند. بنابراین با هدف مطالعه چگونگی «کنش» ترجمه فرهنگی این دو نمایشنامهنویس در دو نمایشنامه «اصفهانی چلمن» از حالتی که ترجمهای فرهنگی از «یک نوکر و دو ارباب» کارلو گلدونی است و نمایشنامه «عبدالله» از فکری براساس نمایشنامه «ارنانی» ویکتورهوگو مورد بازخوانی قرار میگیرد. پژوهش با هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانهای براساس روش کیفی و ماهیت آمیزهای از دو روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی فراهم شده است که به این سؤال پاسخ دهد. حالتی و فکری در راستای جذب و طرد فرهنگی دوران خود در رویارویی با متون غربی چگونه عمل کرده اند. در نتیجه با وجود کمبودهای هر دو اثر، بحث حالتی در جایگزینی عناصر فرهنگی «خودی» نسبت به «دیگری» از فکری موفقتر به نظر میرسد. عناصر بسیاری در گفتوگو با سپهر فرهنگی مقصد در کار حالتی ترجمه شده است؛ اما در کار فکری متن مقصد در مرز باقی میماند و فکری عناصر جایگزین متناسبی برای متن مبدأ ندارد.