جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای ادبیات مشروطه
مهدی ظریفیان، محمد جعفر یاحقی، همایون کاتوزیان،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم ادبیات دوران مشروطه عنصر تندزبانی است که از آن به «ناشکیبایی زبانی» تعبیر میکنیم. این ویژگی در دو ساحت بروز میکند: یکی خشونتدرونگروهی (یعنی هتاکیهای ادیبان نسبتبه یکدیگر) و دیگری برونگروهی (یعنی هتاکی به افراد و نهادهای خارج از حوزۀ ادبیات). هجو و تندزبانی در ادبیات کلاسیک ایران نیز وجود داشته است، اما این پدیده در ادبیات عصر مشروطه چند ویژگی دارد: اول هدف آن که از مباحث شخصی و حوزۀ خصوصی به عرصۀ اجتماع کشیده و به تندزبانیِ سیاسی بدل میشود. دوم عرصۀ انتشار آن که از دیوانهای اشعار به روزنامهها و نشریههای عمومی منتقل میشود. سوم، وجود نوعی شعر غیررسمی و بداهه است که شخص هجاگو قصد قطعی برای انتشار و عمومیت دادن به آن نداشته، اما به دلایل مختلف منتشر شده است. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با ارائۀ نمونههای متعددی از خشونت لفظی در هر دو ساحت ذکرشده، تصویری از وضعیت ادبی عصر مشروطه ارائه میدهیم. سپس با بررسی وضعیت سیاسی ـ اجتماعی این دوران، انگیزهها و علل بروز پدیدۀ خشونت ادبی را میکاویم. نتیجۀ این تحقیق نشان میدهد که اختلاف سیاسی، رقابت بر سر پایگاه اجتماعی، بیتوجهی به صورت و ساختار شعر و ضعف در زبان ادبی و برجسته کردن رذیلتهای اخلاقی طرف مقابل انگیزههای بروز تندزبانی در این دوره هستند. همچنین بیثباتی سیاسی و رواج هرج و مرج، بیاعتنایی به اصل مدارا و اصرار بر تعصب، علل اجتماعی و سیاسی رواج این پدیده هستند.
مهدی ظریفیان، محمد جعفر یاحقی، محمدعلی همایون کاتوزیان،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
با وقوع انقلاب مشروطه بحث در ضرورت تحول فرهنگی و نوسازی ادبی و کیفیت آن رونق گرفت. یکی از محورهای مهم این بحث تعیین نسبت ادبیات کهن ایران با وضع جدید بود. نوگرایان این عصر، سنت ادبی را فاقد زایندگی میدیدند و به جای تلاش برای بازخوانی، به حذف آن کمر بستند. در مقابل، سنتگرایان با تقدیس سنت، نگاهی پرستشگرایانه را پی گرفتند که هرگونه نقد بر سنت کلاسیک را تقبیح میکرد. در این مقاله، پس از ارائه گزارشی تاریخی، سرفصلهای نقد جریان نوگرا بر سنت کلاسیک فهرست شده است. این سرفصلها عبارتاند از: زبانِ تاریخگذشته، نخبهگرایی، نگاه محدود و منطقهای، ناتوانی در قبال مقتضیات و نیازهای جهان جدید، توجیه کردن قدرت استبدادی، بیتوجهی به کارکرد اجتماعی ادبیات و ماهیت غیرانقلابی و سازشکارانه. سپس این نگاه تخریبگرانه از منظر نظریه جامعه کوتاهمدت تحلیل شده است. این تحلیل نشان میدهد که نقد بیرحمانه تجددگرایان، مصداق بیتوجهی به ضرورت انباشت سرمایه است. ضمن اینکه از فقدان مقوله نقد و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشرفت فرهنگی حکایت دارد. همچنین این نقادان به ماهیت استبدادی حکومت که هیچ بدیلی برای آن متصور نبود توجهی نداشتند؛ همانطور که از نقش کلیدی نهاد قدرت در حیات اقتصادی جامعه فرهنگی غافل بودند.
دوره ۱۹، شماره ۷۵ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
داستانِ عزیز و غزال (۱۳۳۲ق.) بهقلمِ سیّداشرفالدّین حسینی گیلانی، معروف به نسیم شمال، عاشقانهای است کمترشناختهشده که در آن ماجرای عشق دو دلداده اهل حلب از دو خاندان متخاصم روایت میشود. شباهت محتوایی این داستان با نمایشنامه رمئو و ژولیت شکسپیر ما را برآن داشت تا با نگاهی به مفهوم اقتباس و همچنین واکاوی سبکوسیاق رایج در اقتباسهای عصر قاجار، شباهتها و تفاوتهای این دو اثر را بررسی و تحلیل کنیم. واکاوی همانندی فراوان محتوایی و ساختاری این دو اثر به روش توصیفی ـ تحلیلی، این ظن را تقویت میکند که عزیز و غزال، اقتباسی آزاد از تراژدی شکسپیر بودهاست؛ امّا ازآنجاکه سندی مبنیبر تسلّط سیّداشرفالدّین به زبان انگلیسی در دست نیست، چنین بهنظر میرسد که او بهگونهای با ترجمهای از رمئو و ژولیت به فارسی یا ترکی آشنا شده و سپس به سیاق اقتباسهای دوران خود با تمهیداتی همچون افزودن شعر به نثر، بهرهگیری از امثال و حکَم و گاه تکیهکلامهای عامیانه، متناسب با گفتمانهای فرهنگی ـ اجتماعی زمانه خود، رمئو و ژولیتی باب طبع خوانندگان ایرانی خلق کردهاست.
کلیدواژهها: ترجمه و ادبیات مشروطه، مطالعات اقتباسی در دوره مشروطه، عزیز و غزال، رمئو و ژولیت، نسیم شمال.