۲۶ نتیجه برای ادبیات داستانی
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
بهار دانش از افسانههای عامیانه و کهن هندی به زبان فارسی با درونمایۀ عشقی، نوشتۀ عنایتالله کَنَبوِه لاهوری (درگذشته ۱۰۸۸ه.ق.) که آن را در سال(۱۰۶۱ه.ق.) به نام شاهجهان گورکانی تألیف نموده است. این کتاب جزوِ ادبیات داستانی، یعنی فصل مشترک داستانهای عامیانه و ادبی و به شیوۀ داستانپردازی هندی، داستان در داستان است. داستان اصلی و طولانی آن، تخیّلی و موضوعش عشق"بهرهوربانو و جهاندارشاه" و مضمون داستان اصلی و عمدهترین داستان- های فرعی آن، حکایتهایی در مکر زنان است. در بهار دانش، درونمایههایی چون تغییر شکل، طلسم، جادو، تجسّد در حالت تغییر شکل، آگاهی به علم خلع بدن و نقل روح از کالبدی به کالبد دیگر در سراسر فضای داستانها دیده میشود. بهعلاوه حضور و تسخیر دیوان و غولان، سخنگفتن با حیوانات جادویی، بهرهگیری از جادوی موجود درعناصر طبیعت و... درتمامی داستانها وجود دارد. در این مقاله، کارکردهای جادو و یاریگران آن، اشیا و ابزارهای جادو و شیوههای استفاده از آنها، سفرها و مکانهای جادویی و موجودات فراواقعی، راههای دستیابی به عوامل جادو و باطلکنندههای سحر و طلسم در حکایات بهار دانش، بررسی و تحلیل شده تا هرچه بیشـتر بر اهمّیت مطالعه، آگاهی و حفظ پیشینۀ فرهنگی و اجتماعی قصههای عامیانه- که مهمترین بسـتر حضور و تجلّی بنمایههای اسـاطیری و کهن در میان تودۀ مردم اسـت- تأکید گردد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده
اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون کمی متفاوت است. در ادبیات فارسی، مقامه و حکایت هم میتواند جزءادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (ficticn) فقط شامل قالبهای خاص داستانی به مبنای جدید میشود.
در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثر گذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم کرده که در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ – ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حکومت رضاخان (۱۲۹۹ – ۱۲۸۵).
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
با تحلیل مقایسهای اصول مکتبهای ناتورالیسم و رئالیسم در این مقاله، موارد تمایز و تشابه اصولو روشهای ایندو مکتب روشن شده است. این موارد به صورت خلاصه عبارت است از:
ناتورالیسم از علم یا فلسفه طبیعی مشتق شده است و روش دستیابی به واقعیت را توصیف میکند؛ اما رئالیسم از فلسفه مشتق شده است و هدف دستیابی به واقعیت را، توصیف میکند.
ناتورالیسم معتقد به جبر است. بنابراین اشخاص در اینگونه داستانها ناخواسته در وضعی گرفتار میآیند که نه بر آن اختیاری دارند و نه قادر به تغییر آن هستند. رئالیسم پدیدههای جامعهشناختی اشخاص را در پرتو اصل علیت اجتماعی بررسی میکند.
انسان از نظر ناتورالیستها حیوانی است که سرنوشت او را وراثت و محیط و لحظه تعیین میکند. در چشم رئالیستها آنچه انسان را اشرف مخلوقات میکند، توانایی او در اجتماعی کردن غرایز حیوانی است.
ناتورالیسم معتقد به قانون بقای انسب و پیروزی قوی بر ضعیف است. تأثیر رئالیستها از قانون بقای انسب در حیطه ماتریالسم فلسفی و ایجاد فساد و تباهی طبقه اشراف و فقر و فلاکت طبقه زحمتکش است.
در ناتورالیسم بنابر اصل نزدیکی هر چه بیشتر به واقعیت بر استفاده از زبان محاوره در مکالمه اشخاص داستان تأکید میشود. رئالیسم نیز به دلیل اصل واقعگرایی، استفاده از زبان محاوره را به منظور معرفی هر چه دقیقتر تیپهای مختلف جامعه به کار میگیرد.
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده
لطایف الطوایف اثر ارزشمند فخرالدین علی صفی، یکی از امهات متون ادبیات داستانی ماست که از حیث اشتمال بر حکایات کوتاه، طنزآمیز و عبرتآموز، دارای جایگاه و اهمیّت ویژهای است. بسیاری از متون کلاسیک بویژه متون داستانی در مجامع و پژوهشهای دانشگاهی، تنها از جنبه لغوی (philological) بررسی میشوند و از نظر ماهیت داستانی کمتر بدانها عنایت میشود و جای تحقیقات تحلیلی (analytic) خالی است.
در این مقاله به بررسی و تحلیل چهار عنصر داستانی یعنی «شخصیت»، «موضوع و درونمایه» ، «روایت و روای» و «گفتگو» میپردازیم. در بخش شخصیت، حکایات کتاب از شش نظر بررسی میشود: (از نظر تعداد شخصیتها، جنسیت شخصیتها، طبقات اجتماعی شخصیتها، حرفه و پیشه آنها، ناهنجاریهای باطنی و ظاهری آنها و ویژگیهای اصلی و مهم شخصیتها).
در بخش دوم مقاله، موضوعات و درونمایههای حکایاتها بررسی میشود که به چهار دسته کلی تقسیم شده است: درونمایههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی، مذهبی و هنری.
تمام اطلاعات ارائه شده در دو بخش شخصیت و موضوعات و درونمایهها با ذکر آمار و ارقام و ارائه جدولهایی است که دقیقاً بسامد حضور و ظهور هر مورد را نشان میدهد و بدین ترتیب از هرگونه کلی گویی و اظهارنظر شخصی جلوگیری میشود. سعی شده است براساس آمار و ارقام دقیق، تحلیلی کوتاه و درخور حوصله مقاله ارائه شود.
در بخش سوم و چهارم مقاله نیز «روایت و راوی » و «گفتگو» در حکایات این کتاب بررسی شده است. امید است که حاصل این پژوهش در مطالعات جامعهشناسی ادبیات، بویژه جامعه ادبی ایران قرن نهم و دهم ه . به کار آید.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومیسازیِ هر شیوه، پیششرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومیسازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجهبخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهتها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرهالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائه یک الگوی بومیشده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دستیابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومیشده با متون داستانی تصوف، میتواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسهایِ شاخصهها در دو زمینه ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز برترین نماینده آن میباشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکرههای تصوف که تذکرهالاولیا نوشته عطار نیشابوری برترین نماینده آن است. پس از بازشناسی مهمترین شاخصهها و تفاوتها، در گام بعدی میتوان به ارائه تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
فاطمه محمودی تازه کند،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
این مقاله با بررسی گفتمان، قدرت و زبان در داستان های «الدوز و کلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو»ی بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین ِفوکو، نشان می دهد گفتمان های چندگانه در این آثار متأثر از گفتمان های انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است؛ همچنین تبیین می کند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبان ها، کلاغ ها و عروسک ها رابطه متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هرجا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) به شمار می آید، بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می شود.
مصطفی گرجی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
از نخستین داستان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی و به احتمال فراوان نخستین آن، سلول ۱۸ اثر درویشیان است که ویژگی بارز آن، انعکاس خاطره نوشته های مؤلف در طول دوران حبس و مبارزات ایدئولوژیک و مسلحانه شخصیت هاست. علاوه بر این، این داستان نخستین اثر درخور تأمل درویشیان پس از پیروزی انقلاب نیز است و در زمره نخستین آثار داستانی سیاست گرا پس از انقلاب به شمار می رود. بررسی سطوح مختلف داستان یادشده نشان می دهد این متن باوجود خاطره نگاشت بودن، یکی از داستان های سیاسی موفق است. نگاه فراگیر به این داستان با توجه به گفتمان غالب رادیکال گونه دهۀ شصت با تأکید بر عنصر شخصیت و درون مایه نشان دهندۀ تقابل چهار نسل (در شخصیت های داستانی) است. نسل اول محافظه کاران راضی به وضع موجودند که کاملاً سنتی، دیندار و البته بی نام اند و خود را کوچک تر از آن می انگارند که با رژیم حاکم درگیر شوند. نسل دوم محافظه کاران آگاه از فساد قدرت و ایدئولوژی هستند که با وجود نارضایتی، به وضع موجود دلخوش اند. نسل سوم رادیکال های آزادی خواه و ناراضی از وضع موجودند که از بی عدالتی موجود رنج می برند و درصدد تغییرات آرمانی در وضع نامطلوب موجود هستند. اما نسل چهارم فرزندان انقلاب و مبارزه هستند که به وضع موجود آگاهی چندانی ندارند؛ ولی مکان و زمان تولد آن ها به نوعی با مبارزه و انقلاب عجین شده است.
حسین صافی پیرلوجه،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقالۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی برپایۀ نظریۀ جیمز دادلی اندرو چگونگی اقتباس هایائو میازاکی، از ادبیات داستانی ژاپن را در یکی از فیلمهایش بررسی میکند. میازاکی با اقتباس از افسانهها و داستانهای فولکلور ژاپن فیلمهای سینمایی انیمیشن شاخصی را کارگردانی کرده است. به این منظور، فیلم شهر اشباح او به عنوان نمونه بررسی و نتایج تحلیل آن در قالب نکات محوری و تعیین کننده ارائه میشود. همچنین بیان میشود چگونه میازاکی از ظرفیتهای غنی ادبیات داستانی ژاپن و رویکردهای اقتباسی در ساخت آثارش در زمینههای روایتی، تصویری، صوتی، و نمایشی بهرهمند شده است. میازاکی ارکان اصلی روایت را با بهرهمندی از ادبیات داستانی خلق و با بیان سینمایی خود همسو میکند. او نه تنها از متون آثار ادبی، بلکه از تصویرسازیهای مرتبط حاصل از تخیل تصویرگران ژاپنی هم بهرهمند شده است. رویکرد و راهکارهای میازاکی ظرفیتهای بالای ادبیات داستانی را برای پردازش داستان، شخصیتپردازی و همچنین ایدهپردازی برای ایجاد فیلمهای سینمایی موفق و پرفروش انیمیشن آشکار میکند که میتواند راهنمای خلق آثار برتر ایرانی و اقتباسی باشد.
فرزام حقیقی،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
به همت گروه ادب معاصر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی کتابشناسی ادبیات داستانی معاصر فارسی زیر نظر فریده رازی و با همکاری عذرا شجاع کریمی و آزاده گلشنی در سال ۱۳۹۰، در قطع رحلی بزرگ، با سه پیوست و در ۱۸+ ۶۸۶ صفحه منتشر شد. این کتاب ۷۰۶۹ مدخل و اطلاعات کتابشناسی ۱۴۰۴۶ اثر از مشروطه تا ۱۳۸۹ش را دربرمی گیرد. کتابی که با توجه به نقش ارجاعی ناشر آن، می بایست از اغلاط و خاصه اغلاط فاحش مبرا باشد، متأسفانه آغشته به انواع اشتباهات و کاستی هاست تا آن جا که ناشر پس از مدتی در بهار ۱۳۹۱ غلط نامه ای را تحت عنوان مستدرک تهیه و همراه کتاب روانه بازار کرد که متأسفانه این غلط نامه با وجود نشان دادن بسیاری از اغلاط کتابشناسی..، خود دچار کاستی ها و اشتباهاتی دیگر شده است. سعی ما در این جا نشان دادن پاره ای از اشتباهات و بی دقتی های این دو منبع و در نتیجه جلوگیری از گمراه شدن مخاطب کتابشناسی.. و مستدرک آن در تحقیقات و آگاهی های خود است.
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
قرن هجدهم میلادی شاهد آگاهی تودههای مردم در جوامع گوناگون و اوجگیری فریادهای اعتراض نسبت به رژیمهای حاکم بود. در بررسی سیر تحول جریانها و مکتبهای داستانی در ادبیات معاصر فارسی و عربی پژوهشهایی مختلف صورت گرفته اما دراین عرصه جای پژوهشهای مقایسهای خالیاست. در این مقاله به بررسی این سیر در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی پرداخته میشود؛ پس از تعریف مکتب، جریان و سبک در فارسی وعربی به تاثیرگذارترین جریانها و مکتبهای ادبی و نویسندگان مشهور آن در کشورهای عربی و ایران اشاره شدهاست. بررسیها نشان میدهد که در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی همسانیها بیشتر از تفاوتها بودهاست و از نظر ادبی در مجموع چیرگی مکتب رئالیسم بیش از مکتبهای دیگر در داستاننویسی این دو اجتماع بودهاست. جریان های سیاسی، اقلیمینویسی، زنانهنویسی و دو گرایش عمده رمانهای تاریخی و اجتماعی از جریانها و گرایشهای نو ظهور در این دوره بودهاست. همچنین باید گفت از جریان ادبیات مهاجرت که در داستاننویسی عربی رشدی چشمگیر دارد در ادبیات داستانی فارسی خبری نیست و ادبیات ملتزم یا متعهد در فارسی بسیار محدودتر از عربی است.
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
شخصیتهای خیالی نامتعارف در دنیای داستان و فیلم انیمیشن از ویژگیهای ظاهری و تواناییهای فرا واقعی برخوردارند که جلوهی آنها را از دیگر شخصیتهای داستانی و فیلم کنش زنده متمایز میکند. ظاهر، رفتار و توانایی شخصیتها درآثار منتخب داستانی و انیمیشن ماهیت آنها را مشخص میکند. این مفاهیم به صورت متفاوت در شخصیتهای نامتعارف ابداعی مشاهده میشود. پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از توصیف و تشریح بر مشترکات شخصیتهای تخیلی - ابداعی متمرکز شده تا چارچوبی مشخص برای جایگاه شخصیتهای نامتعارف ابداعی متمایز از سایر شخصیتهای فیلمهای انیمیشن فراهم آید و بتوان برای خلق شخصیتهای نامتعارف ابداعی جدید از آن بهره جست. یافتهها نشان میدهد در خلق چنین شخصیتهایی ابتدا باید ظاهر نامتعارف آنها را مد نظر قرار داد تا فرآیند تجسم شخصیت فرضی جدید روشن شود، یا ترکیب شکلی از پدیدهها، موجودات واقعی همچنین برساختههای خیالی بوجود آید. در طراحی شخصیت نامتعارف ابداعی باید به ویژگی های پیکرگردانی و به تناسب رفتار و توانایی حرکتی خاص آنها توجه شود، این تناسب میتواند بر اساس نقش و کارکرد شخصیت در روایت تنوع پیدا کند.
نعمت الله ایرانزاده، مهدی دادخواه تهرانی،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
مجموعه داستان کوتاه «یکی بود یکی نبود» نوشته محمد علی جمالزاده را سرآغاز داستان کوتاه مدرن فارسی دانستهاند. گذشته از داستانها و طرحهای این مجموعه که از نخستین کوششها در عرصه داستان کوتاه نویسی فارسی به حساب میآید، «دیباچه» این کتاب در مطالعات ادبی فارسی و در نظریه انتقادی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. جمالزاده، به عنوان پدر داستان کوتاه فارسی، در این دیباچه به دنبال نوعی قانونگذاری ادبی بوده و کوشیده است با نگاهی تطبیقی و آینده نگر مهمترین مسائل ادبی عصر خود را به بحث بگذارد. یکی از مفاهیم مرکزی مطرح شده در این دیباچه، مفهوم بنیادی «دموکراسی ادبی» است. با بررسی ریزمفهومها و استعارههای مطرح شده در این دیباچه، میتوان این مفهوم مرکزی را تحلیل و صورتبندی و مولفههای پشتیبان و برسازنده آن را بررسی کرد و نشان داد تا چه اندازه طرح این مفهوم مرکزی برای بررسی تاریخنگاری ادبیات معاصر فارسی ضرور است.
فرزاد کریمی،
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
ادبیات پسامدرن و بهویژه داستان پسامدرن محل چالش سالهای اخیر نویسندگان، منتقدان و نظریهپردازان ادبی ایران بوده است. توجه این نظریهپردازن بیشتر بر شگردهای مربوط به این شیوهی ادبی بوده و همین امر سوءتفاهمهایی را در تشخیص موضوع بهوجود اورده است. با این توجه، بررسی مجموعهداستان گذرگاه بیپایانی، نوشتهی کاظم تینا تهرانی، بهعنوان یکی از نخستین آثار داستانی پستمدرن ایران حائز اهمیت بسیار است. در این مقاله، نه شگردهای داستاننویسی پسامدرن، که مبانی انسانشناسی فلسفی پستمدرنیسم معیار بازشناسی و واکاوی آثار قرار گرفته است. بدینترتیب ملاک تشخیص پسامدرنیسم ادبی در این مقاله توجه به شخصیتهای داستانی، از منظر فنون شخصیتپردازی نیست. دیدگاه اتخاذشده مبتنی بر شیوههای ساخت سوژهی انسانی، چگونگی حضور "خود" در ساخت این سوژه، نقش "دیگری" در این نوع سوژهسازی و مسائلی از این دست است. بر این اساس باید گفت کاظم تینا در این مجموعهداستان توانسته است خصلتهای انسانشناسانهی پسامدرنیستی را با قالبی شکلی از داستان پستمدرن، بهگونهای موفق تلفیق کند؛ موفقیتی که پیش از آن در ادبیات داستانی ایران بهدشواری قابل تشخیص است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۵ )
چکیده
-
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
گفتمانهای جنسیتی همواره برای تثبیتِ مفصلبندیهای خود سعی در مشروعیتبخشی به ابعاد خودی و مشروعیتزدایی از عناصر دیگری دارند؛ مشروعیتبخشی، از نظر نشانهشناسی ـ گفتمانی، فرایندی است که از طریق مفصلبندی گفتمانی، قدرت را هژمونیک میکند. هدف نگارندگان در این مقاله بررسی و شناسایی نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیتبخشی گفتمانهای جنسیتی در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. از همین رو، آنها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف (۲۰۰۱) و دریدا (۱۹۸۳) از روششناسی ونلیوون (۲۰۰۷) ارائه میکنند و از سایر ابزارهای زبانشناختی نیز بهره میبرند. آنگاه برای تحلیل و نشان دادن عملکرد سازوکارهای یادشده بهسراغ رمان سلوک دولتآبادی میروند و با گزینش هدفمند، بخشهایی از آن را بررسی میکنند. در پایان، آنها به پرسش این پژوهش درباره نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیتبخشیِ گفتمانهای جنسیتـی پاسخ میدهند و چهار ساختارِ ساده، مرکب، پیچیـده، و زنجیـرهای را در آن سازوکارها معرفی میکنند. افزون بر آن، نشان میدهند گفتمانهای جنسیتی با تلاش برای کسب مشروعیت و حصولِ آن، از ادامه مسیر باز نمیمانند، بلکه برای حفظ و تثبیت آن نیز گام فرامینهند و همواره به صورت صریح یا ضمنی ــ بازبافتسازی ــ از دیگری مشروعیت میزدایند
سیده مریم عاملی رضایی،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
نقد اخلاقی رویکردی به ادبیات است که امروزه با نگاهی تازه طرح شده است. بسیاری از اخلاقگرایان و نویسندگان معاصر دیگر به جزمیتهای سابق (مورالیزم و اتونامیزم) اعتقاد ندارند و مسئله اصلی را در چگونگی بهرهبرداری هنر و اخلاق از یکدیگر میدانند. نظریهپردازان اخلاق با تکیه بر نقش عواطف و احساسات در شناخت و تأکید بر همدلی و تخیل در شناخت اخلاقی، ادبیات و بهویژه متون روایی را جایگاهی مناسب برای تجربۀ شناخت محسوس، جزئی و شهودی از عواطف میدانند. در گذشته، اخلاق نه برمبنای عواطف و احساسات، بلکه براساس قوۀ ناطقه تعریف میشد. در این دیدگاه، ادبیات در خدمت اخلاق معنا مییافت. شیوههای بیان مطالب اخلاقی در متون اندرزی گذشتگان معمولاً مستقیم و با تکیه بر جملات خبری یا انشائی یا ارجاع به سخنان بزرگان بود. اساس این تفکر برمبنای تقابل دوتایی میان خیر و شر و درک آنان از زیباییشناسی و اخلاق بوده است. با ظهور رویکردهای احساسگرا و توجه به نقش تخیل در ایجاد همدلی، ارتباط میان ادبیات و اخلاق تغییر یافت. امروزه اخلاق فقط مجموعهای از گزارههای انشائی نیست که در ادبیات بازتاب یابد و هدف ادبیات نیز ترویج اخلاق نیست. ادبیات و متون روایی و داستانی از طریق شناخت جزئی و بیان مستقیم تجربیات و عواطف انسانی و کاوش در درون آدمی، شناخت و آگاهی ما به دیگران را ارتقا میبخشد و این کار از طریق شبیهسازی ما با دیگری از طریق قوۀ تخیل امکانپذیر است. در این پژوهش، با بررسی بیست داستان کوتاه فارسی، شیوههای بیان اخلاقی در آنها تحلیل شده است. توجه به شکلهای مختلف تقابلهای اخلاقی، توصیف جزئیات، استفاده از زاویۀ دید عینی و بیرونی، و بهکارگیری استعاره، نماد، تمثیل و موقعیتهای آیرونیک از مهمترین شگردهای داستاننویسی در القای پیام اخلاقی به مخاطب است. این شیوهها برای درک و دریافت مخاطب احترام قائل است و با تکیه بر بیان تجربههای عمیق روحی و فردی و درک موقعیت، به شناخت شهودی و جزئی از احساسات، عواطف و درنهایت کنشهای اخلاقی انسان میانجامد.
دوره ۱۱، شماره ۴۶ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
قصّههای عامیانه را از دیدگاههای مختلف چون مضمون و درونمایه، قالب، منشأ، تیپها و ... میتوان طبقهبندی کرد. این مقاله پس از بررسی ویژگی قصّهها را از دید ساختار پیرنگ، قصّههای عامیانه فارسی را تنها از همین نظر بررسی میکند و داستانهای مشهور عامیانه را در شش گروه اصلی جای میدهد.این شش گروه عبارت است از داستانهای با طرح خطّی، مدور، درختی، زنجیرهای و ترکیبی. این طبقهبندی کمک میکند تا گوناگونی و تنوع روایی را در طرح داستانها شاهد باشیم. این بررسی بر اساس مطالعه در ساختار روایی چهل قصّه عامیانه مکتوب منثور فارسی صورت میگیرد.
بر اساس نتایج این مقاله، اغلب داستانهای کوتاه و نیمهبلند عامیانه طرح خطّی دارد. داستانهای عاشقانه و عیّاری ساختی مدور دارد. طرح درختی به قصّههای دارای منشأ هندی متعلق است. داستانهای بلند اغلب طرحی زنجیرهای و متلها، ساختاری پلکانی دارد.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
مطالعه رابطه متقابل ادبیات و سینما و ظهور ویژگیهای هریک از این دو هنر در دیگری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران این دو مقوله بوده است. بررسی ظرفیتهای سینمایی آثار ادبی، قریب به یک دهه است که بهطور جد مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. نویسندگان آثار ادبی با شناخت عناصر سینمایی و استفاده از آنها در آثار خود، باعث پویندگی در آثارشان میشوند و فیلمسازان با اقتباس از این آثار ادبی موفق، سوژههای ماندگاری پیدا میکنند و به مخاطب خود ارائه میدهند. رمان، شباهت چشمگیری به فیلمنامه دارد و اکثر اقتباسهای سینمایی بر مبنای رمانها انجام میشود. یوسف زیدان از جمله نویسندگانی است که قابلیتهای تصویری بسیاری در رمانهای وی برای اقتباس در سینما به چشم میخورد. در پژوهش حاضر، سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد میانرشتهای متن داستان شیخ در محبس، از نظر الگوی سه پرده سید فیلد و فرم سینمایی مورد بررسی و کنکاش واقع شود. هدف ما در این پژوهش واکاوی ساختار و محتوای رمان مذکور و نشان دادن وجوه اقتباسی آن از زوایای گوناگون است. نتایج پژوهش مذکور حاکی از آن است که این رمان به دلیل دارا بودن ساختار سینمایی، دقت در توصیف جزئیات، صحنهپردازی و گفتگوهای نمایشی و قابلیت سکانسبندی ظرفیتهای وافری جهت اخذ و اقتباس سینمایی و نگارش فیلمنامه داراست.
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
این مقاله سعی میکند در قالب مطالعهای موردی، کارایی الگوی تحلیل سیاق را در مطالعۀ گفتمان ادبی به بوتۀ آزمایش گذارد؛ بدین منظور، پس از طرح مقدماتی مسئلۀ تحقیق و مروری اجمالی بر سیر تاریخی نظریۀ سیاق در سنت زبانشناسی نقشگرا به معرفی اجمالی الگوی تحلیل سیاق مایکل هلیدی پرداخته، و در نهایت الگوی یادشده عملاً در تحلیل مسئلۀ چرخش سیاق در مدیر مدرسه جلال آلاحمد به خدمت گرفته شد. یافتهها بیان میکند که
آلاحمد در سراسر داستان به تناسبِ تغییر بافت موقعیتی و به مجرّد تغییر مشارکان رویدادهای کلامی و به اقتضای نوع روابط نقشی آنان با یکدیگر از شیوه چرخش سیاق بهره میجوید و در این کار، ضمن تلفیق عناصر زبانی و پیرازبانی، هر سه عامل سیاق سخن شامل «دامنۀ گفتمان»، «منش گفتمان» و «شیوۀ گفتمان» را به تناسب در تحقق عوامل سهگانۀ لایۀ معنایی زبان دخیل کرده است.