جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای ادبیات تعلیمی


دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

کتابهای اخلاقی حجم نسبتاً زیادی از آثار ادبی را به خود اختصاص داده است. این مقاله در پی یافتن سرچشمه‌های تکوینی این کتابهای اخلاقی و بویژه تبیین جایگاه اخلاق جلالی تنظیم شده است. چون این کتاب به پیروی از اخلاق ناصری خواجه‌نصیر توسی نوشته شده و اخلاق ناصری نیز با اقتباس از تهذیب‌الاخلاق مسکویه تألیف گشته است به نظر ضروری می‌رسید که درباره جریان اخلاق‌نویسی در ایران بحث شود.
در این مقاله ضمن بررسی ریشه‌های تاریخی و سنتهای مهم اخلاق‌نویسی به طور جداگانه به سنت اسلامی می‌پردازیم و سه کتاب اخلاق ناصری، اخلاق جلالی و اخلاق محسنی را که نمایندگان اصلی این سنت به شمار می‌روند، بررسی می‌کنیم. در پایان مدل تبارشناسیک آثار اخلاقی را در ایران با تأکید بر تبیین جایگاه «اخلاق جلالی» ترسیم خواهیم کرد. آنچه در پی می‌آید تلاش مختصری است در توضیح برخی از وجوه اندیشه دوانی در کتاب اخلاق جلالی.
 

 
امیر حسین زنجانبر،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

روایت‌شناسی شناختی به مطالعۀ عوامل تداعی‌کننده و تفسیرساز متن می‌پردازد. یکی از شناختارهای تفسیرگر متن، تفکر خلاف‌واقع است. هنگامی که کنش یکی از شخصیت‌های داستان به پیامدی ناگوار یا خوشایند می‌انجامد؛ پیام اخلاقی داستان از مقایسۀ واقعیتِ موجود با سناریوی خلاف‌واقع، استخراج می‌شود. یعنی خواننده به‌طور خودکار سناریوی خلاف‌واقعی را تصور می‌کند که می‌توانست به‌جای واقعیتِ حاضر اتفاق بیفتد و مانع وقوع حادثۀ مطلوب یا نامطلوبِ موجود شود. این پژوهش با روش تحلیلی‌ـ‌‌توصیفی و با مطالعۀ موردیِ چهار کتاب قصه در گروه سنی «الف» و «ب» انجام شده است: «عموگرگه» از مجموعۀ افسانه‌های ایتالیاییِ دست اسکلت (کالوینو، ۱۴۰۱)، تربچه‌خانم (سرمشقی، ۱۳۹۴)، یخی که عاشق خورشید شد (موزونی، ۱۳۹۸) و بز زنگوله‌پا (شاملو، ۱۳۹۸). این قصه‌ها به‌صورت هدفمند و به‌خاطر انطباقشان با انواع تفکر خلاف‌واقع انتخاب شده‌اند. مقالۀ پیش‌ِرو بر آن است که با رهیافت روایت‌شناسیِ شناختی به چگونگی کارکرد تعلیمی طرحوارۀ تفکر خلاف‌واقع در قصه‌ها پاسخ دهد. این طرحواره از منظر جهت به دو جهتِ «به‌سوی بالا» و «به‌سوی پایین» و از منظر ساختار به دو ساختارِ «افزایشی» و «کاهشی» و از منظر معیار ارجاع به سه معیار «خودارجاع»، «دیگرارجاع» و «بدون ارجاع» دسته‌بندی می‌شود. پژوهش حاضر ضمن دسته‌بندی قصه‌ها براساس انواع تفکر خلاف‌واقع نشان می‌دهد جهت روبه‌بالا با رویکرد سلبی و ادبیات تعلیمی‌ـ‌تحذیری همبستگی دارد و جهت روبه‌پایین با رویکرد ایجابی و ادبیات تعلیمی‌ـ‌ترغیبی.

صفحه ۱ از ۱