جستجو در مقالات منتشر شده


۲۵ نتیجه برای اخوان


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به بررسی دو نظام گفتمانی کنشی و تنشی در شعر «کتیبۀ» اخوان ثالث می‌پردازد. نظام روایی کنش‌محور گفتمانی شکل گرفته بر اساس نقصان بیرونی با محوریت «کنش» است. نظام تنشی اما از نقصانی عاطفی_درونی نشأت می‌گیرد و با شناخت کنش­گر از هستی رابطۀ تعاملی دارد. «کتیبه» ­به دلیل داشـتن درون­مایۀ  گفتمـان روایـی، حـاوی کنش­ها و تنش­های ارزش­ محـور اسـت که نظام­های مسلط برآن قابلیت بررسی نشانه­معناشناختی را دارند. هدف پژوهش نشان دادن محورهای بنیادین معناسازی این شعر و چگونگی ظاهرشدنِ معنا در لایۀ سطحی گفتمان از میان نشانه­های یگانه می­باشد. بدین منظور پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی، گونه­های نظام گفتمانـی نظیر نظـام کنشـی، تنشـی_عاطفی و فنون پـردازش مفهـوم، پیوند بـا مخاطـب، ارسال پیام در شعر«کتیبه» را مشخص کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفته­پرداز با چینش هنرمندانۀ اجزای کلام موفق به تولید معنای ذهنی مدنظر خود _یأس فلسفی و مغلوبِ تقدیر بودن_ و انتقال آن به گفته­خوان گردیده است. سوژه در مواجهه با  «کتیبه» دچار تنیدگی با خود می­گردد و به­دلیل ناتوانی در خروج از این تنیدگی و پی­بردن به راز «کتیبه»، تحت فشارۀ عاطفی بالا تقریبا همۀ کنش­ها را غیرممکن می­بیند. نظام گفتمانی کنشی در ابتدا بارقۀ امیدی تولید کرده، اما در نهایت کنشگر به درِ بسته می­خورد وسرخورده به خانۀ اول بر می­گردد و در واقع فرایند تنشی به نظام گفتمانی کنشی غلبه می­کند. و این دو که در آغاز امید تلاقی آنها می­رفت، در نهایت به دلیل این که کنش­گرانِ پای در زنجیر همچنان دچار نقصان آزادی­اند، به آشتی درونی نمی­رسند.
 

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۹- )
چکیده

افزایش روزافزون کاربران شبکه های مخابرات سیار در آینده موجب می شود، رویه های بهنگام سازی موقعیت و فراخوانی مرسوم، بخش عمده ای از ترافیک سیگنالدهی و همچنین پهنای باند رادیویی این شبکه ها را به خود اختصاص دهند. بنابراین روش مدیریت موقعیت در شبکه های سیار از مباحث مهم و بحرانی خواهد بود. در روش جدید مدیریت موقعیت که ارایه می شود، مناطق موقعیت و فراخوانی کاربران براساس پروفایل آنها به صورت دینامیکی استخراج می شود. پروفایل مورد نظر با استفاده از ثبت تعداد حرکتهای بین سلولی و متوسط زمان اقامت کاربرد در هر سلول، به شکل یک گراف در سیستم گوشی وی ذخیره می شود. نتایج شبیه سازی روش پیشنهادی با استفاده از یک مدل تحرک مناسب نشان می دهد که نرخ بهنگام سازی موقعیت کاربران و تعداد متوسط سلولهای فراخوانی شده، نسبت به روش استاتیک تقلیل یافته و در نتیجه، هزینه کلی ناشی از سیگنالینگ شبکه کاهش می یابد. پیاده سازی روش پیشنهادی، مستلزم صرف هزینه هایی در شبکه و سیستم همراه است که به نظر می رسد با توجه به مزایای این روش، توجیه پذیر و مقرون به صرفه خواهد بود.

دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

در این مقاله به بررسی ریخت شناسانۀ شعر «کتیبه» اخوان ثالث پرداخته ایم. به این منظور، نخست به تعریف ریخت شناسی پرداختیم، سپس روایت اسطوره ای «کتیبه» را از منظر این نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم و به خویشکاری­ ها، شخصیت ها و حرکت های روایت تقسیم کردیم. «کتیبه» از شعرهای روایی اخوان است که شکلی نمایشی و دراماتیک دارد. شیوۀ روایت و داستان پردازی در این شعر به گونه ای است که شاعر با توصیف های خود، فضایی می آفریند که خواننده از زاویۀ دید دلخواه او به اجزا و عناصر داستان بنگرد. از بیست و سه خویشکاری موجود در «کتیبه»، هجده خویشکاری اصلی و پنج خویشکاری، فرعی است. خویشکاری های «خبردهی»، «خبرگیری»، «فریبکاری»، «فریب خوردن» و «غیبت» فرعی و بقیۀ خویشکاری ها اصلی هستند. خویشکاری های «مصیبت» و «عمل قهرمان» در کل روایت تکرار می شوند. در نگاهی کلی می توان جنس شخصیت های «کتیبه» را به دو دستۀ انسانی و طبیعی (تخته سنگ و زنجیر) تقسیم کرد. در شعر روایی «کتیبه»، پنج شخصیت انجام دهندۀ خویشکاری ها هستند. در این شعر روایی، سه حرکت وجود دارد که این حرکت ها با تعادل حکایت ها در پیوند هستند.  

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۹- )
چکیده

به منظور اطمینان از صحت اجرای برنامه، رفتار برنامه مورد بررسی قرار می گیرد. با در اختیار داشتن کد اصلی برنامه می توان منطق برنامه را استخراج کرد و رفتار برنامه را شناخت. در این مقاله، دیدگاه ما نسبت به برنامه ها به صورت جعبه سیاه است، بنابراین از منطق اجرایی برنامه، اطلاعی در دست نیست. با این حال سعی شده است منطق اجرایی برنامه از روی اجراهای متعدد و موفق برنامه و ثبت فراخوانی های سیستمی تولید شده توسط برنامه، با به کارگیری رویکرد استقرایی یادگیری شود. بدین منظور سازوکارهایی برای کشف حلقه ها و نقاط انشعاب برنامه به کار برده و منطق اجرایی برنامه را به صورت انتزاعی در سطح فراخوانی های سیستمی بازسازی کرده ایم. آنگاه با در اختیار داشتن منطق اجرایی برنامه، همانند روش های با نگرش جعبه سفید، انحراف رفتار برنامه در زمان اجرا را از منطق اجرایی آن تشخیص داده ایم. برای روش پیشنهادی دو کاربرد پیشنهاد شده است: (۱) ساخت سیستم تشخیص نفوذ به برنامه، (۲) حفاظت از برنامه در برابر خطا. نتایج کارایی روش پیشنهادی، با انجام آزمایش هایی ارایه شده است.

دوره ۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

پژوهش حاضر به تحلیل نگاشت‌های مفهومی در دو شعر از مهدی اخوان ثالث با رویکرد شعر‌شناسی شناختی در چارچوب نظریات مارگریت فریمن (۲۰۰۰)، فوکونیه (۲۰۰۲) و ترنر (۲۰۰۲) می­پردازد. در رویکرد شعر‌شناسی شناختی، امکان بررسی متون ادبی به‌ واسطه ابزارهای زبان‌شناسی شناختی امکان‌پذیر است. از‌جملۀ این ابزارها که بررسی ساختار کلی اثر و چینش واحدهای زبانی را ممکن می‌سازند، می‌توان به نگاشت‌های مفهومیِ ویژگی، رابطه­ای و نظام اشاره کرد. در نظریه شعر‌شناسی شناختی، بافت اثر نقش بنیادینی در ایجاد معنی دارد و تحلیل­ها بر سه محور متن، مؤلف و خواننده قرار دارند. با توجه به این‌که راهکارهای تحلیل در نظریه شعر‌شناسی شناختی، منجر به بررسی سبکی متن می­شود، ضرورت پژوهش بدیهی به نظر می­رسد. پرسش پژوهش این است که سطوح مختلف تفسیری شعر اخوان با رویکرد شناختی چگونه جنبه­های مختلف جهان فکری او را از لحاظ ساختاری و محتوایی تبیین می­نمایند؟ بررسی دو شعر منسجم از اخوان ثالث در چارچوب شناختی نشان می‌دهد که چه عواملی باعث ماندگاری یک شعر و استحکام آن می‌شوند و چگونه ساختار شعر می‌تواند در ساخت جهان فکری مؤلف سهیم باشد. نتایج بررسی سبکی اخوان از منظر شناختی نشان داد که وجود تعامل میان ساختار و محتوای اثر و همین­طور وجود یک کل معناشناختی یک‌پارچه در قالب الگویی ذهنی در شعر، می­تواند از عوامل ماندگاری و انسجام آثار او محسوب شود.    

دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

«قصۀ شهر سنگستان» از اشعار پرآوازۀ مهدی اخوان‌ثالث است. قصه روایت شهریاری است که همۀ ساکنان شهرش به سنگ بدل شده‌اند و او در پی راه چاره‌ای برای نجات آن‌هاست. از شخصیت‌های این شعرِ روایی دو کبوترند که از سرگذشت شهریار آگاهند و راه رهایی را به او می‌نمایانند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، خاستگاه بن‌مایۀ «غیب‌گویی پرنده» در فرهنگ عامه و ادبیات فارسی (در ۳۷۰ داستان عامیانه و صد منظومۀ عاشقانه) بررسی شده است. با تأمل در نمونه‌های مشابه می‌توان گفت که این بن‌مایه در سه دسته جای می‌گیرد: ۱. بازگفتِ سرگذشت قهرمان از زبان پرنده؛ ۲. پی‌بردن به خاصیت جادویی درخت از زبان پرنده؛ ۳. تبدیل ‌شدن دختر به پرنده که ساختار دستۀ اول به شعر اخوان‌ثالث نزدیک‌تر است. نمونه‌هایی مشابه با روایت اخوان‌ثالث به‌ویژه در قصه‌های عامه وجود دارند که می‌توانند پیشینه‌ای روشن برای بازپردازی اخوان‌ثالث در روایت «قصۀ شهر سنگستان» باشند. با اینکه دو نمونه از این بن‌مایه در ادبیات رسمی گذشته بازیابی شده، خویشکاری‌های بن‌مایۀ «غیب‌گویی پرنده» در «قصۀ شهر سنگستان» با خویشکاری‌های آن در داستان‌های عامه همانندی بیشتری دارد و بسامد آن در قصه‌های عامه بیشتر است. با توجه ‌به تصریح اخوان‌ثالث بر علاقه‌اش به استفاده از ادبیات عامه، وام‌گیری او در بن‌مایۀ مدنظر در شعر «قصۀ شهر سنگستان» ـ که اساس این مقاله است ـ پذیرفتنی‌تر می‌شود.
 

دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

در این جستار کوشش شده است تا پرسش بلاغی در شعر مهدی اخوان ثالث با تکیه بر معانی ضمنی پرسش و فضای شعری اخوان بر اساس تعاریف مشترک در منابع بلاغت عربی، فارسی و انگلیسی بررسی شود. حاصل پژوهش نشان می­دهد که بیشترین پرسش­های شعر اخوان ثالث متضمن معنای ضمنی اظهار عجز و بیان نومیدی است و نیز گاه چند معنای ضمنی از یک پرسش بلاغی در شعر او به دست می آید که برخی از آن پرسش­ها در تعاریف رسمی منابع بلاغت اسلامی ـ ایرانی نمی‌گنجد و در بردارنده معنای جدیدی است.
 

 

دوره ۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

صورت­گرایان حدود سال ۱۹۵۰ و حوالی انتشار آثار یاکوبسن در زمینۀ زبان­شناسی ساختارگرا، در حوزۀ تحلیل ساختاری متون ادبی دست به نوآوری زدند. نقد ساختارگرا متون ادبی را مجموعه‌ای از پدیده‌های زبانی در نظر می‌گیرد که آن­ها را از هر متن دیگری متمایز می‌کند. فرایندهایی که این تمایز را سبب می‌شوند، در تمام سطوح (آوایی، دستوری و واژگانی) قابل تشخیص هستند. در این پژوهش با تکیه بر آثار یاکوبسن به بررسی یکی از اشعار اخوان ثالث با عنوان «قصه‌ای از شب» پرداخته‌ایم. تحلیل ساختارگرایانه به ما کمک می‌کند تا خوانشی موشکافانه از متن داشته باشیم و صورت و قالب شعر را با ظرافت بیشتر مورد تأمل قرار دهیم تا به شبکۀ معنایی پنهان شعر برسیم. درحقیقت، هدف از این بررسی پاسخ به سؤالاتی است نظیر اینکه چگونه کارکردهای زبانی در قالب ساختار هندسی شعر به خدمت انتقال هر چه بهتر مفاهیم درآمده­اند و چگونه نظام کلمات در پسِ ساختارهای سطحی خود دربرگیرندۀ مفاهیم عمیق متناسب با فضا و درون­مایۀ اصلی شعر هستند. با بررسی فرایند‌های آوایی، دستوری و واژگانی ـ معنایی نشان داده‌ایم که نظام کلمات چگونه سبب پیدایش لایه‌های پنهانی در شعر شده‌اند که در خلق زیبایی مؤثر بوده‌اند و نیز به کشف شبکۀ معنایی شعر نائل آمده‌ایم.
 
 

دوره ۱۳، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

بررسی روند رشد زبان و آگاهی فرا‏زبانی کودک ازجمله مباحث اصلی مطرح در اختلالات یادگیری است. برخی معتقدند توانایی زبانی و فرازبانی نقش مهمی در توانایی خواندن کودکان نارساخوان و درنتیجه مشکلات آن‌ها دارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی مهارت‌های زبانی و فرازبانی کودکان نارساخوان و طبیعی، و همچنین بررسی رابطۀ آن‌هاست. برای انجام این پژوهش میدانی شانزده دانش‌آموز نارساخوان و ۳۲ کودک همتای سنی انتخاب شدند و بعد از اجرای آزمون‌های رشد زبانی و فرازبانی، نتایج آن ثبت و با نرم‏افزار اس.پی.اس.اس. تحلیل شد.
براساس نتایج پژوهش حاضر در تمام خرده‌آزمون‌های رشد زبانی غیر از خرده‌آزمون واژگان ربطی تفاوت معناداری میان دو گروه طبیعی و نارساخوان وجود دارد. در بیشتر خرده‌آزمون‌های آگاهی واجی تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد. برخلاف خرده‌آزمون قضاوت دستوری و آگاهی واژگانی، در خرده‌آزمون صرف زمان فعل تفاوت بین دو گروه کاملاً معنادار است. در گروه طبیعی و نارساخوان، میان هر یک از خرده‌آزمون‌های آگاهی فرازبانی با برخی خرده‌آزمون‌های رشد زبانی هم‌بستگی وجود دارد و اما در گروه نارساخوان، غیراز هم‌بستگی میان خرده‌آزمون‌های آگاهی واژگانی با خرده‌آزمون‌ واژگان شفاهی رشد زبانی، در هیچ مورد هم‌بستگی معنادار نیست. بنابراین یافته‌ها مؤید فرضیۀ کنش متقابل بین رشد فرازبانی و زبانی است و نشان می‌دهد کودکان نارساخوان برخلاف تکالیف آگاهی واژگانی، در اکثر تکالیف زبانی و آگاهی واج‌شناختی و اگاهی نحوی دچار مشکل هستند، لذا با توجه به هم‌بستگی مهارت‌های زبانی با فرازبانی، تقویت توانایی زبانی نحوی و واجی آن‌ها همراه با مهارت‌های مربوط به آگاهی نحوی و آگاهی واجی ضروری و مفید است.

 

دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

شعر «میراث» یکی از اشعار مهدی اخوان ثالث است که شاعر سعی کرده است در آن با استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب و پیوند محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند. در این مقاله با روشی تحلیلی - توصیفی به عوامل تکرار، انسجام و روایت در شعر «میراث» پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر، که دلالت کلّی این شعر را ساخته است، تبیین، و از این طریق مهمترین ویژگیهای ساختاری این شعر و رمز ماندگاری و زیبایی آن نشان داده شود. نتیجه این است که شاعر در این شعر با توجه فراوان به ساختار، انسجام صوری مناسبی به شعر بخشیده و با استفاده از روابط ساختاری چون تکرار، انسجام و روایت، شعری را پدید آورده است که هم از نظر حسن انتخاب واژگان و مناسبات آنها در جایگاه هم­نشینی و جانشینی از شعرهای موفق معاصر است.
کلثوم میری اصل، مریم مشرّف،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

خوانش دیدگاه‌های انتقادی شاعران با هدف طبقه‌بندی و تحلیل رویکردهای نقد ادبی، ضمن شناسایی معیارهای ارزش‌گذاری آنان در نقد ادبی، می‌تواند محکی برای ارزیابی آثارشان براساس وجوه مثبت و منفی اثر ادبی از منظر آنان باشد. اخوان‌ثالث علاوه‌بر شاعری، در حوزۀ نقد ادبی دارای دیدگاه‌های انتقادی است که نویسندگان این مقاله به‌دلیل جایگاه ویژۀ اخوان به‌عنوان شاعر ـ منتقد به تبیین نظریات وی براساس نظریۀ ارتباط یاکوبسن با شیوۀ تحلیل محتوا و بیان رویکردها و ویژگی‌های نقد در آرای وی پرداخته‌اند. اخوان در بیان آرای انتقادی و نقد شعر شاعران، بر مربع گوینده، مخاطب، زمینه و پیام تأکید کرده و کارکردهای عاطفی، ترغیبی، ارجاعی و به‌ویژه ادبیت متن (کارکرد هنری) را درنظر داشته است. وی شعر موفق را شعری برخاسته از احساس و درک شاعر (کارکرد عاطفی) از موضوعی اجتماعی و انسانی (کارکرد ارجاعی) با زبان و بیانی هنری (کارکرد ادبی) و قدرت اثرگذاری بر گسترۀ وسیع مخاطب (کارکرد ترغیبی) می‌داند که ناشی از اهمیت چهار عنصر اصلی در خلق اثر ماندگار است. اخوان در آرای انتقادی خود نه در دام فرمالیسم محض افتاده و نه شعر شعاری عاری از وجوه ادبی را پذیرفته است. اهمیت دو مؤلفۀ صورت و محتوای اثر ادبی در آرای وی ناشی از تمایلات و گرایش‌های اجتماعی در نظام اندیشگانی و دل‌بستگی وی به جنبه‌های بلاغی ادب کلاسیک است. نکته‌سنجی و دقت‌نظر، احاطه و علم وی بر موضوع مورد بحث و مستند و مستدل بودن از جنبه‌های مثبت و پراکنده‌گویی و برخی نقدهای غیرعلمی و ذوقی از جنبه‌های منفی نقد اوست.

رامین محرمی، چیمن فتحی،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئلۀ اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان­مایه­های فلسفیِ مدرن، دربردارندۀ معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل­هایی فراتر از مرز معمول می­کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه‌های جریان‌ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه­های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش­های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه­ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می­دهد اندیشۀ شعری اخوان در این مقوله به‌طرزی شگفت بازتاب شیوه­هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه­ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر ارادۀ انسانی، نگره­های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه­جانبۀ زندگی است. براساس یافته‌های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه­ای نیست‌انگاریِ منفعل به‌نظر می‌رسد، در تحلیلی ژرف­تر معلوم می­گردد که اشعار او از ویژگیهای فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفۀ یأس و اندیشۀ نیهیلیستی را از چشم­اندازی منفعل به ساحتی فعال می‌کشاند تا مخاطب نکته­سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل‌ها رویکرد نقد فلسفی از گونۀ فلسفۀ غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره‌های شاعرانۀ آن دو است.


دوره ۱۴، شماره ۵۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

در این مقاله، در هم تنیدگی اوصاف طبیعت و احوال اجتماع در برخی از اشعار مهدی اخوان ثالث با نگاهی بر تحلیل گفتمان انتقادی و براساس مربع ایدئولوژیک وَن دایک بررسی شده است. اشعار اخوان براساس عوامل گفتمان مدار سروده­هایش، تحلیل، و نشان داده شده است که چگونه اخوان عیبهای(دیگری) را برجسته و خطای(خودی) را فرو می­کاهد و همچنین به توصیف و رفع تأکید از اطلاعات حاوی نکات منفی دربارۀ ما (خودی) و توصیف و رفع تأکید از اطلاعات حاوی نکات مثبت دربارۀ آنها (دیگری) می­پردازد. این چهار اصل در نظریۀ ون دایک به«مربع ایدئولوژیک» معروف شده است. از جمله اهدافی که در این نوشتار دنبال می‌شود این است که دیدگاه­های اجتماعی و ایدئولوژیک اخوان در قالب بیان هنری با تحلیل انتقادی اشعار وی، بهتر شناخته شود. همچنین با درنظرگرفتن نظریۀ تحلیل گفتمان انتقادی، شگردهای هنری اخوان و پیوند شعر او با اجتماع شناسانده شده، و معلوم شد چگونه اخوان با به کارگیری عناصر و پدیده­های طبیعت به شکل نمادین به زیبایی، وضعیّت جامعۀ خود را ترسیم کرده است.  روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است و داده­های پژوهش با استفاده از شیوۀ تحلیل محتوا و شیوۀ کتابخانه­ای و سندکاوی، بررسی شده است. از جمله نتایج این پژوهش، این است که، هدف اخوان از توصیفات طبیعی مانند شاعران گذشته صرفاً وصف طبیعت نیست، در وَرایِ توصیفات، واقعیتهای نهفته­ای است که با نظریۀ تحلیل گفتمان انتقادی توضیح داده می­شود.
 

دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۳۰ )
چکیده

توظیف الشخصیه التراثیه فی الأدب العربی المعاصر، هو آخر أطوار علاقه الأدیب المعاصر بموروثه. و یعدّ التراث من مصادر الإبداع ولا یتحقق وجود الأمه دون أن تتفاعل مع تراثها تفاعلاً حیاً. والتعبیر بالشخصیه التراثیه أو توظیفها یعطی غنیً وأصاله وشمولاً لأدب الأدیب. و بما أنّ‌ الموروث أقرب إلی الذاکره الجماعیه فقد أقبل الأدباء إلی هذا الجانب شعراً و نثراً بعد نکسه حزیران ۱۹۶۷. أقبلوا إلی التراث یستوحونه ویستلهمونه لیستثیروا الهمم لیکون أدبهم أوثق صله بالمجتمع. ویعتمدوا علی التراث فی الوقت الذی لاتنسی فیه المعاصره والحداثه. کذلک استلهم زکریا تامر وکغیره من الأدباء المضامین التراثیه، فاعتمد علی التراث التاریخی تاره و الأدبی تاره أخری وکذلک التراث الشعبی بین الفینه والأخری وأکد علی أن التراث الماضی یستمد شخصیاته من التاریخ الإسلامی و العربی. تهدف هذه المقاله إلی إلقاء الضوء علی التناقضات الهائله لهذا العصر وتبیین مدی الإختلاف والتفاوت بین الماضی بقیمه النبیله الناصعه المجیده والحال بقیمه المزیفه الوضیعه النذله. وتندمج الرؤی القدیمه ببطولاتها و بسالاتها بالرؤی المعاصره بجبنها وانهزامها وهکذا یستدعی زکریا الشخصیات التراثیه فیوظّفها توظیفاً عکسیاً ویستنطقهم و یبعثهم من قبورهم لیطرح هذا السؤال و هو: لوجعلوا فی عصرنا الراهن هل استطاعوا أن یبدعوا کما أبدعوا فی الماضی أم لا؟ و زکریا تامر باعتماده علی الأسلوب التهکمی الساخر یحیی یوسف العظمه، طارق بن زیاد، و جنکیزخان، و تیمورلنک، وعمرالخیام، و أحمد شوقی، والمتنبی و أبانواس، وعبدالله بن المقفع، وغیرهم.

دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۳۰ )
چکیده

من أروع القصص فی تراث العرب القصصی، قصه ادّعاء الحیوان علی الإنس فی رسائل إخوان الصفا التی حکیت فی إطار مجموعه من المناظرات بین الإنسان و الحیوان و الجن و تعتبر نموذجاً فذاً فی فن القصص؛ لأنها نوع من خرافه الحیوان التی یشترک فی أحداثها الإنس و الجن و تعتبر المناظرات و المساجلات العقائدیه حجر الزاویه فیها. استهدفت القصه ثلاثه أغراض: تعلیم المبادئ الفکریه و العقائدیه لجماعه إخوان الصفا، و النقد الإجتماعی اللاذع للمجتمع العباسی خاصه، و المجتمعات البشریه عامه، و عرض معلومات عن العلوم الطبیعیه و الإجتماعیه حسب المستوی العلمی فی القرن الرابع الهجری و کلها فی إطار قصه طویله مترابطه الأجزاء، و متماسکه البنی و تتمتع بعناصر الحبکه السته: العقده الفنیه، و الصراع، و التعلیق، و الأزمه، و الذروه و الحل. نهدف فی هذا المجال إلی دراسه البنی القصصیه لهذه القصه و فی هذا الصدد، نبدأ بتعریف البنیویه، و السردیه و قصص الحیوان تعریفاً مجملاً، ثم ندرس القصه علی أساس عناصر بنیتها القصصیه: الزمان، و المکان، و الحبکه، و الشخصیات، و الأحداث، و الحوار، و الفکره

دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۳۱ )
چکیده

لایجدر بنا أن نحسَب التاریخ مجرد حوادث وقعت لیُدَوَّن فی کتابٍ ما للقراءه و التسلیه و التفرج، بل هو جزءٌ من شخصیه الفرد الجماعیه أو ذاکره الأمه التی تُعدّ أحد مکوّنات شخصیه الإنسان الأساسیة، و التی تجعل الفرد یفتخر بماضیه المجید و یتحسَّر علی ما وقع من حوادث مؤلمه فیما مضی من الزمان. بناءً علی هذا، فلیس التاریخ صوره جامده ثابته لأیه فتره من الماضی بل إنها قابله للتجدد و صالحه للتکرار فعلی الشاعر أن یعرض التاریخ عرضاً فنیاً لیحوله بطریقه غریبه إلی لون من ألوان الفن، هذا ما نجده عند البحتری الشاعر العباسی الکبیر. إن موقفه الواعی و المتحضر فی تلقیه للحضاره الساسانیه و شخصیاتها التاریخیه یدهش القارئ لأنه لم یکن شاعراً فارسیَّ الأصل بل اشتهر بأنه عربی محافظ لتقالید شعر العرب القدیم، لکن دیوانه ملیء بما ینم عن حبه لحضاره الفرس الراقیة، و شخصیاتها البناءة. إنّه استدعی الملوک الساسانیین فی شعره و نظر إلیهم نظره إعجاب فمجدهم و وصفهم وصفاً کأنهم من آبائه من العرب. ممن فتن البحتری بهم من هذه الشخصیات التاریخیة: شخصیه «أردشیر» و «کسری أنوشروان» و «کسری أبرویز» و «بهرام جور» و«بهرام شوبین » و «قباذ» و «یزدجرد» و «هرمز». لیس ذکر هذه الشخصیات التاریخیه فی شعر البحتری مجرد أسماء تاریخیه فحسب بل هی استدعاءات تاریخیه لشخصیات أصبحت رموزاً لحضاره راقیه لقوم ذوی مجد، ساعدوا أجداد الشاعر العربی فی حرب «أریاط»، بل أکثر من ذلک أنهم قوم نبلاء و علی الإنسان أن یحبهم مهما کان جنسهم.

دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

مهدی اخوان‌ثالث یکی از نامداران شعر معاصر است که شعرش در طول زمان تحولات قابل‌توجهی پذیرفته. او بعد از روی آوردن به شعر نیمایی و پس از اوج چشمگیری که در از این اوستا نشان داد، در مجموعه‌های بعدی به‌تدریج از آن اوج فاصله گرفت. با توجه به جایگاه رفیع شعر اخوان‌ثالث مسلماً باید عوامل مهمی این اُفت هنری را رقم زده باشند. پژوهش پیش رو در پی یافتن این عوامل با رویکرد «نقد تاریخی برون‌مبنا» و با بیان این مسئله که پیوند متقابلی میان آثار با موقعیت فرهنگی و اجتماعی مقطع تاریخی آفرینش آن‌ها وجود دارد، به‌سراغ زندگی و شعر اخوان‌ثالث رفته است. بر این مبنا، مسائل و عواملی محیطی‌ای که بر روحیه و عاطفۀ اخوان تأثیر گذاشته و موجب تغییر در ابعاد مختلف شعر وی شده، تحت عنوان «عوامل فرامتنی» و عواملی که درنتیجۀ عوامل فرامتنی ظهورشان در شعر اخوان، منجر به افول شعر وی شده است، تحت عنوان «عوامل متنی» تقسیم و بررسی شده‌اند. در پایان مشخص گردیده است که شرایط محیطی‌ای که پس از از این اوستا در زندگی اخوان به وجود می‌آید، موجب می‌شود که وی با همۀ مهارت و تسلطش، انگیزه و توان لازم را جهت سرودن اشعاری هم‌تراز با اشعار این مجموعه نداشته باشد.

دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

این جستار به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه‌ای به رشته تحریر درآمده است. در این پژوهش ضمن کشف و طبقه‌بندی شخصیت‌های دینی و اسطوره‌ای در شعر پایداری سید ابوطالب مظفری، ارتباط آنها با اندیشۀ مقاومتی شاعر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که شاعر به بازآفرینی شخصیت‌های دینی و اسطوره‌ای پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیت‌های امروزین جنگ پیوند داده، و در این راستا برای غنابخشی ادبی به شعر و دلالت‌های زبانی آن، و پیوند اندیشه‌ مقاومتی با فضای خفقان‌زای جامعه افغانستانی، در تلاش به فراخوانی این شخصیت‌ها برای خدمت به موضوع ادبی و هویت‌سازی آن است.

دوره ۱۸، شماره ۷۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

آنچه در این مقاله بررسی می ­شود چگونگی انتخاب و ترکیب روی «محور جانشینی» و «محور همنشینی» در شعر شاعر معاصر فارسی «اخوان ثالث» است تا از دید زبانشناسی، شیوه­ زیبایی‌آفرینی این شاعر بررسی و مقایسه شود. در راستای این هدف به تبیین بررسی ادبیات از دیدگاه زبانشناسی پرداخته و دفتر «آخر شاهنامه» از شعر اخوان ثالث بررسی شده است. نتایج حاکی است که در اشعار اخوان، مخاطب غالباً با ترکیبهای شاعر روی محور همنشینی روبه­ رو است. این گرایش به فرایند ترکیب در متن با کاربرد تشبیهات مفصل، تناسب معنایی، کاربردهای ارجاعی و توازنها در بسامد زیاد مشخص شده است. در نهایت گرایش اخوان ثالث به سمت فرایند ترکیب سبب توضیح ابیات، نزدیکی مدلول و مصداق و در نهایت درک آسان ابیات شده است. 

دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۳۳ )
چکیده

توظیف الشخصیه التراثیه فی العمل الأدبی یسبب تولید العلاقه الأدبیه بالتراث، لأنّ التاریخ بما فیه من الأحداث والتطورات من مکونات الهویه والشخصیه الإنسانیة، حیث یجعل الفرد یفتخر بماضیه أو یتحسر علیه. أضف إلیه أن قابلیه التکرار للأحداث التاریخیه تجعلها حیه فاعله فی ذاکره الإنسان. ومن کبار الأدباء الذین أحیوا التراث التاریخی والأسطوری وذکروا أسماء الشخصیات فی آثارهم حازم القرطاجنی، حیث عرض التاریخ العربی وماضیه عرضاً فنیاً فی مقصورته، واستدعی الشخصیات التاریخیه والأسطوریه من ماضی حضاره العرب القدیمه ووظّفهم بأسمائهم أو ألقابهم أو کنیتهم أو ببعض أحداث حیاتهم، وهو یهدف من خلال هذه الرموز إلی التعبیر عن الدلالات المعاصرة. یعالج هذا البحث خلال المنهج التاریخی و الوصفی دراسه مقصوره القرطاجنی حیث تدل النتایج علی أنّ الشخصیات التاریخیه والأسطوریه المهمه التی استدعاها حازم القرطاجنی فی قصیدته، هی شخصیه سیف بن ذی یزن، و عمرو بن سعید، و درید بن الصمه ، و جحاف بن حکیم، و الحجاج بن یوسف، و زید بن علی، و عبد الرحمن بن الأشعث، و عمرو بن المنذر، و زرقاء الیمامة، و زبراء الکاهنه ... ولیس هذا الحشد اللافت لتلک الشخصیات التاریخیه والأسطوریه من لدن صاحب المقصوره سوى مظهر من مظاهر عنایه حازم القرطاجنی بتاریخ العرب المجید وأساطیرهم القدیمه أثناء صیاغته لها حیث یوظفها توظیفاً جمالیه و رمزیه و إنسانیة.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱