۸ نتیجه برای احمد شاملو
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در فراز و نشیبهای زندگی اجتماعی و ادبی نزار قبانی شاعر عرب و احمد شاملو شاعر ایرانی، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که این نوشتار به شیوه «ادبیات مقایسهای» موضوع آزادی را در اشعار این دو شاعر بررسی میکند تا تفاوت و شباهت فکری آن دو در این موضوع بهتصویرکشیده شود. مردم و حکّام در کسب و حفظ آزادی سهیم هستند که این دو شاعر به این دو مورد توجّه کرده و با استفاده از نماد و درهمآمیختن تغزل و مفاهیم سیاسی و اجتماعی، مفهوم موردنظر خود را ارائه کردهاند. شاملو، مردمِ آزادیخواه را ستوده است و فقر را نداشتن آزادی معرفی میکند. قبانی هم سعی میکند مردم سرزمینهای عربی را به اصلاح کارها خود فرا بخواند و بیشتر، سران کشورهای عربی را مقصر میداند ولی از فرد خاصی نام نمیبرد و خطر یهود را هم متذکّر میشود. احمد شاملو و نزار قبانی، استبداد را محکوم میکنند و مبارزه مسلّحانه را یکی از راههای رسیدن به آزادی میدانند. هر دو از سکوت مردم در برابر ظلم، استبداد و بیعدالتی بیزارند و به همین دلیل، گاهی با سرزنش، گلایه، عتاب و تحقیر با مردم، سخن میگویند. صراحت، شفافیّت و سادگی اشعار قبانی و دیریابی شعر شاملو و بیان رمزآلود وی از جمله ویژگیهای این دو شاعر در ارائه مفهوم آزادی است.
سینا جهاندیده کودهی،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
یکی از شکل های بودن ، اندیشیدن و آفریدن، مخالف خوانی است که در چالش با «دیگری» آشکار می شود. مخالف خوانی قرائت و بدخوانی کنش و ساختار اندیشه های آفریدۀ دیگری است . مهم ترین فرضیه های تحقیقی ِ مقاله این است که آشکارترین وجه پدیدارشناختی شعر معاصر ایران ، مخالف خوانی است و احمد شاملو بارزترین شاعری است که با روش های مخالف خوانی ، نه تنها به ساختارهای نو دست می یابد؛ بلکه این روش ها را در سایر فعالیت های فرهنگی خود استمرار می دهد. این مقاله از دو بخش تشکیل شده است . در بخش نخست، مفهوم مخالف خوانی به شکل پدیدارشناختی توصیف می شود که چگونه براساس تقابل ، گفت وگو و تخاصم شکل می گیرد و به فهم و آفرینش ساختارهای زبانی ، فرهنگی و زیبایی شناختی منجر می شود. در بخش دوم ، براساس مبانی نظری بهدست آمده، به سنخ شناسی انواع مخالف خوانی های احمد شاملو می پردازد. این مقاله به این نتیجه رسیده است که شاملو مخالف خوانی های خود را به چهار روش آشکار می کند: واژگون سازی ، بازی با ساختارها، تابوستیزی و اسطوره سازی
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
بعد از شهریور ۱۳۲۰ با رونق بازار کتاب و مجله در ایران، ترجمهی آثار غربی به فارسی بیش از پیش رواج یافت. از جمله زمینههایی که از این زمان به فارسی منتقل شد، شعر معاصر فرانسه بود که به واسطهی آن بسیاری از شاعران ایرانی به مطالعه و ترجمهی آثار شعری فرانسوی پرداختند. احمد شاملو از شاعرانی است که اشعار چند شاعر فرانسوی، از جمله پل الوار، را به زبان اصلی خوانده و برخی را ترجمه کرده است و از آنها تاثیراتی نیز پذیرفته است. در مقالهی حاضر سعی شده است به شیوهای روشمند، و بر اساس رویکردی تطبیقی، تأثیرپذیری شاملو از الوار در سطح فرم شعر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و برای پرسشهایی پیرامون اشکال مختلف تأثیرپذیری شاملو از الوار پاسخهایی ارائه گردد. حاصل پژوهش حاضر، بیانگر این است که: شاملو، در سطح واژگان، ترکیبها، حروف ربط، تکرار، کاربست خاص صفت و قید در موسیقی شعر، حذف و سبک شروع شعر از الوار تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری به شکلی نیست که شاملو را مقلدی صرف بدانیم، بلکه او با استادی تمام، ساختارهای شعر الوار را به فارسی منتقل کرده، با در هم آمیختن آن با ساختارهای متون کهن فارسی، نقش خاص خود را رقم زده است.
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
استفاده از آواها و ساختارهای خاص برای القای انواع عواطف و معانی در شعر فارسی سابقهای بس طولانی دارد و در میان منتقدان ایرانی نیز کسانی بودهاند که به ارزش القایی آنها باور داشته، اما هرگز به شیوهای علمی به مطالعۀ تأثیرشان نپرداختهاند. هدف جستار حاضر نهتنها بررسی این تأثیر به شیوهای علمی با استناد به یافتههای زبانشناسان مطرح دنیاست، بلکه فراتر از آن و بهطور کلی، بررسی نقش آوا و ساختار شعری در فرایند حسی ـ ادراکی گفتمان و روند تولید معناست تا درنهایت به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا این ارتباط میان آوا و ساختار با حواس و ادراک تن شاعر (گفتهپرداز) است که به تولید معنای یک سروده میانجامند.
تحلیل موشکافانۀ زبانشناختی و نشانه ـ معناشناختی عناصر تشکیلدهندۀ یک سرودۀ کوتاه از احمد شاملو، شاعر سپیدگوی معاصر ایرانی، نشان میدهد که چطور گفتهپرداز بینیاز از بلندسرایی برای انتقال مفاهیم و مکنونات قلبی خود، میتواند تنها در چند مصراع و به کمک چند واژۀ محدود
منظومهای بیافریند که تکتک عناصرش از آوا گرفته تا ساختار متوازن و جریان حضور بدن حسی ـ ادراکی گفتهپرداز، هر یک بهتنهایی و در کنار هم، به نوعی در پیدایی معنای آن مؤثر و سهیماند.
هما رفیعی مقدم کاسانی، رحمان مشتاق مهر، ناصر علیزاده خیاط،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
ادبیات غنایی و بهتبع آن شعر عاشقانه، مجموعهای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که بهشکل گستردهای در ادوار و گفتمانهای متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور میکند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات میگوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونهای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجستهترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانههای او، منشأ استعارهها و ساختهاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدیترین مفاهیم امر سیاسی است نشان میدهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانههای شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانهها نوعی تجربۀ تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربههای سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرفساخت ادبیات مقاومت است.
دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
«زن پشت در مفرغی» یکی از داستانهای مجموعه داستان «درها و دیوار بزرگ چین» نوشته احمد شاملو است. از خوانش داستان چنین برمیآید که شاملو در نگارش این داستان از شاخصههای دو مکتب گوتیک و سورئال بهره بردهاست به نوعی که میتوان گفت از ویژگیهای مکتب گوتیک با نوعی دگردیسی هنرمندانه به سوی مکتب سوررئالیسم میل کردهاست. این پژوهش بنا دارد تا با روش تحلیلی، مهمترین جلوهها و ابعاد این دو مکتب را در داستان نشان دهد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که شاملو از طرفی با بهرهگیری از فضایی سرشار از ابهام و رمز و راز، رخدادهای ماورایی همراه با اضطراب و هراس، مکان مخوف، سیالیت زمان، شخصیتپردازی بیمارگونه و آشفتهحال، کابوس، باورهای خرافی و خیالپردازی بیحدومرز داستان گوتیکی تمامعیاری خلق کرده است و از طرف دیگر با خلق امری شگفت و خارقالعاده، ضمیر ناخودآگاه، توهم، رؤیا و اشیاء سوررئالیستی، نگارش خودکار و عشقی سوررئال داستانی فراواقعی نوشته است. محتوای داستان آمیزهای از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی است و درعینحال مرز این دو مشخص و معین نیست. بر این اساس میتوان گفت، شاملو از رهگذر گوتیک به سوررئالیسم رسیده است و به اوج پیوند این دو مکتب دستیافته است و نوآوری وی در خلق اثری که ترکیبی از دو مکتب مذکور است در سنت داستاننویسی فارسی تجربهای قابل تأمل است.
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۳۴ )
چکیده
اهتم السیمیائیون فی النقد الحدیث بعنوان النص الأدبی اهتماماً واسعاً إذ أنّه الإشاره الأولى التی تواجه المتلقی، کما أنّه قد یکون مفتاحاً دلالیاً یختزل بناء النص فی کلمه أو عده کلمات، ومن خلاله یلج القارئ إلى أعماق النص لکشف دلالاته واستکناه معناه وفک شفراته ورموزه. ویمکّن القارئ من معرفه هویه ومضمون النص الذی یعنونه. لقد کان لـ لیوهوک، وجیرار جینیت، وهنری میتران، وشارل غریفل و روجر روفر وغیرهم من النقاد الغربیین أثر کبیر فی فتح هذا المجال أمام النقاد المعاصرین لدراسه العنوان تعریفاً وتحلیلاً؛ حیث تناولت الدراسات المعاصره العنوان بالتحلیل والنقد بشکل ملفت للنظر وخاصه فی الآونه الأخیرة. وقد قمنا فی هذا المقال بدراسه عنوان قصیده "شب گیر" للشاعر الإیرانی أحمد شاملو، وعنوان قصیده "لیلٌ یفیض من الجسد" للشاعر الفلسطینی محمود درویش، ومقارنه دلاله کلمه "لیل" فی عنوان کلا القصیدتین. ویتبع المقال المنهج الوصفی – التحلیلی، فی ضوء الأدب المقارن وضمن المدرسه الأمریکیة. إنّ نتائج دراسه وتحلیل هاتین القصیدتین تظهر أنّ مفردات "لیل" جاءت کدلاله رمزیه على سوء وتدهور الأوضاع فی المجتمعین الذین یعیش فیهما کلا الشاعرین.
دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
نگارندگان در این پژوهش تلاش کردهاند به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای، سه جریان عمدۀ روشنفکری سیاسی ایران را در چهار دوره از زندگی روشنفکری احمد شاملو مورد بررسی قرار دهند. با بررسی اشعار شاملو مشخّص میشود که شاملو، شاعری برخاسته از درون جامعه و متعلق به تودهها است و شعرش تجلّی واقعیّات جامعه و آرمان تودهها است. او در اشعار سیاسی خود میخواهد در حافظۀ جامعۀ بیشتر بهعنوان روشنفکر باقی بماند تا شاعر؛ روشنفکری که شعر را ابزار مبارزۀ خود قرار داده است. او از خواننده انتظار دارد تا به شعر او بهعنوان ابزار و وسیله نگاه کند؛ ابزاری که قرار است در خدمت آگاهیبخشی به خلق و رهایی آنها قرار گیرد.