جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای ابومسلمنامه
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
حماسۀ ابومسلمنامه، روایتی منثور بر اساس شخصیت تاریخی ابومسلم خراسانی است که در کوی و برزنها بر سر زبان قصهپردازان افتاد. بدین سبب، بسیاری از جلوهها و باورهای عامیانه در آن راه یافته است. از جملۀ این اعتقادات، سرنوشتباوری و تقدیرگرایی است. تاریخگرایی نو بر اثرپذیری متن (روایت) از بافت جامعه تأکید دارد و مهمترین بافت هر متن را روابط مربوط به قدرت، تلاش برای انتقال قدرت و دستیابی به آن میداند. این رویکرد بر آن است که مؤلّف یا هنرمند از نظرها، واژگان و باورهای فرهنگ خود برای تولید اثری بهره میجوید که برای مخاطبی از همان فرهنگ قابل درک و فهم باشد. بدین سبب متن ادبی ضرورتاً با یک گفتمان یا یک ایدئولوژی پیوند مییابد و میتواند وسیلۀ انتقال قدرت هم باشد. جستار پیش رو، در پی آن است با استناد به ابومسلمنامۀ ابوطاهر طرسوسی، گفتمان تقدیرگرایی و نشانههای آن را با توجه به واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی عصر به روش توصیفی ـ تحلیلی تبیین کند. در پایان مشخص شد اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و نشانههای آن متأثر از میدان گفتمانی حاکم و آبشخور آن گفتمان دینی عصر (جبرگرایی) است. در کشاکش گفتمانی داستان، راوی، بسیاری از امور و رخدادها و حتی کنشهای اجتماعی را به تقدیر نسبت میدهد. بدین ترتیب، ابومسلمنامه در منازعۀ گفتمانی در راستای هژمونی شدن گفتمان تقدیرگرایی و توجیه و تحکیم قدرت عمل میکند.
دوره ۹، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصههای عامیانۀ فارسی است که از میان قصههای او دارابنامه، ابومسلمنامه، قران حبشی، مسیّبنامه و قهرماننامه تصحیح و چاپ شده است. در مقالۀ حاضر، پارهای از لغزشهای دو متن مصحح: دارابنامه و ابومسلمنامه که تا امروز دربارۀ آنها مقالهای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزشها، استناد به ضبطهای درست و اصیل نسخههای اساس مصححان، رجوع به دستنویسهای این دو اثر، سبک این آثار و ارائۀ شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانیای برای واژهها و ترکیبات نادر این دو اثر که پارهای از آنها، واژگان محلی و گویشیاند و از لغتنامهها و واژهنامههای پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژهها و ترکیبات نادر این دو متن میتواند چاپهای بعدی این دو اثر را منقحتر کند.
سعید مهری،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
شخصیت ابومسلم خراسانی، به صورتهای گوناگونی در متون بازتاب یافته است. در منابع حدیثی، غالباً ابومسلم بهعنوان کسی که مخالف امامانِ شیعه بوده و امامان وی را طرد کرده بودند، معرفی شده است. در متون جدلیـکلامی، ابومسلم منتقم آل علی و براندازندۀ سبّ امامان و نابودکنندۀ اُمویان معرفی شده است، اما در داستانهای عامیانه و بهخصوص روایتهایی که امروزه با نام ابومسلمنامه میشناسیم، ابومسلم نهتنها شخصی شیعی، بلکه از شیعیان خاص است که تعالیم معنوی ائمه را هم دریافت کرده و خود اهل طریقت است و صاحب کرامات. همین تصویر از ابومسلم، از طریق سُنّت قصهخوانی در محافل صوفیانه نیز وارد شد و بعدها جزو ارکان مهم دعوتِ خانقاهِ صفوی قرار گرفت. پس از به قدرت رسیدنِ صفویان، صوفیان صفوی با ترویج قصههای ابومسلم در میانِ مردم، هم اهداف قیام صفویان را زنده نگه میداشتند و هم بر مریدان خود میافزودند. فقیهان دربار صفوی، در تلاش برای کاستن از قدرت صوفیان، نخست متوجه این امر شدند و به تحریم قصهخوانی و تخریب شخصیت ابومسلم خراسانی پرداختند. در این مقاله نشان داده شده که تحریم قصه و قصهخوانی و مخدوش کردنِ چهرۀ ابومسلم، یکی از گامهای اساسی فقیهان برای مقابله با گسترش تصوف در دورۀ صفوی بوده است.