جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای ابوطاهر طرسوسی


دوره ۴، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

ابوطاهر طرسوسی یکی از راویان ادیب و زبان‌آور ادب فارسی است که تا به‌امروز با عنوان راویِ دو روایت منتشرشدۀ داراب‌نامه و ابومسلم‌نامه نامبردار شده است. پیش‌تر در زمینۀ هویت تاریخی ابوطاهر و حضور او در دربار سلطان محمود غزنوی فرضیه‌ای ارائه شد. پژوهش حاضر می‌کوشد تا برای نخستین‌بار با به‌دست‌دادن شواهد و اسنادی نویافته‌ از روایت دیگر طرسوسی، یعنی نسخۀ فارسی حماسۀ قران حبشی، احتمالات دیگری در طول فرضیۀ نخستین طرح کند. برآیند این مقاله، در سه بخش شاهنامۀ بزرگ، منار گیتی‌نما و آبشخورهای دوگانه همراه با ذکر دلایلی چند تحلیل شده است‌ و نتایج این جستار بر حضور ابوطاهر طرسوسی در فاصلۀ تاریخی اواخر سلسلۀ غزنوی تا اواسط سلطنت غوریان دلالت دارد. بنا‌بر شواهد این مقاله، قران حبشی یکی از آخرین‌ روایت‌های ابوطاهر طرسوسی بوده و شخصیت قهرمان و عیّار آن تبلوری آرمانی از کردارهای سلطان صاحب‌قران غیاث‌الدین محمد غوری است که از جانب مادر «حبشی» خوانده می‌شده است.

دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

حماسۀ ابومسلم­نامه، روایتی منثور بر اساس شخصیت تاریخی ابومسلم خراسانی است که در کوی و برزن‌ها بر سر زبان قصهپردازان افتاد. بدین سبب، بسیاری از جلوه‏ها و باورهای عامیانه در آن راه یافته است. از جملۀ این اعتقادات، سرنوشتباوری و تقدیرگرایی است. تاریخگرایی نو بر اثر­پذیری متن (روایت) از بافت جامعه تأکید دارد و مهم‏ترین بافت هر متن را روابط مربوط به قدرت، تلاش برای انتقال قدرت و دستیابی به آن میداند. این رویکرد بر آن است که مؤلّف یا هنرمند از نظرها، واژگان و باورهای فرهنگ خود برای تولید اثری بهره میجوید که برای مخاطبی از همان فرهنگ قابل درک و فهم باشد. بدین سبب متن ادبی ضرورتاً با یک گفتمان یا یک ایدئولوژی پیوند مییابد و میتواند وسیلۀ انتقال قدرت هم باشد. جستار پیش رو، در پی آن است با استناد به ابومسلمنامۀ ابوطاهر طرسوسی، گفتمان تقدیرگرایی و نشانههای آن را با توجه به واقعیت­های فرهنگی و اجتماعی عصر به روش توصیفی ـ تحلیلی تبیین کند. در پایان مشخص شد اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و نشانههای آن متأثر از میدان گفتمانی حاکم و آبشخور آن گفتمان دینی عصر (جبرگرایی) است. در کشاکش گفتمانی داستان، راوی، بسیاری از امور و رخدادها و حتی کنشهای اجتماعی را به تقدیر نسبت میدهد. بدین ترتیب، ابومسلمنامه در منازعۀ گفتمانی در راستای هژمونی شدن گفتمان تقدیرگرایی و توجیه و تحکیم قدرت عمل میکند.
 

دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

قهرمان­نامه (یا قهرمان قاتل یا قصۀ قهرمانان) اثری از ابوطاهر طرسوسی مؤلف پرکار قرن ششم است. این داستان که در زمرۀ ادبیات عامه محسوب می­شود، دورانِ اساطیریِ پادشاهی هوشنگ­شاه و دلاوری­های پهلوانان و عیاران او را بازتاب می­دهد. از­جمله شخصیت­های اصلی این داستان به قهرمان، هوشنگ­شاه، گردنکشان، سروخرامان و بهرام جبلی می­توان اشاره کرد. از قهرمان­نامه چندین نسخه به زبان فارسی، ترکی، ازبکی و کردی موجود است؛ ولی تاکنون به­جز چند چاپ سنگی کم­حجم و نامرغوب، تصحیح انتقادی­ای­ از این اثر انجام نگرفته است. در این مقاله سعی بر آن است علاوه بر معرفی نسخ موجود از قهرمان­نامه، به بعضی از
ویژگی­های سبکی نسخۀ کتابخانۀ ملی (نسخۀ اساس) و معرفی شخصیت اصلیِ داستان، یعنی قهرمان نیز اشاره شود.


دوره ۹، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصه‌های عامیانۀ فارسی است که از میان قصه‌های او داراب‌نامه، ابومسلم‌نامه، قران حبشی، مسیّب‌نامه و قهرمان‌نامه تصحیح و چاپ شده است. در مقالۀ حاضر، پاره‌‌ای از لغزش‌های دو متن مصحح: داراب‌نامه و ابومسلم‌نامه که تا امروز دربارۀ آن‌ها مقاله‌ای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزش‌ها، استناد به ضبط‌های درست و اصیل نسخه‌های اساس مصححان، رجوع به دست‌نویس‌های این دو اثر، سبک این آثار و ارائۀ شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانی‌ای برای واژهها و ترکیبات نادر این دو اثر که پاره‌ای از آن‌ها، واژگان محلی و گویشی‌اند و از لغت‌نامه‌ها و واژه‌نامه‌های پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژه‌ها و ترکیبات نادر این دو متن می‌تواند چاپ‌های بعدی این دو اثر را منقح‌تر کند.
میلاد جعفرپور، عباس محمدیان،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

دانش انواع ادبی از رویکردهای درون‌متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه‌بندی متون در نظر گرفته می‌شده و دگرگونی‌هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهش‌های ادبی ایران به یک سده نمی‌رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به‌صورت فراگیر در بسیاری از حوزه‌ها و جریان‌های ادبی با ابهام و چالش روبه‌رو بوده است. برای مثال، در طبقه‌بندی روایت‌های داستانی کهن، این پرسش مطرح می‌شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می‌توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه‌ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان‌های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه‌تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن‌ها را در تعلیق نوعی نگاه می‌دارند یا دچار هم‌پوشانی چندگانۀ نوعی می‌کنند. از آن‌جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن‌مایه‌شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بن‌‌مایه‌های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن‌ها به حماسه اثبات شود.
دانش انواع ادبی از رویکردهای درون‌متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه‌بندی متون در نظر گرفته می‌شده و دگرگونی‌هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهش‌های ادبی ایران به یک سده نمی‌رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به‌صورت فراگیر در بسیاری از حوزه‌ها و جریان‌های ادبی با ابهام و چالش روبه‌رو بوده است. برای مثال، در طبقه‌بندی روایت‌های داستانی کهن، این پرسش مطرح می‌شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می‌توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه‌ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان‌های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه‌تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن‌ها را در تعلیق نوعی نگاه می‌دارند یا دچار هم‌پوشانی چندگانۀ نوعی می‌کنند. از آن‌جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن‌مایه‌شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بن‌‌مایه‌های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن‌ها به حماسه اثبات شود.
 

صفحه ۱ از ۱