جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای آنیما

محمّدرضا صرفی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

آنیما در نظریه کارل گوستاو یونگ۱، تجسّم تمامی گرایش¬های روانی زنانه در روح مرد است که به زعم وی نتیجه تجارب نژادی مرد با زن در طول صدها هزار سال زندگی با یکدیگر بوده و در ناخودآگاه جنس نرینه به یادگار مانده است و این، باعث تسهیل واکنش¬های متقاضی و توافق نظر بین دو جنس متقابل می¬شود. این کهن¬الگو همانند دیگر کهن¬الگوها، هم در نمایه¬های مثبت و هم در نمایه¬های منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن بررسی شده است. بر اساس این مقاله نمودهای مثبت کهن¬الگوی آنیما مطابق با دیگر نقاط جهان در اساطیر، ادبیّات و فرهنگ ایران نیز به نمود درآمده و «معشوق»، «الهام¬بخش» و «احساسات نسبت به طبیعت» -که در این مقاله با نمونه¬ها و مثال¬های مختلف تحلیل و ارزیابی شده است- برخی از این نمودها به شمار می¬آید. در این مقاله، نشان داده شده است که دست کم یکی از نمودهای آنیما در ناخودآگاه مرد ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشئت می¬گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد یکی از ایزدبانوان کهن ایرانی است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته، و برای گردآوری اطّلاعات از روش کتابخانه¬ای و بیشتر از نوع متن¬خوانی استفاده شده است.
فریده آفرین،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.

دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده

نتایج نوشتار نشان می‌دهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفت‌انگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده می‌شود و گاه از تأثیراتی که بر محیط بر جای می‌گذارد، می‌توان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رؤیا یکباره پدیدار و ناپدید می‌شود. دیالوگ راوی با او از مبهم‌ترین و مخیل‌ترین مضمونهای شعر سهپری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راههای صعب درون و روان‌ میسر می‌شود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما  در مجموعه‌های اول در مقایسه با مجموعه‌های آخر،‌ به گونه معنی‌داری متفاوت است.
 

 

دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

خاستگاه جمعی و عمیق قصه­ها سبب ایجاد شباهت­های شگفت­انگیز در میان قصه­های ملل مختلف شده ­است. در کنار دیدگاه­هایی که دربارۀ خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه­های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارنده حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده ­است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق ­­بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری­ می‌گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می­کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی­هایش می­رسد.
قصه­ شناسی تطبیقی با رویکرد روان­شناسانه نشان­دهنده میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصه مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه­ها ایجاد کرده ­است. اگرچه فرهنگ­های گوناگون بستری متنوع برای افسانه­ها و قصه­ها شمرده ­می­شوند؛ اما در ژرف­ساخت قصه، دل­مشغولی ِواحدی منعکس ­می­شود و پایان همه به یک نقطه ختم ­می­شود.

دوره ۱۲، شماره ۵۰ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

پژوهش حاضر با تاکید بر خوانش کهنالگویی متن، در به تصویر کشیدن عناصر داستان و
کنش های آنها تلاش می کند مناسبات میان شهریار و همسر وی که می تواند نمودی از
آنیمای منفی باشد که در چهره زن خیانتکار ظاهر شده، را به تصویر بکشد. ضمن این که
شهرزاد میتواند نمودی از آنیمای مثبت باشد، که با ارتباط برقرار کردن با شهریار و سخن
گفتن با او، شهریار را درمان میکند. درمانی با جلوه زایش و فرزندآوری که در نهایت با به
فعلیت درآوردن نیمه وجودی زنانه وی در راستای تعادل و بهبودی شهریار، نتیجه ای مطلوب
از داستان را روایت می کند. وزیر نیز در نقش وجدان ملامتگر ظاهر میشود که زمینه را برای
ظهور آنیمای مثبت فراهم میسازد. فرایند فردیت و همراهی بیمار با آنیمای مثبت، به درمان و
باروری می انجامد. کهنالگوهای دیگری مانند شب و روز، مروارید، کلام، عدد سه نیز در این
متن دیده میشوند، که به خوانش کهنالگویی متن، به عنوان روش پژوهش انجام شده غنا و
عمق بیشتری میدهند. بدیهی است وجود این کهن الگوها در داستان بنیادین هزار و یک شب
در زمره عوامل ماندگاری اثر به شمار می آیند.

دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۳۵ )
چکیده

یسعى هذا المقال إلى إلقاء الضوء على حکایه «الملک والجاریة» من دیوان المثنوی المعنوی للشاعر الفارسی جلال الدین محمد البلخی المشهور بالرومی‏،‌ وذلک من خلال الآلیه النقدیه التی أسّسها عالم النفس السویسری یونغ صاحب نظریه اللاوعی الجماعی. ویرى یونغ أنّ للإنسان طاقه کبیره فی لاوعیه منبثقه عن ثقافه المجتمع الذی یعیش فیه،‌ واللاوعی الجماعی هذا مفعم برموز یطلق علیها یونغ النماذج الأزلیة. من أهمّ هذه النماذج «آنیما»(الرجل الخفی فی شخصیه المرأة) و«آنیمة»(المرأه الخفیه فی شخصیه الرجل) و«الظلّ»(الجانب المکروه من الشخصیة) و«الشیخ» و«الإنسان الکبیر» أو عقل الأعماق فی الکیان الإنسانی.وتبیّن لنا عبر هذه الدراسة، ومن خلال هذه النماذج الأزلیه أنّ شخصیه الملک فی حکایه «الملک والجاریة» ترمز إلى صوفی یتجه إلى أعماقه عبر رحله باطنیه ‏بحثاً عن شخصیته الحقیقیه المتمثله فی الأنا الأعلى أو إنسان الأعماق الکبیر،‌ مروراً بدهالیز الروح والنفس المعتمة.

صفحه ۱ از ۱