Search published articles


Showing 2 results for Russian Formalism

, , , Mohammad Sadeqi,
Volume 7, Issue 28 (12-2014)
Abstract

«نظریه عام کلیشه‌ها» یکی از نگاه‌های صورت‌گرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارت‌شناسی و واژگان‌شناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبان‌شناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصه‌های عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثل‌ها، چیستان، کنایات، قصه‌ها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشه‌ها را معرفی نمود. پرمیاکوف و برخی هم‌نظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینش‌های ادبی باید از عناصر کلیشه‌ای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی به‌این‌گونه عبارات نداشتند، تلاش کردند که علت وجودی کلیشه‌ها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشه‌ها صرفاً مشتی عبارات دست‌دوم، کهنه و پیش‌پا افتاده نیست. پرمیاکوف از منظر زبان‌شناسی، نظریه عام کلیشه‌ها را ارائه می‌کند و حدود طرح کلی نظریه‌اش از ضرب‌المثل‌ها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانه‌ها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل می‌شود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحد‌های ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: «یادداشت‌هایی درباره نظریه عام کلیشه‌ها» می‌توان ادعا نمود که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر به دنبال طرح مقدماتی این نظریه بوده‌‌است. هدف ما از ارائه این نوشته، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبان‌شناسان و منتقدان ادبی را از منظر محققان شعر شفاهی و نیز صورتگرایان درباره ادبیات عامیانه جستجو نموده‌ا‌یم.
Saeed Ghorbanian Rahvard, Davood Emarati Moghaddam,
Volume 11, Issue 44 (4-2018)
Abstract


This essay aims to explore the drawbacks and fundamental deficiencies of studies that claim to apply or discuss the concept of defamiliarization in the realm of Persian language through a critical analysis of published academic research articles. A review of 30 articles published in prestigious Iranian journals during the period of 1996 to 2016 illustrates that many researchers in Iran have serious misperceptions regarding the concept of defamiliarization.
These common misconceptions in appreciation and application of the term defamiliarization can be categorized as follows: 1) disregard for the methodological principles of the Russians formalists; 2) presentation of concocted definitions of defamiliarization, and 3) confusion of the concept of defamiliarization with similar terms, in particular reducing it to the basic and traditional principles of rhetoric. On the one hand, these drawbacks have given rise to a plethora of studies that intend to examine truisms and on the other hand, it has reduced this concept to a mere embellishment in academic circles. As a consequence, a fertile ground has been prepared for researchers to churn out articles that disseminate analogous misconceptions in this area.

Page 1 from 1