جستجو در مقالات منتشر شده


۲۹۶ نتیجه برای معنا


دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی کلمات مرکب مختوم به ستاک گذشتۀ «بست» در چارچوب صرف ساختی می‏پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا تنوعات معنایی و نظام طرح‌واره‏ای در واژه‏های حاصل از این ساخت را در چهارچوب صرف ساختی بررسی کند. داده‏های پژوهش حاضر شامل ۵۱ کلمه مرکب و ۱۷۹۱ جمله شاهد از پیکرۀ‏ درزمانی فرهنگیار زبان فارسی موجود در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیکرۀ هم‌زمانی پایگاه دادگان زبان فارسی موجود در پژوهشگاه علوم انسانی، پیکرۀ بی‏جن‏خان، فرهنگ جغرافیای ایران، فرهنگ زانسو (۱۳۷۲)، فرهنگ دهخدا (۱۳۷۷)، وبگاه ویکی‏پدیای فارسی و جست‌وجوگر گوگل به‌دست آمده است. با بررسی داده‏ها مشخص شد که واژه‏های دارای ساخت [X- بست] می‏توانند به صورت بالفعل و بالقوه در سه مقولۀ معنایی اسم کنش، اسم مکان و اسم ابزار قرار بگیرند. این تنوعات معنایی ماهیتی نظام‏مند دارند، چراکه صرفاً متعلق به یک یا چند واژه نیستند، بلکه تمامی واژه‏های دارای این ساخت در دست‌کم یکی از این مقوله‏ها جای می‏گیرند و می‏توان شکل‏گیری آن‏ها را از رهگذر به‌کارگیری سازوکارهای شناختی توجیه کرد. براساس یافته‏های این پژوهش، نظام طرح‌واره‏‏ای ساخت [X- بست] به همراه زیرطرح‌واره‏های آن به دست داده شده است.   

دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

حروف اضافه به‌عنوان گروهی از واژه‌های دستوری پربسامد و مهم نقش مهمی در بسیاری از زبان‌ها و ازجمله زبان فارسی ایفا می‌کنند. هدف پژوهش حاضر این است که در چارچوب رویکرد زبان‌شناسی شناختی و براساس دو نظریۀ چندمعنایی اصولی  (Tyler & Evans, ۲۰۰۱, ۲۰۰۳) و نظریۀ طرح‌واره‌های تصوری  (Johnson, ۱۹۸۷)، چندمعنایی حرف اضافۀ «زیر» را بررسی ‌کند. داده‌های پژوهش شامل مجموعه‌ای از جملات و عبارات فارسی حاوی حرف اضافۀ «زیر» است که از پیکرۀ همشهری (نسخۀ دوم) استخراج شده‌اند. علاوه بر این پیکره، از دو فرهنگ دهخدا و معین نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که حرف اضافۀ «زیر» در مفهوم اولیه و سرنمونی خود بیانگر وضعیتی است که در آن یک شیء (شیء متحرک) از لحاظ موقعیت مکانی در راستای عمود در جایگاهی پایین‌تر از شیء دیگر (زمینۀ ثابت) قرار می‌گیرد که بین آن‌ها می‌تواند فاصله باشد یا نباشد و یکی دیگری را پوشش دهد یا ندهد. علاوه بر این، «زیر» دارای سه مفهوم «کم‌تر»، «تسلط و کنترل» و «تأثیرپذیری» نیز هست که حاصل بسط استعاری مفهوم سرنمونی به حساب می‌آیند.

دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

در این مقاله به تحلیل سطح واژگانی و نیز سطح معنایی گریز از هنجار در تشبیه، استعاره و به‌خصوص «تشخیص» پرداخته شده و نمودارهایی در این خصوص ارائه شده است. مهم‌ترین منبعی که برای تشخیص ترکیبات و عبارات بدیع و خودساخته طالب آملی به‌کار گرفته شد، نرم‌افزار چندرسانه‌ای درج ۳ است. در مجموع براساس یافتههای این پژوهش، از میان قریب ۶۵۰ نوع استعاره غیرمشترک یافته شده در سراسر غزلیات طالب آملی، نزدیک به ۲۲۰ مورد از آنها بدیع هستند و این بدان معناست که بیش از یک‌سوم تمامی استعارات موجود در غزلیات طالب آملی ساخته ذهن خلاق و نواندیش او هستند و این شگفت‌انگیز است!



دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

نظریۀ معنامحور یکی از رویکردهای نوین تحلیل شخصیت­پردازی در روایت­شناسی است. جستار حاضر بر آن است تا بر اساس این نظریه به تحلیل شخصیت «گل­محمّد» در رمان کلیدر بپردازد و با بهره‌گیری از شیوه توصیفی ـ تحلیلی به این پرسشها پاسخ دهد که ۱. مطابق مؤلفه‌های نظریۀ معنامحور، گل‌محمد چه صفات و ویژگیهایی دارد؛ ۲. این صفات در کدام قرینه‌های متنی بازنمایی شده‌اند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که مطابق اصول تعمیم‌پذیری، تکرار، تشابه، تضاد و استلزام، گل­محمد صفات و ویژگیهای متناقضی دارد که این صفات و ویژگیها در قراین متنی‌ای چون توصیف مستقیم، ظاهر بیرونی شخصیت، کنش، گفتار، قیاس موقعیّت بازنمایی شده است.

سید محمد حسینی معصوم، حمیدرضا شعیری، مرجان اکبری،
دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

گذر از نشانه‏شناسی روایی کلاسیک ساختارگرا با دیدگاهی متن‏محور و معناهای تعینی به سمت نشانه‏معناشناسی، درواقع گذر از کنش و برنامه‏مداری به سمت تعامل است. در نشانه‏شناسی کلاسیک ساختارگرا، معنا در جریان روایت صرفاً از طریق کنش و برنامۀ ازپیش‏تعیین‏شده در جهت کسب ابژۀ ارزشی توسط کنشگر شکل می‏گیرد. اما در نشانه‏معناشناسی، ‏معنا از طریق ایجاد رابطۀ حسی ـ ادراکی با پدیده‏ها شکل می‏گیرد و از طریق تعامل با دیگری یا هم‏سوژه ادراک می‏شود. چنین معنایی صرفاً با نظام‏های معنایی نشانه‏شناسی روایی کلاسیک یعنی نظام معنایی کنشی و مجاب‏سازی قابل‌بررسی نیست. لذا اریک لاندوفسکی نظام‏های معنایی تطبیق و تصادف، را به‌عنوان مکمل دو نظام قبل مطرح کرد. پژوهش حاضر به شرح وتحلیل تعاملات بین شخصیت‏های داستان زال و رودابه در قالب این چهار نظام معنایی می‏پردازد. مسئلۀ پژوهش این است که چه عکس‏العمل‏ها و کنش‏هایی نشان از پای‌بندی کنشگران به نظام‏های معنایی لاندوفسکی دارد. مشخص شد که در مواجهۀ کنشگران با چالش‏های ایجادشده در متن روایت، برخی از شخصیت‌های در ابتدا از یک نظام معنایی خاص تبعیت می‌کنند، اما در میانۀ روایت به‏سمت استفاده از دیگر نظام‏ها متمایل می‏شوند. اما برخی دیگر، همچنان پای‌بند به یک نظام معنایی باقی می‌مانند. دیگر یافتۀ جدید در بررسی کنش‏ها و تعاملات شخصیت‏های این روایت، ترسیم گذر از نظام روایی کلاسیک مبتنی بر کنش و برنامه به سمت نشانه‏معناشناسی مبتنی بر تعامل است. به عبارتی دیگر، گذر از روایت کلاسیک به سمت روایت مدرن است که درنهایت هم‏آیی بین شخصیت‏های این روایت در جهت تحقق عشق پرچالش زال و رودابه را رقم می‏زند.

عبدالله آلبوغبیش،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

مطالعات ادبی در پرتو اندیشۀ پساساختارگرا از منظری متفاوت متن را واکاوی می‌کنند. پساساختارگرایی ضمن رها شدن از چهارچوب تصلب‌یافته ساختارگرایی، خوانشی واسازانه از متن به‌دست می‌دهد و معنا و گفتمان ادعایی آن را به پرسش می‌گیرد. در این راهبردِ مطالعاتی، پژوهشگر از رهگذر بازشناسی تناقضات نهفته در متن، از دوگانه‌های پایگانی ساختارگرایی فاصله گرفته، از معنای آشکار آن مرکزیت‌زدایی می‌کند و معنای خاموش‌گشته را به‌سخن می‌آورد. کاربست چنین راهبردی در واکاوی متون فارسی می‌تواند ابعاد ویژه‌ای را در باب آن‌ها و ساختارهای فکری نویسندگان آشکار سازد. پژوهش حاضر بر بنیاد این اندیشه و با اتخاذ رویکردی استنادی ـ تاریخی در گردآوری داده‌ها، داستان کوتاه «حضور» از مجموعه داستان دیوان سومنات نوشتۀ ابوتراب خسروی را واسازی نموده‌است. بنابر پژوهش پیش‌ِرو، متن «حضور» به‌رغم عنوان آشکار آن، رو به غیاب دارد و امر غایب در آن به سطح حضور فرامی‌رود. تزلزل در رابطۀ متناظر دال و مدلولی و درنتیجه، ناپایداری معنامندی دال‌ها، ناآغازی در متن، باژگونگی کارکردها و موقعیت‌های دال‌های متن و نام‌زُدایی از شخصیت‌ها بخشی از مصادیق مرکززدایی از گفتمان مرکزیت‌یافته متن قلمداد می‌شوند. در پرتو این رابطه ناپایدار، دال‌های کنشگر در متن دچار تعویق و گسست از معنای نهایی شده‌اند و بدین‌ترتیب، انکسار و پراکنش معنا در متن رقم خورده‌است؛ برونداد چنین وضعیتی آپوریا یا تنگنا در پذیرش معنای قطعی متن است، به‌طوری که خواننده دیگر قادر به تحدید معنای نهایی نیست. جابه‌جایی حضور و غیاب و ناپایداری معنا حتی بر تمهیدات متن و موقعیت‌های مکانی شخصیت‌ها نیز سایه انداخته‌است و متن از درون خود را نقض کرده‌است.


دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

 این جستار به بررسی روند روایت‌پردازی در داستان هزار و یک‌شب می‌پردازد و تلاش می‌کند تا سیر حرکت روایت‌پردازیِ راوی، شهرزاد را برای تعلیق و تأخیرِ کنش بیمارگونه‌ شهریار نشان دهد و حصول به هدف‌غایی یعنی توقّف کامل آن کنش و رسیدن به غایتمندی ِگفتمان را براساس رویکرد نشانه‌معناشناسی گرمس بررسی کند. مسأله اصلی ‌پژوهش این است که چگونه با نشتی روایت به درون گفتمان، ساز و کار گفتمانی تغییر می‌کند و با این تغییر، نظامِ کنشی‌انتقام‌جوییِ ملک به‌‌حالت تعلیق درمی‌آید و استمرار این تعلیق سبب می‌شود که نظام ارزشی تغییرکند. با تغییر نظام ارزشی و استحاله‌پذیری، شهریار از نیستی به هستی باز می‌گردد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که کنش تقابلی اولیّه بین شهرزاد و شهریار به وضعیتِ عاطفی و تطابقی منجر شده و استعلایِ معنایی با تغییر از وضعیت نابسامان به وضعیت سامان‌یافته رخ داده است. می‌توان اذعان کرد که هرگز روایتها بدون شکل‌گیری نظام گفتمانی شکل نمی‌‌گیرد. مقاومت شهرزاد، بحران عاطفی را در شهریار به استعلای معنای حضور در هستی تغییر می‌هد. شهرزاد با بهره‌گیری از زبان روایت، موقعیت نابسامان اجتماعی و شرایط روحی شهریار را تغییر می‌دهد و شهریار در مقابلِ معنای جدیدی از زندگی و هستی در جهان قرار گرفته است. 
 

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۳۲ )
چکیده

إنّ إستحسان کلّ من اللفظ و المعنی و تفضیل أحدهما علی الآخر منذ القدیم، جعل البلاغیین فی إختلاف و قسّمهم ذلک إلی أربعه أقسام. فنهجت کلّ جهه منهجها الخاص، حتّی أدّی هذا الإختلاف إلی الإعتناء ببعض العلوم البلاغیه و الإستخفاف بالبعض الآخر. فهذا علم البدیع الذی کان یطلق علی المحسّنات المعنویه و اللفظیه قد نال الحظّ الأدنی من القیم الفنّیه بالنسبه إلی الآخرین، حیث حصر البلاغیون البلاغه فی علمی البیان و المعانی. لعلّ ذلک لأنّهم لم یکونوا یعدّون الجمال الذی تنطوی علیه المحسنات البدیعیه جمالاً ذاتیاً، بل کلّ ما یرونه هو محاوله کان یقوم بها الأدیب لیضفی مسحةً ظاهریةً من الجمال علی کلامه لیدلّ علی إقتداره علی التفنّن فی إستخدام المحسّنات، بینما أنّ الکثیر من هذه المحسّنات ذات صله بأقسام البیان من ضمنها التشبیه. إنّ الإنصیاع لهذا الرأی و الإعتراف بهذه الصله ینتقل بنا إلی أفق أرحب، حیث تتحکّم فیه الروابط الدلالیة، و تظهر لنا عناصر و قیماً جدیدةً للجمال الفنّی؛ مثل الإستدلال، المبالغة، الإیهام، المفاجأة، الإستطراد، التقارن و دعوی الإتحاد و غیر ذلک. هذا المقال یحاول أن یدرس المحسّنات المبتنیه علی التشبیه لیکشف فیها من عناصر الجمال الفنّی الملتفّ فی طیاتها. هذه المحسنات تشمل: حسن التعلیل، التفریع، تجاهل العارف، الجمع، التفریق، الجمع مع التفریق و التجرید.

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۳۲ )
چکیده

إن الدلاله من الموضوعات التی اهتمّ بها الفکر الإنسانی منذ القدم و لعلماء العربیه و المعارف الإسلامیه دور کبیر فی دراسه المعنی. و قد قام العرب بدراسه لغتهم لسبب أساسی دینی یتمثل فی المحافظه علی لغه القرآن لصحه تلاوته و استخلاص الأحکام و التشریعات منه، و کان للخوف من اختلاف المعنی أو إفساده فی تلاوه الآیات بشکل غیر صحیح أکبر الأثر فی النهوض بهذه الدراسة. لذلک ترکّز البحث اللغوی عند العرب منذ بدایاته على تحدید المعنى و ما یحتویه القرآن الکریم من معانٍ و مقاصد. و کانت الحوارات العلمیه و النقاشات المعرفیه بین العلماء تصبّ کلّها فی خانه المعنى. لکن التناول الدلالی فی التراث الإسلامی و العربی کان ضمن اهتمامات لغویه أخرى، امتزج البحث فیه بضروب من المعارف المختلفه دون أن یحمل عنواناً ممیزاً له استقلال فی موضوعاته ومعاییره الخاصة. و لکن مع الأسف ظن کثیر من الباحثین أن علم الدلاله علم نمت أصوله و ترعرعت فی ظل الدراسات اللسانیه الحدیثه و لم یکن للعرب و العلماء المسلمین معرفه به. و الحقّ أنّ البحوث الدلالیه العربیه تضرب بجذورها إلى القرون الثالث و الرابع و الخامس الهجریه فما بعد، و هذا التاریخ المبکر إنما یعنی نضجاً أحرزته العربیه و أصّله الدارسون فی جوانبها. تهدف هذه الدراسه فی مقامها الأول إلى إبراز جهود علماء اللغه العربیه والمعارف الإسلامیه فی القضایا الدلالیة، و توضیح مدى اهتمامهم بالمعنى، و من ثم البرهنه على أصاله الدلاله عند الباحثین العرب من اللغویین و النحویین و البلاغیین بأن الدلاله علم إسلامی - عربی له سماته و ممیزاته. فی الوقت نفسه تشیر إلى أن لعلم اللسانیات فضلاً کبیراً فی إرساء مناهج البحث فی علم الدلاله و وضع أصوله، حیث أصبح علماً قائماً بذاته، بعد أن کان ظلاً یسیر فی کنف العلوم الأخرى. إضافه إلى ذلک بینت الدراسه أن کثیراً من معطیات الدرس الدلالی الحدیث توصل لها علماء العربیه والمعارف الإسلامیه أثناء دراستهم للغة، مما جعلنا نعتقد أن علم الدلاله علم قدیم تناوله اللغویون من قبل، و حدیث باعتبار أن أصوله و أسسه و منهج البحث فیه قد حددت فی مطلع القرن العشرین.

دوره ۱۸، شماره ۷۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که مبانی معناشناسانه در زیبایی شناسی فرید الدین عطار نیشابوری چیست. برای رسیدن به پاسخ این پرسش با شیوه توصیفی تحلیلی ابتدا مبانی، زیبایی، زیباشناسی و شناخت با توجه به کتابهای فلسفی و هنری تعریف شد. پس از آن به دلیل قابل تعریف نبودن زیبایی به مؤلفه­های آن پرداخته شد. مبانی معناشناختیزیبایی شناسی در عرفان اسلامی شامل سه دسته مبانی معناشناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی می­شود. در این پژوهش معناشناسی زیبایی شناسی در چهار اثر عطار مورد بررسی قرار گرفته است. مبنای اول، تعریف زیبایی در عرفان و از دیدگاه عطار است که شامل همه هستی است؛ زیرا عالم ناسوت، آینه عالم لاهوت است و همه انعکاس نور الهی است. مبنای دوم معیارهای زیبایی است و دست کم هفت معیار زیباشناختی عطار توضیح داده شد. بر اساس آن می­توان گفت مبنای اصلی تشخیص زیبایی از نظر عطار، توجه به وجه الله است؛ یعنی با حواس ظاهری از عالم فیزیک با عقل اشراق یافته به متافیزیک و منشأ حُسن رسیدن و با ابزار دل و تزکیه به کشف معدن حُسن نایل شدن است. مبنای سوم رازگشایی از زیباییهای در پرده است. ثمره­ تجربه­ درونی کشف زیبایی، ایجاد نشاط، امید، حیرت و لذت درک وقت در کاشف آن است.
 

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده

إذا أراد الباحث اللغوی أن یتحدث عن الجمالیات البنیویه والدلالیه فی القرآن الکریم فلا بدّ له أن ینتبه للقوه أو الطاقه التعبیریه الکامنه فی کلّ کلمه بنیت علی صیاغات صرفیه ثمّ ظهرت حسب الأحوال والمقامات فی تراکیب عبارات وجمل ونصوص أخرجت الصیاغات إلی حیویه إبلاغیه موحیه مؤثره فی المتلقی ومتجلّیه لمن یقوم بالقیاس والمقارنه عامه ومتحدیه للناقل أو المترجم خاصة. هذا المقال یسلک طریقه وصفیه تحلیلیه یبحث فی ضوء علم اللغه البنیوی عن الإمکانیات الکامنه فی کل لفظ إنصبّ فی قوالب معجمیه وقواعدیه بنوعیها: مورفیه ونحویة. بعباره أخری یتحدث هذا المقال عن اقتصاد العلامات اللغویه التی تتیح للمحل أن یستخرج المکنونات التعبیریه خاصه عندما یرید ذلک المحلّل أن یقوم بدور المترجم.کما یتحدث المقال عن تحدیات ترجمه القرآن الکریم إلی اللغه الفارسیه بمعالجه المستویات التالیة: الصوتی والصّرفی والنحوی فی ضوء آراء العلامیین أو السیمیائیین الذین ینظرون إلی اللغه کنظام من الأنظمه العلامیة.کما یتحدث المقال عمّا یعتری الصیغ واللواصق والحروف النافیة. فمن خلال هذه الدراسه یمکن أن نستنتج: أنّ علی المترجم أن ینتبه لطاقات کلّ لغه وقواعدها التی تسیّرها وللثقافات التی تحکمها کی ینجح فی نقل تلک الثقافات إلی اللغه المقصودة. وإذا کانت المتشابهات الإئتلافیه دالّه علی أنّ العناصر تجدِّد قواها الدلالیه بالترکیب الذی تتلقاه فعلی المترجم أن یحاول نقل الکوامن الدلالیة.

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده

تمثّل المفارقة  إحدی المقوّمات الأدبیه والسمات الأسلوبیه للخطاب القرآنی؛ إذ تُخرِج اللغةَ المألوفه إلی المستوی الأدبی بالانزیاح الدلالی، فتعطیها زخماً دلالیاً، ودفقاً جمالیاً، وبُعداً إیحائیاً؛ إذ إنّ المفارقه أسلوب یعبّر عن معنیً ما بشکل یخالف ظاهره السطحیّ ذلک المعنی؛ فالقارئ یجد التباین والخلاف بین السطح والعمق. بعباره أخری  یوجد فی التعبیر الواحد مستویان للمعنی:  مستوی سطحی، ومستوی کامن، والقارئ بإدراک التعارض بینهما یتوصّل إلی  المعنی المنشود. هذه المقاله تستجلی بمنهج وصفی تحلیلی الملامح الجمالیه للمفارقات القرآنیّه التی تصوّر الکفّار فی مواقفهم المختلفة. وتفادیاً لأیّ إساءه فهم، أو سوء تفاهم، نلفت بادئ ذی بدء، انتباه القارئ الکریم إلی أنّنا نرید المفارقه بوصفها إحدی روافد أدبیه الخطاب، وأدوات التصویر الفنّی. تؤدّی المفارقه دورها فی جمالیّه القرآن بمؤثّرات جمالیّة، هی: التغریب، والإیجاز، وإبراز اللفظ والمعنی فی ضدهما، والصدق، والتهویل، والتهکّم.

دوره ۲۰، شماره ۸۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به بررسی رمان طوبا و معنای شب نوشته شهرنوش پارسی‏پور (۱۳۶۸) در چارچوب نظریه داغ ‏ننگ؛ چاره اندیشی برای هویت ضایع‏شده (اروینگ گافمن، ۱۹۶۳( می‏پردازد. در نظریه گافمن روابط افراد در زندگی روزانه از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. در این رمان، که روایتگر زندگی طوبا از اواخر دوره قاجار تا دوره پهلوی است به روابط میان شخصیت‏ها از نگاه گافمن پرداخته می‏شود. پژوهش با رویکرد توصیفی‏-تحلیلی انسانشناسانه تلاش خواهد‏ کرد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که کدام مضمون داغ ننگ گافمن در این رمان کرد بیشتری دارد. براساس نتایج تحقیق، مهمترین داغ ‏ننگ و برچسب‏زنیها در رمان طوبا و معنای شب، احساس بی‏‏هویتی یا هویت‏باختگی، انزجار، طرد‏شدگی،‏ جریان‏ستیزی، دگراندیشی اجتماعی و ‏شک در باورداشت شخصیت طوباست که اغلب بنمایه‏های روانی و فرهنگی دارد. داغ بی‏اعتباری،‏ دودلی،‏ احساس شومی سرنوشت، ناامنی،‏ وسواس و عقده حقارت و در پی آن، بر‏انگیختگی حس کین‏توزی و انتقام است که بیش از هر چیز دیگر طوبا یعنی راوی داستان را در‏بر‏می‌گیرد.

دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

دلبستگی کاری یک حالت روانی مثبت است که با تجربه انرژی، مجذوب کار شدن و فداکاری کردن در کار همراه است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر توانمندسازی روان‌شناختی و مؤلفه‌های آن بر دلبستگی کاری است. هدف پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- همبستگی است و به‌ شکل مقطعی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق کارکنان چند سازمان دولتی در شهر مشهد بودند. از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده استفاده شد و با استفاده از جدول کرجی و مورگان حجم نمونه ۳۸۴ به‌دست آمد. از ۴۲۰ پرسش‌نامه توزیع‌شده ۳۸۹ مورد به شکل کامل گرد‌آوری شد. برای اندازه‌گیری دلبستگی کاری از مقیاس شافیلی، باکر و سالانوا و برای اندازه‌گیری توانمندسازی روان‌شناختی از مقیاس اسپریتز استفاده شد. با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی روایی سنجه‌های پژوهش تأیید شد. نتایج آزمون تحلیل مسیر در نرم‌افزار لیزرل نشان داد که توانمندسازی روان‌شناختی %۷۳ از دلبستگی کاری کارکنان را تبیین می‌کند. در حالی که تأثیر احساس شایستگی بر دلبستگی کاری کارکنان معنادار نبود، سایر مؤلفه‌های توانمندسازی روان‌شناختی شامل مؤلفه‌های احساس معناداری، داشتن حق انتخاب و مؤثر بودن بر دلبستگی کارکنان به ترتیب %۴۸، %۳۳ و %۳۸ تأثیر مثبت و معنی‌دار دارند؛ بنابراین توانمندسازی روان‌شناختی یک پیش‌بینی‌کننده قوی برای دلبستگی کاری است. در نتیجه مداخله سازمان‌ها برای افزایش توانمندسازی روان‌شناختی کارکنان تأکید می‌شود. محور این مداخله‌ها باید بر احساس معناداری وظایف، دادن حق انتخاب و مؤثر بودن متمرکز شود.

دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱۰- )
چکیده

هدف پژوهش حاضر این است که با پرده‏برداری از عناصر زیرین زبان به کشف لایه‌های پنهان معانی متون مطبوعاتی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی بپردازد. برای همین منظور ۴۰ متن از چهار روزنامه داخلی ایران در یک دوره دو ماهه مرداد و شهریور ۱۳۹۰ با بهره‌گیری از مؤلفه‌های جامعه‌شناختی-معنایی الگوی ون لیوون (۱۹۹۶) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌ است. این روزنامه‌ها عبارتند از اعتماد، شرق، رسالت و کیهان. تجزیه و تحلیل داده‌ها شامل شناسایی مؤلفه‌های گفتمان‌مدار در متون، تعیین نمودهای زبانی و تبیین آنها به همراه کشف لایه‌های پنهان معانی و ایدئولوژی در پس متون می‌باشد. نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد  که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان، گروه‏ها و صاحبان اندیشه با بهره‏گیری از مؤلفه‏های گفتمان­مدار همچون حذف، فعال‌سازی، منفعل‌سازی،  تشخص‌بخشی، تشخص‌زدایی و غیره در متن منعکس می‏شود. مؤلفه «حذف» در نشریه‌های اعتماد و شرق و مؤلفه «فعال‌سازی» در نشریه‌های رسالت و کیهان بیشترین فراوانی را داشته است. ساخت‏های گفتمان­مدار با بهره‌گیری از ساخت‏های زبانی نظیر استفاده از توصیف‏گرهای پیشین، معلوم در برابر مجهول، همپایگی، موقعیت‌سازی و غیره در متن صورت می‏گیرد. همچنین، رابطه میان مؤلفه‌های گفتمان‌مدار و ایدئولوژی و روابط قدرت یک رابطه دو سویه است که با بررسی این ساخت‏ها در متون و نهادهای اجتماعی قابل تبیین است.

دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

این مقاله به واکاوی معناشناسانه استرداد داراییهای نامشروع و نسبت آن با مفاهیم مشابه میپردازد. در این مقاله، استرداد در معنای مطلقِ «تخلیه ید شخص از داراییهایی که وی بدونسبب مشروع و قانونی، تحصیل نموده» آمده است و به «بازگرداندن عین مال به مالک قانونی» محدود نمیشود.
بر این اساس، برای صدق مفهوم استرداد، نهتنها وجود مدعیخصوصی - که تحصیل نامشروع به زیان وی باشد - ضروری نیست؛ بلکه بدل عین نیز، ذیل مفهوم استرداد جای میگیرد. قاعده «حرمت اکل مال به باطل» و گستردگی مفهوم «مال حرام» در فقه اسلامی نیز مؤید این معناست.
در حقوق انگلیس نیز، مطابق جدیدترین دیدگاهها، برای تحقق ‎‎“restitution”، نیازی نیست که دارا شدن نامشروع بهزیان خواهان یا هر شخص ثالثی باشد؛ بلکه محورآن است که بر دارایی هیچ شخصی بدونسبب افزوده نشود.
در ادبیات حقوقی ایران و انگلیس، این مفهوم از استرداد (تخلیه ید شخص از داراییهای نامشروع) با مفاهیم مشابه بهویژه «مصادره اموال» آمیخته شده و نوعی تشتت معنایی را به وجود آوردهاست. مقاله، با استناد به رویکرد اصالت معنا و تقدم آن بر لفظ، تلاش میکند برای برونرفت از این آشفتگی و ناهمگونی پیشنهادی ارائه کند.
 

صفحه ۱۵ از ۱۵    
...
۱۵
بعدی
آخرین