۳۴ نتیجه برای غلامحسین زاده
دوره ۱۱، شماره ۴۶ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
هدف این مقاله در ابتدا اذعان به این نکته است که باور به شور چشمی یا چشمزخم در میان ملتهای مختلف از گذشتههای دور، پیشینهای دیرباز دارد و مردم برای رویارویی با حوادث ناشی از آن و دفع بلا از از ابزار و اوراد و گیاهان خاصی به عنوان باطل سحر بهره میبردند. در این مقاله ابعاد و جنبههای گوناگون این باور عامه را در اشعار کلاسیک فارسی کاویده ایم و دریافته ایم شاعران، علاوه بر آنکه با بیان این باور تصویری روشن از جامعه خود ارائه داده اند، به کمک این باورها به تصویر سازی دست زده و بر زیبایی شعر خود افزوده اند. شاعران نه تنها به بسیاری از ابزارهای دفع چشم زخم در باور عامه اشاره کرده اند، بلکه برخی این آداب و رسوم همگانی را نیز شرح داده اند. آنان با بهره گیری از این باورهای دیرینه و فراگیر، مضمونها و تصویرهای شگفتی آوری در آثارشان پدید آورده اند.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده
ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهتها و تفاوتهای ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر میپردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم میسازد؛ البته امروزه نحلههای جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره میگیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرسصادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاینبک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان میدهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشۀ اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بنمایۀ اصلی دو اثر را تشکیل میدهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبشهای اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوۀ پرداخت آنها در این موضوعات در برخی موارد تفاوتهایی دارد برای مثال جان اشتاینبک به شکل صریحتری مسائل را بیان میکند، اما مدرس صادقی مسائل را در لفافه منعکس میکند. قریب به انفاق شخصیتهای هر دو رمان را افرادی تشکیل میدهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار میآیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل میگیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش میرود.
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
در نظام گفتمانی شَوِشی، گفتمان بیشتر تابع شرایط عاطفی و احساسی است که شَوِشگران از آن پیروی میکنند. به این معنا که این نظام گفتمانی مبتنی بر کنش کنشگران نبوده و معنای متن با توجه به رابطه شوِشگران با عناصر پیرامون متن شکل میگیرد. دو نظام گفتمانی حسی-ادراکی و تنشی-عاطفی، به عنوان دو زیرمجموعه از نظام گفتمانی شوِشی محسوب میشوند. در این دو نظام، احساس و ادراک و تنشهای عاطفیِ شوشگران، بیشترین سهم را در خلق معنای متن داشته و به این ترتیب اثر ادبی را از حیطه یک گفتمان صرفاً کنشی و ساختاری فراتر برده و روابط درونی آن را به چالش میکشند. نظام گفتمانی حسی-ادارکی بیانگر حضور فعال حواس پنجگانه انسان در شکلگیری معنا است و نظام تنشی-عاطفی نیز به بررسی تنشهای روحی و عاطفی شوِشگران پرداخته، تا نقش آنها را در ایجاد شرایط متفاوت معنایی، تبیین کند. در این پژوهش با بررسی داستان سیاوش در شاهنامه، به تبیین این نکته پرداخته خواهد شد که شخصیتهای این داستان از مرز یک کنشگر عبور کرده و بسیاری از اعمال و رفتار آنها در حیطه گفتمان شوِشی جای میگیرد. به این نحو که احساسات بیرونی آنها در قالب گفتمان حسی-ادراکی و از طریق حواس پنجگانه نمود مییابد و تنشها و احساسات درونی آنها نیز از طریق گفتمان تنشی-عاطفی مشخص میشود. به این ترتیب گفتمان شوِشی باعث عبور از ساختارگرایی محض میشود؛ به گونهای که تحلیل از حد یک طبقهبندی صوری و خوانشی ابژکتیو فراتر میرود وبه این ترتیب معنا با توجه به نظامهای گفتمانی موجود در متن پدید میآید که لزوماً کنشی نیستند، لذا با نظامی حسی – ادراکی، زنده، سیّال و پویا مواجه خواهیم بود.
دوره ۱۲، شماره ۵۰ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
درباره جایگاه ادبیات عیاری در طبقه بندی انواع ادبی فارسی اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را زیر مجموعه ادبیات حماسی قرار داده ، و برخی دیگر آن را از اقسام رمانس محسوب داشته، و برخی دیگر آن را در زمره ادبیات عامیانه برشمرده اند. در این مقاله فرض هم سنخ بودن ادبیات عیاری با ادبیات حماسی مورد بحث قرار گرفته و با بررسی مناسبات ادبیات حماسی و عیاری، مهمترین متن ادبی فارسی هر یک از این دو گروه، یعنی شاهنامه و سمک عیار برگزیده شده است و سپس با بررسی روابط بینامتنی آنها از دیدگاه سه رویکرد" خاستگاهی، تولیدی و خوانشی" ارتباطات و مناسباتی که بین این دو نمونه برجسته متون حماسی و عیاری وجود دارد توضیح داده، و تبیین شده، و در نهایت به این نتیجه رسیده است که با توجه به وجود رابطه معنادار بین متون عیاری و متون حماسی می توان گفت که هر یک از متون عیاری و متون« حماسی قهرمانی » حماسی به عنوان زیر ژانرهایی از مجموعه نوع ادبی کلی تری به نام ادبیات قرار می گیرد.
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
در منابع دستوری زبان فارسی دربارۀ مواردی همچون ساخته شدن فعل از مصدر یا مصدر از فعل، چگونگی تقسیمبندی افعال به باقاعده و بیقاعده، تعداد تکواژهای ماضیساز و اصالت واج پایانی «ت» یا «د» در پایان مادههای مضارع، اختلاف نظر هست؛ و حتی گاهی در منظور کردن افعال سببی و دعایی و امری در دستهبندی افعال باقاعده و بیقاعده «غفلت» مشاهده میشود. در این مقاله با مطالعه و بررسی کتابها و مقالههای دستوری این حوزه، نظر نویسندگان دستوری بررسی و نقد، و پس از نتیجهگیری در هر مورد نهایتاً طبقهبندی نسبتاً تازهای از ساختواژه فعل و با سرعنوانهای جدیدی به این شرح ارائه شده است: «۱. افعال باقاعده ۲. افعال سماعی شبهقاعدهمند ۳. افعال سماعی بیقاعده ۳. افعال چندریشهای». نتایج عمده دیگر بدین شرح است: ماده ماضی در جریان پیدایش اولیه از مضارع و مصدر از ماضی ساخته میشود؛ ولی بعد از پدید آمدن مصدر، معمولاً مادهها بر مبنای مصدر بازخوانی و یادآوری میشود. از بین دو واج پایانی ماده ماضی، اصالت با واج «ت/t» و غلبه بسامد با واج «د/d» است. در زبان فارسی امروز هشت تکواژ ماضیساز «ت، د، اد، ست، ـِ ست، یست، ـُ فت، ید» وجود دارد. افعال باقاعده شامل افعال جعلی، سببی، دعایی و امری میشود و چندین نکته دیگر.
دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
مقالۀ حاضر پژوهشهای ادبی زنمحور (مقالههای علمی پژوهشی، کتابها، پایاننامهها و رسالهها) را در حوزۀ ادبیات داستانی معاصر، از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۴ با رویکردی جامعهشناختی مورد بررسی قرار میدهد؛ ضمن اینکه تلاش شده است تا با ارائه و بررسی جدولها و نمودارهایی، سالشمار تحقیقات، سیر صعودی آنها، نویسندگان و آثار داستانی پُراستقبال، جنسیّت پژوهشگران و رویکردهای تحقیقات نیز مورد نقد و تحلیل قرار گیرند. نتایج نشان میدهد که عوامل اجتماعی باعث شدند تا میزان گرایش پژوهشگران به نقد و بررسی آثار داستانی زنمحور از اواخر دهۀ هشتاد روندی رو به افزایش داشته باشد. سیمین دانشور، زویا پیرزاد و رمانهای سووشون و چراغها را من خاموش میکنم بیشترین میزان پژوهشها را به خود اختصاص دادهاند. تعداد پژوهشگران زن در مقایسه با پژوهشگران مرد بیشتر بوده است. نقدهای جامعهشناسانه، فمینیستی و روانشناختی، رویکردهای اصلی و توجه به مسائلی نظیر مردسالاری، بیهویتی زن، تبعیضهای جنسیّتی، خشونت علیه زنان و غیره از رویکردهای فرعی پژوهشها هستند. با توجه به رویکردها میتوان گفت که چهرۀ ارائه شده از زن در پژوهشهای ادبی معاصر هرچند دقیقتر شده ولی همچنان ناخوشایند است و موضوعات ارزشی مغفول ماندهاند.
دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله برآن است تا طبق رویکرد پژوهشی تاریخی ـ تحلیلی و نیز روششناسی عرفان تطبیقی، به این مسأله پاسخ دهد که آیا تألیفات عارفان ایرانی، بهویژه آنها که به زبان فارسی نوشته شدهاند، نزد صوفیان آندلس، اثرگذار بوده است یا خیر. نتایج به دستآمده نشان میدهد عرفای مسلمان آندلس مانند ابن مَسَرِّه، ابن عربی و ابن عبّاد رُندی با تأثیرپذیری از اندیشهها و کتابهای اندیشمندان شرق جهان اسلام، بهویژه عارفان ایرانی، به پیشرفت این جریان فکری در آندلس کمک کردند و تألیفات آنان در کنار کتابهای نویسندگان ایرانی که به آندلس میرسید، باعث شد عرفان و تصوف، به قدری در اسپانیای قرون وسطی ریشه بدواند که تسلط دوبارۀ مسیحیان و اخراج مسلمانان از آن سرزمین نیز نتواند باعث از بین رفتنش شود. سنخوان دلا کروز، معروفترین شاعر و عارف مسیحی اسپانیا، سرودههایی دارد که در درونمایه، تصاویر و کاربرد اصطلاحات تخصصی با آثار عارفان ایرانی، اشتراکاتی چشمگیر دارد. از آنجا که محیط جغرافیایی و دورۀ تاریخی زندگی سنخوان، مؤیّد ارتباط او با مسلمانان و دسترسی به کتب عرفان اسلامی است، باید گفت که اشتراکات یاد شده، فراتر از توارد محتمل بین شاعران است و از بهرهمندی وی از میراث فکری عرفای مسلمان ایرانی حکایت دارد.
ریحانه عسکری، غلامحسین غلامحسین زاده، ابراهیم خدایار،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
طرز «تزریق» یکی از زیر سبکهای شعری در دورۀ رواج سبک هندی است. از آنجا که حتی در آن دوره نیز این شیوه چندان فراگیر نشد، ابیات اندکی از شاعران تزریقگو به ما رسیده و اطلاعات مختصری دربارۀ شعر تزریق در تذکرهها موجود است؛ بنابراین صرفاً با اتکا به مطالب مندرج در تذکرهها نمیتوان بهدرستی چیستی تزریق و مبانی آن را تشخیص داد. در دوران معاصر نیز با وجود آنکه چند مقاله دربارۀ تزریق نوشته شده است، بهدلیل آنکه غالب پژوهشگران بدون توجه لازم به بستر تاریخی، اجتماعی و ادبی تزریقگویی را صرفاً با اتکا به رویکردهای جدید علوم ادبی بررسی کردهاند ابهامها و پرسشهای پیشین کمابیش به قوت خود باقی است. ما در این پژوهش برآنیم تا با روشی توصیفی ـ تحلیلی مبانی تزریقگویی را با اتکا بر زمینۀ تاریخی، بهخصوص با بررسی خود متون تزریقی و نظر خود تزریقگویان دربارۀ شعر تزریق دریابیم. جهت نیل به این مقصود نسخۀ خطی اُطوزنامه سرودۀ ملافوقی یزدی را که پرحجمترین و بهترین منبع موجود در این زمینه است برگزیدهایم. فوقی در مقدمۀ اطوزنامه اذعان داشته تمامی اشعار و عبارات اثر خود را به طرز تزریق سروده و دربارۀ علت تزریقگویی خود توضیحاتی داده است که براساس آنها دستکم میتوان مبانی تزریقگویی را براساس کاملترین مجموعۀ موجود شعر تزریق بررسی و تبیین کرد.
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده
فرهنگ عامه اساس درست شناخت ملتها و وجه تمایز قومی از قوم دیگر است. باورهای فرهنگی و اجتماعی فصل جدایی ناپذیر زندگی بشرند و از ابتدای خلقت همواره با او بوده اند به گونه ای که حتی بسیاری از باورهای مردم متمدن امروزی نسبت به یک سلسله مناسک و مراسم و شایست و ناشایستهای کنونی او، ریشه در ژرفای قرون و اعصار گذشته دارد؛ بنابر این شناخت و ارائه تحلیل درستی از آنها فقط با کاوش در گذشته های فرهنگی اقوام و ملل، امکان پذیر تواند بود. یکی از این اعتقادات عمومی و عمیق بشر، اعتقاد به چشم¬زخم است که در فرهنگ ملل سابقه ای دیرینه دارد. اسناد به دست آمده از نقاشیهای انسانهای نخستین در درون غارها، سنگ نوشته ها و آثار مکتوب قرون وسطی، اوراد و سنگهای فراوان دفع چشم زخم، حکایتگر و تأیید کننده رواج این اعتقاد در بین اقوام و ملل گوناگون در قرون و اعصار مختلف است .
نگارندگان در این مقاله درصدد هستند به این سؤال پاسخ دهند که چشم زخم به منزله یکی از باورهای فرهنگی باستانی و قدیمی مردم ما، آیا در بین سایر اقوام وملل جهان نیز از دیرباز رواج داشته است یا نه؟ و درصورت رایج بودن آیا منابع دینی و اعتقادی آن را تأیید کرده اند یا خیر ؟ بنابر این نگارندگان در این مقاله برای دست¬یابی به پاسخ این پرسش، به بررسی این باور در میان اقوام باستانی و ادیان مهم جهان پرداخته¬اند ونشان داده¬اند که گذشته از رواج باور چشم زخم آن در بین همه اقوام و ملل جهان، منابع متعدد دینی و از جمله منابع اسلامی نیز آن را تأیید کرده¬اند.
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۳۲ )
چکیده
حازت المناظرات على أهمیه کبیره فی الأدبین العربی و الفارسی لما مثلته من رؤی و عبرت عنه من رموز و دلالات مختلفة.
و نظراً لأهمیه هذاالنوع الأدبی، سنسلّط الضوء فی هذه المقاله علی جانب بسیط من هذا النوع من المناظرات النثریه الخیالیة، و هو النوع الذی تناول فیه الأدباء السیف و القلم باعتبارهما رمزین لفئتین مختلفین، فئه الکتاب و أصحاب الأقلام و ما یطمحون إلیه من مکانه إلى جانب أصحاب القوة.
کما سنعرض لهذا النوع، نشأته و تطوره فی الأدبین، و نفصل الحدیث عنه فی محاوله جاده و هادفه لکشف اللثام عن أوجه التشابه و الإختلاف بینهما فی مناظرتی (السیف و القلم) النثریتین لیعقوبی الطوسی و ابن نباته المصری لنتوصل إلی أن فن المناظرات میراث اسلامی مشترک عنیت به الأمم و کانت انعکاساً و تلبیه لحاجات اجتماعیه و سیاسیه حیث عبرت عن رؤى و أفکار کتّابها و لبّت احتیاجات مجتمعاتهم.
دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از بنمایههای داستانی منظومههای عاشقانه "مرگ عشّاق" است. سراینده در این متون هنر خود را به کار میگیرد تا مرگ قهرمان را همانند تولّد او، حادثهای به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفیتحلیلی به این سؤالات پاسخ میدهد که بنمایۀ مرگ عشّاق در منظومههای عاشقانۀ فارسی را چگونه می توان طبقهبندی کرد و هر زیرگونۀ آن چه نقشی در روایت داستان ایفا میکند. برای این منظور کتاب "یکصد منظومۀ عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،۱۳۹۴) مبنای کار قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که سه گونۀ مرگ طبیعی، خودکشی و قتل به همراه زیرگونهها و عللی برای عشّاق اتّفاق افتاده است.
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( - ۱۴۳۳ )
چکیده
تعد روایه «الباب المفتوح» للکاتبه المصریه الدکتوره لطیفه الزیات من أفضل مائه روایه عربیة، وذلک لما تتناوله من قضایا ساخنه و منها قضیه العلاقه الجدلیه بین حریه الفتاه من ناحیه و حریه مجتمعها من ناحیه أخرى حیث تذهب الکاتبه إلى أن الفتاه لا تجد نفسها حقاً و لا تجد حریتها إلا إذا فقدتها فی البدایه و الشیء الأکبر و الأهم من ذلک هو – فی إطار هذه الروایه – النضال من أجل تحررها و تحرر الوطن من بقایا الإستعمار.
لیلى – بطله الروایه إلاشکالیه - هی فتاه مصریه جامعیه تدعو للتحرر من أسر تقالید و أعراف المجتمع المتهالکه و هی نموذج للفتاه المصریه التی تعیش فی ظل مجتمع ذکوری ینظر نظره دونیه للمرأه و یعمل على قمع أحلامها و طموحاتها و قهرها و مع ذلک فهی مثال یحتذی به لقوه إرادتها فی الدفاع عن حقوقها.
فی نهایه الروایة، تنجح لیلى فی أن تحقق انجازاً شخصیاً و اختارت من یرید قلبها لیشارکها حیاتها الجدیدة، و شارکت أیضاً فی تحقیق الإنجاز الأکبر و هو تحریر الوطن من بقایا الاستعمار فقد تزامن تحرر شخصیه البطله مع تحرر الوطن.
یدرس هذا المقال عن طریق المنهج الوصفی-التحلیلى و فی ضوء النقد الاجتماعی صوره الفتاه فی الأثر النسوی “الباب المفتوح” للکاتبه لطیفه الزیات للتوعیه بدور المرأه الهام – فی الفتره المشار الیها فی الروایه - فی نیل استقلال الوطن و المشارکه فی صنع مستقبل أفضل مع الرجل جنباً إلى جنب.
دوره ۲۰، شماره ۸۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
یکی از گونههای ادبی شعر عامه صلواتخوانی است که به منظور تبرکبخشی و توسل به اولیای دین در موقعیتها و مراسم مختلف خوانده میشود و مخاطب را به فرستادن صلوات فرا میخواند. غالباً این اشعار را تحت تأثیر موقعیت اجرای آنها زیر عنوانهای دیگر قرار میدهند؛ برای مثال آنها را شعر کار، چاووشی یا سحریخوانی در نظر میگیرند حال اینکه هر یک گونهای متمایز و مستقل است. در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که صلواتخوانی از دید ژانرشناسی چگونه شعری است و چه ویژگیهایی دارد. با در نظر گرفتن مطالعات ژانری ویژگیهای متنی و برونمتنی این اشعار بررسی شد؛ ویژگیهایی همچون ساختار، محتوا، کارکرد و چگونگی تعامل میان سرخوان و مخاطبان. در منابع مکتوب نمونههای اندکی از صلواتخوانی وجود دارد؛؛ اما در همین نمونههای اندک، ساختار و ویژگیهای واحدی به چشم میخورد که میتوان بر اساس آنها صلواتخوانی را یک گونۀ ادبی مستقل به شمار آورد.
دوره ۲۱، شماره ۸۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
نادر ابراهیمی ۴۹ اثر کودک و نوجوان منتشر کرد که تاکنون در هیچ کار پژوهشی با رویکرد تحلیل گفتمان تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آنها بررسی نشده است. در این مقاله، سعی شده است با تکیه بر دو نظریۀ تحلیل گفتمان جیمز پل جی و نورمن فرکلاف، تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آثار کودک و نوجوان او نشان داده شود. نتایج پژوهش نشان میدهد «ایراندوستی» همواره در مرکز توجه ابراهیمی قرار داشته است با این تفاوت که تحت تأثیر تحولات سیاسی-اجتماعی، عناصری به این گفتمان ملیگرایانه افزوده یا از آن کاسته میشود: ۱. در سالهای پیش از انقلاب، داستانهای ابراهیمی بیشتر ذیل گفتمانهای ملی درونزا قرار میگیرد که بر تلاش و کار ملی برای ساخت ایران تأکید میکند. ۲. همزمان با پیروزی انقلاب، عنصر «سیاست» آشکارا به داستانهای او راه مییابد و از این حیث میتوان آثار او را ذیل گفتمان انقلابی قرار داد با محوریت پرداختن به طاغوتستیزی، بزرگداشت انقلاب و مبارزات انقلابیون. ۳. با پایان یافتن جنگ، داستانهای او ذیل «گفتمان سازندگی» صورتبندی میشود که در آن همچنان ایراندوستی در مرکز توجه قرار دارد و بیش از هر چیز به تواناییهای بالقوۀ ایران در زمینۀ صنعت و بهطورکلی توسعۀ اقتصادی تأکید میشود. ادبیات او در این دوران همچنان سیاسی است و عنصر «غربستیزی» بیش از دورههای قبل در آثارش دیده میشود.