جستجو در مقالات منتشر شده


۳۴ نتیجه برای غلامحسین زاده


دوره ۸، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳۷)- ۱۳۹۶ )
چکیده

زبان کشمیری از گروه زبان‌های «داردی» از خانواده زبان‌های هندوایرانی است که در دره کشمیر و نواحی آن رواج دارد.. به دلیل تماس طولانی‌مدت این زبان با زبان فارسی از سده چهاردهم تا سده نوزدهم میلادی، زبان فارسی هم از لحاظ ادبی و هم از نظر زبانی تأثیری عمیق بر آن گذاشته است. این تأثیر را می‌توان در سه بخش وام‌گیریواژگانی، تغییراتواجی و وام‌گیریدستوری مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان نفوذ زبان فارسی از لحاظ عناصر دستوری و وام‌واژه‌‌ها در زبان کشمیری بوده است که با استفاده از منابع موجود و پژوهش‌های پیشین برای تأیید و آشکار کردن پیوندهای فرهنگی ایران و کشمیر از زمان‌های کهن و در دوره‌های تاریخی مختلف انجام شده است. نوآوری این پژوهش در این امر نهفته است که نفوذ و تأثیر بنیادین زبان فارسی بر کشمیری را مورد بررسی قرار می‌دهد و اشاره می‌کند که این تأثیر به دلیل نفوذ اسلام در این سرزمین توسط عارفان و مبلّغان مسلمان صورت گرفته است. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که نفوذ زبان فارسی علاوه بر وام‌گیری واژگانی، در ژرف‌ساخت زبان کشمیری باعث تحولاتی در ساخت‌های دستوری شده است و اگر این تأثیر با توجه به دلایلی که ذکر شده است، ادامه پیدا می‌کرد، چه‌بسا جایگزین زبان کشمیری می‌گردید. هدف از انجام این پژوهش، بررسی وام‌واژه‌های زبان فارسی در زبان کشمیری، تحولات معنایی این واژه‌ها و همچنین تغییرات واجی وام‌واژه‌ها و بررسی میزان نفوذ زبان فارسی در عناصر و ساخت‌های دستوری این زبان است.
 

دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

                 «عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می‌تواند به یکی از مسائل مهم هستی‌شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره‌گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت‌های شاعرانه‌، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می‌روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است.
    در این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می‌دهد عدم خواندن ماهیت پدیده‌های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده‌ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت‌ها را می‌توان در نوع معرفت و هستی‌شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق‌تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می‌رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
معین کاظمی فر، غلامحسین غلامحسین زاده،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

تحلیل کارکرد "ذهن" در صورت‌بندی "تجربه‌های عرفانی" روزبهان چکیده در مواجهه با مسئله نسبت "ذهن" عارف و "تجربه‌های عرفانی" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام "ذاتگرایی" شناخته می‌شود بر این باور است که تجربه‌های عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربه‌گر هستند و در مقابل دیدگاهی که به "ساختگرایی" معروف است می‌پندارد که تجربه‌های عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است. این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانه‌های فراوان از تجربه‌های عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربه‌های عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد "گرایش به امر محسوس و انسانی" بعنوان یکی از بنیادی‌ترین مولفه‌های سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربه‌های عرفانی و کیفیت رویت‌های وی مورد تحلیل قرار گرفته است. کلیدواژگان: روزبهان، تجربه عرفانی، کشف الاسرار، ساختگرایی، ذهن، امر محسوس و انسانی.

دوره ۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

داستان­سرایی در رساله­الطیرها به‌عنوان آثاری تعلیمی- ارشادی جایگاهی ویژه دارد. در هر داستانی، ارزش/ارزش­هایی تعریف می­شوند که کنشگران به‌دنبال دستیابی به آن‌ها هستند. راوی برای رساندن کنشگران به نظام ارزشی داستان،­ دوره­های روایی را خلق می­کند. منظور از دورۀ روایی این است که از دهۀ شصت (اوج ساختارگرایی) تاکنون، روایت­ها بر الگوهایی منطبق هستند که هر دوره را از دورۀ دیگر از بُعد نظریه و نگرش نشانه‌معناشناختی متمایز می­کند. کشف و شناسایی دوره­های روایی رساله­الطیرهای فارسی و عربی با تمرکز بر بررسی نظام ارزشی گفتمان باعث می‌شود که به الگویی برای دوره­بندی روایی بخشی از متون ادبی دست یابیم و زمینه­ برای خلق شیوه­های تحلیل متون فراهم شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی دوره­های روایی براساس منطق­الطیر عطار به‌منظور تبیین الگویی مناسب برای مطالعۀ نظام­های روایی است. دوره­های روایی ما را با سیر تحول تفکر روایت مواجه می­کند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که رساله­الطیرها درمجموع از هفت دورۀ روایی «کنش­محور برنامه­مدار»، «تعاملی مبتنی‌بر مذاکرۀ گفت‌و‌گومحور»، «کنشی مبتنی‌بر توانش»، «تنش منفعلانه»،­ «دورۀ شوشی مبتنی‌بر تطبیق سوژه با هستی»، «انجذاب و هم­آمیختگی» و «ارزیابی» تشکیل شده­اند. دوره­های اول و دوم با عنوان توانش مطرح شده‌اند و مقدمه­ای برای دوره­های کنش، تنش، شوش، استعلا و ارزیابی هستند. تنها در منطق­الطیر عطار، همگی این دوره­ها به‌صورت بارز دیده می‌شود. در باقی ­رساله­ها، تنها بعضی از این دوره­ها حضور دارند. در سه مرحلۀ اول و مرحلۀ ارزیابی، ارزش چیزی خارج از کنشگران و در دوره­های تنش، شوش و انجذاب، ارزش در درون سوژه است.
 

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

یکی از بحث­های مهم زبان­شناسی در قرن اخیر، بحث رده­شناسی و جهانی­های زبان است. در رده­شناسی مؤلفه­های متعددی بررسی می­شوند. یکی از آن مؤلفه­ها، تشخیص حرکت پرسش­واژه­ها در زبان­هاست. رده­شناسان در این زمینه، دو ردۀ اصلی را مشخص کرده­اند: نخست آنکه پرسش­واژه­ها در جای عنصری که از آن در جمله پرسش می­کنند، می­آیند و دیگر آنکه پرسش­واژه­ها به­ناچار در آغاز جملات پرسشی قرار می­گیرند. در این پژوهش قصد داریم حرکت پرسش­واژه­ها در زبان­های فارسی و عربی را بررسی کنیم تا بتوانیم جایگاه آن­ها را در نظام رده‌شناسی زبانی روشن سازیم. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و جملات مورد بررسی و تحلیل، از متون مختلف گونۀ رسمی هر دو زبان جمع­آوری شده است. بر اساس یافته­های این پژوهش، زبان­های فارسی و عربی از لحاظ حرکت پرسش­واژه­ها در دو ردۀ متفاوت قرار می­گیرند. گرایش بیشتر پرسش­واژه­های فارسی این است که در جای عنصری که از آن پرسش می­کنند، می­آیند، در حالی که پرسش­واژه­های زبان عربی، در آغاز جملات پرسشی قرار می­گیرند. همچنین، هر دو زبان با جهانی­های زبانی ارائه شدند و در این زمینه سازگار هستند. از دیگر نتایج این پژوهش آن است که دلایل ساختاری، معنایی و پردازشی بر موضوع حرکت پرسش­واژه تأثیر گذارند.

دوره ۱۱، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۹ )
چکیده

زیبایی­شناسی شناختی به­مثابۀ یکی از شاخه­های نوین علوم­شناختی، ابزارهای متفاوتی برای تحلیل متن در اختیار منتقد قرار می­دهد. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، بررسی کارکرد نظریۀ
جهان­های متن، به­مثابۀ یکی از ابزارهای زیبایی­شناسی شناختی در تحلیل شعر فارسی است. نظریۀ جهان­های متن ابزارهایی ویژه را برای بررسی عناصر اصلی متن در اختیار منتقد قرار می­دهد و در عین حال، در تحلیل شعر فارسی با محدودیت­هایی مواجه است. در این پژوهش برای نیل به هدف، یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد نیمایی را تحلیل و کارکرد نظریۀ جهان­های متن را در آن­ها بررسی کرده­ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد که این نظریه برای تحلیل شعر نو، ابزار مناسب­تری است و در شعر کلاسیک، خصوصاً شعر غنایی، به­دلیل محدودیت­های ذاتی­ این نوع شعر و نیز عدم روشنی سیر اندیشه، با موانعی مواجه است.


دوره ۱۱، شماره ۴۶ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

هدف این مقاله در ابتدا اذعان به این نکته است که باور به شور چشمی یا چشم‌زخم در میان ملتهای مختلف از گذشته‌های دور، پیشینه‌ای دیرباز دارد  و مردم برای رویارویی با حوادث ناشی از آن و دفع بلا از از ابزار و اوراد و گیاهان خاصی به عنوان باطل سحر بهره می‌بردند. در این مقاله ابعاد و جنبه‌های گوناگون این باور عامه را در اشعار کلاسیک فارسی کاویده ایم و دریافته ایم شاعران، علاوه بر آنکه با بیان این باور تصویری روشن از جامعه خود ارائه داده اند، به کمک این باورها به تصویر سازی دست زده و بر زیبایی شعر خود افزوده اند. شاعران نه تنها به بسیاری از ابزارهای دفع چشم زخم در باور عامه اشاره کرده اند، بلکه برخی این آداب و رسوم همگانی را نیز شرح داده اند. آنان با بهره گیری از این باورهای دیرینه و فراگیر، مضمونها و تصویرهای شگفتی آوری در آثارشان پدید آورده اند.
 

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهت‌ها و تفاوت‌های ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر می‌پردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم می‌سازد؛ البته امروزه نحله­های جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره می­گیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرس­صادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاین­بک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان می‌دهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشۀ اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بن­مایۀ اصلی دو اثر را تشکیل می‌دهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبش‌های اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوۀ پرداخت آن­ها در این موضوعات در برخی موارد تفاوت­هایی دارد برای مثال جان اشتاین­­بک به شکل صریح­تری مسائل را بیان می‌کند، اما مدرس ­صادقی مسائل را در لفافه منعکس می­کند. قریب به انفاق شخصیت­های هر دو رمان را افرادی تشکیل می‌‌دهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار می­آیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل می­گیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش می­رود.
 

دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده
در نظام گفتمانی شَوِشی، گفتمان بیشتر تابع شرایط عاطفی و احساسی است که شَوِش­گران از آن پیروی می­کنند. به این معنا که این نظام گفتمانی مبتنی بر کنش کنشگران نبوده و معنای متن با توجه به رابطه شوِشگران با عناصر پیرامون متن شکل می­گیرد. دو نظام گفتمانی حسی-ادراکی و تنشی-عاطفی، به عنوان دو زیرمجموعه از نظام گفتمانی شوِشی محسوب می­شوند. در این دو نظام، احساس و ادراک و تنشهای عاطفیِ شوشگران، بیشترین سهم را در خلق معنای متن داشته و به این ترتیب اثر ادبی را از حیطه یک گفتمان صرفاً کنشی و ساختاری فراتر برده و روابط درونی آن را به چالش می­کشند. نظام گفتمانی حسی-ادارکی بیانگر حضور فعال حواس پنجگانه انسان در شکل­گیری معنا است و نظام تنشی-عاطفی نیز به بررسی تنشهای روحی و عاطفی شوِشگران پرداخته، تا نقش آنها را در ایجاد شرایط متفاوت معنایی، تبیین کند. در این پژوهش با بررسی داستان سیاوش در شاهنامه، به تبیین این نکته پرداخته خواهد شد که شخصیتهای این داستان از مرز یک کنشگر عبور کرده و بسیاری از اعمال و رفتار آنها در حیطه گفتمان شوِشی جای می­گیرد. به این نحو که احساسات بیرونی آنها در قالب گفتمان حسی-ادراکی و از طریق حواس پنجگانه نمود می­یابد و تنش­ها و احساسات درونی آنها نیز از طریق گفتمان تنشی-عاطفی مشخص می­شود. به این ترتیب گفتمان شوِشی باعث عبور از ساختارگرایی محض می­شود؛ به گونه‌ای که تحلیل از حد یک طبقه­بندی صوری و خوانشی ابژکتیو فراتر می‌رود وبه این ترتیب معنا با توجه به نظامهای گفتمانی موجود در متن پدید می­آید که لزوماً کنشی نیستند، لذا با نظامی حسی – ادراکی، زنده، سیّال و پویا مواجه خواهیم بود.
 

دوره ۱۲، شماره ۵۰ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

درباره جایگاه ادبیات عیاری در طبقه بندی انواع ادبی فارسی اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را زیر مجموعه ادبیات حماسی قرار داده ، و برخی دیگر آن را از اقسام رمانس محسوب داشته، و برخی دیگر آن را در زمره ادبیات عامیانه برشمرده اند. در این مقاله فرض هم سنخ بودن ادبیات عیاری با ادبیات حماسی مورد بحث قرار گرفته و با بررسی مناسبات ادبیات حماسی و عیاری، مهمترین متن ادبی فارسی هر یک از این دو گروه، یعنی شاهنامه و سمک عیار برگزیده شده است و سپس با بررسی روابط بینامتنی آنها از دیدگاه سه رویکرد" خاستگاهی، تولیدی و خوانشی" ارتباطات و مناسباتی که بین این دو نمونه برجسته متون حماسی و عیاری وجود دارد توضیح داده، و تبیین شده، و در نهایت به این نتیجه رسیده است که با توجه به وجود رابطه معنادار بین متون عیاری و متون حماسی می توان گفت که هر یک از متون عیاری و متون« حماسی قهرمانی » حماسی به عنوان زیر ژانرهایی از مجموعه نوع ادبی کلی تری به نام ادبیات قرار می گیرد.


دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

در منابع دستوری زبان فارسی دربارۀ مواردی همچون ساخته شدن فعل از مصدر یا مصدر از فعل، چگونگی تقسیم‏بندی افعال به باقاعده و بی‏قاعده، تعداد تکواژهای ماضی‏ساز و اصالت واج پایانی «ت» یا «د» در پایان ماده‏های مضارع، اختلاف نظر هست؛ و حتی گاهی در منظور کردن افعال سببی و دعایی و امری در دسته‏بندی افعال باقاعده و بی‏قاعده «غفلت» مشاهده می‏شود. در این مقاله با مطالعه و بررسی کتابها و مقاله‏های دستوری این حوزه، نظر نویسندگان دستوری بررسی و نقد، و پس از نتیجه‏گیری در هر مورد نهایتاً طبقه‏بندی نسبتاً تازه‏ای از ساخت‏واژه فعل و با سرعنوانهای جدیدی به این شرح ارائه شده است: «۱. افعال باقاعده ۲. افعال سماعی شبه‏قاعده‏مند ۳. افعال سماعی بی‏قاعده ۳. افعال چندریشه‏ای». نتایج عمده دیگر بدین شرح است: ماده ماضی در جریان پیدایش اولیه از مضارع و مصدر از ماضی ساخته می‏شود؛ ولی بعد از پدید آمدن مصدر، معمولاً ماده‏ها بر مبنای مصدر بازخوانی و یادآوری می‏شود. از بین دو واج پایانی ماده ماضی، اصالت با واج «ت/t» و غلبه بسامد با واج «د/d» است. در زبان فارسی امروز هشت تکواژ ماضی‏ساز «ت، د، اد، ست، ـِ ست، یست، ـُ فت، ید» وجود دارد. افعال باقاعده شامل افعال جعلی، سببی، دعایی و امری می‏شود و چندین نکته دیگر.

دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مقالۀ حاضر پژوهشهای ادبی زن‌محور (مقاله‌های علمی پژوهشی، کتابها، پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها) را در حوزۀ ادبیات داستانی معاصر، از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۴ با رویکردی جامعه‌شناختی مورد بررسی قرار می‌دهد؛ ضمن اینکه تلاش شده است تا با ارائه و بررسی جدولها و نمودارهایی، سال‌شمار تحقیقات، سیر صعودی آنها، نویسندگان و آثار داستانی پُراستقبال، جنسیّت پژوهشگران و رویکردهای تحقیقات نیز مورد نقد و تحلیل قرار گیرند. نتایج نشان می‌دهد که عوامل اجتماعی باعث شدند تا میزان گرایش پژوهشگران به نقد و بررسی آثار داستانی زن‌محور از اواخر دهۀ هشتاد روندی رو به افزایش داشته باشد. سیمین دانشور، زویا پیرزاد و رمانهای سووشون و چراغها را من خاموش می‌کنم بیشترین میزان پژوهشها را به خود اختصاص داده‌اند. تعداد پژوهشگران زن در مقایسه با پژوهشگران مرد بیشتر بوده است. نقدهای جامعه‌شناسانه، فمینیستی و روان‌شناختی، رویکردهای اصلی و توجه به مسائلی نظیر مردسالاری، بی‌هویتی زن، تبعیضهای جنسیّتی، خشونت علیه زنان و غیره از رویکردهای فرعی پژوهشها هستند. با توجه به رویکردها می‌توان گفت که چهرۀ ارائه شده از زن در پژوهشهای ادبی معاصر هرچند دقیق‌تر شده ولی همچنان ناخوشایند است و موضوعات ارزشی مغفول مانده‌اند.

دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

این مقاله برآن است تا طبق رویکرد پژوهشی تاریخی ـ تحلیلی و نیز روش‌شناسی عرفان تطبیقی، به این مسأله پاسخ دهد که آیا تألیفات عارفان ایرانی، به‌ویژه آنها که به زبان فارسی نوشته شده‌اند، نزد صوفیان آندلس، اثرگذار بوده است یا خیر. نتایج به دست‌آمده نشان می‌دهد عرفای مسلمان آندلس مانند ابن مَسَرِّه، ابن عربی و ابن عبّاد رُندی با تأثیرپذیری از اندیشه­ها و کتابهای اندیشمندان شرق جهان اسلام، به­ویژه عارفان ایرانی، به پیشرفت این جریان فکری در آندلس کمک کردند و تألیفات آنان در کنار کتابهای نویسندگان ایرانی که به آندلس می­رسید، باعث شد عرفان و تصوف، به قدری در اسپانیای قرون وسطی ریشه­ بدواند که تسلط دوبارۀ مسیحیان و اخراج مسلمانان از آن سرزمین نیز نتواند باعث از بین رفتنش شود. سن­خوان دلا کروز، معروفترین شاعر و عارف مسیحی اسپانیا،‌ سروده­هایی دارد که در درون­مایه­، تصاویر و کاربرد اصطلاحات تخصصی با آثار عارفان ایرانی،‌ اشتراکاتی چشمگیر دارد. از آنجا که محیط جغرافیایی و دورۀ تاریخی زندگی سن­خوان، ‌مؤیّد ارتباط او با مسلمانان و دسترسی به کتب عرفان اسلامی است، باید گفت که اشتراکات یاد شده، فراتر از توارد محتمل بین شاعران است و از بهره­مندی وی از میراث فکری عرفای مسلمان ایرانی حکایت دارد.
ریحانه عسکری، غلامحسین غلامحسین زاده، ابراهیم خدایار،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

طرز «تزریق» یکی از زیر سبک‏های شعری در دورۀ رواج سبک هندی است. از آن‏جا که حتی در آن دوره نیز این شیوه چندان فراگیر نشد، ابیات اندکی از شاعران تزریق‏گو به ما رسیده و اطلاعات مختصری دربارۀ شعر تزریق در تذکره‏ها موجود است؛ بنابراین صرفاً با اتکا به مطالب مندرج در تذکره‏ها نمی‏توان به‌درستی چیستی تزریق و مبانی آن را تشخیص داد. در دوران معاصر نیز با وجود آنکه چند مقاله دربارۀ تزریق نوشته شده است، به‌دلیل آنکه غالب پژوهشگران بدون توجه لازم به بستر تاریخی، اجتماعی و ادبی تزریق‏گویی را صرفاً با اتکا به رویکردهای جدید علوم ادبی بررسی کرده‏اند ابهام‏ها و پرسش‏های پیشین کمابیش به قوت خود باقی است. ما در این پژوهش برآنیم تا با روشی توصیفی ـ تحلیلی مبانی تزریق‏گویی را با اتکا بر زمینۀ تاریخی، به‏خصوص با بررسی خود متون تزریقی و نظر خود تزریق‏گویان دربارۀ شعر تزریق دریابیم. جهت نیل به این مقصود نسخۀ خطی اُطوزنامه سرودۀ ملافوقی یزدی را که پرحجم‏ترین و بهترین منبع موجود در این زمینه است برگزیده‏ایم. فوقی در مقدمۀ اطوزنامه اذعان داشته تمامی اشعار و عبارات اثر خود را به طرز تزریق سروده و دربارۀ علت تزریق‏گویی خود توضیحاتی داده است که براساس آن‏ها دست‏کم می‏توان مبانی تزریق‏گویی را براساس کامل‏ترین مجموعۀ موجود شعر تزریق بررسی و تبیین کرد.


دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده

فرهنگ عامه اساس درست شناخت ملتها و وجه تمایز قومی از قوم دیگر است. باورهای فرهنگی و اجتماعی فصل جدایی ناپذیر زندگی بشرند و از ابتدای خلقت همواره با او بوده اند به گونه ای که حتی بسیاری از باورهای مردم متمدن امروزی نسبت به یک سلسله مناسک و مراسم و شایست و ناشایستهای کنونی او، ریشه در ژرفای قرون و اعصار گذشته دارد؛ بنابر این شناخت و ارائه تحلیل درستی از آنها فقط با کاوش در گذشته های فرهنگی اقوام و ملل، امکان پذیر تواند بود. یکی از این اعتقادات عمومی و عمیق بشر، اعتقاد به چشم¬زخم است که در فرهنگ ملل سابقه ای دیرینه دارد. اسناد به دست آمده از نقاشیهای انسانهای نخستین در درون غارها، سنگ نوشته ها و آثار مکتوب قرون وسطی، اوراد و سنگهای فراوان دفع چشم زخم، حکایتگر و تأیید کننده رواج این اعتقاد در بین اقوام و ملل گوناگون در قرون و اعصار مختلف است . نگارندگان در این مقاله درصدد هستند به این سؤال پاسخ دهند که چشم زخم به منزله یکی از باورهای فرهنگی باستانی و قدیمی مردم ما، آیا در بین سایر اقوام وملل جهان نیز از دیرباز رواج داشته است یا نه؟ و درصورت رایج بودن آیا منابع دینی و اعتقادی آن را تأیید کرده اند یا خیر ؟ بنابر این نگارندگان در این مقاله برای دست¬یابی به پاسخ این پرسش، به بررسی این باور در میان اقوام باستانی و ادیان مهم جهان پرداخته¬اند ونشان داده¬اند که گذشته از رواج باور چشم زخم آن در بین همه اقوام و ملل جهان، منابع متعدد دینی و از جمله منابع اسلامی نیز آن را تأیید کرده¬اند.

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۳۲ )
چکیده

حازت المناظرات على أهمیه کبیره فی الأدبین العربی و الفارسی لما مثلته من رؤی و عبرت عنه من رموز و دلالات مختلفة. و نظراً لأهمیه هذاالنوع الأدبی، سنسلّط الضوء فی هذه المقاله علی جانب بسیط من هذا النوع من المناظرات النثریه الخیالیة، و هو النوع الذی تناول فیه الأدباء السیف و القلم باعتبارهما رمزین لفئتین مختلفین، فئه الکتاب و أصحاب الأقلام و ما یطمحون إلیه من مکانه إلى جانب أصحاب القوة. کما سنعرض لهذا النوع، نشأته و تطوره فی الأدبین، و نفصل الحدیث عنه فی محاوله جاده و هادفه لکشف اللثام عن أوجه التشابه و الإختلاف بینهما فی مناظرتی (السیف و القلم) النثریتین لیعقوبی الطوسی و ابن نباته المصری لنتوصل إلی أن فن المناظرات میراث اسلامی مشترک عنیت به الأمم و کانت انعکاساً و تلبیه لحاجات اجتماعیه و سیاسیه حیث عبرت عن رؤى و أفکار کتّابها و لبّت احتیاجات مجتمعاتهم.

دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

یکی از بنمایه‌های داستانی منظومه­های عاشقانه "مرگ عشّاق" است. سراینده در این متون هنر خود را به کار می‌گیرد تا مرگ قهرمان را همانند تولّد او، حادثه­ای به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی‌تحلیلی به این سؤالات پاسخ می‌دهد که بنمایۀ مرگ عشّاق در منظومه‌های عاشقانۀ فارسی را چگونه می توان طبقه‌بندی کرد و هر زیرگونۀ آن چه نقشی در روایت داستان ایفا می‌کند. برای این منظور کتاب "یک‌­صد منظومۀ عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،۱۳۹۴) مبنای کار قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که سه گونۀ مرگ طبیعی، خودکشی و قتل به همراه زیرگونه‌ها و عللی برای عشّاق اتّفاق ­افتاده است.
 
 

دوره ۱۹، شماره ۲ - ( - ۱۴۳۳ )
چکیده

تعد روایه «الباب المفتوح» للکاتبه المصریه الدکتوره لطیفه الزیات من أفضل مائه روایه عربیة، وذلک لما تتناوله من قضایا ساخنه و منها قضیه العلاقه الجدلیه بین حریه الفتاه من ناحیه و حریه مجتمعها من ناحیه أخرى حیث تذهب الکاتبه إلى أن الفتاه لا تجد نفسها حقاً و لا تجد حریتها إلا إذا فقدتها فی البدایه و الشیء الأکبر و الأهم من ذلک هو – فی إطار هذه الروایه – النضال من أجل تحررها و تحرر الوطن من بقایا الإستعمار. لیلى – بطله الروایه إلاشکالیه - هی فتاه مصریه جامعیه تدعو للتحرر من أسر تقالید و أعراف المجتمع المتهالکه و هی نموذج للفتاه المصریه التی تعیش فی ظل مجتمع ذکوری ینظر نظره دونیه للمرأه و یعمل على قمع أحلامها و طموحاتها و قهرها و مع ذلک فهی مثال یحتذی به لقوه إرادتها فی الدفاع عن حقوقها. فی نهایه الروایة، تنجح لیلى فی أن تحقق انجازاً شخصیاً و اختارت من یرید قلبها لیشارکها حیاتها الجدیدة، و شارکت أیضاً فی تحقیق الإنجاز الأکبر و هو تحریر الوطن من بقایا الاستعمار فقد تزامن تحرر شخصیه البطله مع تحرر الوطن. یدرس هذا المقال عن طریق المنهج الوصفی-التحلیلى و فی ضوء النقد الاجتماعی صوره الفتاه فی الأثر النسوی “الباب المفتوح” للکاتبه لطیفه الزیات للتوعیه بدور المرأه الهام – فی الفتره المشار الیها فی الروایه - فی نیل استقلال الوطن و المشارکه فی صنع مستقبل أفضل مع الرجل جنباً إلى جنب.  

دوره ۲۰، شماره ۸۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده



یکی از گونه‌های ادبی شعر عامه صلوات‌خوانی است که به منظور تبرک‌بخشی و توسل به اولیای دین در موقعیت‌ها و مراسم مختلف خوانده می‌شود و مخاطب را به فرستادن صلوات فرا می‌خواند. غالباً این اشعار را تحت تأثیر موقعیت اجرای آنها زیر عنوانهای دیگر قرار می‌دهند؛ برای مثال آنها را شعر کار، چاووشی یا سحری‌خوانی در نظر می‌گیرند حال اینکه هر یک گونه‌ای متمایز و مستقل است. در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که صلوات‌خوانی از دید ژانرشناسی چگونه شعری است و چه ویژگیهایی دارد. با در نظر گرفتن مطالعات ژانری ویژگیهای متنی و برون‌متنی این اشعار بررسی شد؛ ویژگیهایی همچون ساختار، محتوا، کارکرد و چگونگی تعامل میان سرخوان و مخاطبان. در منابع مکتوب نمونه‌های اندکی از صلوات‌خوانی وجود دارد؛؛ اما در همین نمونه‌های اندک، ساختار و ویژگیهای واحدی به چشم می‌خورد که می‌توان بر اساس آنها صلوات‌خوانی را یک گونۀ ادبی مستقل به شمار آورد.
 

دوره ۲۱، شماره ۸۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

نادر ابراهیمی ۴۹ اثر کودک و نوجوان منتشر کرد که تاکنون در هیچ کار پژوهشی با رویکرد تحلیل گفتمان تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آنها بررسی نشده است. در این مقاله، سعی شده است با تکیه بر دو نظریۀ تحلیل گفتمان جیمز پل جی و نورمن فرکلاف، تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آثار کودک و نوجوان او نشان داده شود. نتایج پژوهش نشان می‌دهد «ایراندوستی» همواره در مرکز توجه ابراهیمی قرار داشته است با این تفاوت که تحت تأثیر تحولات سیاسی-اجتماعی، عناصری به این گفتمان ملی‌گرایانه افزوده یا از آن کاسته می‌شود: ۱. در سالهای پیش از انقلاب، داستانهای ابراهیمی بیشتر ذیل گفتمانهای ملی درونزا قرار می‌گیرد که بر تلاش و کار ملی برای ساخت ایران تأکید می‌کند. ۲. همزمان با پیروزی انقلاب، عنصر «سیاست» آشکارا به داستانهای او راه می‌یابد و از این حیث می‌توان آثار او را ذیل گفتمان انقلابی قرار داد با محوریت پرداختن به طاغوت‌ستیزی، بزرگداشت انقلاب و مبارزات انقلابیون. ۳. با پایان یافتن جنگ، داستانهای او ذیل «گفتمان سازندگی» صورتبندی می‌شود که در آن همچنان ایراندوستی در مرکز توجه قرار دارد و بیش از هر چیز به تواناییهای بالقوۀ ایران در زمینۀ صنعت و به‌طورکلی توسعۀ اقتصادی تأکید می‌شود. ادبیات او در این دوران همچنان سیاسی است و عنصر «غرب‌ستیزی» بیش از دوره‌های قبل در آثارش دیده می‌شود.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱