جستجو در مقالات منتشر شده


۲۶ نتیجه برای خدایار


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

رمان‌های تاریخی شاهین‌طلایی (۱۳۳۶) و شراره‌های شهر اترار (۱۳۷۰) روایت‌گر زندگی جلال‌الدین خوارزمشاه‏اند. برخلاف متون تاریخی کهن که فرایند کنشی ساده و قابل پیش‌بینی توسط کنش‌گر مرکزی قهرمان در آن‏ها رخ می‌دهد، در این آثار با خلق شخصیت‌های کنش‌یار و ضد‌کنش‌گر، کنش‌ها از جریان اصلی خود منحرف شده‌، به آسیب‌های کنشیِ انحراف، جایگزینی، خطای کنشی و ... بدل شده‏اند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی انحراف کنش‌ها درون روایت و آسیب‌هایی مانند خطای کنشی (ضدکنش)، تغییر کنشی یا حتی فروپاشی کنشی است. بدین منظور از نظریۀ نظام گفتمانی کنشی گرمس برای بررسی روایت‌های کنشی مرتبط با شخصیت جلال‌الدین در دو رمان تاریخی شاهین‌طلایی و شراره‌های شهر اترار استفاده شده‏است. در رمان شاهین‌‌طلایی انحراف کنشی به‌صورت دگرگونی کنش و نابودی کنش توسط کنش‌یارها دیده‌می‌شود؛ جایی‏که برای رسیدن جلال‌الدین به ابژۀ ارزشی و حفظ جان او تلاش شده‏است. در این رمان با توجه به ابژۀ ارزشی «معشوق» و «وطن» جلال‌الدین پادشاهی «عاشق‌پیشه» و «وطن‌‌دوست» ترسیم می‌شود. در شراره‌های شهر اترار انحراف کنشی به‌صورت دگرگونی کنش و جایگزینی کنش است. بیشتر شخصیت‌های داستان و خود جلال‌الدین نقش ضدکنش‌گر را دارند و برای دوری جلال‌الدین از ابژۀ ارزشی و نابودی او تلاش می‌کنند. در این رمان ابژۀ ارزشی «خوشگذرانی» باعث فراموشی ابژۀ ارزشی «وطن» شده و جلال‌الدین پادشاهی «هوسران» به تصویر کشیده شده‏است. فهم دقیق تاریخ ایران در دورۀ مغول و پس از آن، و نیز شناخت سوگیریهای نویسندگان آثار ادبی و تاریخ در گرو شناخت جریان‏های فکری مورخان آن است. دستاوردهای این پژوهش پژوهشگران ادبی و تاریخی را در این مسیر مدد می‏رساند.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

معراج‌نامه‌ها متونی روایی هستند که به طور اخصّ به سیر ملکوتی پیامبر (ص) اطلاق می‌شوند. پدیدآورندگان این متون، آثارشان را با تقلید یا اندکی تغییر از متون متقدّم سروده‌اند. در این مقاله، با رویکرد کنش گفتار سرل و بیش‌متنیّت ژنت، و روش تحلیلی - توصیفی، به بررسی تأثیر و تأثّر ساختاری و زبانیِ معراج‌نامه‌ها می‌پردازیم. فرض بر این است که ارتباط این متون، بیش‌متنی است و راویان متأخّر به صورت آگاهانه در سرودن اشعارشان به راویان متقدّم نظر داشته‌اند. با بررسی ۲۶ پی‌رفت مشابه به این نتیجه رسیدیم که آثار سنایی و خاقانی با ۱۷ شاعر تابع، پیش‌متن سایر متون بوده‌ و سنایی، قوّامی، اخسیکتی و مولانا تابع دیگر شاعران نبوده‌اند. تغییر نسبت به تقلید در شاعران متأخّر بیشتر بوده، گشتار کمّی افزایش از نوع گسترش زیبایی‌شناختی و گشتار کاربردی از نوع کیفی درونی بسامد بالاتری داشته است. متنوّع‌ترین کنش‌های گفتاری از آنِ هلالی و پربسامدترین مربوط به خواجو است. دلایل بسامد بالای کنش‌های گفتاری در پی‌رفت‌های مشابه عبارتند از: بیان جزئیّات، افزودن آرایه و اپیزود کنشی و کنشگران، توصیف، طرح مباحث تعلیمی و اخلاقی، ایجاد تقابل بین دو مفهوم یا شخصیت، گفتگوسازی و استفاده از شخصیت‌های کمکی.
 

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

یافتن وجوه مشترک میان اسطوره‌های اقوام هم‌ریشه، امری بدیهی است. این مقاله اسطورۀ آرش را از ادبیات باستانی ایران با فیلوکتتس از ادبیات باستانی یونان مقایسه می‌کند. براساس این اسطوره‌ها، قهرمان هر دو داستان با پرتاب تیری، به دو جنگ فرسایشی نسبتاً طولانی‌مدت در برابر دشمنانشان پایان می‌بخشند؛ بدین معنی تا زمانی‌که تیر و کمان آرش به کار نمی‌افتد، جنگ و گریز بی‌فرجام دوازده‌سالۀ ایران و توران به سرداری منوچهر و افراسیاب به سرانجام نمی‌رسد و تا وقتی که تیر و کمان فیلوکتتس به میدان نمی‌آید، نبرد ده‌سالۀ یونانیان برای تسخیر تروا پایان نمی‎پذیرد. نویسندگان در این تطبیق، با توجه به اسطوره‌شناسی تطبیقی ، شباهت‌های دو روایت را در دو بخش ساختاری و معنایی ذیل نه محورِ «نوع سلاح دو قهرمان و ارتباط آن با نیروهای مافوق بشری، دخالت خدایان در پرتاب تیر، ارتباط دو قهرمان با امر قدسی و پیوند آن دو با مکان‌های مقدس، فرجام کار قهرمانان از منظر مینوی، پایان‌دادن به دو جنگ فرسایشی، نقش محاصره در دو داستان و تأثیر اسطوره‌ها بر ادبیات پس از خود» و تفاوت‌های ساختاری و معنایی آن دو را ذیل هفت محور «مکان، زمان و ویژگی‌های آن، قالب روایت، انگیزۀ قهرمانان، ارزش‌های ملی، پایان کار دو نبرد و تفاوت در پایان کار قهرمانان از لحاظ مرگ و زندگی»، بررسی می‌کنند. نتایج بررسی، خویشاوندی و تجربه‌های مشترک اقوام هم‌خانواده هندو اروپایی را، که در حماسه‌ها و قصه‌های آن‌ها تجلی یافته است، نشان می‌دهند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

تاریخ دقیق ورود قهوه‌ به سرزمین ایران معلوم نیست، اما آنچه از آثار مکتوب به ما رسیده است، نشان می‌دهد در عصر صفویان و به خصوص در زمان شاه عباس، قهوه‌خانه‌ها در شهرهای بزرگ ایران، به خصوص اصفهان رونق و رواج گسترده‌ای داشته‌ است. این قهوه‌خانه‌ها در عصر صفوی کارکردی فرهنگی داشته‌ که مهم‌ترین مکان برای عموم مردم و به خصوص هنرمندان و شعرا بوده‌ است. شاعران این عصر از آنجا که حکومت صفوی، مانند حکام گذشته شعر را هنر اول دربار نمی‌دانستند، جایگاهی عالی‌ در دربار نداشتند و از طرف دیگر رشد طبقه متوسط در این عصر و تجمع این طبقه در قهوه‌خانه‌ها، ادبیات و شعر متناسب با خود را می طلبید. این موارد و عللی دیگر باعث شد شعر در این عصر از دربار خارج و در میان عامه مردم و در کوچه و بازار و قهوه‌خانه‌ها روایی خاصی بیابد. از آنجا که ادبیات و اجتماع دائما در حال داد و ستد دوطرفه با هم هستند، عناصر موجود در قهوه‌خانه‌های این عصر نیز در شعر و هنر این دوره تبلور خاصی داشته است. ما در این مقاله بر آن هستیم تا نشان دهیم آیا مخدرات و مکیفات که از عناصر مهم فرهنگ قهوه‌خانه‌ای هستند در شعر دوره صفوی تبلور یافته است؟. قهوه، قلیان، تریاک و افیون از اهم عناصری است که در شعر این عصر متبلور شده‌اند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می‌باشد. ابزار تحقیق نیز تذکره‌های عصر صفوی و برخی دیوان‏های شاعران این عصر بوده‌ است.
ابراهیم خدایار،
دوره ۲، شماره ۵ - ( بهار ۱۳۸۸ )
چکیده

آثار فارسی عبدالرّئوف فطرت بخارایی (۱۸۸۶-۱۹۳۸م) در ماوراءالنّهر از نخستین نمونه های نظم و نثر نوین فارسیِ تاجیکی در این منطقه است. مناظرۀ مدرّس بخارایی با یک نفر فرنگی در هندوستان دربارۀ مکاتب جدیده، معروف به مناظره (استانبول، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م)، علاوه بر آنکه نخستین اثر منثور و روایی این نویسنده و شاعر ماوراءالنّهری است، اوّلین اثر مستقلِّ نوشته شده به زبان فارسی در ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در این منطقه نیز به شمار می¬رود که در قالب رمان کوتاه/ داستان بلند به تبیین جدال «سنّت و تجدد و قدیم و جدید» با یکدیگر پرداخته است. این کتاب از نظر محتـــوا در زیرمجموعۀ رمان¬های رسالتی، یعنی رمانِ انتقادِ اجتماعی قرار می¬گیرد. در این مقاله، مناظره از منظر ساختار و عناصر داستانی نقد و تحلیل، و نقش برجستۀ آن در بنیان¬گذاری ادبیّات نمایشی و نیز شکل¬دهی و تثبیت زبان و ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در بخارای آغاز قرن بیستم بررسی شده است.

دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده

یکی از جریانهای عظیم ادبی و اجتماعی فرهنگ و تمدن ایران، که نزدیک به یک و نیم قرن،
یعنی از اواخر قرن دوازدهم تا ابتدای قرن چهاردهم هجری قمری، بخش بزرگی از جهان
ایرانی را در ماوراء النّهر تحت نفوذ خود قرارداده بود، بیدل گرایی و رسوخ افکار و آثار، شکل
۱۷۲۱ م ) شاعر - ۱۱۳۳ ه .ق/ ۱۶۴۴ - بیان و اسلوب گفتار میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی ( ۱۰۵۴
جغتایی نژادِ فارسی گوی هندوستان بود.
۱۹۵۴ م ) بنیانگذار ادبیات نوین تاجیک، نقش بسیار مهمی در - صدرالدین عینی ( ۱۸۷۸
معرفی این جریان بزرگ و تأثیرگذار ادبی و اجتماعی داشته است . در این مقاله، چشم انداز
روشنی از وضعیت این جریان با تکیه بر آثار عینی در ماوراءالنّهر ترسیم، و در شش بخش
تنظیم شده است:
۱. پیشگامان و طراحان نظریه بیدل گرایی در ماوراءالنّهر
۲. آشنایی عینی با بیدل
۳. نخستین تحقیق عینی درباره بیدل
۴. عینی و بیدل در نمونه ادبیات تاجیک
۵. بررسی و تحلیل کتاب میرزا عبدالقادر بیدل
۶. بیدل در یادداشتها

دوره ۳، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۶)- ۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از مهم­ترین ویژگی­های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل‏گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزۀ هنری منجر شده است. هرچند از دورۀ زندیه، به‌ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی ۳۷ سال سلطنت فتحعلی‎شاه قاجار (۱۲۱۳‌- ۱۱۷۶ق)، زمینۀ شکوفایی و همگامی تازه­ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از‌این‌رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته‏ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه­های اشعار دورۀ دوم جریان بازگشت و نقاشی­های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی­شناختی میان این دو حوزۀ هنری را بررسی و عوامل شکل­گیری و شکوفایی نسبی­شان در دورۀ فتحعلی‏شاه قاجار را تبیین کرده‏اند. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می­توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی­های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی‏شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می‏دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی­شناسانۀ ادبی و با بهره‌گیری از نگاه انسان­مدارانه غربی، باستان­گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی­های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته­اند. به بیان دیگر، آن‌ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر‌اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی­شناختی مشترک در شعر دورۀ بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینۀ مساعد در راستای همگامی این دو حوزۀ هنری است.  

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زبان قرآن و به تبع آن زبان عربی، زبان نخست دنیای اسلام است. پس از ورود دین مبین اسلام به ایران و پذیرش این دین نجات‌بخش از سوی مردم، تأثیر همه‌جانبه آن بر تمام شئون فرهنگی و اجتماعی ایرانیان آغاز شد. بخش دیگری از اثرپذیری زبان و فرهنگ ایرانیان در مواجه با میراث منظوم و منثور به زبان عربی است که یا اغلب به وسیله ایرانیان نگاشته شده است یا ایرانیان در آثار خود از میراث عرب‎های مسلمان سود جسته‌‎اند. تأثیر این زبان در زبان فارسی در لایه واژگانی با دامنه گسترده و بعضاً نحوی با دامنه محدود باقی نماند، بلکه در لایه‎های دیگر زندگی معنوی ایرانیان نیز نمودار گشت و علاوه‏ بر پاسخ به نیازهای ایرانیان در حوزه‏های یادشده، به تقویت همه‏جانبه ‎زبان فارسی نیز منجر شد. نویسندگان فارسی‏زبان با آگاهی از این موضوع، سال تا سال و با شیوه‏های گوناگون به دامنه تأثیرپذیری‏های خود افزودند و از این راه موجبات پیوند هرچه بیشتر زبان و ادب فارسی را با زبان قرآن و فرهنگ اسلام فراهم کردند. بدون تردید فهم بخش عظیمی از میراث به‎جا مانده از این تأثیر و تأثر، که در زبان و ادبیات غنی فارسی به یادگار مانده، موقوف به دانستن ریشه‎های اصلی آن است که در قرآن کریم، احادیث نبوی (ص) و گفتار ائمه معصوم (ع) پراکنده است. نگارندگان در این مقاله، بخشی از شیوه‌های اثرپذیری فارسی‌زبانان از مأثورات عربی را بر اساس یافته‏های مکتب فرانسویِ ادبیات تطبیقی در نوشته‌های منثور آشکار، بسامد مأثورات هفتگانه شاملِ آیات، احادیث، اشعار، امثال، جمله‏های دعایی، عبارت‏ها و اقوال را در ده متن منثور فارسی از سده چهارم تا ششم هجری ارزیابی کردند. روش کار بدین قرار بود که نخست پژوهشگران طرح، مأثورات عربی را با لحاظ دسته‏بندی‏هایِ هفتگانه، استخراج و در فرم‏های ویژه طراحی‌شده ثبت کردند. این مأثورات پس از اعراب‏گذاری و ترجمه به برنامه اندنوت (EndNote) منتقل و در مرحله پایانی، خروجی‏های مورد نظر در نرم‏افزار اس‏پی‏اس‏اس (Spss) تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج تحقیق، بیشترین بسامد در کتاب‌ها به‌ترتیب متعلق به جملات دعایی و نیز عبارت‌ها و اصطلاحات، آیات و احادیث بوده است. مأثورات هفتگانه در تمام کتاب‌های منتخب به‌جز الابنیه عن حقایق الادویه، که فقط سه آیه در آن وجود دارد، به‌وضوح مشاهده می‌شود.
ابراهیم خدایار، محمدجعفر یوسفیان کناری، مریم الهامیان،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

یکی از گونه های ادبی منثور رایج در زبان فارسی، مناظره است. در مناظره¬های منثور، دو یا چند شخصیت به شیوۀ گفت وگونویسی، موضوعات گوناگون را به میان می کشند و در نهایت، نگارنده با نوعی جمع بندی از زبان آن ها به نتیجۀ مورد نظر می رسد. ساختار این نوع مناظره‏ها بیشتر بر گفت¬وگونویسی استوار بوده و از توصیف و تحلیل های داستان گونه به دور است. در دورۀ مشروطه، به این نوع مناظره ها واژۀ «چیزنویسی» یا شیوه «تئاترنویسی» اطلاق شده است. نزدیکی ساختار ظاهری و اسلوب گفت وگونویسی در این گونۀ ادبی و گونۀ نمایشنامه، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا امکان خوانش نمایشی از مناظره¬های منثور وجود دارد؟ لحن و زبان نمایشی، کنش نمایشی گفت¬وگومحور، کشمکش، زمان و مکان از جنبه های نمایشی قابل شناخت از گفت وگوست که در این مقاله بررسی شده¬اند. دستاورد این مقاله، معرفی الگویی گفت وگومحور برای بررسی جنبه¬های نمایشی مناظره‏هاست. این الگو بر اساس مقایسۀ تطبیقی دیالوگ در نمایشنامه و گفت¬وگو در مناظرۀ منثور و شناخت نقاط مشترک این دو گونه ادبی با یکدیگر پیشنهاد شده است.
ابراهیم خدایار،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده


ابراهیم خدایار،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( پاییز ۱۳۹۳ )
چکیده

در اواخر نیمه دوم سده نوزدهم میلادی در میان مسلمانان امپراتوری روسیه، جنبشی اجتماعی و فرهنگی درحال شکل‌گیری بود که به تأسی از شیوه ابداعی بنیان‎گذارش، اسماعیل‎بیک گسپرینسکی (۱۸۵۱- ۱۹۱۴م)،‌ برای آموزش، یعنی «اصول جدید» به «جدیدیه» مشهور شد. رهبر این جنبش برای تبلیغ افکار خود به خلق آثار ادبی در حوزه شعر و ادبیات داستانی نو نیز دست یازید. در این مقاله، رمان دارالراحت مسلمانلری(۱۹۰۶م)، اثر ادبی آرمان‌شهری گسپرینسکی که عبدالرئوف فطرت بخارایی (۱۸۸۶- ۱۹۳۸م) آن را با نام مسلمانان دارالراحت در ۱۹۱۶م به فارسی ترجمه کرده، تحلیل شده است. وی در این رمان اندیشه‏ها و آرزوهای خود را در قالب جامعه نمونه مسلمان، مدینۀ فاضله، در قالب داستانی آرمان‌شهری بیان کرده است. این رمان با روش تحلیلی‌ـ توصیفی و با روی‌کرد انتقادی با استفاده از الگوی طراحی‌شده برای تحلیل این نوع رمان‎ها، معرفی و نقد شده است؛ بنابراین از این نظر، برای عموم پژوهشگران در آسیای مرکزی و ایران از تازگی خاصی برخوردار است. 

دوره ۹، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: در درمان سرطان، به‌دلیل محدودیت استفاده از دوز بالا و نیز مقاومت سلول‌های سرطانی، بایستی از روش‌های بهینه‌ای استفاده کرد که در عین کاهش دوز پرتو و دارو، اثربخشی زیاد درمانی داشته باشند. هدف این پژوهش، بررسی سمیت داروی ضدسرطان سیس‌پلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایستا در سلول‌های حساس و مقاوم به دارو بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر، رده‌های سلولی سرطانی مقاوم A۲۷۸۰-CP و حساس به سیس‌پلاتین A۲۷۸۰ در گروه‌های سلولی تیمارشده با میدان و دارو نسبت به گروه دریافت‌کننده دارو به‌تنهایی، بررسی و برای تعیین تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و غلظت دارو از شدت ۱۰میلی‌تسلا به‌مدت ۲۴ ساعت و غلظت‌های لگاریتمی دارو (۱، ۱۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۵۰۰میکروگرم در میلی‌لیتر) استفاده شد. غلظت مهارکنندگی ۵۰% رشد سلول‌ها (IC۵۰)، پس از تبدیل جذب به‌دست‌آمده در دستگاه الایزاریدر از تست MTT به درصد سایتوتوکسیسیته، برای سلول‌ها در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی به دست آمد. داده‌ها با نرم‌افزار Prism از طریق آزمون آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون T تحلیل شدند.
یافته‌ها: در حضور میدان مغناطیسی ایستا و غلظت‌های مختلف دارو کاهش بیشتری در درصد سلول‌های زنده مشاهده شد. مقدار IC۵۰ برای سلول‌های A۲۷۸۰ در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی ۹/۵۸±۲۷/۶۹ و ۱/۴۸±۸/۹۶میکروگرم در میلی‌لیتر و برای سلول‌های A۲۷۸۰-CP، ۸/۰۳±۶۱/۱۶ و ۳/۱۳±۹/۵۸میکروگرم در میلی‌لیتر بود.
نتیجه‌گیری: مرگ‌ومیر سلول‌های تیمارشده با داروی ضدسرطان سیس‌پلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی در رده‌های حساس و مقاوم به دارو نسبت به استفاده از دارو به‌تنهایی بیشتر است. مقاومت دارویی در رده سلولی مقاوم به دارو در حضور میدان مغناطیسی کاهش می‌یابد.


دوره ۱۱، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

مسائل و کنش‌های اجتماعی در آثار محمود دولت­آبادی جایگاه بسیار پررنگی دارند. «مرد» داستان کوتاهی است که از­جمله آثار رئالیستی او به­شمار می‌آید و دارای توصیفاتی دقیق از فضا، شخصیتها و عناصر متعدد داستان است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه در این داستان زبان مسئلۀ هویت شکل­نگرفته را بازتاب گفتمانی می‌دهد؟ چگونه زبان می‌تواند نظام روابط زنانه و مردانه را از طریق اجراگری به چالش بکشد؟ و اینکه کارکرد فرهنگی هویت در این روایت چیست؟ هدف از نگارش این مقاله تحلیل گفتمانی و بررسی اجراگری در شکل‌گیری و فهم‌پذیری هویت شخصیت اصلی و قهرمان این داستان به­نام «ذولقدر» است. قهرمانی که دورۀ کودکی خود را پشت­سر گذاشته و اکنون که در آستانۀ ورود به نوجوانی است، زندگی او دچار فراز و نشیبی ناگهانی میشود. او در غیاب پدر تلاش می‌کند که نقش پدر خانواده را بر عهده بگیرد و با بازتاب هویتی تقلیدی، مسئولیتی را که والدینش از تقبل آن سر­باز زدهاند، به تنهایی به­دوش بکشد. ذولقدر با تقلید از گفتمان، رفتارها و اجراگریهای پدرش به­منزلۀ یک الگوی فرهنگی، هویت جنسیتی جدید خود را بازتولید می‌کند.

دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۵ )
چکیده

إن محمد مجتهد الشبستری (۱۳۱۵ﻫ.ش) هو من جمله المجددین الدینیین المعاصرین الإیرانیین، حیث استفاد من علم تفسیر المتون المسمی بالهرمونیتیک لیعمل تأملاته فی الدین ویطالع النصوص الدینیه. وإن مرکز الثقل فی فکر الشبستری وعنایته إنما هو ما یسمی بالتجربه الدینیه، التی هی فی حقیقتها حصیله قراءته الدینیه ومطالعاته. من وجهه نظر شبستری، فإن هذه المقوله لها اعتبارها فی دائره الفرد (الدائره الخاصه). ومن جهه، فإن له نظراته الخاصه فی الدائره السیاسیه، حیث کشف عنها وأوضحها بجلاء. وهی نظرات متفاوته ومختلفه عما علیه تلک الآراء السیاسیه الرائجه فی الفکر الشیعی، وثمه سؤال مطروح ههنا من شقین ألا وهما: أولا- ما هی العلاقه فیما بین القراءه الدینییه للشبستری، والتی ظهرت فی قالب مقوله التجربه الدینیه وبین آرائه السیاسیه؟ وثانیا- هذه العلاقه لأی درجه والى أی حد منسجمه ومبنیه علی أساس منطقی؟ وللإجابه علی هذا السؤال: فإن هذه الفرضیه التالیه مطروحه ومقترحه للإفصاح عن هذا الاستفهام، وهی: إن القراءه الدینیه للشبستری وآراءه السیاسیه متوافقه ومؤتلفه ومنسجمه مع بعضها وفیما بینها، لکن هذا الانسجام لا یتفق مع الأسس المنطقیه ولا یستند إلیها، ذلک أن آراءه السیاسیه مبتنیه علی مطالعاته وتأمله لمسأله محوریه الإنسان فی المدنیه الحدیثه أی أنه مرکز الثقل فیها، حیث إن مضامین هذه المطالعات والقراءات متعارضه وغیر متفقه مع مبانی علم تفسیر المتون (هرمونیتیک) وخاصه المباحث الفلسفیه منها والتی کانت محل اهتمامه ومصدره فی دراسته.
مریم نریمی، اصغر فهیمی فر، ابراهیم خدایار،
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

هر گفتمان متشکل از چندین گزاره و صورت گفتمانی است که با توجه به شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره به‌وجود می­آید. در دورۀ سلطنت فتحعلی‏شاه قاجار (۱۱۷۶ـ۱۲۱۳ق)، گفتمان مسلط بازگشت ادبی که همان گفتمان سنتی محسوب می­شود، براساس نظام ادراکی حاکم بر عصری شکل گرفت که در آن شاه و دربار، در مقام نهاد تولیدکنندۀ گفتمان یادشده، اصلی­ترین حامی هنر و ادبیات شناخته می­شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش گفتمان ادبی بازگشت در تصاویر مختص فتحعلی‌شاه قاجار با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی، زمینه­های معرفتی و سامانۀ دانایی یا همان روح حاکم بر زمانه است. اگر بپذیریم که تا این دوره، نقاشی ایرانی و ادبیات فارسی کمابیش با یکدیگر در ارتباط و تعامل بوده­اند­، باید گفت که با شکل‏گیری و قدرت یافتن گفتمان ادبی این دوره، هنجارهای تصویری در نقاشی­ ایرانی نیز دگرگون و ویژگی‏های تازه­ای در آن پدیدار ­شد که در نگارگری سده­های پیشین سابقه نداشته است. نگارندگان در پژوهش حاضر کوشیده­اند تا براساس نظریۀ گفتمان فوکو، به‌عنوان الگوی روش­شناختی و رویکردی بینارشته­ای، به این مسئله بپردازند که چگونه گفتمان ادبی بازگشت موجب شکل­دهی به تصاویر شاهانۀ مکتب پیکرنگاری درباری و اثرگذاری بر آن شد. بررسی­ها نشان می­دهد در این دوره، شعر و توصیفات شعری همچنان به‌منزله منبع الهام مورد توجه نقاشان بوده‌ است­. از این رو صورت­های گفتمانی غالب در سبک ادبی بازگشت، یعنی صورت تاریخ و صورت سیاست که به گفتمان قدرت­ بدل شده بودند، در پرده­های نقاشی تصویری جدید از شاه به‌نمایش گذاشتند؛ به‌طوری که تصاویر شاه غیرواقعی­تر و هالۀ تقدسش بزرگ‌تر شد و همچنین پیکره شاه غیرملموس و استعاره­ای­تر گردید.
 

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده

اصبحت اسماء الاشخاص والالقاب واحده من الابداعات الانسانیه التی اولاها الانسان اهتمامه علی مر العصور، ففی کل یوم تظهر للانسان اسماء والقاب تتناسب وحیاته المتحضره والمتقدمه. تتطرق هذه المقاله الی بحث بعض القاب الشعراء العرب - من العصر الجاهلی الی نهایه العصر العباسی- وکذا التخلص الشعری لبعض الشعراء الفرس - من القرن الثانی الی نهایه القرن الحادی عشر هجری- کما سنتعرف علی طرق اختیار ووضع الاسم الشعری عند شعراء الأُمتین العربیه والفارسیه وکذا اوجه الشبه والاختلاف فیها. تمثل المقارنه بین طرق اختیار او وضع الالقاب الشعریه عند العرب و الفرس المحور الرئیسی لهذا البحث ، وقد تم ترتیبه علی ثلاثه محاور : طرق اختیار التخلص الشعری عند الفرس؛ طرق وضع القاب الشعراء عند العرب؛ احصائیه ومقارنه طرق اختیار التخلص الشعری ووضع اللقب. النتیجه تتمثل فی المحور الثالث والمکونه من احصائیه تشمل ۱۷۰ شاعراً عربیاً و فارسیّاً.
اسماعیل گلرخ ماسوله، ابراهیم خدایار، سید علی قاسم زاده،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

در این مقاله، آثار نقدی پورنامداریان با رویکرد هرمنوتیک فلسفی تحلیل و بازخوانی می‏شود. مسئله این است که آیا فلسفه هرمنوتیکی در آثار نقدی نویسنده مورد نظر مبنای تفسیر آثار ادبی قرار گرفته است و اگر چنین است، چه مفاهیم و موضوعات هرمنوتیکی مبانی کار او را تشکیل ‏می‏دهد. فلسفه هرمنوتیکی با  بسیاری از موضوعات و مفاهیم خود در نقد ادبی نفوذ کرده است. به‌نظر می‏رسد پورنامداریان نیز در آثار خود از بسیاری از این مفاهیم بهره برده و بسیاری از جلوه‏ها و اندیشه‏های برآمده از این فلسفه مبنای کار وی در نقد و تحلیل آثار ادبی قرار گرفته است. اما او در بهره‏گیری از این مفاهیم، صرفاً خود را در محدوده منتقد مقلد قرار نداده است که تحت تأثیر یکی از رویکردهای اندیشگانی مرتبط با هرمنوتیک فلسفی قرار گرفته باشد؛ بلکه وی علاوه‌بر آگاهی از دانش جهانی نقد در زمینه هرمنوتیک (علم تأویل جدید)، با تکیه بر میراث تأویل، مخاطب را با چشم‏انداز جدیدی در زمینه نقد ادبی روشمند آشنا می‏کند. عنوان‏ها و لایه‏های این مقاله که متأثر از این مفاهیم است، عبارت‌اند از: تأویل، تکثر معنایی، رمز و تمثیل، اسطوره‏زدایی در متن‏های رمزی، ساخت‏شکنی، گراماتولوژی، نظریه مرگ مؤلف، بینامتنیت، ابهام و بی‏معنایی (چندمعنایی)، التفات و چندمعنایی، ارتباط ساخت‏شکنی و چندمعنایی با شعر تعلیمی و حکمی، چندمعنایی و تعهد اجتماعی در شعر و ادب. وی در آثار نقدی خود گاه این موضوعات را به‌طور مستقیم تحلیل و بررسی کرده و گاهی نیز در مقام رویکردی مخصوص چنان در آثارش حلّ و هضم و جذب نموده که آن‏ها را چون گفتمانی ازآنِ خود کرده است.
 


دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زعفران از ادویه­های گران­قیمت جهان است که در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می­گیرد. مهم­ترین فرآیند پس از برداشت زعفران، خشک­کردن کلاله­های آن می­باشد. در این تحقیق، خشک­کردن زعفران با استفاده از روش پرتوتابی و هوای داغ در سه دمای ۶۰، ۷۰ و °C۸۰ و همچنین خشک­کردن در دمای محیط (°C۲۵) بررسی و تأثیر این روش­ها بر ویژگی­های فیزیکی، شیمیایی و حسی زعفران مطالعه شد. داده­های حاصل با استفاده از تجزیه واریانس و آزمون دانکن (۰۵/۰>p) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفتند. در روش پرتوتابی، دو غشاء مایلار با ضخامت ۲۰/۰ و ۳۰/۰ میکرومتر و شیشه پیرکس با ضخامت ۳ میلی­متر استفاده شد. براساس نتایج آماری، در ارتباط با کاهش زمان فرآیند خشک­کردن، روش پرتوتابی با غشاء ۲۰/۰ میکرومتر و خشک­کن هوای داغ به­ترتیب با میانگین زمان خشک­شدن ۲۸/۲۵ و ۲۸/۲۲ دقیقه، بهترین روش­ها بودند. ازنظر حفظ مواد مؤثره زعفران یعنی پیکروکروسین، سافرانال و کروسین، به ترتیب با میانگین   ۸۳/۱۱۲،   ۷۹/۵۱ و  ۷۶/۲۷۴، نیز روش استفاده از شیشه پیرکس نسبت به سایر روش­ها بهتر بود. در ارزیابی حسی نیز زعفران خشک­شده توسط روش پرتوتابی با غشاء ۲۰/۰ میکرومتر دارای کیفیت بهتری از­نظر ارزیاب­ها بود. در کل با توجه به نتایج به­دست آمده، استفاده از خشک­کن پرتوتاب با غشاء ۲۰/۰ میکرومتر و دمای °C۷۰ در حفظ کیفیت و کاهش زمان فرآیند، بهتر از سایر تیمار­ها بود.

دوره ۱۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

حمل و جابجایی جسم توسط چندین ربات متحرک با کنترل آرایش، روش موثری در مهار اجسام سنگین و پیچیده در محیط‌های ناشناخته و شناخته شده است. در این مقاله، برای سه ربات متحرک و کنترل نیروهای تعاملی بین آنها و جسم در حین جابجایی جسم از کنترل آرایش استفاده شده است و همچنین در حضور اغتشاش، الگوریتم کنترلی بر مبنای سیستم تعلیق(RCC) نیمه فعال طراحی شده است.هدف اصلی ساختار کنترلی سیستم تعلیق نیمه فعال، کنترل آرایش مطلوب همزمان با انتقال مناسب جسم بوده است و همچنین مجزا نمودن جسم و دیگر ربات‌ها از تأثیرات خطای رخ داده به هنگام بروز اغتشاش در یک ربات مشخص و جلوگیری از اثرگذاشتن آن به دیگر ربات‏ها از دیگر نتایج روش پیشنهادی است.برای از بین بردن ناپایداری در روش‌های امپدانسی، کنترل امپدانس چندگانه، جهت جابجایی جسم توسط ربات‌های همکار استفاده شده است. به منظور تعقیب مسیر مطلوب و همچنین تشکیل آرایش هندسی ربات های متحرک، از روش راهنما پیرو استفاده شده است. نتایج شبیه‌سازی نشان می‌دهد که سیستم کنترلی تعلیق نیمه فعال در راستای به حداقل رساندن ارتعاشات به همراه اغتشاش منتقل شده به مجموعه ربات‌ها، نسبت به سیستم کنترلی تعلیق غیرفعال، بهینه تر و پایدارتر است.

دوره ۱۶، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

امروزه، آلیاژهای حافظه‌دار به علت توان بالا، حجم‌کم و سازگاری با بدن انسان، به صورت گسترده در ساخت عملگرها در اندام پروتزی و تجهیزات پزشکی استفاده می-شوند. در این مقاله کنترل فازی یک نمونه واقعی انگشت مصنوعی با استفاده از خواص عملگر‌های آلیاژ حافظه‌دار ارائه می‌شود. بدین منظور ابتدا مدل دینامیکی یک انگشت رباتیک سه ‌درجه آزادی با مفاصل چرخشی که از سیم آلیاژ حافظه‌دار به عنوان زردپی به منظور جمع شدن هر بند‌انگشت و یک فنر پیچشی به منظور بازگرداندن هر بند به محل اولیه استفاده می‌کند، ارائه می‌شود. پس از شبیه‌سازی مدل دینامیکی انگشت در محیط سیمولینک نرم‌افزار متلب، با استفاده از نتایج شبیه‌سازی و انتخاب بهینه‌ی پارامترها و ویژگی‌های سیستم، نمونه‌ی واقعی انگشت به همراه مدارات کنترلی لازم ساخته شده و مورد آزمایش قرار می‌گیرد. در انتها به طراحی و پیاده‌سازی سیستم کنترل فازی برای انگشت پرداخته می‌شود. تنظیم گین‌های کنترلر به گونه‌ای صورت پذیرفته که ولتاژ ورودی به این عملگرها دارای حداقل میزان ماکزیمم پرش و خروجی سیستم دارای حداقل زمان رسیدن به پایداری ‌باشند. نتایج حاصل از آزمایش‌های عملی، عملکرد مناسب کنترلر فازی طراحی شده در دستیابی به موقعیت هر یک از بندهای انگشت به عنوان خروجی، با خطای کم و دقت بالا را نشان می‌دهد. همچنین نتایج آزمایشات عملی، اعتبار، دقت بالا و صحت مدل شبیه‌سازی شده‌ را تایید می‌نماید.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱