جستجو در مقالات منتشر شده


۷۹ نتیجه برای تفسیر


دوره ۱۱، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

موضوع این پژوهش بیان برخی تردیدهای بنیادیِ ناگفته و بی­پاسخ دربارۀ  بخش تفسیر عرفانی کشف­‌الاسرار و عده‌الابرار ابوالفضل رشیدالدین میبدی ­است که چالشهای بنیادی در شناخت این متن پدید آورده­اند. این چالشها دو گروه هستند: گروه نخست تناقض میان ماهیت متن و ادعای مؤلف در مقدمۀ جلد اول است که هدف خود را شرحِ تفسیر موجز خواجه عبدالله انصاری ذکر می­کند. متن نشان­ می­دهد که نه تنها تفسیر خواجه عبدالله شرح نشده است بلکه حتی نقش استشهادی سخنان پیر طریقت در مقایسه با اقوال دیگر مشایخ صوفیه کمرنگتر است. در توضیح این چالش فرضیاتی را می­توان مطرح کرد: اول اینکه نوشتن مقدمه در آغاز کار و قبل از شکل­گیری نهایی متن بوده ­­است و روند طولانی شکل­گیری متن و گذشت زمان موجب تغییر ماهیت متن گردیده است. دوم اینکه احاطۀ میبدی به منابع تفسیری و متون صوفیه موجب گسترش حوزۀ تفسیر و دور شدن مؤلف از هدف و طرح اولیۀ کتاب گردیده ­است. گروه دیگر چالش­ها مربوط به ناهمگونیهای درونی متن است. چرا زبان و نگرش مؤلف در بخش تفسیر عرفانی در شش جلد اولیه نسبت به چهار جلد پایانی متفاوت به نظر می­رسد؟ در توضیح این چالش نیز فرضیاتی را می­توان مطرح کرد: اول اینکه میان تألیف شش جلد اولیه و چهار جلد پایانی فترتی اتفاق افتاده است. در نتیجه گذشتِ زمان و تغییر تدریجی شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر ذهن و زبان مؤلف تأثیر گذاشته و موجب ظهور ناهمگونی شده­است. دوم اینکه عامل ظهور ناهمگونی، فروکش کردن شور و پویایی قلم در چهار جلد پایانی است که انزوای مؤلف را در این دوران نشان می­دهد. سوم اینکه این متن ده جلدی دو مؤلف دارد: مؤلف مجلدات اول تا ششم که کار را آغاز کرده­ و مؤلف مجلدات هفتم تا دهم که کار را به پایان برده ­است.  

 

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

سخنرانی رؤسای جمهور کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به‌لحاظ ایدئولوژی اهمیت بسیاری دارد. هدف مقالۀ حاضر، مقایسۀ ایدئولوژی موجود در سخنرانی‌های محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. این تحقیق توصیفی بوده و داده‌های آن از متن سخنرانی رؤسای جمهور نامبرده در سال‌های ۱۳۸۰، ۱۳۸۴، ۱۳۸۶، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۷ گردآوری شده است. سپس داده‌ها در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف که شامل سه مرحلۀ توصیف، تفسیر و تبیین است، بررسی شده‌اند. در مرحلۀ اول، راهبردهای زبانی مورد استفاده در سخنرانی‌ها نشان داده شده‌اند. در مرحلۀ تفسیر، بافت موقعیتی، بینامتنیتی و کاربردشناختی بررسی شده‌اند. در مرحلۀ تبیین، دو سطح قبل در سطح جامعه گسترش یافته است و بررسی می‌شود. نتایج تحلیل و مقایسۀ داده‌ها حاکی از آنند که سخنرانی‌ها دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی هستند. شباهت آن‌ها در ایدئولوژی دفاع از حقوق مردم ایران و کشورهای ستمدیده است، اما در این میان، محمد خاتمی در سخنرانی خود سعی در یکپارچه‌سازی جهان و قرار دادن همۀ کشورها در یک سمت و سو دارد، اما محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی به‌دلیل بافت موقعیتی و شرایط سیاسی، اقتصادی و منطقه‌ای زمان ریاست جمهوری آن‌ها سعی در دعوت کشورها به مقابله با کشورهای زورگو دارند.
 
 

دوره ۱۲، شماره ۵۵ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

هدف این مقاله، مطالعۀ تحلیلی و ریشه‏‌شناختی حضور زنان بوشهر در آیین نمایشی «بازار مدینه» با رویکرد تفسیری براساس نظریۀ انسان‏شناسی کلیفورد گیرتز است. در فرهنگ مذهبی بوشهر، زنان با مشارکت مردان، هرساله در بیستمین روز از ماه صفر، آیین نمایشی «بازار مدینه» را با شیوه‌ای تأمل‌برانگیز به شکل یک نمایش میدانی برگزار می‌‏کند. در این مقاله آیین نمایشی مذهبی «بازار مدینه» با تأکید بر انسان‏شناسی تفسیری مبتنی بر شناخت نمادهای فرهنگی، در دو ساحتِ اساسی: ۱)تفسیر نمادهای فرهنگی ـ مذهبی در آیینِ نمایشی «بازار مدینه»؛ ۲)واکاوی تأثیر حضور زنان در آیین نمایشی «بازار مدینه» از رهگذر دانش تأویل و تفسیر در انسان‏شناسی نمادین بررسی شده ‏است. روش پژوهش، میدانی (مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبه) و نیز با بهره‌‏گیری از منابع کتابخانه‌‏ای بوده ‏است. اطّلاعات گردآوری‌شده، به شیوۀ توصیفی و تحلیلی و براساس نظریۀ تفسیرگرایی کلیفورد گیرتز تحلیل محتوای کیفی شده‏ و به پرسش‌های بنیادینی مانندِ عناصر کلیدی در آیین نمایشی «بازار مدینه»، جایگاه زنان در نظام باورهای اعتقادی و خاستگاه تاریخی و فرهنگی این آیین نمایشی در فرهنگ سوگواری در بوشهر پاسخ داده‏ است. یافته‌‏ها حکایت از آن دارد که زنان در بوشهر، شبیه‌‏خوانِ نقش زنان اهل بیت(ع) هستند و حضورشان بر سه نکته در نظام نمادین دینی دلالت دارد: ۱)جان‌پنداری؛ ۲)انسجام‏‌بخشی جمعی؛ و ۳) بازآفرینی باورهای دینی.
 
اسما حسینی مقدم، سمیرا بامشکی، ابوالقاسم قوام،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

منظومه شیرین و فرهاد یکی از نظیره­های خسرو و شیرین نظامی‌ گنجوی است که سلیمی‌جرونی آن را در قرن نهم هجری سروده است. وجه تمایز این منظومه با پیش‌متن آن افزوده شدن درون‌مایه عرفانی به بستر غنایی روایت است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه بیش­متنیت ژراژ ژنت و با تکیه بر تفسیر قصدگرا نشان داده شود ساختار روایی این منظومه در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی چه تغییراتی داشته و سلیمی‌جرونی چگونه توانسته است اندیشه­های عرفانی خود را با عشق زمینی خسرو و شیرین پیوند دهد. با توجه به شواهد برون‌متنی و درون‌متنی و از طریق بازیابی قصد نویسنده ضمنی این نتیجه به‌دست آمد که سلیمی‌جرونی با کاربرد گشتارهای کمّی و کاربردی، روایتی خلاقانه پدید آورده است که در ژرف­ساخت خود، داستان سلوک عارفانه و گذر از صورت به معنا را نمایش می­دهد. شخصیت­های داستان نیز متناسب با محتوای عرفانی منظومه و همسو با تکامل شخصیت قهرمان (خسرو) در مسیر رسیدن به مقام انسان کامل معنای رمزی یافته­اند. در این مقاله کوشش شده است با پُر کردن شکاف‌های روایی و کاستن از تناقض‌ها، به خوانشی از شیرین و فرهاد دست ‌یافته شود که بتواند درنهایت معنای تعیّن‌یافته در ذهن نویسنده ضمنی را به‌شکلی هنجارمند آشکار سازد.


دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

اهداف: در محلات تهران بناهای مختلفی از دوران معاصر به‌جای مانده است که کارکردهای اصلی خود را از دست داده‌ و متروکه‌ماندن و عدم استفاده مناسب از آن‌ها، موجب تخریب هرچه بیشتر آنها می‌شود. امروزه بناهای تاریخی دیگر نمی‌توانند مانند گذشته مورد استفاده قرار گیرند و با تغییر کاربری ابنیه تاریخی از مرگ حتمی، نجات می‌یابند و مفهوم معاصرسازی تمامی این دستاوردها را در نظر دارد.

روش ها: در این مطالعه محدوده زمانی مربوط به خانه‌های سنتی واقع در محلات شهر تهران در دوره زمانی ۱۳۲۰ الی ۱۳۴۵ ه.ش است که اکثر خانه‌ها مربوط به هسته مرکزی تهران و اطراف و همسایگی خیابان‌های انقلاب، ولیعصر، کریم‌خان زند و غیره هستند.  تکنیک‌های مورد استفاده در روش کاربردی این پژوهش به منظور معاصرسازی بناهای تاریخی مدرن، تهیه و تکمیل پرسشنامه، استفاده رویکرد مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تکنیک رگرسیون خطی است.

یافته ها: از میان ۴۲ شاخص مورد مطالعه در پنج بعد کالبدی-ساختاری، ادراکی، عملکردی، اجتماعی-اقتصادی و طبیعی-زیست‌محیطی، شاخص‌های حفظ ساکنین قدیمی، بهبود کیفیت مسکن، به‌کارگیری رنگ خاص، دسترسی آسان پیاده و غیره شرایط کاملاً نامناسبی از نظر اصول معاصرسازی در سطح بناهای تاریخی کلانشهر تهران ایفا می‌کنند.

نتیجه گیری: چهار شاخص اصالت محله و حس تعلق، به‌کارگیری شکل خاص، وجود فعالیت‌های ضروری و قابل‌شناسایی بودن فضاها نسبت به سایر شاخص‌های مورد مطالعه دارای بالاترین و بهترین کیفیت از نظرگاه نظریه معاصرسازی است و دارای شرایط متوسط روبه بالا از نظر امتیاز به دست آمده هستند.

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۸ )
چکیده

یعتبر التفسیر بحسب ترتیب النـزول أحد ألوان التفسیر وأسالیبه التی یلتزمها المفسر حیث یقسّم عمله إلى تفسیر بحسب ترتیب نزول الآیات وتفسیر بحسب ترتیب نزول السور، والتقسیم الثانی - وهو التفسیر بحسب الترتیب النـزول - یعدّ أسلم لونی التفسیر بحسب النزول لأنّه أقلّ عرضهًَ للتناقض وأکثر جمعاً للفوائد. ومن المسائل التی عُنِی الکاتب بها هی: إمکانیه الوقوف على ترتیب النزول، ضرورته، أهمیّته وشرعیته، حیث وجّه الکاتب هَمّه للإجابه عنها وبیان الوجه فیها، وفی نهایه الأمر- مع الأخذ بعین الأعتبار ما ینطوی علیه کلا النوعین من الفوائد، وما یرد علیها من إیرادات- وجد الکاتب أنﱠ الطریق الأمثل هو الجمع بینهما، والإفاده من کلیهما للوصول إلى طریقه واضحه المعالم یتوفّر فیها الناحیتان العلمیه والعملیه.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

امروزه بسیاری از سازمان ها و شرکت ها با رقابت بسیار زیاد و محیط نامطمئنی مواجه هستند که به واسطه نوآوری های تکنولوژی و نیازهای در حال تغییر مشتریان شدت پیدا کرده است. در چنین محیطی رویکردهای گذشته در زنجیره تأمین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند. یکی از راه های مقابله با چنین چالش هایی چابکی است. از این رو با هدف تدوین مدل جامع چابکی زنجیره تأمین، بررسی گسترده ای در ادبیات موضوع صورت گرفت. در نتیجه این کار و مصاحبه با خبرگان، ۱۱ فاکتور اصلی موفقیت زنجیره تأمین چابک شناسایی شدند. آن گاه این فاکتورها وارد پرسشنامه ای شد و در اختیار خبرگان زنجیره تأمین ذوب آهن قرار گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از تکنیک مدل سازی تفسیری – ساختاری، تجزیه و تحلیل و در نهایت ارتباط و توالی فاکتورها به دست آمد. و برنامه ریزی IT ارتباطات به دست آمده نشان داد که توسعه مهارت های کارکنان، به کارگیری متناسب اساس چابکی را در زنجیره تأمین تشکیل می دهند. بینشی که این مدل به مدیران ارائه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود چابکی زنجیره تأمین کمک کند.

دوره ۱۴، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

آزمایش پرسیومتری، یکی از مهم­ترین آزمایش‌های برجای مهندسی ژئوتکنیک است. در این مقاله از سه نوع شبکه عصبی مصنوعی (ANN) به منظور تفسیر نتایج آزمایش پرسیومتری استفاده شده است. در ابتدا از شبکه عصبی چند لایه پرسپترون، در ادامه از شبکه نروفازی بهره گرفته شده و در پایان از شبکه عصبی تابع مبنای شعاعی استفاده شده است. مدل‌ها از ساختار کلی دارای ۵ ورودی و یک خروجی تشکیل شده­اند. در پایان مدل‌های مختلف شبکه­های عصبی با یکدیگر مقایسه شده و شبکه­ای که بهترین عملکرد را داشته مشخص شده است. برای ارزیابی قدرت تعمیم مدل، عملکرد شبکه مورد نظر در مقابل داده­های تجربه نشده با نتایج تجربی مورد مقایسه قرار گرفت. مدل‌های مبتنی بر شبکه­های عصبی توضیحی در مورد چگونگی اثر پارامترهای ورودی بر خروجی نمی­دهند. در این پژوهش با انجام آنالیز حساسیت برروی ساختار بهینه مدل معرفی شده سعی شده است تا حدودی به این سوال پاسخ داده شود.

دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله درصدد است با تکیه بر مبانی نشانه‌شناسی چارلز سندرس پیرس، فیلسوف پراگماتیست و نشانه‌شناس آمریکایی، و با الهام از آرای رابرت نویل (۱۹۹۶)، که به مناسب‌سازی الگوی پیرس در ساحت زبان دین مبادرت کرده است، با رویکردی توصیفی ـ انتقادی الگوی تفسیری نمادهای عرفانی را، که در این نوشتار «الگوی عاطف به تکامل» نامیده‌ شده است، تبیین کند. به این منظور، در بخش اول، به تعریف جایگاه استعاره در میان انواع نشانه‌ها در طبقه‌بندی پیرس می‌پردازد. سپس، دربارۀ سازوکار تفسیر نمادهای عرفانی در قالب دو فرایند نشانه‌پردازی گفت‌وگو می‌کند و در پایان، نحوۀ شکل‌گیری شبکۀ معنایی نماد ـ استعاره‌ها را با تلفیق هر دو فرایند یادشده توضیح می‌دهد. در این مقاله، برای نخستین بار، دو فرایند متمایز در نشانه‌پردازی (سمیوزیس) پیرسی شامل: استعلایی و غیراستعلایی شناسایی و تعریف و نقش هریک در ایجاد زنجیرۀ معنایی میان نشانه‌ها از یک سو؛ و میان نشانه با مصداق یا مدلول آن از دیگر سوی، تبیین شده است. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، طرح مفاهیمی چون حیث تفسیری، بافت معنایی و دامنۀ ارجاعی و نقش هریک در تفسیر نظام‌مند یک نشانه است.
 
علیرضا محمدی کله سر،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

اگرچه مضمون‌یابی جایگاهی مهم در نقد و پژوهش ادبی و هنری دارد، کمتر به‌عنوان فرایندی روشمند مورد بحث قرار گرفته است. پژوهش‌های زبان فارسی بیشتر متوجه شرح و معرفی مضمون آثار است تا بررسی فرایندها، روش‌ها و راهبردهای کشف و فهم مضمون. در مقاله حاضر، با تکیه بر نمونه‌هایی از نقد آثار ادبی و سینمایی، دو فرایند مستقیم و غیرمستقیم در مضمون‌یابی شناسایی و معرفی شده است. اولین و رایج‌ترین فرایند، مضمون را با تکیه بر نشانه‌های آشکار و معانی صریح متن به‌دست می‌آورد. سه مورد از این نشانه‌های آشکار عبارت است از: گفته‌های مستقیم متن، عناصر فابیولا و قراردادهای ادبی. این فرایند معمولاً مضمون‌هایی آشنا و بی‌نیاز از توجیه و تبیین ارائه می‌دهد. درمقابل، فرایند غیرمستقیم با تکیه بر معانی ضمنی و برساخته، به مضمون اثر دست می‌یابد. مهم‌ترین راهبردهای مورد استفاده در فرایند غیرمستقیم عبارت است از: مفاهیم نهفته در نظریه‌های ادبی، توجه به شگردهای فرمی، استخراج موتیف‌های غیرعینی، یا ترکیب این موارد. مضمون‌های به‌دست‌آمده از فرایند دوم به‌دلیل غرابت، به توجیه دقیق منتقد نیازمند است؛ توجیهاتی که نشانه آگاهی منتقد از راهبردهای مورد استفاده خود است.
 

محمد محمدی،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

علی صادقی‌حسن‏آبادی و عبدالله رادمرد (۱۳۹۸) در مقالۀ «بررسی گونه‏شناسی تفسیر صفی»  تفسیر صفی را با رویکرد ژانری از سه منظر فرامتن، متن و بینامتن تحلیل و بررسی کرده‏اند. از آنجا که مهم‌ترین تفاسیرِ منظوم قرآن ازجمله کامل‏ترین آن یعنی تفسیر صفی در عصر قاجار پدید آمده، تحلیل موقعیت سیاسی و اجتماعی مفسران به‏ویژه صفی‏علی‏شاه در روند شکل‏گیری و گسترش متون تفسیری منظوم مهم و قابل بررسی است. این تحلیل ضمن مقالۀ «بررسی گونه‏شناسی تفسیر صفی» صورت گرفته است. به‌باور نگارنده، تحلیل‏های مندرج در مقالۀ مذکور با کژخوانی‏هایی همراه است که در جستار پیشِ‌رو به تبیین آن پرداخته شده است.
 


دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۲۹ )
چکیده

بحثنا سیتناول الجواب علی هذا السؤال: لماذا کثرت التفاسیر الفقهیه او الاجتهأدیه تحت عنوان (أحکام القرآن ) فی الاندلس حتی القرن السابع؟ دراستنا استقرأت المصادر التاریخیه و التفسیریه واعتمدت علی الوصف و الاستنباط النقدی هادفه کشف العوامل المؤدیه الی توجیه المدرسه التفسیریه نحو الفقه، وابرزها مایأتی: الاراده السیاسیه الأمویه – القراءات وأثرها فی ظهور المذاهب – طبیعه الاندلسیین الاجتماعیه و العقائدیه – رد الاعتبار الی المذهب السنی – ظهور حکومات دینیه سلفیه. علی ضوء العوامل المذکوره، فُسح المجال لأن تتصدر القراءات القرآنیه أمور المسلمین فی الاندلس، مما أدی الی استغراقهم فیها وانشغالهم بها، وبالنتیجه ابعادهم عن مدارسه القرآن و الحدیث حتی القرن الثالث. بدیهیا أن اختلاف القراءات القرآنیه یستتلی بیان أحکام آیاته، وظهور مذاهب وتیارات فقهیه، فسر کل منها مایعزز مذهبها ویضعف غیرها، فظهرت التفاسیر الفقهیه او الاجتهأدیه. بدأت الحرکه التفسیریه فی الاندلس متأخره، فبرزت بواکیرها فی القرن الثالث، و کانت الدوله الأمویه قد فرضت المذهب المالکی الحدیثی السلفی علیهم، فنما وترعرع التفسیر فی عهد المرابطین السلفیین، و بلغ أشده علی ید الشیخ ابن عطیه فی عصر الموحدین ثم نضج فی القرن السابع بعد أن فتح القرطبی باب الاجتهاد علی مصراعیه وجمع شمل المذاهب الأربعه بتفسیره (الجامع لأحکام القرآن..) الذی یمکن اعتباره خاتمه هذا المنحی الفقهی لتلک القرون.

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۴ )
چکیده

اهداف: شهرک اکباتان تهران، به‌عنوان یکی از میراث‌های معماری معاصر ایران، با شبکه فضاهای عمومی ویژه خود همواره در کانون توجه بوده است. این پژوهش با هدف ارائه خوانشی تفسیری از نظام معنایی موجود در فضاهای عمومی این شهرک، بر اساس تجربه زیسته و تولید معانی توسط ساکنان آن، انجام شده است.

روش­ ها: پژوهش در چارچوب پارادایم برساختی-تفسیری و با استفاده از روش مردم‌نگاری انجام شده است. تجربه زیسته ساکنان فاز یک شهرک اکباتان با بهره‌گیری از مشاهده و مصاحبه‌های میدانی بررسی شده تا سازه‌های معنایی تولید شده توسط آن‌ها تحلیل و تفسیر گردد.

یافته­ ها: نظام معنایی فضاهای عمومی شهرک اکباتان بر اساس چهار عنصر معناساز شامل زبان، بستر، تاریخ و نشانه‌ها شکل گرفته است. فرایند تحلیل واحدهای معنایی و استخراج مضامین اولیه و اصلی، به استخراج سازه‌های معنایی انجامیده که ساختار کلی این نظام را تشکیل می‌دهند. این سازه‌ها عبارتند از: هویت متمایز فضایی از شهر، روایت‌گری و تجربه فضایی، مدنیت و کنشگری اجتماعی، خصلت تاریخی فضا و معماری بستر نقش­­آفرینی زندگی روزمره.

نتیجه ­گیری: تجربه زیسته ساکنان شهرک اکباتان بر اهمیت فضاهای عمومی در مجموعه‌های مسکونی و نقش آن‌ها در تولید معانی اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد. نتایج این پژوهش بیانگر اهمیت توجه به نظام تولید معنا در فضاهای عمومی است که می­تواند به بهبود کیفیت
 

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۹ )
چکیده

التفسیر الموضوعی اتجاه جدیده فی الدراسات التفسیریه یحاول أن یفسر قضایا محدده فی القرآن الکریم یتمایز عن الطریقه السائده فی التفسیر طیله القرون التی سبقت القرن الرابع عشر الهجری والتی عرفت باسم طریقه التفسیر التجزیئی أو التسلسلی أو الموضعی. وسبب نشوء هذه الظاهره هو التطورات العظیمه التی حصلت فی واقع المسلمین على مختلف الصعد اجتماعیاً وسیاسیاً وثقافیاً وإصلاحیاً والتحدیات التی واجهت المسلمین فی مختلف مجالات الحیاه وتطلبت من علمائهم رداً وموقفاً سریعاً لا یستطیع انتظار الفراغ من تفسیر القرآن من أوله إلى آخره على طریقه التفسیر الترتیبی مما أضفى على التفسیر الموضوعی أهمیه وفوائد کثیره. ومع أن عقودا عدیده مرت على الکتابات التی تعرضت للتفسیر الموضوعی إلا أن تباینا لا زال یلقی بظلاله على عدد من القضایا المرتبطه بالتفسیر الموضوعی من قبیل المراد بالتفسیر الموضوعی بشکل دقیق. وعند إطلاقه على أی نوع من أنواعه یدل؟ بمعنى هل یدل على التفسیر الموضوعی فی القرآن کله أم على التفسیر الموضوعی للسوره أم على التفسیر الموضوعی للمفرده القرآنیه؟ ثم ما هو المراد من الموضوع وضوابط تحدیده وبحثه وهل یجب أن یکون کما یقول سماحه المجاهد الشهید السیّد محمد باقر الصدر من خارج النص أم أنه یمکن أن یکون الموضوع من النص بدایه ونهایه؟ ثم ما هی دلائل مشروعیه هذا النوع من التفسیر وکیف یجاب عن الإشکالات الکثیره التی وجهت إلى التفسیر الموضوعی والناشئه أساسا من عدم وضوح الجانب النظری للتفسیر الموضوعی أو من سوء ظن مسبق به وبمن تبناه.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۹ )
چکیده

استحوذ ادراک المعانی الباطنیه للقران الکریم الى جانب المعانی الظاهریه، او بتعبیر آخر النزوع نحو التأویل مشفوعاً بالتفسیر، استحوذ على اهتمام المعنیین منذ القدم، وفی هذا الخضم یُعدّ الفیض الکاشانی من جمله المفسرین الذین اتجهوا اتجاهاً باطنیاً نحو تفسیر آیات الذکر الحکیم منطلقاً فی ذلک من خلفیاته العرفانیه وروایات ائمه أهل البیت (ع)، معتقداً ان التأویل أبعد من مدلول اللفظ وهو یتجلى فی المعانی الحقیقیه وروح الالفاظ وباطنها، ولایتسنى معرفه ذلک الا بالرجوع الى عالم المعنى وفتح أبواب الملکوت. ویمکن أن نلاحظ تأثیر هذه النظره على بعض المفسرین أمثال العلامه الطباطبائی الذی شیّد صرحاً شامخاً لمااختاره الفیض من حقیقه التأویل. وکان هذا المفسر الکبیر یعتقد - من خلال رؤیته التاویلیه واحاطته بالآیات التی نزلت فی حق أهل البیت (ع) وایمانه بقاعده الجری والتطبیق - أن أحکام آیات الذکر الحکیم لاتختص بزمان دون زمان بل تعم الأزمنه کافه وسائر الموارد المشابهه التی تتفق مع شأن النزول . ان تقییم ومناقشه هذا التأویل رهن بفک رموزه ومناقشه الاصول التی اعتمد علیها الفیض الکاشانی ونقدها.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهش‌های پیشین وجود دانش ضمنی پیش‌فرض گرفته‌شده توسط مقنن در قوانین را از علل دشواری ارتباط خواننده / مخاطب قانون با متن مواد آن دانسته است. پرسش اصلی این است که دامنه و گسترۀ دانش ضمنی پیش‌فرض‌گرفته شده چقدر است؟ فرضیۀ پژوهش، براساس رویکرد دستور زبان نقش‌گرا، این است که دامنۀ دانش ضمنی تا جایی است که ارجاعات درون‌متنی و برون‌متنی دامنۀ متن و معنا را گسترش می‌دهد. شیوۀ اجرا به این صورت است که با مبنا قراردادن برخی مواد گزینشی و اتفاقی از قانون آیین دادرسی کیفری (ق.آ.د.ک)، دامنۀ ارجاعات آن‌ها را پی گرفته‌ایم تا شبکۀ درون‌متنی و برون‌متنی آن کشف شود. نتایج تحقیق نشان می‌دهد دامنۀ دانش ضمنی پیش‌فرض‌گرفته شده، به گونه‌ای شبکه‌ای، تمام قوانین، متون حقوقی، نظریه‌های حقوقی، ساختار قضائی، و دانش‌های مرتبط را شامل می‌شود. انواع ارجاعات زیر پیوسته معنای بند را تا آخرین مرزهای دانش ضمنی به تعویق و تأخیر می‌اندازد: ارجاع صریح (درون‌متنی وبرون‌متنی)، ارجاع ضمنی (درون‌متنی و برون‌متنی) شامل: ارجاع ناهمسان، ارجاع همآیند، ارجاع از طریق تکرار، و ارجاع سلبی. ارجاع ناهمسان، نشان می‌دهد قوانین جزایی (قانون آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی و دیگر قوانین جزایی) با محوریت دال «جرم» شبکۀ دانشی را بازتاب می‌دهند. نتایج نشان می‌دهد هرگونه ارجاع، حتی ارجاع صریح، سطحی از پیچیدگی و دشواری ارتباطی را برای خواننده در درک معنای بندهای مواد قوانین ایجاد می‌کند. ارتباط مخاطب با متن قوانین، زمانی دشوارتر می‌شود که مواد و قوانین و متون به صورت رفت و برگشتی به یکدیگر ارجاع می‌دهند.

 
امیر بوذری، محمد تقوی، محمدجواد مهدوی،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

رمان از دید پژوهشگران مختلف بهمثابۀ اثری اجتماعی (تأثیرپذیرفته و تأثیرگذارنده بر اجتماع) بازشناسانده شده است. این پژوهش برپایۀ همین پیش‌فرض به مطالعۀ موردی چهار رمان جنگ می‌پردازد تا تفاوت میان روایت رسمی از جنگ در رسانه‌های مختلف ازجمله ادبیات را با آنچه در این آثار بازگو شده است، نشان دهد. روش این مطالعه براساس تلفیقی از دستاوردهای و مبانی نظری موجود در نقد جامعه‌شناسی، به ویژه الگوی لوکاچ-گلدمن، نقد اجتماعی لوونتال و رابطۀ شخصیت و نهادهای قدرت پی‌یر بوردیو است. رمان‌های چهارگانۀ انتخابشده عبارتاند از زمستان ۶۲، باغ بلور، زمین سوخته و آداب زیارت. این آثار همه در روزگار جنگ تألیف شده‌اند و همه از آثار مورد توجه و پرشمارگان به‌شمار می‌روند. برای دستیابی به این هدف خوانش تفسیری هر رمان براساس الگوی نقد جامعه‌شناختی و با کوشش برای  پرهیز از هر گونه پیش‌داوری انجام شده است. در ادامه ویژگی‌های هر یک از این چهار رمان در تقابل با روایت رسمی از جنگ نشان داده شده و مشخص شده است که چگونه ویژگی‌هایی مانند شخصیت‌پردازی، پی‌رنگ، لحن، زاویۀ دید و حتی محتوای اثر در خدمت بازتاب گفتمان اقلیت قرار گرفته‌اند. گفتمان اقلیت صدایی متکثر و کاملاً متفاوت با روایت رسمی از جنگ است که جلوۀ آن را در رمان جنگ برخلاف شعر و دیگر گونه‌های ادبی مرتبط با ادبیات جنگ (مانند خاطره‌نویسی و روایت‌های شفاهی) به وضوح می‌توان باز جست.
 


دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

علم هرمنوتیک در بستر تاریخی خود، دستخوش قرائت­های پرشمار، مباحثات و منازعات بسیاری بوده است. به شکل خلاصه می­توان دو رویکرد عمده در حوزه­ی هرمنوتیک معاصر را اینگونه از هم بازشناخت: هرمنوتیکِ رمانتیک و هرمنوتیک پدیدارشناسانه. در این میان،  پُل ریکور فیلسوف معاصر فرانسوی،  به شکل قابل توجهی خوانش مخصوص به خودش از هرمنوتیک فلسفی را ارائه داد، به طوری که هرمنوتیکِ هستی­شناسانه او سودای جمع آراء فیلسوفان دو رویکرد عمده­ی هرمنوتیکِ معاصر را در سر دارد. آنچه در مقاله­ی حاضر مورد بررسی قرار گرفته، نگاه خاص ریکور و مُدل جدید هرمنوتیک فلسفی­اش است، که او را وارد گفتگویی دوسویه با نظریه­ی ادبی ساختارگرا نمود؛ بطوری که از طرفی وی عطف توجه به عناصری ساختاری متن و نگاه عینی­گرایانه ساختارگرایان در جهت تقلیل خوانش­های ممکنِ متن را می­ستود و از سوی دیگر اصرار مفرط آنان بر این تقلیل، که به حذف جایگاه خواننده متن می­انجامید و همچنین صرفِ توجه به بُعد نشانه­شناسانه­ی متن (در ذیلِ نظامِ لانگِ سوسوری) و کوشش در جهت دست­یابی به ساختارِ نهاییِ متن را تقبیح می­نمود. برخورد ویژه­ی ریکور با ساختارگرایی البته هم محصولِ قرائتِ جدید او از هرمنوتیک فلسفی و هم نظریه­ی تفسیری­اش (مُدل قوسِ هرمنوتیکی­) است؛ مُدلی که  هم نگاه عینی و ساختاری به متن را توجیه می­نماید و هم جایگاه ذهنیّت و سوبژکتیویته را حفظ کرده است. لذا در ادامه این موضوع مورد بررسی و ایضاح قرار می­گیرد که نظریه­ی تفسیری ریکور چگونه با دست یازیدن به دستاوردهای متنوّع در حوزه‌­ی زبان‌شناسی و ساختارگرایی، به نظریه­ای ترکیبی درباره­ی تفسیر متن منتهی شد؛ نظریه­ای که از یک سو می­توان آنرا مُدلی میانجی­گرایانه در تقابل بین هرمنوتیکِ روش­مند و هرمنوتیکِ زمینه­گرا دانست و از سوی دیگر واجدِ برخوردی دوسویه با نظریه­ی ادبی ساختارگرا.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده

در کتب تفسیر اثری شیعه، حدود ۱۴۰۰۰ روایت تفسیری نقل شده است. در سده دوازدهم هجری بیشتر این احادیث در دو مجموعه بزرگ تفسیری به نامهای نور الثقلین تألیف ابن جمعه حویزی (۱۱۱۲م) و البرهان فی تفسیر القرآن نوشته سید هاشم بحرانی (۱۱۰۷م) گردآوری شد. این احادیث را می‌توان به طور کلی به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول، احادیثی هستند که به تبیین معانی ظاهری آیات قرآن می‌پردازند؛ دسته دوم، از این احادیث به تشریح معانی باطنی قرآن می‌پردازند؛ دسته سوم، روایاتی است که به تطبیق مفاهیم قرآنی بر اشخاص و گروه‌های خاص پرداخته است، این دسته در حوزه تفسیر شیعی به «روایات جری و تطبیق» نام برده شده است و این نام از روایاتی اقتباس شده مه می‌گوید، «تأویل قرآن به‌سان مه و مهر به طور دائم بر مدار گیتی در جریان است». بنابر تحقیق انجام شده، شمار ۲۱۳۰ روایت از روایات تفسیری موجود به این نوع تطبیقات اختصاص دارد. به طور مثال، در بسیاری از این روایات، آیات قرآن بر پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت (ع) منطبق شده است. برخی از مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی، جری و تطبیق را شیوه درستی دانسته‌اند مه اهل بیت در تفسیر قرآن به کار برده‌اند. از طرف دیگر، برخی منتقدان شیعه مانند دکتر محمد حسین ذهبی در کتاب «الیفسیر و المفسرون»، این شیوه تفسیری را به شدت مورد تخطئه قرار داده و آن را تفسیر به رأی دانسته‌اند. واقعیت آن است که اگر چه اصل جری و تطبیق می‌تواند مورد قبول باشد، اما نمی‌توان گفت که همه روایات موسوم به روایات جری و تطبیق از طریق اهل بیت به دست ما رسیده است. شمار زیادی از این روایات نه از نظر متن و نه از نظر سند، قابل دفاع نیست.تحقیق نشان داده که حدود نیمی از این احادیث مُسند نیست. همچنین افرادی مه در کتب رجال به عنوان غالی یا فاسد العقیده معرفی شده‌اند، در اسناد بسیاری از این روایات وجود دارند. برخی از این روایات به عبارات مبتذل و مضحک بیشتر شباهت دارند تا به تفسیر قرآن کریم، مانند روایاتی که «بعوضه» در سوره بقره را بر امام علی(ع) تطبیق کرده است! گفتنی است که مطابق برخی از روایات معتبر، امامان اهل بیت علیهم السلام به شدت با اینگونه تطبیقات مخالفت ورزیده‌اند. این مقاله پس از تبیین مفاهیم کلیدی در حوزه تفسیر روایی و عرضه تقسیم‌بندی جامع نسبت به انواع روایات تفسیری اهل بیت، این دسته از روایات تفسیری را که به «روایات جری و تطبیق» موسومند را مورد بررسی قرار داده و به نقد آنها از نظر متن و سند پرداخته است.

دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

در این پژوهش، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با بررسی آثار مشخص‌شده، ابتدا به جست­وجویی مختصر در تاریخچۀ کاربرد اسماءالله در آثار منثور عرفانی و سیر در نظریات عارفان در این باره و تقسیمات آن، خصوصاً اسماء جمالی و جلالی پرداخته شده و سپس در مبحث اصلی پژوهش، در دو اثر برجستۀ عرفانی متعلق به قرون چهارم و ششم، کشف‌المحجوب هجویری و روح‌الارواح سمعانی، چند اسم جلالی پروردگار از قبیل عزیز، ملک، غنی و جلیل، نتایج تجلیّات و غلبۀ این اسماء بر باطن سالک، تفاوتها و شباهتهای کارکرد آنها از دید این دو نویسندۀ عارف، شبکۀ اندیشه‌گانی آنها و جنبه‌های بلاغی به‌کارگرفته‌شده در نگارش این دو متن، مورد بررسی قرار گرفته ‌است.


صفحه ۳ از ۴