جستجو در مقالات منتشر شده
۲۴ نتیجه برای رئالیسم
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در این تحقیق که به روش کتابخانهای و به صورت تحلیلی توصیفی ارائه شده است، نگرش ایدئولوژیک، استناد به روزنامهها و شخصیّتهای تاریخی و زبان محاوره، تشریح جزئیّات وقایع، تیپسازی، تأویل و تفسیر وقایع تلخ جامعه، نمود دوره زندگانی و بخصوص مرگ شخصیّتها، انواع شخصیّتها با رفتارهای متنوّع و شخصیّت خود نویسنده در رمان، نمود طبیعی تعامل شخصیّتها با دیگران، کاربرد انشای کاریکاتوری، ایراد عبارتهای فلسفی، تعریف انسان به عنوان موجودی مختار و برجسته کردن امور عاطفی، پسزمینه مناسب و نمود صنایع ادبی بهعنوان روشهای واقعنمایی اجتماعی این رمان بازنموده شده است. نتیجه آنکه: اوج واقعگرایی اجتماعی در «اسیر زمان» هنگامی خودنمایی میکند که فصیح به تحلیل تخصصی وقایع سیاسی، روابط ایران با ابرقدرتها، نقدِ عملکرد دولتمردان، تشریح جزئیات وقایع و تبیین علل و عوامل حوادث میپردازد.
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
سیستم های اطلاعاتی و شناخت هستی آن به عنوان یک علم یا حرفه در طول تاریخ پنجاه ساله رشد و توسعه سیستم های اطلاعاتی، محل مناقشه محققان این حوزه بوده است. اهمیت این مناقشه را می توان در وجود ارتباط مستقیم بین تلاش برای توسعه دانش در حوزه سیستم های اطلاعاتی و شناخت ماهیت و نگرش اتخاذ شده در خصوص هستی سیستم های اطلاعاتی، جستجو نمود. به عبارت دیگر تئوری پردازی و تلاش برای ابطال تئوری ها در راستای توسعه دانش سیستم های اطلاعاتی کاملا متاثر از نوع نگرش به هستی آن خواهد بود. رئالیسم انتقادی با نگاه منحصر به فردی که به هستی سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر دو محور رئالیسم لایه بندی شده و طبیعت گرایی انتقادی دارد، به عنوان یک روش شناسی مبنای مفیدی برای پایه ریزی نگرشی فرارشته ای در توسعه دانش سیستم های اطلاعاتی فراهم می آورد.
این نگرش از آن جهت اهمیت دارد که به عامل انسانی در لایه های متفاوت وجودی سیستم های اطلاعاتی که متاثر از هستی لایه بندی شده آن است، نقش تعیین کننده ای نسبت می دهد و حضور این نقش را تا گام های بعدی در حوزه توسعه دانش و روش شناسی مبتنی بر نگرش فرارشته ای به سیستم های اطلاعاتی حفظ کرده و گسترش می دهد. در این تحقیق تلاش شده است تا نوع نگاه فرارشته ای به هستی شناسی سیستم های اطلاعاتی و نقش عامل انسانی و اثرات آن در راستای تئوری پردازی در سیستم های اطلاعاتی تشریح شود
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۳۳ )
چکیده
الأدب العجائبی والأدب الغرائبی والأدب الفنطاستیکی أو الأدب السحری کلها أسماء لمسمی واحد وهو تردد کائن لا یعرف سوى القوانین الطبیعیه أمام حادث له صبغه فوق طبیعیة.فدرجه حضور الواقع و مدی تباعده وتقاربه یتدخلان فی تحدید ضروب الواقعیه بأنواعها. ویصعب انفصال الواقع عن غیر الواقع فی هذا الخطاب فقد کانت هذه المدرسه ولیدةَ أفکار کتّاب أمیرکا الجنوبیه و تکوّنت لمقتضیات البیئه هذه. وکان إبراهیم الکونی، الکاتب اللیبـی، أبرز کاتب فی هذا الاتجاه حیث أصدر لحدّ الآن ما یربو علی أربعین روایه فی هذا المجال. وقد حَدَت به البیئه إلی أن یعرض أفکاره بهذا النمط. ومن ممیزات هذا الاتجاه عند الکونی هو امتزاج الخیال بالواقع بشکل معقول و تغییر الأحداث الیومیه و استحالتها فی نسج القصه بصوره یؤمن بها المتلقّی. ویقنِع المؤلفُ الملتقیَ عن طریق تقنیات الازدواج و النبره و المفهوم الشعری و لاسیماء الوصف و السرد المدهشان و جاء به لإِثراء التخییل العربی وإخصاب مغامرات دلالیه وشکلیة. وقد اعتمدنا فی هذه الدراسه علی المنهج الوصفی - التحلیلی.
دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
«زن پشت در مفرغی» یکی از داستانهای مجموعه داستان «درها و دیوار بزرگ چین» نوشته احمد شاملو است. از خوانش داستان چنین برمیآید که شاملو در نگارش این داستان از شاخصههای دو مکتب گوتیک و سورئال بهره بردهاست به نوعی که میتوان گفت از ویژگیهای مکتب گوتیک با نوعی دگردیسی هنرمندانه به سوی مکتب سوررئالیسم میل کردهاست. این پژوهش بنا دارد تا با روش تحلیلی، مهمترین جلوهها و ابعاد این دو مکتب را در داستان نشان دهد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که شاملو از طرفی با بهرهگیری از فضایی سرشار از ابهام و رمز و راز، رخدادهای ماورایی همراه با اضطراب و هراس، مکان مخوف، سیالیت زمان، شخصیتپردازی بیمارگونه و آشفتهحال، کابوس، باورهای خرافی و خیالپردازی بیحدومرز داستان گوتیکی تمامعیاری خلق کرده است و از طرف دیگر با خلق امری شگفت و خارقالعاده، ضمیر ناخودآگاه، توهم، رؤیا و اشیاء سوررئالیستی، نگارش خودکار و عشقی سوررئال داستانی فراواقعی نوشته است. محتوای داستان آمیزهای از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی است و درعینحال مرز این دو مشخص و معین نیست. بر این اساس میتوان گفت، شاملو از رهگذر گوتیک به سوررئالیسم رسیده است و به اوج پیوند این دو مکتب دستیافته است و نوآوری وی در خلق اثری که ترکیبی از دو مکتب مذکور است در سنت داستاننویسی فارسی تجربهای قابل تأمل است.