جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴۳ نتیجه برای شمس


دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۴۲ )
چکیده

إنّ التنمیه المستدامه لا یمکن أن تتحقق دون أن تکون هناک مشارکه من قِبل المجتمع ومختلف شرائحه وطبقاته. تعدّ مشارکه النساء فی إداره البلد، إحدی المعاییر فی تنمیه الدول. وعلی الرغم من تزاید سلطه النساء وتنامی الرغبه فی حضورها فی مستویات الإداره إلا أنّ هناک تحدّیات وموانع تحول بین النساء وتطویر مکانتهن فی هذا المجال. یهدف هذا البحث الکیفی الراهن إلی تحدید عناصر نموذج ترقیه النساء إلی مستویات الإداره فی المؤسسات الحکومیه الإیرانیه وذلک من خلال الاعتماد علی أسلوب "تحلیل المضمون". اشتملت عینه البحث فی هذه الدراسه علی ۴۲ مدیراً ومدیره بالإضافه إلی الخبراء فی مجال دراسات النساء؛ من العاملات فی المؤسسات الحکومیه الإیرانیه. أما طریقه أخذ العینات فهی الطریقه الهادفه وقد وظّفنا آلیه التشبع النظری للتحقق من صحه النموذج. إنّ جمع البیانات تم عبر آلیه المقابله شبه المهیکله الفردیه والجماعیه. وقد اعتمدنا عملیّه الترقیم الوصفی، التفسیری والمنسجم فی تحلیلنا للبیانات. وبناء علی النتائج المتحصّله: إنّ عناصر نموذج ترقیه النساء ورفع مکانتهنّ، -فی المضامین الرئیسه الأربعه والمضامین الفرعیه الإثنی عشره- قد اشتمل علی: الوعی الجنسی وإعاده تعریف الهویه النسائیه (الوعی الناجم عن التفکیر بدل القبول المنفعل، والتضامن بدل التصارع، وإداره الأدوار)، والإراده السیاسیه (الحکومه الداعمه والموجهه، وإعاده تعریف القراءات الفقهیه والحقوقیه، تشکیل أحزاب نسائیه)، نظام الترقیه العادل (استراتیجیه اختیار المؤهلین بدل تعیین الأتباع، التشجیع علی الإرتقاء بدل الإقناع الوظیفی)، الوعی الجماعی والإراده الوطنیه (الوعی الجماعی، التضامن المحوری للجماعات، وتشکیل المؤسسات المدنیه). إنّ نتائج البحث تظهر أن استقرار  نموذج مصمم عبر خلق فضاء للتواصل بین النشطاء الاجتماعیین  یصبح میسرا داخل الأطر . ومن أجل أن نحقّق مثل هذا الفضاء یتوجب علینا إنشاء خطاب إنسانی المحور والاتجاه. هذا الخطاب یشتمل علی أربعه أبعاد: الخطاب بین الأفراد، والخطاب بین الأحزاب، وخطاب الأهلیه والجداره، والخطاب الاجتماعی.

دوره ۲۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده

پدیده انقباض شهری، به‌عنوان یک موضوع جهانی، تغییرات الگوهای جمعیتی را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. اولین علامت اصلی انقباض شهری، کاهش جمعیت شهر است که از علت­ها و محرک­­های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست­محیطی و سیاسی تأثیر می­پذیرد. انقباض در هر سطحی که رخ دهد، اعم از ملی، منطقه ­ای، شهری و روستایی، تأثیرات عمیقی در ابعاد مختلف بر ساختارهای فیزیکی و غیرفیزیکی آن سکونتگاه به‌جای میگذارد. امروزه با توجه به معضلات اقتصادی و جمعیتی که ایران با آن رو­به ­رو است، کاهش نرخ رشد جمعیت به موضوعی مهم تبدیل شده است. بااین‌حال روند کاهش جمعیت در برخی نقاط شدیدتر است؛ به‌طوریکه نرخ رشد جمعیت به تدریج منفی شده و آن منطقه جاذبه ­های کافی را برای حفظ ساکنین و جذب مهاجرین جدید از دست می‌دهد. بر اساس مطالعات، شهرستان بستان ­آباد طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵، همواره با کاهش جمعیت و انقباض مواجه بوده است. تحقیق حاضر با روش کمی و با بررسی آمار و تغییرات کاربری اراضی شهرستان در این سال­ها با استفاده از روش پردازش شیءگرا انجام‌شده است. سپس ارتباط بین مؤلفه ­های مورد مطالعه با استفاده از تابع یادگیری ماشین جنگل تصادفی بررسی‌شده است. براساس یافته ­های پژوهش، انقباض شهرستان بستان‌آباد مرتبط با انقباض روستایی بوده و جمعیت روستایی آن همواره کاهش یافته است. این معضل که با افزایش مهاجرت به خارج از شهرستان و پیری جمعیت همراه بوده، باعث کاهش سطح زیرکشت در شهرستان شده است و در صورت ادامه یافتن می‌تواند آسیب­های جدی­تری را به این شهرستان وارد کند.


دوره ۳۰، شماره ۱ - ( الربیع ۱۴۴۴ )
چکیده

یؤکد الناقد الروائی "جیرار جینیت" فی الخطاب الروائی علی القصه وکیفیه سردها، وینظر إلی الروایه باعتبارها حلقه وصل للتعامل بین القصه والخطاب. وللخطاب فی هذا الاتجاه ثلاثه أبعاد، هی الصیغه، والخطاب، والزمن الذی ینقسم بدوره إلی نظم واستمرار وتکرار. نحاول فی هذا البحث وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی اتجاه جینیت فی الخطاب الروائی أن ندرس بنیه الزمن وأساسیات الروایه لنحلل بعدها المساحه ما بین الروایه وبیان الراوی فی روایه "أم سعد"، ونتعرف کذلک علی حجم استخدام غسان کنفانی لهذا الاتجاه من أجل تشکیل هذا النظام والبنیه الروائیه للقصه. تنطلق فرضیه البحث من أن روایه "أم سعد" قد شهدت تداخلا للأزمنه الثلاثیه وبالتالی یمکن دراستها وفق نظریه جیرار جینیت. ونتیجه لذلک فإن القصه وبسبب طبیعتها الوصفیه فی بدایتها کانت سلبیه السرعه، لکن فی نهایه القصه وبعد حذف بعض الأحداث غیر الهامه أخذت القصه منحی إیجابیا من ناحیه السرعه والحرکه، لکن النمط العام للحکی أو الروی فی الروایه کان أحادیا وتمت الاستفاده من مقیاس التکرار لتأکید المعنی فی مضمون القصه. إن الکاتب وبعد کسره للمسار الزمنی الخطی استخدم أنواعا من الزمن المضطرب الاستباقی والاسترجاعی، لکن الروایه وعندما تلجأ إلی الحوار والمناقشه بین طرفین نلاحظ فیها أکثر أشکال التکرار وهو ما خلق فضاءً واقعیا قلص المسافه بین القارئ والنص وزاد من حیویه روایه کنفانی وحول نصه إلی نص حی ونشط.
 

صفحه ۸ از ۸