جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای نیکویی

علیرضا نیکویی،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده

مهدی زرقانی از محققان خوش فکر، پر تلاش و نوجویِ نسلی است که نضج تفکراتشان در دو دهۀ اخیر، قوام یافته است که بدلیل حضور در وضعیت گذار و شکل گیری گفتمان های رقیب و موازی- نه فقط مسلط و محکوم- هم از سنت ها و روش های میراثی- ابداعیِ استادان نسل های پیشین (چون شفیعی و پورنامداریان و... ) و تجربه های آنان بهره گرفته اند و هم اقتضائات و دغدغه های جامعه و جهان خود را می شناسند و هم به مخاطب عصری و «ابژه های نسلی» خود چشم دوخته اند از این رو در نوشته هایشان عموماً با آمیزه ها و ترکیب هایی از روش ها و رویکردها، روبرو می شویم. این امر با این که نقاط قوت خود را دارد اما رعایت نکردن لوازم نظری و استلزامات روش شناختی این تکثرگرایی معرفتی و روش شناختی و ترکیب و تلفیق آن ها، پیامدهای ناخوشایندی دارد هرچند در وضعیتِ گذار و پوست اندازی، چندان گزیری از آن ها نیست.

دوره ۷، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

طی بازدیدهای به­عمل آمده در سال ۱۳۹۵ از فضای سبز شهری بندرعباس، علایمی نظیر بیماری­های فیتوپلاسمایی شامل جارویی شدن، توقف رشد و کوچک شدن برگ­ها در برخی از گیاهان
پیچک­ Convovulus glomeratus مشاهده شد. به­همین منظور، پژوهش حاضر جهت مشخص شدن فیتوپلاسمای همراه بیماری و شناسایی ناقل آن انجام شد. از نمونه­ها DNA کل استخراج گردید و جهت بررسی آلودگی فیتوپلاسمایی آن­ها، از روش PCR و جفت آغازگرهای عمومی P۱/P۷ (دور اول) و آغازگرهای آشیانه­ای R۱۶F۲n/R۱۶R۲ (دور دوم) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک و RFLP مجازی از توالی ژن ۱۶S rRNA نشان داد که فیتوپلاسمای مرتبط با بیماری جاروک Convolvulus glomeratus (CgWB) متعلق به یک گونه از 'Candidatus Phytoplasma phoenicium' می­باشد. هم­چنین نتایج نشان داد که زنجرک Orosius albicinctus (Distant) می­تواند با موفقیت فیتوپلاسما را به گیاهان سالم منتقل نماید. در نتیجه این زنجرک به­عنوان ناقل بیماری شناخته شد. براساس اطلاعات حاضر، این اولین گزارش از وجود استرینی از فیتوپلاسمایCandidatus Phytoplasma phoenicium’ از زیرگروه ۱۶SrIX-J روی پیچک و ناقل آن از ایران می­باشد.
 
بهروز سلطانی، احمد رضی، علیرضا نیکویی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

ارمغان نظریه‌های ادبی تحلیل نظام‌مند ماهیت ادبیات است. نخستین مرحلۀ تکامل فرمالیسم روسی، «فرمالیسم مکانیکی» یا «فرمالیسم تقلیل‌گرایی» نام دارد. این نظریه در ژرف‌ساخت اندیشگانی خود برای تبیین ماهیت ادبیات از اسمنگاشت «ادبیات ماشین است» بهره می‌برد. هرچند تبیین ماهیت ادبیات از طریق استعارۀ ماشین زمینۀ بروز خلاقیت و تسهیل در توضیح و تبیین نظریه را برای نظریه‌پرداز فراهم می‌کند؛ پژوهش‌های معاصر نشان می‌دهد استعاره‌ها فرایند ادراکی نظریه‌پرداز و درنتیجه فرایند مطالعۀ موضوع و فرمول‌بندی نهایی نظریۀ را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند و در بحث انتقال نظریۀ ادبی به سایر فرهنگ‌ها، کژکارکردهایی نیز خواهند داشت؛ زیرا ادراک هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی همۀ فرهنگ‌ها از حوزۀ مفهومی استعارۀ «ماشین» یکسان نیست. ازاین‌رو شاهد ظهور نوعی مطالعات فرمالیستی در زبان‌های مقصد، مانند زبان فارسی، هستیم که تلقی خاصی از روش‌شناسی فرمالیستی دارند. بنابراین، این نوشتار درصدد است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی کارکردها و کژکارکردهای استعارۀ ماشین را در تبیین ماهیت اثر ادبی در فرایند نظریه‌پردازی فرمالیسم مکانیکی و نیز انتقال آن بررسی کند. برای این منظور، ضمن بررسی ریشه‌های فکری و اندیشگانی اندیشۀ جهان ماشینی به نقش تقلیل‌گرایی دکارتی در شکل‌گیری سطوح مختلف نظریۀ فرمالیستی پرداخته می‌شود و سپس برپایۀ علل اربعۀ ارسطویی ماشین و ادبیات مقایسه شده، تفاوت‌های ادراکی «ماشین» در زبان‌های روسی، انگلیسی و فارسی به‌اختصار نشان داده می‌شود. طبق بررسی‌ها، تبیین ماهیت ادبیات برمبنای استعارۀ مکانیکی، در مرحلۀ نظریه‌پردازی موجب شده است نظریه‌پرداز در فرمول‌بندی نظریه برای رسیدن به یک روش‌شناسی خلاق و سازگار با اثر ادبی ناکام بماند و در مرحلۀ انتقال نیز تفسیر و کاربست آن با نوعی بدفهمی مواجه شود.
نقی (سینا ) جهاندیده کودهی، علیرضا نیکویی،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

خیامیت به­مثابۀ یک گفتمان به‌تدریج در طول سه قرن (از قرن هفتم تا نهم هجری) شکل گرفته و با نقاط عطف تاریخی و اقلیمی علامت­گذاری و در ساختی دیالوگی و دیالکتیکی برساخته شده است. واکنش شدید شریعت­مداران به شیوۀ استدلال، پرسش و نوع استعارات رباعی مشهور «ترکیب طبایع» بیانگر این است که خیامیت با پرسش­های فلسفی در دورۀ هژمونیک شدن گفتمان شریعت­مدار آغاز شده است. شکل­گیری رباعی «ترکیب پیاله» به‌دنبال رباعی «ترکیب طبایع» (جانشین­سازی کوزه/ پیاله با طبایع/ بدن و چرخ کوزه­گری با چرخ و فلک) حاکی از حرکتی استعاری است که می­خواهد پرسش‌های فلسفی ـ کلامی را به مقولات زیبایی­شناختی تبدیل کند. با شکل­گیری این استعارۀ بنیادی، در طول چند قرن رباعیات بسیاری ساخته می­شود. با این نگاه، می­توان مسئلۀ «رباعیات سرگردان» و جست­وجوی «رباعیات اصیل» را که مباحثی مستحدث و برخاسته از ایدئولوژی‌های معاصر و زادۀ ذهن انسان مدرن­اند، به­گونه­ای دیگر تحلیل کرد. درواقع رباعیات سرگردان، به­مثابۀ مکانیسمی دفاعی، با چشم­پوشی از مؤلف اثر، به مؤلف گفتمانی روی می­آورد و رباعیات سرگردان از بازی دال­های دو گفتمان رقیب خبر می­دهد. در این نوشتار، با ردیابی سفرِ جفت‌رباعی «ترکیب طبایع» و «ترکیب پیاله» به­مثابۀ حرکتی استعاری و گزارش مواجهۀ چهار گروهِ شریعت­مداران و کلامیان، مورخان، شاعران، و تدوین‌کنند‌گان و مجموعه‌سازان رباعیات خیام با این جفت‌رباعی، تلاش می‌شود گسست­ها و تحولات سه قرن خیامیت نشان داده شود. آنچه که بر رباعیات خیامی در طول چند قرن افزوده شده است، درواقع از الگوی بازی حاشیه و متن پیروی می‌کند. تاریخ خیامیت تاریخ مواجهۀ تخیل جمعی با استعاره­هایی است که پرسش­های متناقض را تولید می­کنند. خیامیت با انباشت تفسیرها، جوابیه­ها، نظیره­سازی­ها، تکثیر سلولیِ استعاره­ها و تولید استعاره­ها علیه استعاره­های دیگر ساخته شده است. اگرچه می­توان با جست‌وجوی درزمانی استعاره­های گفتمان خیامیت به پرسش­های خیامی نزدیک شد، رابطۀ عمر خیام با رباعیات نه رابطۀ مؤلف با اثر، بلکه رابطۀ­ شخصیت مفهومی با گفتمان است.
 

دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده

اجرای عدالت کیفری که هدف هر دادرسی جزایی است بدون برقراری محاکمه منصفانه ای که درآن حقوق و آزادی‌های متهم، بزه دیده و سایر افراد درگیر در فرایند کیفری محترم شمرده شود، فرصت ظهور نخواهد داشت. علنی بودن دادرسی وضعیتی است که در آن جلسات رسیدگی به اتهام متهم بدون ایجاد مانع بر سر راه حضور افراد عادی و رسانه‌های عمومی تشکیل و اداره می‌شود. این وضیعت امروزه یکی از مؤلفه‌های مهم دادرسی منصفانه و حقی از حقوق بشر در دعاوی کیفری محسوب می‌شود. عدول از اصل علنی بودن دادرسی، جز در موارد مصرح در قانون که تنها در شرایطی دموکراتیک و در نتیجه موازنه منافع و ارزشهای متعارض تجویز می‌شود، نقض اصول دادرسی منصفانه و نادیده گرفتن حقوق اساسی افراد تلقی می‌شود. به رغم برخی برداشتهای اولیه که به‌طور کلی مؤلفه‌های محاکمه‌ منصفانه را حامی حقوق متهم می‌داند، دادرسی علنی متضمن فواید و مصالحی برای جامعه نیز می باشد. بنابراین «حق فردی متهم» و «مصلحت عمومی جامعه» را به صورت توأم باید به عنوان مبانی و موجهات نظری علنی بودن دادرسی کیفری تعریف و تبیین کرد. این مقاله پس از طرح و تمهید مباحث به شرح مبانی نظری علنی بودن دادرسی می‌پردازد.
مهدی جاویدشاد، علیرضا نیکویی،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

امروزه یکی از بنیادی­ترین و بحث­برانگیزترین مباحث نظری در حوزه نقد ادبی اجتناب از کلان­نظریه در خوانش­های ادبی است. نظریه­پردازان برجستۀ این حوزه که با عنوان نئوپراگماتیست­ها شناخته می­شوند، تری ایگلتون، استنلی فیش، استیون نَپ و والتر بن مایکلز نام دارند و تأکیدشان بر این است که امروزه مسیر نقد و نظریه از اهداف اولیه خود در اوایل قرن هجدهم درجهت ارتقای عدالت اجتماعی منحرف و به بت‌واره­ای تبدیل شده است که به‌خودی‌خود جامعه سلسله­مراتبی را تقویت و بازتولید می­کند. در دهه ۱۹۸۰م، شاهد اوج مباحث و خوانش­های نظری در قلمروی مطالعات ادبی بودیم؛ اما در همین دهه مباحث ضدنظری و نظریه به اوج خود می­رسد و آرای نَپ و مایکلز را یکی از بیانیه­های کلیدی خود بر‌می­شمرد. نَپ و مایکلز معتقدند که مباحث نظری از انفصال مباحثی تجزیه­ناپذیر مانند معنا ـ نیت، زبان ـ کنش­گفتار و نظریه ـ عمل به‌وجود آمده­ و مسبِب پیدایش «تجارت نظری» شده‌اند. از نظر این دو منتقد با توجه به اینکه دغدغه­های مربوط به نویسنده مسائلی «تجربی»­اند، واکنش نظری به این مسائل نه‌تنها راهکاری ارائه نمی­کند، بلکه صرفاً یک «اغوای نظری» است. در این مقاله سعی شده است تا با مرور فشرده آرای متفکران درباب نظریه و مفاهیم هم‌بسته آن، مانند ضدنظریه، فرانظریه و پساتئوری، به‌طور خاص به اندیشه‌های این دو پرداخته شود، واکنش­ها به آن‌ها و خطاهای موجود در استدلالشان مرور گردد و در پایان نیز پیام مقالۀ نَپ و مایکلز برای جامعۀ ادبی کشورمان مورد بررسی قرار گیرد.
 

دوره ۱۲، شماره ۵۷ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده

ادبیات آینۀ تمام‏‌نمای تحولات اجتماعی و اقتصادی ‏است. برحسب همین نگاه کلان، فرهنگ کار و زندگی و مشاغلی که مردم به‌‏نوعی با آن‌ها سرو‏کار داشته‌‏اند، در شعر شاعران بازتاب یافته ‏است. درحقیقت یکی از منابع مکتوبی که می‏تواند نمایانگر مشاغل سنتی و باورهای عامه در باب آن باشد، ادبیات است. چه‌‏بسا مشاغلی که در جامعۀ ‏سنتی بسیار رایج بوده و امروزه با رشد جوامع و چیرگی‏ صنعت یا در‏ حال فراموشی هستند و کاربردی ندارند و یا جز در موزه‌‏ها نمی‌‏توان از آن‌ها نشانی یافت. در این مقاله به بررسی مشاغل عامه در اشعار یغمای‏ جندقی می‏‌پردازیم. یغما از شاعرانی است که با توجه به تنوع منظومه‌‏ها و وجه محتوایی آثارش به فرهنگ‏ عامه و مشاغل مردم کوچه و بازار توجه ویژه‌‏ای داشته و به میانجیِ یادکرد آن‌ها، معانی و مضامین بدیعی را پرورانده ‏است. در اشعار او شغل‌‏های مختلفی چون آهنگری، باغبانی، بقالی، پاره‌‏دوزی، پرستاری و ... انعکاس یافته ‏است. پژوهش حاضر به روش توصیفی‏ ـ تحلیلی صورت گرفته‏ است. نتایج حاصل از بررسی مشاغل در اشعار یغما نمایانگر این امر است که شعر وی ضمن ‏اینکه برخوردار از کاربرد ادبی‏ ـ‏ زیباشناختی و معناآفرینی است، تصویری روشن از بنیان اقتصادی و معیشتی آن روزگار را هم نیز به‌‏دست می‌‏دهد که به نوبۀ خود می‌‏تواند باب بحث جدیدی را تحت عنوان فرهنگ کار در زیرمجموعۀ فرهنگ ‏عامه بگشاید.

دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

در این مقاله سعی شده‌است با رویکردی مبتنی بر نظریه­های هرمنوتیکی و روایت­شناسی پل ریکور و با تأکید بر عامل کنش در ادبیات داستانی و تاریخ، شباهتها و تفاوتهای بخش تاریخیشاهنامه با ادبیات داستانی بررسی شود؛ زیرا به نظر می­رسد اگرچه بخش تاریخی شاهنامه می­توانست اختصاصاً روایتی از نمودهای وقایع و کنشهای تاریخی باشد، صورت­بندی فردوسی از کنشها، که در قالبی روایی و داستانی صورت گرفته­است، این بخش را آمیزه­ای از تاریخ، حماسه، ­اسطوره و افسانه ساخته‌است.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده

با گسترش رویکرد آموزش ادبیات‏محور زبان، بهره‏گیری از ادبیات کودک و نوجوان در آموزش زبان‏ها به گویشوران غیربومی جایگاه مطلوبی یافت و ویژگی‏هایی همچون برخورداری از واژه‏ها و ساختارهای دستوری امروزی، بیان مفاهیم و رویدادهای ملموس زندگی، لذت‏بخشی، آشناسازی فراگیران با مسائل بلاغی زبان، و بهره داشتن از موضوعات عام و جهانی، برنامه‏های آموزشی زبان را به سمت استفاده از مصادیق این گونه سوق داد. با وجود این، سیاست‏گذاران حوزه‏ی آموزش زبان، از گزینش متون ادبی این حوزه بی‏نیاز نیستند؛ چراکه این گونه نیز از انواع و سطوحی متشکل است که بهره‏گیری از آنها نیازمند بررسی و پژوهش است. در همین راستا پژوهش حاضر به شیوه‏ای پیمایشی به تعیین اهمیت مصادیق حوزه‏ی ادبیات کودک و نوجوان در آموزش فارسی به غیرفارسی‏زبانان پرداخته است. بدین منظور نخست پرسشنامه‏ای محقق‏ساخته دربردارنده‏ی هشت گویه از مصادیق ادبیات کودک و نوجوان در سه سطح زبانی تهیه شد و به روش غیرتصادفی دسترس‏پذیر و هدفدار در اختیار ۹۴ تن از مدرسان ایرانیِ با سابقه‏ی تدریس در حوزه‏ی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‏زبانان که با مقولات ادبیات فارسی نیز آشنایی داشتند، قرار گرفت. داده‏های به دست آمده، به منظور پاسخ‏گویی به پرسش‏های پژوهش از طریق نرم‏افزار اس‏پی‏اس‏اس ۲۲ و آزمون‏های آماری کای- دو یک‏طرفه، فریدمن و من- ویتنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل داده‏ها حاکی از آن است که تمام شاخص‏های تعیین شده در سطح مبتدی کم‏اهمیت یا بی‏اهمیت‏اند، و در دو سطح میانی و پیشرفته بر اهمیت داستان نوجوان، قصه‏ها و داستان‏های کودکانه، و شعر نوجوان تاکید بیشتری شده است.

دوره ۱۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

در این مقاله روش عددی جدیدی بر اساس تحلیل ایزوژئومتریک برای تحلیل‌های استاتیکی و ارتعاش آزاد ورق‌های کامپوزیتی چندلایه پوشیده شده با مواد هوشمند پیزوالکتریک با استفاده از نظریه رایزنر- میندلین ارائه شده و دقت و کارایی آن مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل ایزوژئومتریک ساده‌سازی طراحی هندسه و تحلیل مهندسی به کمک کامپیوتر با استفاده از توابعی است که به توصیف هندسه و در عین حال مجهولات می‌پردازند. در اینجا از روش ایزوژئومتریک با توابع پایه غیریکنواخت کسری بی- اسپلاین (نربز) از مرتبه‌‌های دو، سه و چهار برای تعریف هندسه مسئله و نیز تقریب‌زدن متغیرهای مجهول بهره جسته‌ایم. با توجه به استفاده از نظریه تغییر شکل برشی مرتبه اول رایزنر– میندلین برای میدان جابه‌جایی، پیوستگی C۰ در اینجا کافی می‌باشد که توابع پایه نربز این پیوستگی را تأمین می‌نمایند. همچنین فرض شده است که پتانسیل الکتریکی لایه‌های پیزوالکتریک در راستای ضخامت به‌صورت خطی تغییر کنند. برای کاهش تأثیر پدیده قفل‌شدگی برشی در روابط سختی از روش بهبود پایداری استفاده شده است. از آنجا که بررسی کارایی و دقت روش ایزوژئومتریک در حل ورق‌های چندلایه کامپوزیتی پیزوالکتریک جزوه اهداف اصلی این مقاله است، مثال‌های متعدد عددی آورده شده و با سایر منابع موجود مقایسه گردیده است. نتایج بدست آمده مؤید دقت مطلوب و کارایی روش پیشنهادی است.

دوره ۲۰، شماره ۱ - ( دی ۱۳۹۸ )
چکیده

سایش از جمله مکانیزم‌های مخربی است که می‌تواند عملکرد بسیاری از سیستم‌های صنعتی را تحت‌الشعاع قرار دهد. پوشش نیترید تیتانیوم (TiN) به دلیل داشتن خواص منحصر به‌ فردی همچون مقاومت به حرارت و اکسیداسیون بالا و مقاومت زیاد به سایش، در بسیاری از قطعات صنعتی به‌منظور تقویت مقاومت به خوردگی، اکسیداسیون و سایش مورد استفاده قرار می‌گیرد. در کار حاضر پوشش نانوساختار TiN  با روش رسوب‌دهی فیزیکی بخار روی پایه‌ای فولادی نشانده شده است. خواص پوشش با استفاده از آزمون نانوفروبرش به دست آمده است و آزمون سایش پین روی دیسک روی سه نمونه متفاوت در بارگذاری و سرعت‌های مختلف انجام شده است که در نتیجه آن، نمونه با ضخامت پوشش بالاتر، مقاومت به سایش بالاتری را از خود نشان می‌دهد.  فرآیند سایش به دلیل ماهیت غیرقابل بازگشت آن باعث افزایش آنتروپی سیستم  می‌شود. در  قسمت تحلیلی کار حاضر با استفاده از دمای به دست آمده از روش المان محدود، ارتباط بین دما و نرخ سایش و همینطور نرخ تولید آنتروپی و نرخ سایش مطالعه شده است. مشاهده شد که پوشش با ضخامت بالاتر مقاومت به سایش بهتری نشان می‌دهد. در این پژوهش، ارتباط بین سایش و آنتروپی بررسی شده است که بتوان برای مواد مختلف با پیش‌بینی دما میزان سایش را نیز پیش‌بینی کرد. همچنین به کمک روش اجزای محدود، تغییرات دما با زمان در دو سطح با پوشش و بدون پوشش نیز پیش‌بینی شد. یکی از نوآوری‌های این تحقیق، در قابلیت ارتباط بین میزان سایش و حرارت تولید شده است.


صفحه ۱ از ۱