جستجو در مقالات منتشر شده


۳۳۸ نتیجه برای لک


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به تحلیل تفاوت‌های آوایی میان گویش‌های عبدالملکی و هورامی با استفاده از نظریۀ بهینگی می‌پردازد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تفاوت‌های واجی این دو گویش از نظر طول و کیفیت واکه‌ها و ساختار همخوان‌ها و تحلیل این تفاوت‌ها در چارچوب نظریۀ بهینگی است. در این راستا، با استفاده از قیود مختلف نظریۀ بهینگی مانندMAX-C، DEP-C،IDENT-[vowel height] ،IDENT-[vowel backness] ، ONSET، ALIGN-Morpheme و CODA-COND، به تحلیل دقیق داده‌های زبانی از هر دو گویش پرداخته شده است. این تحقیق نشان می‌دهد که گویش‌های عبدالملکی و هورامی الگوهای متفاوتی از بهینه‌سازی واجی را به نمایش می‌گذارند، که به نوبه خود منجر به تفاوت‌های قابل توجهی در ساختار واجی آنها می‌شود. تغییرات در طول واکه‌ها، کیفیت واکه‌ها، و ساختار همخوان‌ها به‌طور خاص مورد بررسی قرار گرفته و نتایج به‌دست‌آمده با استفاده از نظریۀ بهینگی تبیین می‌شود. نتایج این مطالعه علاوه بر روشن ساختن تفاوت‌های آوایی میان گویش‌های عبدالملکی و هورامی، به درک بهتر فرایندهای واجی در این گویش‌ها کمک می‌کند و مبنای نظری جدیدی برای تحلیل‌های مشابه در دیگر گویش‌های ایرانی فراهم می‌آورد. این مقاله همچنین پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده در زمینه تحلیل واج‌شناختی و کاربردهای گسترده‌تر نظریۀ بهینگی ارائه می‌دهد.


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

This study explores how Lacanian psychoanalysis governs and understands the mother-child relationships in Tennessee Williams' The Glass Menagerie (۱۹۴۴/۲۰۱۴) and Darren Aronofsky’s Black Swan (۲۰۱۰). In so doing, the primary purpose of this study has been to establish the links between the central characters' behaviors and the psychoanalytic concept of 'deferral of desire’.' The research proposes a novel aspect of 'psychoanalytic meaning' by basing it on the counter-intuitive process of evading the jouissance of actualizing and immersing oneself in one's object of desire. To support the proposition mentioned above, this study has explored the eventual fate of the children in Black Swan (Nina), and The Glass Menagerie (Tom and Laura), analyzing their respective experiences of (dis)satisfaction after their ultimate success or failure in their attempts to attain their objects of desire  . This study has employed the Lacanian psychoanalytic concepts of the objet petit a and register theory to posit that satisfaction lies not in obtaining one’s object of desire, but in repeatedly failing to do so, due to the fact that possessing the object of desire shatters the lack which is the necessary condition of maintaining the desirability of the object of desire. The article concludes that while we are intuitively equipped to think of satisfaction as the effect of the realization of the object of one's desire, psychoanalytically speaking, satisfaction is found in precisely the opposite direction, that is, in a repeated failure to obtain the object of one's desire  .

دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۳ )
چکیده


 اطلاع از نحوه تاثیر میانقاب­های بنایی بر رفتار قاب­های خمشی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و باید تاثیر پارامترهای مختلف بر نحوه اندرکنش قاب و میانقاب بنایی به خوبی مشخص گردد. با این کار، طراحی سازه ها و اجزا متصل به آنها با دقت بهتری انجام شده و هزینه نهایی طرح نیز کاهش، و امنیت جانی ساکنین افزایش خواهد یافت. به دلیل محدودیت­های موجود در مدل­های عددی پیشین و همچنین هزینه­های زیاد مدل­های آزمایشگاهی، بررسی جامعی به منظور شناخت تاثیر پارامترهای مختلف بر رفتار درون صفحه میانقاب بنایی و عملکرد آن بر قاب خمشی پیرامون در دسترس نبوده و نیاز به ارائه روشی دقیق، سریع، جامع و قابل فهم به منظور ارزیابی رفتار میانقاب بنایی تحت بارگذاری درون صفحه کاملاً احساس می­شود. در این تحقیق سعی برآن است مدلی جهت بررسی رفتار غیرخطی میانقاب­های بنایی و اندرکنش آنها با قاب اصلی توسعه داده شود. در مدل پیشنهادی از المان­های خرپایی و همگن­سازی مصالح بنایی بهره برده شده که این امر امکان مدلسازی و تحلیل میانقاب­های بنایی را در نرم­افزارهای تجاری قابل دسترس، فراهم می­کند. این روش با وجود سادگی و نیاز به تعداد حداقل ورودی­ها، قادر به ارائه نتایج جامعی از وضعیت سازه در مرحله غیرخطی، شامل منحنی بار-تغییر مکان و نهایتاً سازوکار شکست سازه می­باشد. می­توان گفت ارزیابی قابلیت این روش در تعیین پاسخ­های میانقاب بنایی با سهولت و دقت بالا از نوآوری­های این تحقیق می­باشد. نتایج این تحقیق می­تواند به آشنایی جامعه مهندسی در درک رفتار میانقاب­های بنایی و اندرکنش آن­ها با قاب سازه و همچنین عوامل تاثیر گذار بر رفتار آن­ها کمک نماید. همچنین این نتایج می­تواند در توسعه آیین­نامه­ها و استانداردهای سازه­های بنایی در آینده جهت شناخت بیشتر رفتار میانقاب­های بنایی موثر واقع گردد.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۳ )
چکیده

این مطالعه، به بررسی ادراک تورم در دو جنبه کیفی و کمی و ارتباط آن با عواملی که احتمالاً بر آن تأثیر می‌گذارد، اختصاص دارد. این بررسی در چهارچوب یکپارچهای از طریق بررسی نمونه‌ای شامل ۳۸۴ نفر، از مصرف‌کنندگان شهر تبریز در آبان ماه ۱۴۰۲، انجام شده است. نتایج نشان می‌دهد که میانگین تورم گزارش شده توسط مصرف‌کنندگان (نرخ ادراک تورم)، ۷۰/۵۴ درصد است. همچنین نرخ ادراک تورم مهرماه و آذرماه به ترتیب، ۵۹/۸۰ و ۵۷/۸۳ برآورد شد. بنابراین دیدگاه غیرمتخصصین نسبت به تورم بسیار بیشتر از تورم اندازه‌گیری شده توسط آمار رسمی است. همچنین در نرخ ادراک تورم انتظاری، روندی کاهشی دیده می‌شد که پس از گذشت یک ماه و اعلام آمار رسمی نرخ تورم، روند مشابه و هم‌جهتی در نرخ تورم رسمی، مشاهده شد. نرخ ادراک تورم برای زنان، شاغلین پاره-وقت، کارگران تولیدی، افراد با سواد بیکار و متأهلین، بیشتر است. همچنین دانش بسیار کم از مفهوم تورم و آمارهای مربوطه، یادآوری‌ نادرست از قیمت‌های گذشته، اثر نامتناسب خریدهای مکرر، تشخیص نامتقارن افزایش و کاهش قیمت‌ها و سطح درآمد خانوارها، نقش مهمی در توضیح بالاترین تصورات از نرخ تورم را دارند. علاوه‎برآن در بسیاری از موارد، رفتارهای فردی در نحوه‌ خرید و مصرف کالاها، سبب افزایش ادراک تورم شده است. نقش رسانه‌ها و فضای مجازی در ادراک تورم بسیار پررنگ بوده است و بالاترین نرخ ادراک تورم، مربوط به اثر گزارش‌های رسانه‌های خارجی بوده، همچنین تغییرات بازار طلا و ارز، بیشترین اثر را بر دید مصرف‌کنندگان در برآورد نرخ تورم داشته است. بنابراین، نتایج نشان می‌دهد که ترکیب پیچیده‌ای از عوامل مختلف می‌تواند بر ذهنیت مصرف‌کنندگان نسبت به تورم تأثیر بگذارد، که این فراتر از آمار رسمی تورم است.


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

به منظور بررسی تاثیر متیل جاسمونات بر متابولیتهای ثانویه گیاه همیشه بهار(Calendula officinalis L.)، گیاهان به مدت ۱۰ روز در کشت هیدروپونیک با محلول غذایی هوگلند(۲/۱) قرار گرفتند وسپس با ۵۰ و ۱۰۰ میکرومول در لیتر متیل جاسمونات تیمار شدند. محتوای لیگنین در ریشه گیاهان تیمار شده، کاهش و دربخش هوایی افزایش معنی داری، درمقایسه با گیاهان شاهد، نشان داد. محتوای کل فنل های متصل به دیواره در ریشه در مقایسه با گیاهان شاهد افزایش و در بخش هوایی کاهش نشان داد. محتوای آنتوسیانین های ریشه تنها با متیل جاسمونات ۵۰ میکرومولار کاهش یافت ولی در بخش هوایی کاهش معنی دار محتوای آنتوسیانین در هر دو غلظت، در مقایسه با گیاهان شاهد مشاهده شد. محتوای کل فلاونوئید در اندام هوایی گیاهان تیمار شده کمتر از گیاهان شاهد بود. میزان پراکسید شدن لیپیدهای غشا هم در ریشه و هم در اندام هوایی در تیمارها در مقایسه با گیاهان شاهد تغییر معنی داری نداشت. ترکیب غالب مشاهده شده در اسانــس Cadinol –α بود. القای سسکوئی ترپن ضد قارچ α-Muureloene در تیمار با متیل جاسمونات و افزایش آن در غلظتهای بالاتر پیشنهاد می کند که می توان از متیل جاسمونات در جهت القای تغییر در مسیر بیوسنتز ایزوپرنوئیدها و تولید فیتو الکسینهای خاص استفاده نمود.

دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده

اسطوره­شناسی تطبیقی، از زمینه­های پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینه ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزه نقد اسطوره­ای پیوستگی و انسجام می­یابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، به­صورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهش­های گسترده­ای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام ­اروپایی (یونان و روم) بود، اما گستره کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوش­های جزئی یا موردی برخی مضامین اسطوره­ای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال ۲۰۰۰ با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطوره­های ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشاره­ای نیز بدان­ها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار می­دهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطوره­ای قرن بیستم نیست، اما در ­نقد و سنجش اسطوره­های ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصه اسطوره­شناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطوره­های ناشناخته­ای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونه­های مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطوره­شناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزه­ای محدودتر، به­نقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطوره­های تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطوره­های دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن توانایی­های بالقوه اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطوره­شناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویه اسطوره­شناسان ایرانی و غیر ایرانی است.  

دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

با توجه به توسعه‌ برون‌زای تهران و الحاق بسیاری از روستاهای پیرامون، بخش عمده‌ای از این شهر را بافت‌های روستا- شهری با شرایط خاص اکولوژیک و اجتماعی در بر می‌گیرد. این بافت‌ها ضمن اینکه در معرض نابودی کیفیت‌های اکولوژیک و اجتماعی هستند، خدمات و تسهیلات شهری را به ‌صورت شایسته‌ای دریافت نمی‌کنند. تسلط مشکلات اکولوژیکی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره در این بافت‌ها، تدوین برنامه‌ جامعی در جهت تجدید حیات پایدار شهری را ایجاب می‌کند. این پژوهش درصدد تدوین چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری است تا از این طریق زمینه‌ ارتقای کیفیت زندگی و حل مشکلات در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی را در این بافت‌ها فراهم کند. همچنین برای ایجاد موازنه بین توسعه و حفاظت محیط‌زیست و توجه به ماهیت اکولوژیک بافت‌های روستا- شهری کاربست شبکه‌های سبز برای تدوین چارچوب مفهومی مذکور انتخاب‌ شده است. این مطالعه براساس مطالعات کتابخانه‌ای، از طریق تحلیل محتوای کیفی متون بر رویکرد تجدید حیات پایدار شهری و شبکه سبز به استخراج اهداف تجدید حیات پایدار شهری و سیاست‌های طراحی شبکه سبز پرداخته است. سپس مفاهیم استخراج‌شده در چارچوبی مفهومی تدوین شده است. در چارچوب مفهومی مذکور، شبکه‌های سبز به‌عنوان ابزاری برای ایجاد هویت و حس مکان، اقتصاد محلی، به‌هم‌پیوستگی و اتصالات، عملکردهای چندگانه، مکان‌سازی و مکان‌یابی عرصه‌های همگانی و سبز، توسعه کالبدی همساز با اقلیم، یکپارچگی منظر اکولوژیکی و طراحی همساز با محیط در مقیاس‌های مختلف شهری، محلی، شبکه‌های سبز و اجزای این شبکه ارایه ‌شده است.
 


دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

اهداف: مناطق مرزی با وجود وسعت فراوان به سبب دوری از مرکز، از محروم‌ترین مناطق ایران به ‌شمار می‌روند و نیازمند توسعه زیربنایی هستند. احداث زیرساخت‌های لازم از جمله گمرک و بازارچه مرزی می‌تواند به توسعه و تامین تسهیلات مطلوب خرید و تفریح در کنار سایر تسهیلات زیربنایی برای ورود و خروج کالا و مسافر منجر شود. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدلی مفهومی برای طراحی مجموعه‌های گمرک و بازارچه مرزی بود.
مشارکت‌کنندگان و روش‌ها: این پژوهش به روش کیفی و در دو گام انجام ‌شد. در گام اول کیفیت‌های ناظر بر طراحی و برنامه‌ریزی بازارچه‌های مرزی از مطالعات کتابخانه‌ای استخراج‌ و سپس با مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با ۱۰ نفر از ذی‌نفعان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند، روایی‌سنجی شد. در گام بعد، با اعتبارسنجی اصول به‌دست‌آمده به روش دلفی، با ۱۰ نفر از متخصصین علوم طراحی و برنامه‌ریزی و با استفاده از پرسش‌نامه، مدل نظری تدوین‌ شد.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش بیانگر آن است که رویکردهایی همچون گردشگری شهری، پدافند غیرعامل، برندسازی شهری و طراحی و برنامه‌ریزی شهری در توسعه نواحی مرزی موثر هستند.
نتیجه‌گیری: مدل مفهومی متشکل از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و کالبدی می‌تواند با تاکید بر اصولی همچون پدافند غیرعامل (ایمنی و امنیت و انعطاف‌پذیری)، دسترسی، تنوع، همه‌شمولی، سرزندگی، زیرساخت‌ها، خوانایی، هویت و معماری بومی، بافت- موزه، پایداری، شخصیت بصری، انسجام و پیوستگی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی محیطی در خدمت برنامه‌ریزان و طراحان شهری در توسعه مناطق مرزی قرار گیرد.


دوره ۱، شماره ۲ - ( تایستان ۱۳۹۹ )
چکیده

کیفیت فضای شهری و حضور ساکنان یکی از مهم‌ترین مسائل طراحی شهری امروز است زیرا تسلط حضور سواره امکان تردد گروه‌های مختلف اجتماعی و سرزندگی فضاهای شهری را کم‌رنگ کرده است. ضرورت توجه به این مسئله در بافت متراکم منطقه ۱۰ که با کمبود فضاهای باز شهری گریبان گیر است، نیاز به خلق مکان برای حضور کودکان در فضای شهری را دوچندان کرده است.

 این مطالعه درصدد است تا روایت ، رویداد طراحی شهری تاکتیکی را دریکی از خیابان­های فعال منطقه ۱۰ تهران تحت عنوان «خیابان در دست بچه­ها», با رویکرد کیفی و به «روش مطالعه موردی» بررسی کند و امکان حضور بیشتر کودکان را در فضای شهری واکاوی نماید. این رویداد بر اساس اصول شهرسازی تاکتیکی در جهت تحقق تأمین نیازهای ساکنان بخصوص کودکان و نوجوانان است تا با ارائه رویکردی از جنس اقدامات کوچک‌مقیاس پاسخ دهد. مطالعه موردی رویداد «خیابان در دست بچه­ها» که در آذرماه ۱۳۹۶ انجام‌شده است. گردآوری داده‌های پژوهش به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۳ نفر از کارشناسان و ۱۵ نفر از مخاطبان این رویداد، جمع‌آوری و به روش تحلیل محتوا ارزیابی‌شده است.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که رویداد شهرسازی تاکتیکی بر اساس «تفکر طراحی» در ۵ گام «درک و همدلی», «تعریف موضوع»، «ایده پردازی»، «اجرای نمونه اولیه» و «آزمون» قابل‌برنامه‌ریزی و ارزیابی هستند. وقوع این رویدادها را می‌توان سرمشقی برای جریان تکاملی پروژه‌های شهرسازی تاکتیکی در خدمت مدیریت شهری متکی بر رویدادهای کوچک‌مقیاس و امکان تحقق ابزار غیررسمی «حکمروایی طراحی شهری» در جهت ارتقا کیفیت محیط برشمرد.



دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

تصوری که از ویژگی‌های انسان غیراصیل در اندیشه مارسل مطرح می‌شود، حول محور مؤلفه‌هایی چون برقراری نسبت «من/او»یی با دیگران، عدم آمادگی و گشودگی در ارتباط با سایرین و حضور در قلمرو «داشتن» شکل می‌گیرد. به همین منظور، روشن خواهد شد که آدمی با برقراری ارتباط «من/تو»یی، حضور در دسترس انسان‌های دیگر و تقرّر در عرصه «بودن» اصالت می‌یابد، لیکن با بررسی اندیشه‌های مارسل مشخص شد که تسلط علم و تکنولوژی بر انسان‌ها زمینه را برای شکل‌گیری یک جامعۀ توده‌ای فراهم کرده و در ادامه، نگاه کارکردی بر انسان را شدت می‌بخشد و در نتیجه همه این عوامل، بر شدت و سرعت غیراصیل‌شدن انسان معاصر می‌افزاید. در این پژوهش که با هدف تبیین عوامل اصالت و بی‌اصالتی از نگاه مارسل صورت گرفت، روشن شد که وی معتقد است انسان برای خروج از عدم‌تاصل باید بتواند آزادانه انتخاب کند، مسئولیت آن را بپذیرد، با راز ارتباط برقرار کرده و از ویژگی‌هایی همچون عشق، وفاداری، ایمان و امید برخوردار باشد.


دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

«هرمنوتیک» علمی است که مسئله «فهم»، به‌ویژه فهم متون و چگونگی روند آن را بررسی می‌کند. «تأویل» اصطلاحی است که بیشترین کاربرد را به عنوان معادل عربی آن دارد. از آنجا‌که امروزه هرمنوتیک در حوزه‌‌های مختلف و به‌ویژه به عنوان یک روش نقدی از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، بررسی ریشه‌‌ها و بیان جایگاه آن در زبان و ادبیات عربی به‌طور مستقل و بدون وابستگی کامل به دستاوردهای غرب در این زمینه، ضروری به‌نظر می‌رسد. این جستار، بررسی تاریخچه کاربرد تأویل در زبان و ادبیات عرب و رویکردهای مختلف آن را به‌دنبال دارد و با بیان اینکه هر نقد، خود نوعی تأویل است، به اهمیت این پدیده در نقد معاصر عرب و معرفی نمونه‌هایی از انواع تأویل‌‌های ادبی با گرایش‌‌های مختلف پرداخته است. روش و منهج این جستار توصیفی است و با شیوه مطالعه کتابخانه‌ای انجام گرفته است.

دوره ۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

جغرافیای سیاسی در چهارچوب روابط اجتماعی به چگونگی کنش متقابل "قدرت و فضا" می‌پردازد. از موضوعات قابل بحث آن می‌توان به حکومت، دولت و حکمرانی اشاره نمود. با ظهور عصر جهانی‌شدن و ارتباطات، الگوی جدیدی در مطالعه روابط دولت- جامعه مطرح شد که با استدلال به حرکت قدرت دولت به بالا (سازمان‌های فراملی)، به پایین (نهادهای فروملی) و به بیرون (سازمان‌های غیردولتی و خصوصی)، نقش صدر و ذیلی و تنظیمی دولت را رد کرد و الگوهای کورپوراتیستی و پلورال- کورپوراتیستی را مطرح نمود. افزایش "خودسازمانی" جامعه و ارتقای نقش آن در فرآیند حکمرانی به همراه تکه‌تکه‌شدن قدرت دولت موجب شده تا ابزارهای سنتی اجبارآمیز حکومت، ناکارآمد و ابزارهای اقناعی و مبتنی بر مذاکره بر گروه‌ها و سازمان‌های جامعه مد نظر قرار گیرند. دیگر نمی‌توان حکومت کرد بلکه باید با شناخت الگوهای حکمرانی، جامعه را به‌وسیله آنها مدیریت کرد. "دولت متکبر" باید جای خود را به "دولت فروتن" دهد. انتقال "حکمرانی" از ایده به عمل، در کنار تغییرات ساختاری و کارکردی حکومت، به چیزی بیش از یک دولت نیازمند است و سایر بازیگران نیز در بهبود کیفیت زندگی و رفاه گروه‌های مختلف ذی‌نفعان تاثیرگذارند. درواقع چالش‌های مقابل عملیاتی‌شدن آن بسیار پیچیده است. پژوهش حاضر با به‌کارگیری روش توصیفی- تحلیلی، پس از پرداختن به مفهوم و زوایای مختلف الگوی حکمرانی، به‌دنبال واکاوی چالش‌های پیش روی آن برآمد. نتایج نشان می‌دهند موانعی همچون اندازه دولت، دسترسی شهروندان به رهبران سیاسی، جابه‌جایی اهداف جمعی با اهداف فردی سیاست‌مداران و تعارض نهادهای ذی‌نفع در حکومت از مهم‌ترین چالش‌های اصلی اجرای الگوی حکمرانی به شمار می‌روند.

دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل موثر بر میزان احساس امنیت گردشگران مدهبی را در مرز مهران به‌عنوان الگویی از شهرهای مرزی مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و پرسش‌نامه، اطلاعات جمع‌آوری‌شده و با استفاده از نرم‌افزار SPSS اطلاعات تجزیه و تحلیل و فرضیات مورد آزمون قرار گرفته است. یافته‌ها بیانگر آن است که از میان ویژگی‌های شخصی پاسخ‌گویان بین سن و احساس امنیت آنها رابطه معنی‌داری وجود ندارد. براساس آزمون تفاوت میانگین‌ها و تحلیل واریانس بین احساس امنیت و جنسیت، احساس امنیت و تحصیلات پاسخ‌گویان و احساس امنیت و وضعیت تاهل پاسخ‌گویان رابطه معنی‌داری وجود دارد. در بعد امنیت گردشگران؛ امنیت جانی با مقدار ۳۷/۴T= بیشترین احساس امنیت را دارند. امنیت جاده‌ای با مقدار ۹۷/۲=T در پایین‌ترین رده از بعد امنیت قرار دارند. در بررسی رابطه میان کل شاخص‌های احساس امنیت و زیرشاخص‌های توسعه گردشگری بالاترین ضریب همبستگی بین کل امنیت و بازدید مجدد با مقدار همبستگی ۵۳۰/۰ به دست آمده است. در بررسی اقدامات مرزی برای پایداری امنیت شهرهای مرزی متغیرهای مورد نظر ۷۹/۰% واریانس احساس امنیت را پیش‌‌بینی می‌کنند و همه متغیرها به‌صورت معنی‌داری احساس امنیت را پیش‌بینی می‌کنند. که تلاش مسئولان امنیتی به‌منظور برقراری امنیت در دو سوی مرز با (بتا برابر با ۵۲۶/۰) بیشترین میزان تاثیر را بر متغیر احساس امنیت دارد.

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱- )
چکیده

عملکرد شبکه های فیبر نوری با توپولوژی های متداول نظیر نقطه به نقطه، حلقوی و ستاره ای، با توجه به نیازهای شبکه نظیر نرخ ارسال بیت، ساختار توپولوژی، میزان خطای بیت و مشخصات المان های نوری در دسترس از قبیل تقویت کننده ها، فیلترها، آشکارسازها و فرستنده های نوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پارامترهایی نظیر حداکثر تعداد نودها و محصول شبکه، هم صحبتی ناشی از تقویت کننده های نوری، هم صحبتی ناشی از فیلترهای نوری، قابلیت اطمینان شبکه،‌ محدودیت های فیزیکی شبکه و اثرات محدود کننده ناشی از فیبر شامل اتلاف،‌ پاشندگی و اثرات غیر خطی (SMP)، چرا که این اثر نسبت به دیگر اثرهای غیر خطی غالب است، بعنوان عوامل ارزیابی عملکرد توپولوژی های مختلف در شبکه های فیبر نوری بکار رفته است. نتایج حاصل نشان می دهند که هیچ توپولوژی به خودی خود بر دیگری ارجحیت ندارد و این نیازها و محدودیت های اعمال شده هستند که مشخص می کنند چه توپولوژیی ارجحتر است. با این وجود اگر جنبه اقتصادی کنار گذاشته شود، از بسیاری جنبه ها نظیر قابلیت اطمینان، هم صحبتی و حداکثر تعداد نودهای قابل قبول، توپولوژی ستاره ای حرف اول را می زند، با استفاده از شبیه سازی های انجام شده می توان تاوان و اتلاف ناشی از عوامل مختلف نظیر اثرات غیرخطی، پاشندگی، هم صحبتی تقویت کننده و هم صحبتی فیلتر را بدست آورد. تعیین مقدار دقیق این تاوانها در برآورد بودجه توانی شبکه ها نقش مهمی را ایفا می کند تا در واقع با توجه به این تاوانها، بودجه توانی شبکه را افزایش داد، بطوریکه میزان عملکرد شبکه در مقایسه با نبود این اثرات، تغییر نکند.

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

این پژوهش کوششی است برای بررسی انواع روشهای مجهولسازی فعلهای مرکب زبان فارسی و معرفی نظریه معنایی جکندوف، یعنی آنچه «نظریه معنیشناسی مفهومی» نامیده میشود. معرفی این نظریه معنیشناختی، به این دلیل است که مبانی آن به محک دادههای زبان فارسی سپرده شود تا معلوم شود آیا این نظریه، چنانکه پیشنهاددهنده آن ادعا میکند، جهانی است و از عهده تبیین دادههای زبان فارسی برمیآید یا خیر. به این منظور، رفتار معنایی۲۲ فعل مرکب زبان فارسی که از راه همراهشدن سازه غیرفعلی با فعل سبک «انداختن» ساخته میشوند، به هنگام مجهولکردن این افعال بررسی میشود. چنانکه ملاحظه خواهیم کرد، برای مجهولسازی گروهی از فعلهای مرکب، میتوان از دو روش نحوی و معنایی بهره برد. همچنین، خواهیم دید که نظریه معنایی جکندوف به دلیل توجه به مؤلفههای معنایی و در نظر گرفتن آنها به منزله واحد تحلیل معنایی، از عهده تبیین پذیرفتنینبودن جملههایی که دستوریاند، ناتوان میماند و بنابراین، استدلال خواهیم کرد که چنانچه واحد تحلیل معنی جمله در نظر گرفته نشود، تحلیلهای معنایی نتایج درستی را بر پی نخواهند داشت.

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

در زبان روسی برای بیان نهی، تحذیر، منع و ... ساختارهای مختلفی به کار می‌رود که هریک ویژگی‌های معنایی ظریف و متفاوت دارند. کاربرد نمود فعل (مطلق و استمراری) نیز در هریک از این ساختار‌ها تابع قواعد دستوری خاصی است که عدم‌رعایت آن‌‌ها به اشتباهات دستوری یا معنایی خواهد انجامید. از آنجا‌که مقولۀ نمود فعل، به آن شکل که در زبان روسی وجود دارد، در زبان فارسی دیده نمی‌شود، کاربرد آن همواره برای زبان‌آموزان ایرانی با دشواری همراه است. هدف از نگارش مقالۀ حاضر است که با طبقه‌بندی ساختارهای بیان نهی و تحذیر و بررسی نمود فعل در هریک از آن‌‌ها تفاوت‌های معنایی این ساختار‌ها روشن شود و بر این اساس بهترین روش برای معادل‌یابی نحوی و ترجمۀ هر ساختار ارائه شود، به ویژه آنکه در هر دو زبان روسی و فارسی، برخی از این ساختار‌ها از لحاظ فرم و ظاهر، نهی به شمار نمی‌آیند و معنای نهی و تحذیر را از طریق دیگر ساختارهای نحوی به شنونده منتقل می‌کنند.

دوره ۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده

سوررئالیسم از جمله مکتب­های غربی است که بر شعر معاصر ایران، تأثیر فراوان نهاده است. جریان‌های «موج نو» و «حجم­گرا»، بیش از سایر جریان­های شعر معاصر از این مکتب تأثیر پذیرفته‌اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سوررئالیسم بر جریان­های شعری موج نو و حجم­گرا در ایران است. این مقاله می­کوشد اثبات کند که این جریان­ها از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر، کاملاً تحت تأثیر مکتب سوررئالیسم بوده­اند. نگارنده در ابتدای این مقاله، نگاهی مختصر به جنبش سوررئالیسم و اصول این مکتب ادبی داشته، سپس به جریان­های شعری موج نو و حجم و نیز اصول مطرح‌شده در آن‌ها پرداخته است. در بحث اصلی مقاله، به ویژگی­های مشترک شعر حجم و سوررئالیسم، از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر فردگرایی توجه شده است. در این مقاله اثبات شده است که ویژگی­های تصویری، زبانی و موسیقایی شعر حجم تماماً در اشعار سوررئالیستی مشاهده می­شود که عبارت‌اند از: کشف روابط و مناسبات جدید و تجریدی میان اشیا، ایجاد تصاویر پارادوکسی و متناقض‌نما، استفاده از زبان پیچیده و مبهم، آشنایی‌زدایی و هنجارگریزی نحوی و گرایش به زبان نثر.

دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

از دیر باز مفهوم فراز قرآنی«بَعُوضَةً فمافوقها»،«پشه و فراتر از آن»، موضوع بحث و اختلاف مفسران و مترجمان قرآن بوده، ظاهراً واژه «فوق» در معنای متداول آن (بالاتر و بزرگ‌تر) به کار نرفته، که ­نظر به در مقام تمثیل بودن این عبارت، معنای متضاد آن یعنی «کمتر و پائین‌تر» مورد اعتنا است.  این نوشتار ضمن بهره­گیری از دانش­های زبانی با  استناد به کتب لغت، نحو و تفسیر، و باتوجه به تفاوت‌های واژه‌های «فـ»، «ما» و «فوق»، با روش توصیفی تحلیلی، و بر پایه روابط بینامتنی به بررسی مدلول این شیوه کاربرد در احادیث بزرگان صدر اسلام پیامبر(ص) و امام علی (ع) و امام موسی کاظم (ع)) پرداخته- که توجه به این بینامتنیت برای دریافت مفهوم آیه تاکنون از نظر دور مانده بوده است- و معنای این فراز را براساس تفسیر «بزرگ‌تر و بالاتر» روشن نموده است؛ نیز با عنایت به روابط بینامتنیت این عبارت قرآن و فرازی از خطبه ۱۶۴ نهج­البلاغه مشخص می‌شود «فـَ» در این فراز، به معنای «إلی» است و باید در فارسی به واژه «تا» برگردان شده، مراتب سیر صعودی به بزرگ‌تر را نشان دهد؛ ضمن آنکه با نقد و بررسی بسیاری از ترجمه­های فارسی این عبارت و ارائهنمودارهای آن، نشان می­دهد واژه «فوق» در زبان فارسی قطعا دو معنای متضاد را (در هر صورت) بر نمی­تابد و بر این اساس فقط برخی ترجمه­ها وفادار می­نماید.

دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

ترجمه قرآن کریم و انتقال و شفاف­سازی معانی والای آن، برای مخاطبان فارسی­زبان از دیرباز موضع اهتمام محققان و اندیشمندان این کتاب الهی بوده است. یکی از مترجمانی که شمار کثیری از پژوهشگران،ترجمه­ او را در زمره بهترین ترجمه‌های معاصر قرآن بشمار آورده  و آن را به لحاظ مطابقت با متن آیات و بکارگیری واژگان مأنوس زبان فارسی و مراعات قواعد زبانی و بیانی و نیز به­لحاظ نگرش نوین به ترجمه و  روزآمدسازی بسیاری از مفاهیم پرچالش قرآن کریم، مُتقن و قابل استناد می­دانند، ترجمه فولادوند است. اما با وجود همه این محاسن، با اعمال نظری  ژرف در فحوای ترجمه دست­کم در حوزه آیات مورد بحث- به نظر می­آید که مخاطب با مواردی از لغزش یا سهو مواجه می­شود که نشان از تسامُح یا احیاناً برداشتی ناهمگون از پاره‌ای ظرایف بدیع دستوری، واژگانی و ادبی قرآن دارد که در برخی موارد عدم رویکرد متناسب به این ظرافت‌های قرآنی، خواننده را در معرض برداشتی غیرهمسو با آیات شریفه قرار داده و علاوه بر مستور ماندن بخش‌هایی از وجوه اعجازی و تصاویر مبتکرانه­ آیات، جلوه ضعیف­تری از بلاغت قرآنی در ترجمه فارسی نمود می­یابد. این پژوهش درصدد است که با توجه به امکان­سنجیِ میزان خطاپذیری، در ترجمه­ آیات مورد بحث، این موارد را با استناد به مبانی علمی دقیقِ حوزه­های صرفی، نحوی، بلاغی، لغوی و واژگانی، به بوته­­ نقد و بررسی گذاشته و راه‌های اصلاحی جایگزین نیز پیشنهاد شود تا بدین­واسطه نمایه­هایی از رویکردهای تحلیلی معنامحوردر چارچوب‌های مذکور فراروی محققان قرار گرفته و راه برای پژوهش‌های غنی­تر و کاربردی­تر در این حوزه­ها گشوده بماند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده

اندیشه از دیدگاه فرگه همراه با ابداعات و همچنین ابهاماتی است که از نگاه‌های گوناگونی بررسی شده است؛ اما نگاه فرگه به تعاریف مرسوم صدق و رد آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. فرگه در تبیین خود از گزاره‌های حاوی اندیشه و حکم، تعاریف مرسوم صدق را نمی‌پذیرد و تمام آنها را دارای تسلسل معرفی کرده و در مقابل او برای رفع مشکل دستیابی به صدق و ارزش گزاره‌های معرفتی، «اندیشه» را مطرح و سعی دارد آن را جایگزینی برای تعاریف صدق، معرفی کند. برای روشن شدن این ادعا ابتدا زبان و اندیشه را از منظر وی بررسی کرده و در ادامه با ورود به موضوع اندیشه و کشف ویژگی های آن، متوجه ادعای فرگه جهت جانشینی آن با تعاریف صدق شویم. در نهایت، نگارنده با وجود تقویت حداکثری دیدگاه فرگه، با طرح هفت نقد معتقد است این امر امکان پذیر نیست.
 

صفحه ۱ از ۱۷    
اولین
قبلی
۱
...