۳۰ نتیجه برای غیاثی
دوره ۴، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۱۶)- ۱۳۹۲ )
چکیده
در دهه های اخیر، پردازش بندهای موصولی و بررسی پیچیدگی های آن ها در زبان های مختلف نقش عمده ای در تحقیقات زبان شناسی و روان شناسی ایفا کرده است. این تحقیق برای مقایسه پیچیدگی دو نوع بند موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در زبان فارسی انجام شده است. این پیچیدگی را بر اساس معیار روان شناختی میزان درک یا عدم درک این نوع جملات در کودکان ۳ تا ۶ ساله سنجیده ایم؛ چنانکه ۹۶ کودک را در سه گروه سنی ۳- ۴، ۴- ۵ و ۵- ۶ سال (هر گروه ۳۲ نفر) انتخاب کردیم و به هریک جملاتی شامل بندهای موصولی مورد نظر به دو صورت مجزای خبری و پرسشی با روش های نشان دادن شکل، اشیای واقعی یا درخواست برای اجرای یک فرمان ارائه دادیم و درک آنان را از این جملات ارزیابی کردیم. نتیجه نشان داد که بند موصولی فاعل- مفعول هم در جملات خبری و هم پرسشی به طور کاملاً واضح، پیچیده تر از بند موصولی فاعل- فاعل بوده است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۱۸)- ۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیره جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در باره فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (۱۹۸۱) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامه «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایه فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
دوره ۵، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۲۱)- ۱۳۹۳ )
چکیده
پژوهش حاضر رابطه بین سطح میانزبان و بسامد خطاهای درونزبانی و بین زبانی را بررسی میکند. بدین منظور رویکرد شناختی- تحلیل خطا که رویکردی تلفیقی است، برای بررسی خطاهای زبانآموزان فارسیزبان در کاربرد حروف اضافه منضم به فعل اسپانیایی پیشنهاد میشود. نوع پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و براساس ماهیت و روش، از نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری، دانشجویان رشته زبان اسپانیایی دانشگاه علامه طباطبایی هستند که به روش نمونهگیری خوشهای ۷۵ نفر از آنان بهعنوان نمونه اولیه تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. از میان آنها، ۶۷ آزمودنی در سه سطح میانزبان: مقدماتی، متوسط و پیشرفته تقسیم شدند. طبقهبندی سطح میانزبان آزمودنیها براساس پاسخهایشان به پرسشنامه صورت گرفتهاست. با بهرهگیری از آمار توصیفی، این مطالعه نشان میدهد که بسامد بروز خطاهای درونزبانی با سطح میانزبان همبستگی مثبت و بسامد بروز خطاهای بین زبانی با سطح میانزبان همبستگی منفی دارد.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده
نشانگر تعدیل، یک راهبرد بلاغی است که سخنگو آن را در جهت عدم تعهد به گفتهای یا عضویت کامل در گروهی، یعنی تعدیل محتوا یا بهمنظور تعدیل نیروی غیر بیانی گفته به کار میبرد. نشانگر تعدیل را باید بهعنوان یک عمل عمدی تلقی کرد که سخنگو با انتخاب یک ابزار زبانی، ورای محتوای گزارهای پیام، بر تعبیر گفته تأثیر میگذارد؛ چنانکه محتوا یا نیروی آن را اصلاح میکند. نشانگرهای تعدیل علیرغم فقدان معنی واژگانی مشخص، دارای معنی نقشی و کاربردشناختی قدرتمندی هستند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تعریف و معرفی کاربردهای نشانگرهای تعدیل براساس الگوی فریزر (۲۰۰۹) و درنهایت، تحلیلی موردی از این کاردبردها در گفتمان سیاسی از کنفرانسهای مطبوعاتی داخلی رئیسجمهور (دوره دهم) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به نگارش درآمده است. یافتههای تحلیل موردی نشان میدهد که رئیسجمهور (دوره دهم) در راستای پایبندی به زبان دیپلماتیک از نشانگرهای تعدیل، بهعنوان یکی از تدابیر ماهرانه در گفتار سیاسی در جهت ابهام و طفره، بهره برده است و نشانگرهای مجهول و ضمایر مبهم بیش از سایر انواع نشانگرها در گفتمان او مشاهده میشود.
دوره ۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از اهداف ادبیات تطبیقی بررسی و کشف لایههای مشترک ادبی، فرهنگی و اجتماعی جوامع و ملل مختلف است. ادبیات تطبیقی می تواند با بررسی لایه های عمیق تر، مشترکات بنیادین با یک جامعه را نیز روشن نماید. تحلیل لایهلایهای علتها به عنوان شیوه ای نوین درآیندهپژوهی در چهار سطح به تحلیل آثار گذشته، حال و آینده میپردازد. سطح لیتانی؛ نظام اجتماعی؛ گفتمان و جهان بینی؛ و تحلیل اسطوره و استعاره لایه های مورد تحلیل در روش تحلیل لایه لایه ای هستند. با ارائه شیوه ای نظام مند در استخراج اسطوره از متن، در این پژوهش از لایه چهارم که با نقد اسطوره ای ادبیات تطبیقی مشترک است، استفاده شده تا سه روایت آزاد کردن سیصد زندانی از زندان توسط حلاج در تذکره الاولیای عطار، آزادسازی انسانها توسط پرومته در پرومته در زنجیر اِشیل و آزادسازی پطرس از زندان توسط یک فرشته در کتاب مقدس تحلیل شوند. در متن پطرس، پطرس هیچ کمک انسانی ای دریافت نمی کند. بلکه نیرویی مافوق طبیعی به او کمک می کند. می توان به این نکته هم اشاره کرد که برای قیام و عصیان در مقابل نیروی حاکم در جامعه در مغرب زمین، فرد عصیانگر باید رنگی مقدس داشته باشد تا از سوی جامعه مورد پذیرش قراربگیرد. در صورتی که در داستان ایرانی حلاج، این انسان است که مسئول سرنوشت خودش است و منتظر نیرویی دیگر نمیشود و شخص عصیانگر باید از جان خود بگذرد تا بقیه از او پیروی بکنند. در روایت پرومته نیز مانند پطروس، انسانها نقشی ندارند.
شیرین پورابراهیم، مریم سادات غیاثیان،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
نظریه استعاره شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(۲۰۱۰) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزه مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانه مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۹)- ۱۳۹۵ )
چکیده
فرایند تغییر زبان بخشی جدایی ناپذیر از ماهیّت ذاتی آن است و به آرامی و با ظرافت انجام میشود؛ و گاه چنان پنهان و نامحسوس است که تنها پس از گذر زمان و در مقایسه با گذشته برای اهل زبان ملموس خواهد شد. پژوهش حاضر در پی بررسی پدیدهی تغییر و تحول طنینمعنایی (مثبت یا منفی) مربوط به برخی از ترکیبات فعلی خنثای کنونی فارسی به معنای ضمنی در آنها است. بدین منظور، ضمن بررسی پژوهشهای متعدد پیرامون طنینمعنایی و معنای ضمنی و بررسی تحّول و تبدیل این دو به یکدیگر در زبانهای مختلف بویژه انگلیسی، همین سیر تحّول را در برخی ترکیبهای فعلی زبان فارسی نشان میدهیم. به همین منظور، دو پیکره از دو مقطع تاریخی (قرن هفتم هجری و دوران معاصر) زبان فارسی تهیه و طنینمعنایی چند ترکیب فعلی در آنها تعیین شد. نتایج نشان میدهد که طنینمعنایی برخی از این عبارتها از مثبت به منفی تغییر کرده و این طنین معنایی منفی در برخی از ترکیبات بویژه «موجب شدن» در حال تبدیل به معنای ضمنی منفی است.
دوره ۷، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۳۱)- ۱۳۹۵ )
چکیده
این مقاله میکوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (۱۳۸۸) بررسی کند. این مطالعه براساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (۱۹۹۳) صورت میگیرد که در آن روایت و زاویه دید با دیدگاهی زبانشناختی بررسی میشوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان میباشد. بنابراین در وهله اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرحشده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، دادهها براساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفیشده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان میدهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیتها میشود. با بررسی ابزارهای وجهی بهکاررفته در تکتک جملات داستان مشخص میشود که راوی در درجه اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیانکننده عقیده، جملات عام، فعلهای امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشانگر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوه رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمدهترین آنها افعال شناختی است.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۳)- ۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از نظریههای کاربردشناسی زبان ــ نظری ادب براون و لوینسون (۱۹۸۷) و نظری بیادبی کالپپر (۱۹۹۶) ــ در ادبیات داستانی، به بررسی راهبردهای ادب و بیادبی در ده رمان برگزید نوجوانان فارسیزبان بپردازد. جامع آماری پژوهش، رمانهای نوجوانان فارسیزبان منتشرشده در فاصل سالهای ۱۳۹۱-۱۳۸۱ است. نمونۀ آثار بررسیشده بر پای معیارهای تألیفیبودن، گفتوگومحوربودن و موردتأییدبودن ازسوی صاحبنظران در جشنوارهها، نقد و بررسیها، جوایز دریافتی و ... انتخاب شده است. این پژوهش به دو پرسش اساسی پاسخ میدهد: ۱. استفاد شخصیتهای نوجوان از راهبردهای ادب و بیادبی در میان گروه همسالان و در برخورد با دیگر شخصیتها چه تفاوتی دارند؟ ۲. بهطورکلی، شخصیتهای رمان نوجوانان، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند یا از راهبردهای بیادبی؟ نتایج بهدستآمده از این پژوهش، براساس آزمون آماری خیدو، حاکی از آن است که شخصیتهای نوجوان در این رمانها در میان گروه همسالان از راهبردهای بیادبی بیشتر استفاده میکنند و در برخورد با دیگر شخصیتها بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند. افزونبراین، در رمانهای نوجوانان فارسیزبان شخصیتها با اختلاف معنیداری، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند.
ندا غیاثی، فتانه محمودی،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
تفاسیر جزمی، متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی میکنند، خواه این تفسیر برگرفته از آرای سنتی باشد یا در خلال رویکردهای مدرن که به هر نحوی سعی در کشاندن متون به عرصههای سیاسی و اجتماعی دارند. اما در رویکرد پساساختارگرایانه، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را از دست میدهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته میشود. از این رو، خوانشهای متفاوت از متن امکانپذیر میگردد که هرکدام میتوانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابلها تفسیر و تحلیل شده است. این پژوهش با استفاده از نظریهی ژاک دریدا که همخوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد سعی در تحلیل خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگارهی «مستی لاهوتی و ناسوتی» دارد. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگارهی «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد که برگرفته از شعر حافظ است، این تقابلها را در هم شکسته و خوانشی نو به دست میدهد. یافتههای پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمدهاند، نشان میدهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیببندی هندسی، رنگ و شخصیتپردازی، جهانی از مفاهیم خلق میکند که اسیر حوزهای خاص نشده و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ میکند. براین اساس، میتوان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد، زیرا نگاه بیننده همزمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه کرده و جهتگیری تصویر به سمت حوزه-ای خاص فرو میپاشد.
دوره ۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله قصد دارد به جایگاه و نحوۀ آموزش واژه در آموزش زبان فارسی به زبانآموزان چینی بپردازد. زبان چینی واژهمحور است و در مقایسه با زبان فارسی از نظر ردهشناسی در دستۀ زبانهای گسستۀ قرار دارد. این تفاوت ساختاری باعث میشود زبانآموزان چینی در روند یادگیری، چنانچه معنی کلمات را بهدرستی متوجه نشوند، در هر مرحلهای که باشند از یادگیری بازبمانند. این مقاله با استفاده از روش تحقیق میدانی نحوۀ یادگیری واژگان را در فارسیآموزان چینی مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور تعداد ۲۴ نفر از زبانآموزان چینی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) که در یک دورۀ شانزده هفتهای زبان فارسی را آموخته بودند، بهطور تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمونی واژهمحور برای تعیین سطح زبانآموزان برگزار شد و زبانآموزان به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و درسی متناسب با سطحشان به آنها تدریس شد. این درس برای گروه آزمایش با استفاده از روشهای مختلف آموزش واژه و تقطیع ساختاری و نقشی و تطبیق ساختارها در دو زبان فارسی و چینی و برای گروه کنترل با استفاده از روشهای آموزش واژه و بدون توجه به ترجمۀ موارد یادشده تدریس شد. سپس، دوباره آزمونی واژهمحور برای بررسی آموختههای زبانآموزان برگزار شد. نتایج آزمون نشان داد که زبانآموزانی که با روش ترجمه و توجه به ساختار زبان چینی آموزش دیدهاند، بازدهی بهتری نسبت به گروه دیگر داشتند.
analytic
دوره ۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده
این نوشته به واکاوی ماهیت و کارکردهای ایدئولوژیک سینمای هالیوود در پویانمایی آقای فاکسشگفتانگیز، محصول سال ۲۰۰۹ برای ردۀ سنی کودک و نوجوان، با بهرهگیری از رویکرد نوینِ چندوجهیت
میپردازد. هدف اصلی پژوهش تبیین راهبردهای گفتمانمداری است که به مدد آنها سواد بصری و به تبع آن نظام اندیشگانی بینندگان فیلم همسو با گفتمان جهانیسازی و بایستههای آن، مثل مصرفگرایی و نفی ارزشهای بومی و ملی، سامان مییابد. چندی است گفتمان جهانیسازی در صدد ایجاد پیوند میان کودکان، فرهنگ مصرفگرایی و سینمای هالیوود است. به همین خاطر با تمرکز بر مسائلی چون جهانیسازی و مصرفگرایی، و بازیگران این عرصه، در صدد پاسخگویی به این سؤالات هستیم: بازنمود هویت فرهنگی از طریق سازوکارهای چندوجهیت چگونه است؟ رابطۀ بین چندوجهیت و تجربۀ زیستجهان چگونه است؟ بازنمودهای چندوجهی چگونه شخصیتهای ارائهشده و مجازی را به قهرمانان زنده و واقعی تبدیل میکند؟ کارآمدترین وجههای ایدئولوژیساز در تجاریسازی سینمای هالیوود چیست؟ یافتههای این پژوهش با بهرهگیری از جوهرۀ انتقادی چندوجهیت، نشاندهندۀ کارکردهای ایدئولوژیک مستتر در پویانماییهاست. با رمزگشایی از دوگانۀ ما (انسانها، غربیها) و آنها (حیوانات) نشان میدهیم که مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع غیرغربی ـ که حیوانات نمایندگان آن هستند ـ چگونه بازنمایی میشود. برای رسیدن به آرمانشهر موعود غرب، حیوانات چگونه با اقرار به ضعفها و نداشتههای خود پذیرای فرهنگ غربی
میشوند؛ و مهمتر اینکه، چگونه بینندگان با همذاتپنداری با حیوانات، با آنها ابراز همبستگی و همدلی
میکنند. همۀ این فرایندها مستلزم مشروعیتبخشی به گفتمان سینمای هالیوود هستند که با دستکاری سواد بصری بینندگان فیلم محقق میشود.
دوره ۹، شماره ۳۷ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
آمدن شخصی مقدس در رؤیای باورمندان و دستور وی به ساخت بنایی یادمانی، یکی از علتهای اصلی ساخت قدمگاهها بوده و نمونههای متعددی از این قبیل بناها در ایران قابل شناسایی است. در برخی موارد، برای بیان رؤیا و استمرار این باور برای نسلهای آینده از الواح یادمانی استفاده شده است. در این مقاله به پنج کاشی زرینفام در منطقۀ کاشان اشاره میشود که در آنها گزارش یک رؤیا ثبت شده است. دو نمونه از آنها که متنشان بهطور کامل حفظ شده است، شباهتهای معناداری با هم دارند: اولی متعلق به قدمگاه درب مهریقآباد کاشان است که شخصی در سال ۷۱۱ق/۱۳۱۲م امام علی(ع) را در خواب میبیند و به فرمان او تربتخانهای میسازد. طبق متن کاشی دوم در قدمگاه خضر روستای یزدلان، شخصی در سال ۱۰۱۵ق/۱۶۰۷م خضر را در خواب دیده که به او سفارش تعمیر یک بنای گنبددار مخروبه را داده است. این نوشتار به دنبال واکاوی محتوا و بررسی وجوه تمایز و تشابه این دو لوح است. یافتههای مقاله نشان میدهد که آن دو در بازتاب باورهای عامۀ ایرانی ـ شیعی، زمان و مکان مقدس و کرامتهای شخصمحوری مقدس، بنمایهای مشترک دارند و جهت اصلی آنها مستندسازی عمارتِ بنایی مذهبی با بنمایههای ایرانی و شیعی است. طرفه آنکه گذشت قرون و اعصار نتوانسته است این بنمایههای اعتقادی را از میان بردارد.
دوره ۹، شماره ۴۲ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از گونههای ناشناخته از هنرهای تصویری قاجار و پهلوی، نقاشیهای روی درپوشهای سفالین کندوی عسل است. این درپوشها به قطر تقریبی ۲۳ سانتیمتر بر روی کندوهای حصیری به طول حدود ۸۵ سانتیمتر نصب میشدند و یک سوراخ جهت عبور زنبورها در کنارۀ آنها قرار داشت. در این مقاله برای اولین بار دهها نمونه از این درپوشها که از اواخر عصر صفوی تا دورۀ پهلوی اول ساخته شدهاند، معرفی میشود. مهمترین مسئلۀ این تحقیق شناسایی محل تولید این درپوشها، دستهبندی مضامین نقوش و کتیبهها و تحلیل محتوای آنهاست. نتایج نشان میدهد که این آثار را میتوان به سه گروه کلی کتیبهدار، نقاشیهای مذهبی و نقاشیهای غیرمذهبی دستهبندی کرد. در میان آثار کتیبهدار، اذکار و دعاهایی نوشته شده که باید آنها را وسیلهای جهت برآورده شدن حاجات و نیز تعویذی برای دفع بلاها از محصولات تلقی کرد. همچنین برخی از دعاها و آیات قرآنی در ارتباط با افزایش برکت محصول و نیز دفع چشمزخم هستند. علاوهبر کتیبههایی با محتوای «ناد علی» و «اسم اعظم» که بر شیعی بودن آثار دلالت میکنند، تمام نقاشیهای مذهبی شناساییشده نیز مرتبط با باورهای مذهب تشیع است. نقاشیهای مذهبی شامل تصاویری از دلدل، پنجه و زیارتگاههای امامان شیعه ازجمله آستانههای کاظمین و نجف است. در میان نقاشیهای غیرمذهبی، بیشترین فراوانی به تصاویر حیوانات اختصاص دارد که آنها را در نقشمایههای درخت زندگی یا صحنههای شکار نشان میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
در این تحقیق روش لاگرانژی و بدون شبکه المان گردابهای برای شبیهسازی جریان در لایه برشی با تحریک اجباری به کار گرفته شده است. رشد زمانی ناپایداری در لایهبرشی و سپس تشکیل گردابهها بهخوبی با این روش پیشبینی شده است. همچنین چگونگی رشد گردابهها و فرایند جفت شدن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر مطالعه شده است. در لایهبرشی بدون تحریک رشد گردابهها بهصورت خطی و مطابق با بزرگترین فرکانس ناپایداری انجام میشود درحالیکه با اعمال تحریک خارجی، مدها و فرکانسهای ناپایداری مختلفی در رشد و دفع گردابهها تأثیر گذار هستند که مهمترین آنها، فرکانس اجباری تحریک است و رشد ناپایداریها دیگر بههیچوجه خطی نیست. نتایج نشان میدهد که افزایش نسبت سرعت، باعث تسریع ناپایداری میشود؛ وجود فرکانس اجباری و تحمیل آن به لایه برشی، از رشد بیسازمان لایه جلوگیری کرده و رشد خطی اغتشاشات در لایهبرشی کمتر دیده میشود. نتایج برای طول دامنههای مختلف، بهدست آمده و با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شده است.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده- تجربه زلزله های گذشته، آسیب پذیری بسیاری از ساختمان های موجود در کشورمان را نشان داده است. این تجربه باعث
افزایش سرعت انجام طرح های بهسازی و ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای ساختمان های موجود شده است . بدین منظور دستورالعمل
بهسازی لرزه ای ساختمان های موجود تهیه شده که در امر ارزیابی آسیب پذی ری لرزه ای و بهسازی ساختمان ها مورد استفاده
متخصصین و مهندسین است. تجربه چند ساله مقاوم سازی در کشورمان نشان داده است از جمله مشکلاتی که در ارزیابی لرزه ای
ساختمان ها با آن برخورد می شود، ارزیابی و بهسازی در تراز پی است. ارزیابی لرزه ای پی های ساختمان ها عموماً، به گونه ای بوده که
منجر به تهیه طرح های مقاوم سازی بسیار حجیم در این تراز شده و این گمان پیش آمده است که ارزیابی و بهسازی پی ها با استفاده
از دستورالعمل، غیراقتصادی است. در این مقاله سعی بر آن است که به علل و عوامل وقوع این مسئله پرداخته شود و هم چنین با
کندوکاوی در ضوابط دستورالعمل بهسازی لرزه ای، نشان داده شود که ارزیابی لرزه ای و بهسازی در تراز پی، در صورت استفاده
صحیح از روابط و ضوابط دستورالعمل و فهم دقیق رفتار سازه، نمی تواند منجر به پاسخ های غیر واقعی و یا غیراقتصادی شود.
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
اختلال طیف اُتیسم همواره با اختلال کاربردشناختی زبان همراه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر داستانهای اجتماعی دیداری و شنیداری و تمرینهای کاربردشناختی بر بهبود مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی کودکان دارای اُتیسم انجام شده است. این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون است. آزمودنیها با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که شامل ۱۹ کودک ۷ تا ۹ ساله دارای اختلال طیف اُتیسم سطح یک (نیاز به نظارت و حمایت) بود. آنها برنامه مداخلهای را طی ۱۸ جلسۀ انفرادیِ ۴۵ الی ۶۰ دقیقه، بهشکل سازمانیافته دریافت کردند. یافتههای پژوهش بیانگر این بود که برنامۀ مداخلهای به کار رفته، مهارتهای کاربردشناختی این کودکان را ارتقا داده و بر خردهمقیاسهای مربوط به مهارتهای کاربردشناختی در پرسشنامه چکلیست ارتباطی بیشاپ (۱۹۹۸) تأثیر مثبت داشته است (۰۵/۰ >p ). براساس نتایج بهدستآمده داستانهای اجتماعی دیداری و شنیداری محققساخته و تمرینهای کاربردشناختی در این داستانها، بر بهبود مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی کودکان دارای اُتیسم مؤثر بوده است.
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده هدف اصلی از اجرای این پژوهش، بررسی امکان استفاده از آنزیم لیپاز به عنوان بیوامولسیفایر برای تهیه نان باگت بود. لیپاز در سه سطح ۱۰ ،۳۰ و ۵۰ ppm مورد استفاده قرار گرفت . در این تحقیق ویژگی های شیمیایی آرد تعیین گردید و تأثیر استفاده از آنزیم در سه سطح به طور مجزا بر ویژگی های حجم، رطوبت، بیاتی و رنگ ارزیابی شد و ویژگی های حسی توسط ۱۰ ارزیاب آموزش دیده مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در ارزیابی حسی تفاوت معنی داری بین تیمارها از نظر صفت عطر و بو، حجم، مزه، رنگ پوسته، تناسب شکل، ترک و پارگی و مجموع امتیازات ویژگیهای ظاهری نسبت به یکدیگر و تیمار شاهد وجود نداشت ( P>۰/۰۵). نان های تهیه شده در مقادیر ۱۰و ۳۰ پی پی ام آنزیم لیپاز امتیاز بیشتری در صفات ویژگی های بافت داخلی، ویژگی های پوسته، بهبود قابلیت جویدن، حفره بندی مناسب بافت نسبت به تیمار شاهد نشان دادند ولی در این بین استفاده از ۱۰ پی پی ام لیپاز بیشترین امتیاز را در پذیرش کلی صفات حسی نشان داد. بنا به نتایج حاصل از آزمونهای بافت سنجی مشخص گردید لیپاز در دو غلظت ۱۰و۳۰ پی پی ام از نظر کاهش سفتی مطلوب تر و نان حاصل از۳۰ پی پی ام لیپاز دارای حداکثر حجم نسبت به سایر مقادیر می باشد. نتایج آزمون رنگ سنجی نیز نشانگر این مطلب بود که آنزیم لیپاز در میزان ۱۰ پی پی ام بهترین رنگ مغز نان و در غلظت ۳۰ پی پی ام بهترین رنگ پوسته را نسبت به سایر تیمارها ایجاد می کند و حداکثر رطوبت مشاهده شده بین تیمارها مربوط به نان حاصل از ۳۰ پی پی ام آنزیم لیپاز بود که نسبت به سایر تیمارها اختلاف معنی دار بود ( P<۰/۰۵).
دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده محصولات نانوایی به مانند سایر فرآوردههای غذایی تحت تاثیر فساد فیزیکی، شیمیایی و میکروبی قرار دارند. رشد میکروبی مشکل اصلی فرآوردههای نانوایی با میزان رطوبت متوسط و بالا میباشد که میتواند زمان ماندگاری این محصولات را محدود کند. فعالیت آبی یک خصوصیت فیزیکی است که با ایمنی میکروبی مواد غذایی رابطهی مستقیمی دارد. غذاهای با فعالیت آبی کمتر به دلیل کاهش میزان آب آزاد و در نتیجه کاهش رشد میکروبی از زمان ماندگاری بالاتری برخوردارند. در این پژوهش بررسی تاثیر پلیالها (گلیسیرین، سوربیتول، پروپیلنگلایکول)، شربت اینورت و شربت گلوکز بر خصوصیات کیفی خمیر و کیک روغنی مورد مطالعه قرار گرفت. پلیالها، شربت اینورت و شربت گلوکز در ۵ سطح (۱، ۲، ۳، ۴ و ۵%) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد، کیکهای تهیه شده با پروپیلنگلایکول از حجممخصوص خمیر بیشتر، ارتفاع کیک کمتر و رطوبت کیک بیشتری برخودار بودند (۰۵/۰P<). گلیسیرین و پروپیلنگلایکول در مقایسه با سوربیتول، شربت اینورت و شربت گلوکز اختلاف معنیداری در کاهش فعالیت آبی نمونههای کیک داشتند (۰۵/۰P<). بنابراین کیکهای حاوی گلیسیرین و پروپیلنگلایکول در مقایسه با سوربیتول، شربت اینورت و شربت گلوکز زمان ماندگاری بیشتری داشتند. همچنین کیکهای تهیه شده با اینورت از pH کمتری برخوردار بودند(۰۵/۰P<). بنابراین استفاده از پلیالها را میتوان در افزایش کیفیت و افزایش زمان ماندگاری کیک توصیه نمود.
دوره ۱۳، شماره ۵۷ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، استفاده از جوانهی گندم در تولید دسر شیری بود. بدین منظور، ابتدا جوانهی گندم در دمای C۰ ۱۵۰ به مدت ۱۵ دقیقه حرارت دهی شد. سپس آسیاب شد تا اندازه ذرات ۳۵۴، ۲۱۰ و ۱۲۵ میکرون حاصل گردد. نمونه ها با استفاده از ۱۰% شکر، ۲% ژلاتین و ۸۸% شیر کم چرب (۵/۱% چربی) و افزودن جوانه ی گندم به مقادیر مختلف وزنی ۵/۲، ۵، ۵/۷ و ۱۰% تهیه گردید. ویژگیهای مختلف محصول تازه و پس از نگهداری به مدت ۱۵ روز در دمای C۰ ۴ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار جوانهی گندم، ماده خشک نمونهها افزایش ولی pH نمونهها کاهش یافت. تغییرات اندازه ذرات جوانه تاثیری بر ماده خشک نشان نداد. ارزیابی ویژگیهای بافتی نمونهها نشان داد که با افزایش درصد، اندازه ذرات جوانه و زمان نگهداری، سفتی، پیوستگی، مقاومت به جویدن و میزان صمغیت بافت افزایش یافت، در حالی که میزان ارتجاع پذیری بافت کاهش پیدا کرد. مطالعه ساختار داخلی دسر با میکروسکوپ الکترونی پویشی نشان دهنده افزایش یکنواختی بافت دسر در اثر افزایش درصد جوانه در فرمولاسیون دسر بود. با افزایش درصد و اندازه ذرات جوانه میزان تیرگی، قرمزی و زردی دسرها افزایش یافت. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح جوانه میزان آب اندازی دسرها کاهش یافت، اما اختلافی در این ویژگی با تغییر اندازه ذرات جوانهی گندم مشاهده نشد. بر اساس نتایج ارزیابی حسی مشخص گردید که نمونه های تهیه شده با حداکثر ۵/۷% جوانه با اندازه ذرات ۱۲۵ میکرون بیشترین پذیرش کلی را دریافت نمودند.