جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای شفیعیون
سعید شفیعیون،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده: نقیضه یکی از خرده گونه های ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونه اصلی خود می پردازد که بنا به اعتبار و اهمیت گونه اصلی اش و نیز ساختار و ماهیت خود نقیضه ،می تواند مستقلاً مورد توجه قرار گیرد.از آنجا که معنی در ادبیات از ارکان اصلی است و هم در حوزه زبان و هم در حوزه های عاطفه و خیال نقش محوری دارد، در آثار ادبی بسیار مورد توجه است.بدین لحاظ یکی از مهمترین نقیضه ها در این حوزه شکل گرفته است که به آن در ادبیات فارسی تزریق می گویند.در واقع یکی از اهداف مهم نقیضه سرگرمی و خندانیدن مخاطب است و تزریق چنین هدفی را به خوبی تأمین می کند.تزریق هم به شکل منثور و هم به شکل منظوم گفته می شده است.برخی از رساله های منثور تزریقی را چار اندر چار نیز می گفته اند. این نقیضه را در ادبیات غرب نیز با اندک تفاوتی با عنوان nonsense verse داریم که نگارنده در این مقاله سعی در تطبیق وجوه عمده این دو با یکدیگر دارد.
سعید شفیعیون،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
کارنامه،شهرآشوب ، اشعار صنفی و شهرانگیز عناوینی هستند که در منابع بنا به بعضی همریشگیها و همانندیهایشان، به جای هم یا در کنار هم مورد اشاره قرار گرفتهاند. با اینهمه، این آثار آنقدر تفاوتهای ظریف و متنوع دارند که میتوان آنها را چهار گونه جداگانه به شمار آورد .البته از کارنامه با توجه به نمونههای بسیار اندک و گاه ناقص، کمتر میتوان یک گونه کامل را انتظار کشید؛چنانکه در عمل هم کارنامه سرانجام عرصه را به شهرآشوب سپرده است. همچنین است اشعار صنفی که در آن حرفهها با نگاه شاعرانه و پیشهور در مقام معشوق توصیف شده ؛ ولی بعدها در گونه شهرانگیز وارد شده و از صورت اشعار پراکنده ،بعضاً به آثاری مبسوط و منسجم تبدیل شده است. شناخت ویژگیهای ظریف این انواع مستلزم دقت بسیار است و بواقع همین بیمبالاتی نسبت بدانهاست که باعث شده که از آغاز تا به امروز حتی از سوی اهل فن با یکدگر تخلیط شوند .با این همه باید گفت که در همان زمان شیوعشان هم، از سوی عموم ادبا و شعرا چندان معیارمند نبوده؛ خاصه آنکه در این میان، گرفتار بعضی از اشتباهات و یا ابداعات فردی هم شده ، تفنناتی که در پی خود جعل اصطلاح نیز به همراه داشته، و عناوینی چون عالمآشوب،جهانآشوب،دهرآشوب ،عالمکوب و امثال آنها گواه این ادعایند.تحقیق حاضر برای نخستین بار با اتکا به برخی معاییر گونهشناسی و نیز توسل به منابع اصلی، سعی در شناخت و بازنمود این گونههای ادبی همسنگ و نزدیک به یکدیگر دارد.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
با وجود اختلافنظرهایی که در دهههای اخیر در تعیین وزن اشعار شفاهی پدید آمده است، میتوان با اطمینان گفت وزن اشعار شفاهی وزنی تکیهای ـ هجایی است. شعر کار شاخهای از اشعار شفاهی است که هماهنگ با ریتم کار و با محتوایی سازگار با کار موردنظر، خوانده میشده است. کارگران و کارورزان برای رفع خستگی، تسهیل انجام کار، سرعت بخشیدن به روند کار و مقاصد دیگر، این اشعار را بهصورت گروهی و یا بهتنهایی میخواندند. ما در این جستار با تعریف شعر کار و برشمردن اقسام و ویژگیهای این گونۀ شعری، به تحلیل وزن اشعار کار از دو منظر عروضی و تکیهای ـ هجایی پرداختیم و دریافتهایم که اشعار کار با پیروی از اوزان تکیهای ـ هجایی از پذیرفتن قواعد عروضی سرباز میزند و میتوان ارتباط وزنی معناداری در میان وزن اشعار کار در حوزهای مشخص یافت. همچنین، ترانههای کار با وزن کار موردنظر در هماهنگی است و بسته به ریتم و آهنگ کار اوزان متغیر میپذیرد.
شکوه السادات تابش، سعید شفیعیون،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
رویکرد نشانهشناسی فرهنگی با آشکارسازی فرایند شکلگیری معنا و مشخص کردن ارزشها و هنجارها در متن توسط لوتمان (۱۹۲۲ـ۱۹۹۳م) پایهگذاری شد. این رویکرد با تمرکز بر نحوۀ تعامل سپهرهای نشانهای مختلف، امکان جدیدی را در بررسی رخدادهای فرهنگی فراهم کرد تا نحوِۀ تولید متن در یک سپهر نشانهای روشن شود. متون اسطورهای ـ دینی بهعنوان یکی از منابع برجستۀ فرهنگی، بستری مناسب برای بهکارگیری نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی است. در پژوهش حاضر، از این الگو در متن اسطورهای ـ دینی اوستا استفاده شده تا با انتخاب شخصیت جمشید، به نحوۀ مشروعیتزدایی از آیین مهرپرستی و مشروعیتزایی و چگونگی تولید معنا در آیین زرتشتی پرداخته شود. در این دیدگاه، جمشید در دوگانه تقابلی (خود و دیگری)، تکوینیافتۀ ایزدشاه آیین مهری است که با کمرنگ شدن اندیشههای ودایی و توسعۀ سپهر نشانهای زرتشتی، شخصیت گناهکاری گرفته است. در این مقاله، گناهکاری جمشید از طریقِ بررسی ورود وی به سپهر نشانهای جدید، با سازوکار جذب و طرد فرهنگ دیگری و تولید متن و تثبیت فرهنگ خودی (زرتشتی) تحلیل شده است.
سعید شفیعیون،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
ارشد طهماسبی علاوه بر جایگاه معلمی، نوازندگی و آهنگسازی در عرصه موسیقی، در حوزه نگارشهای پژوهشی موسیقی ایرانی هم نامی آشنا و برجسته کسب کرده است. او بهتازگی کتابی در باب زندگی خود نگاشته که نظر به روحیه لطیف و حساس هنری و منش و روش تحقیقی، همچنین نگاه اخلاقی و بیان صریح جسارتبارش و ضمناً تجربه نوشتاری ارزنده و انسش با ادبیات داستانی بهویژه، مهمترین منبع آگاهی برای شناخت درونیترین جریانها و شخصیتهای مهم موسیقی این نیمقرن بهشمار میآید. افزون بر اینها این کتاب خواندنی از باب خلاقیت نوشتاری، نمونهای از گونه ادبی آمیغی خودزندگینامهنگاری است. این اثر او در قالب مصاحبه خیالی، ترکیبی از روزنوشت، خودزندگینامه، اعترافنامه، سفرنامه و نقدنامه تولید شده است. از آنجا که نویسنده این مقاله مدعی است که این کتاب اتفاقی تازه در گونهشناسی ادبی است، نخست در مقدمهای به ماهیت ژانری این اثر و تدقیق بعضی زوایای این بحث اعم از مرز این گونه با گونههای همسنگش پرداخته، سپس به تحلیل گونهشناسی آن و بیان ارزشهای هنری و محتوایی آن کوشیده است. کتابی که با تمرکز بر مراوده نویسنده با چند موسیقیدان جریانساز ایرانی، یعنی لطفی و علیزاده و نیز دیگر اهالی این وادی به همراه اظهار نظرهای بسیار باریکبینانه نویسنده کتاب از منظرهای متنوع خاصه قومی و صنفی بیاندازه جذاب و آگاهیبخش است.