جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای سیدابراهیمی

حمیدرضا شعیری، فاطمه سیدابراهیمی،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

هرگاه مکان و کیفیت زندگی در تلاقی با یکدیگر سبب شکل­گیری گزاره­هایی شوند که بر اثر انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر به‌دست آیند، با نشانه ـ بوم­زیست مواجهیم. عناصر شکل‌دهنده بوم­زیست­ها انسان، مکان و کیفیتی است که به مکان نسبت می­دهیم. بوم­زیست را می‌توان زنجیره­ای تراانسان ـ مکانی یا به نقل از بِرک، مزولوژی دانست که به‌معنای قابلیت انتقال، حرکت، حضور و تحول در یک مجموعه است. اگر هر موقعیتی را وابسته به یک پیش‌موقعیت و در تعامل با موقعیت بعدی بدانیم، باید بوم­زیست را فرایند بدانیم. در این فرایند، هر بُوِشی آمادگی تبدیل شدن به بُوِشی جدید را دارد، به این شرط که در زنجیره تراانسان ـ مکانی قرار گیرد. مهم‌ترین دستاورد دیدگاه مزولوژیک، حذف جهان دوقطبی است. حال چگونه نشانه ـ بوم­زیست شکل می­گیرد؟ هر حضوری قابلیت جابه‌جایی در درون مکان و حرکت به‌سوی دیگری جهت تبدیل شدن به حضوری جدید را دارد. بنابراین توجه به تجربه زیسته، شکل­گیری گزاره­ها براساس ادراک و موقعیت­­های تعاملی نشان می­دهد هر حضور به‌واسطه جهش و گسست­هایی که سبب تکامل آن می­شود، خود را در مسیر فرایند کنش تکامل می­بخشد. حضورها متکثرند و درون زمان و مکان، در طول فرایند کنشی رشد می­کنند. هدف اصلی این پژوهش نشان دادنِ چگونگی این رشد و امکان تکثیر و انتقال آن به گزاره­های جدید است. رویکرد اصلی این مقاله با تمرکز بر نشانه ـ انسان­شناسی و پدیدارشناسی حضور شکل گرفته است. همچنین با استفاده از روش تحلیل کیفی تلاش می‌کنیم تا نظریه نشانه ـ­ بوم­زیست ادبی را با تکیه بر دیدگاه مزولوژیک بِرک و زنجیره تراانسان مکانی ارائه کنیم.  
 

دوره ۱۶، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۴ )
چکیده

مسأله­ی تحقیق این است که مترجم تا چه حد کارکرد (نقش) متن مبدأ را در نظام متن مقصد، حفظ و از سبک متن مبدأ در انتقال معنا تبعیت کرده است؟ پژوهش بر اساس نقش­گرایی نظام­مند هلیدی و متیسن و با روش توصیفی-  تحلیلی انجام شد. هدف نگارندگان این بود که در چارچوب فرانقش­ متنی، به بررسی مقایسه­ای ساخت موضوعی در متون شعری از دفتر اول مثنوی مولوی و ترجمه­ی انگلیسی آن از جاوید مجدِّدی بپردازند و به سؤالات زیر پاسخ دهند:
 ۱. بر اساس نظریه­ی نقش­گرای هلیدی، انواع آغازگر در متون این شعر مثنوی مولوی و ترجمه­ی انگلیسی آن کدامند؟ ۲. با توجه به تحلیل مقایسه­ای ساخت موضوعی در متون مبدأ و مقصد، چه تغییراتی در معنای متنی شعر ترجمه، رخ داده و مترجم تا چه حد در انتقال مفاهیم، موفق بوده است؟
مطابق مدل هلیدی، بسامد کاربرد آغازگر­های تجربی و مرکب و نیز فراوانی انواع نشان­دار و بی­نشان آن­ها در بند­های شعر مثنوی و متن ترجمه­ محاسبه شدند. مترجم در ترجمه­ی ۹۰% از بندهای حامل آغازگر بی­نشان، موفق بوده است، ولی در ترجمه­ی ۶/۶۶ % از موارد بندهای حامل آغازگر نشان­دار، با عدم رعایت سبک متن مبدأ در نشان­داری آغازگر، و ترجمه­ی آن­ها به بندهایی بی­نشان، در انتقال معنا و تأکید مورد نظر نویسنده، موفقیت کمتری داشته است. بر اساس دیدگاه «معادل نقش­بنیاد هلیدی در ترجمه»، شباهت در به­کارگیری انواع آغازگر در متن مبدأ و ترجمه، می­تواند نشان دهنده­ی تبعیت مترجم از سبک متن مبدأ در انتقال معنای متنی در مسیر نیل به معادل کارکردی در ترجمه باشد.


 

صفحه ۱ از ۱