۱۰۱ نتیجه برای سعیدی
دوره ۰، شماره ۰ - ( آماده انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین مؤلفههای ظرفیت نهادی در راستای تحقق توسعه یکپارچه شهری در شهر شهرکرد، انجام گرفت. این پژوهش بهلحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد ۳۷ نفر از خبرگان دانشگاهی، کارشناسان و مدیران نهادی - سازمانی بودند که در زمینه اهداف مطالعه و قلمرو مطالعه دانش و تجربه لازم داشتهاند. این کارشناسان بر اساس روش نمونهگیری هدفمند و زنجیرهای انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش تحلیل ساختاری در قالب نرمافزار میکمک استفاده شد. در گام اول با استفاده تحلیل اسنادی و مطالعات کتابخانهای و سپس با استفاده از نظرات کارشناسان تعداد ۵ مؤلفه شامل «یکپارچگی نهادی، توانایی نهادی، یادگیری نهادی، ترتیبات قانونی و دانش و نوآوری نهادی» و تعداد ۵۱ مؤلفه استخراج گردید. در گام دوم خروجی تحلیلهای صورت گرفته در تحلیل وضعیت پایداری یا ناپایداری سیستم مورد ارزیابی نشان داد که الگوی پراکندگی متغیرهای ظرفیت نهادی در توسعه شهری شهرکرد، بیانگر «وضعیت ناپایدار» سیستم است بطوریکه متغیرها در بیشتر موارد حالت بینابینی از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را نشان دادند. همچنین سهم متغیرهای مؤثر بر ظرفیت نهادی در توسعه یکپارچه شهری شهرکرد بر اساس تأثیرپذیری و تأثیرگذاری بهصورت مستقیم و غیرمستقیم رتبهبندی گردید که بر اساس نظر کارشناسان از میان (۵۱ متغیرِ) بررسیشده، (۱۸ متغیر) بر مبنای مجموع امتیازات کسبشده بهعنوان متغیرهای کلیدی مؤثر بر ظرفیت نهادی در توسعه شهری شهرکرد، استخراج و انتخاب شدند.
دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
دیدگاه نوخاستهگرایی شباهتهایی با دیدگاه حکمت متعالیه در باب رابطه نفس و بدن دارد. در عین حال و علیرغم این شباهتها، به نظر میرسد تفاوتهایی اساسی در تصویر هستیشناسانه حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در این باره در کار باشد. مسأله اصلی مدنظر این مقاله، تشخیص این تفاوتهاست. نتیجه این تلاش را به طور خلاصه میتوان چنین بیان داشت که مبانی هستیشناختی نوخاستهگرایی، سازگار با یافتههای علمی است در حالی که این امر درباره حکمت متعالیه صدق نمیکند و این مهم، تفاوتهایی اساسی را میان تصویر هستیشناختی حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در باب رابطه نفس و بدن رقم میزند؛ تفاوتهایی که ریشه در مغایرت تصویر کلاسیک یا ارسطویی با تصویر جدید علمی از جهان دارند.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
از دیرباز، در کتب بلاغی بحثی با عنوان جناس مضارع و جناس لاحق مطرح شده است که مبتنی است بر تشابه یا عدم تشابه آوایی حروف در دو واژه. از آنجا که پیشینیان نتوانستند این تشابه یا عدم تشابه را تبیین علمی کنند، بحثهای دامنهداری در این خصوص مطرح کردند. پسینیان سخن گذشتگان را تکرار کردند و چیزی بر آن نیفزودند. علم زبانشناسی، به ویژه دو شاخه مهم آن، واجشناسی و آواشناسی، میتواند این مشکل را حل کند. این نوشتار سعی میکند با ایجاد پیوند بین زبانشناسی و ادبیات تشابه و عدم تشابه آوایی را به شکل علمی تبیین کند و چهارچوبی علمی جهت بررسی جناس مضارع و لاحق در ادبیات فارسی فرا پیش نهد.
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
آزمایش یکی از بنمایههای مهم و تکرارشونده در حکایتها و قصههای ایرانی است که با اهداف گوناگون و شیوههای مختلف ارائه میشود. آزمایشها در قصه ها معمولاً بهعنوان شروطی مطرح شده است که شخصیت اصلی یا دیگر شخصیتهای داستان برای رسیدن به خواستههای خود ملزم به انجام آن هستند و عنصری هستند برای محکزدن توانایی شخصیتها و یا بستری برای بروز استعدادهای درونی آنها در خلال داستان. اگرچه ظاهراً این آزمایشها تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند؛ اما در تمامی آنها میتوان نشانهها و خصوصیاتی مشترک پیدا کرد که امکان طبقهبندی و دستهبندی را برای محققان فراهم میکند. در این تحقیق نویسندگان از میان قصهها و حکایتهای ایرانی مجموع ۲۳۷ قصه و حکایت را انتخاب کردهاند و با بررسی ارکان آزمایش (امتحانکننده، امتحانشونده، شیوه و نوع آزمایش و اهداف آزمایش) در آنها درصدد ارائۀ الگویی طبقهبندیشده برای شناخت انواع آزمایش در قصههای ایرانی برآمدهاند.
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف این پژوهش ارائۀ مدلی برای بهبود کیفیت خدمات آماری برپایۀ حوزههای نظام آماری، محیط سازمانی، فرایندهای آماری و خروجیهای آماری چارچوب ملی تضمین کیفیت آماری است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعۀ آماری شامل دو جامعۀ کارشناسان مرکز آمار ایران و کاربران آمار است که از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعیین شدهاند. دادهها نیز با دو پرسشنامه مجزا جمعآوری و مدل مفهومی پژوهش براساس ارتباط عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت خدمات آماری تعریف شدند. پس از ترسیم مدل برای دو جامعه، روایی همگرا و واگرا و آزمونهای دو مدل اجرا گردید و سؤالهای و فرضیههای پژوهش بررسی شدند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که در در مدل تولیدکننده آمار و نیز کاربران آمار متغیرهای مشاهدهپذیر مرتبط با بارهای عاملی در تمام سازهها خوب ارزیابی میشود. در انتها محقق با استفاده از نتایج حاصل، بر آن شد تا براساس شدت تأثیر شکاف بین کیفیت خدمت ارائه شده بهوسیله تولیدکننده و کیفیت خدمت دریافت شده بهوسیله کاربر آمار مدل پیشنهادی را با عنوان "مدل تحلیلی کیفیت خدمات آماری ارائه کند. پیشنهادهایی نیز برای بهبود و عملکرد تولیدکننده آمار و نیز کاربران آمار با توجه به نوع و شدت ارتباط عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آمار ارائه شد.
دوره ۶، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۲۷)، ویژه نامه- ۱۳۹۴ )
چکیده
سکتۀ مغزی میتواند بر توانایی فرد در بهکارگیریِ مناسب ویژگیهای آکوستیکی بهعنوان پارامترهای نوای گفتار در سطح جمله اثر منفی بگذارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین ماهیت اختلالات آوایی در سطح جمله در بیماران زبانپریش بروکای فارسیزبان در چارچوب نظریۀ واجشناسی لایهای است، که بهمنزلۀ نظریهای مطرح در واجشناسی آهنگ بهشمار میرود. آزمودنیهای این پژوهش، سهنفر مرد فارسیزبان بودند که بهصورت هدفمند از میان بیماران زبانپریشِ مراجعهکننده به واحد گفتاردرمانی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی قائمشهر مشهد انتخاب شدند. این بیماران دچار ضایعهای در نیمکرۀ چپ و بهویژه ناحیۀ پیشانیـ گیجگاهی بودند. پارامترهای آکوستیکی دیرش، شدت و اجزاء پایانی فرکانس پایه که جملات پرسشیِ آری ـ نه را از جفت خبری آنها متمایز میسازد، در یک تکلیف روخوانی در این بیماران سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که افراد زبانپریش بروکا قادر به تولید جملات پرسشی آری ـ نه و جفت خبری آنها بر اساس اجزاء پایانی پارامتر فرکانس پایه بودند؛ اما آنها عملکرد ضعیفتری نسبت به افراد گروه شاهد داشتند. بهطورکلی، پژوهش حاضر تأیید میکند که توانایی زبانشناختی بیماران زبانپریش فارسیزبان بهمنظور متمایز ساختن جملات خبری از پرسشی تقریباً سالم باقی مانده است. نیز، این پژوهش بر اهمیت نیمکرۀ چپ در تولید نوای گفتار و حساسیت ناحیۀ پیشانی ـ گیجگاهی به منحنیهای نوایی در سطح جمله صحه میگذارد.
دوره ۶، شماره ۲۰ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده
آیین ازدواج در استان هرمزگان خلاف مشابهتهایی که با مراسم عروسی دیگر اقوام ایران دارد به لحاظ مراسم جشن و چگونگی انجام آن تفاوتهایی دارد. یکی از این تفاوتها خوانش مرتب باسنک (واسنک) در مراحل مختلف ازدواج توسط زنان و در بعضی از موارد توسط مردان است که البته بسامد خوانش زنان بسیار بالاتر از خوانش مردان است. این مقاله به شیوه تحلیل محتوا و با ابزار مشاهدات عینی و مصاحبه به بررسی باسنکها و نقش خواهر داماد در هرمزگان میپردازد. باسنکهای هرمزگان بیشتر جنبۀ مذهبی دارد و توسط اطرافیان عروس و داماد خوانده میشود. دو نفر از خوانندگان باسنکها خواهر و مادر دامادند. نتایج حاصل این پژوهش نشان میدهد خواهر داماد حضور پررنگتری در باسنک (واسنک)ها دارد؛ اما مادر داماد نیز هرگاه مهمانان با کمی و کسری در مراسم ازدواج بهخصوص در مراحل پذیرایی مواجه شوند در باسنکها حضور دارد که به صورت اعتراض و طنز مخاطب قرار میگیرد. این مقاله به بررسی هفتاد باسنک در هرمزگان میپردازد که در ۱۶ مورد خواهر داماد نقش مستقیم دارد. اشعار باسنک در هرمزگان بیشتر در وزنهای فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و مستفعلن فعولن و یا مفاعلین مفاعیلن فعولن و چند وزن دیگر سروده شده است، البته به دلیل شفاهی و عامیانه بودن اشعار مشکل وزن و قافیه در تعدادی از آنها دیده میشود.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
در مهندسی ژئوتکنیک زیستمحیطی یکی از روشهای مؤثر در رفع انواع آلودگیها از خاک، استفاده از الکتروکینتیک است. اگرچه کائولینیت بهعلت بار منفی کم، قابلیت پایینی در جذب و نگهداری آلایندههای زیستمحیطی دارد، لیکن حضور کربنات در خاکهای حاوی کائولینیت، میتواند باعث افزایش قابلیت نگهداری آلودگی در خاک شود. علیرغم تحقیقات وسیعی که در زمینه بازده روش الکتروسینتیک در رفع آلودگی از خاکهای مختلف انجام شده، تأثیر حضور کربنات بر راندمان رفع آلودگی بهویژه در مقیاس کارگاهی کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. در این تحقیق تأثیر حضور کربناتکلسیم بر فرایند رفع آلودگی فلزهای سنگین با استفاده از روش الکتروکینتیک، بر دو نوع خاک کائولینیت و خاک طبیعی بستر مرکز دفن زباله همدان در مقیاس آزمایشگاهی و کارگاهی مطالعه شده است. به نمونه کائولینیت مورد مطالعه مقادیر ۴، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵، و ۳۰% کربنات اضافه شد. سپس با اضافه کردن درصدهای مختلف نیترات روی بهعنوان منبع آلودگی، نمونه فوق تحت آزمایشهای الکتروسینتیک قرار گرفت. همچنین بر اساس مبانی تئوری و نیز مطالعات موجود، الکترود مقیاس کارگاهی طراحی، ساخته و سایت کارگاهی احداث و راهاندازی شد. نتایج مقیاس آزمایشگاهی، با رفع آلودگی بهمدت ۱۰۰ روز بر نمونه خاک طبیعی بستر مرکز دفن زباله همدان در مقیاس کارگاهی، حاوی ۲۵۰۰ ppm یون روی تأیید شد. آزمایشهای انجام شده در مقیاس آزمایشگاهی و کارگاهی نشان میدهد که با افزایش درصد کربنات در خاک، راندمان روش الکتروسینتک به مقدار ناچیز ۵% محدود میشود.
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
موضوع تحقیق: در سالهای اخیر، سیلاب زنی آب هوشمند به منظور ازدیاد برداشت نفت بسیار مورد توجه قرار گرفته است و یکی از مکانیزم های اصلی آن تغییر ترشوندگی است. با این حال، اثر حضور اسید بر عملکرد آب هوشمند همچنان مشخص نیست. به بیان دیگر، سوال اصلی این است که آیا حضور اسید در کنار یون های تعیین کننده می تواند به تغییر ترشوندگی بیشتر و کاهش کشش بین سطحی منجر شود.به علاوه، در این تحقیق برای اولین بار یونهای سه ظرفیتی به آب هوشمند اضافه شد ونتایج بدست آمده از آزمایشات انجام شده با نتایج مربوط به یونهای دو ظرفیتی مقایسه شد.
روش تحقیق: در این مطالعه آب دریا، آب دریای ۴ برابر رقیق شده و آب دریای ۸ برابر رقیق شده در آب مقطر و محلول های اسید کلریدریک ۰,۰۰۱ و ۰.۰۱ نرمال آماده شدند و آزمایشات کشش بین سطحی و زاویه تماس انجام شد. سپس، در آب دریای ۸ برابر رقیق شده که در محلول اسید کلریدریک ۰.۰۱ نرمال آماده شده بود غلظت یون های Ca۲+، Mg۲+ و Fe۳+ تنظیم شد و تستهای زاویه تماس و کشش بین سطحی انجام شد.
نتایج تحقیق: نتایج نشان داد که حضور اسید به تنهایی در آب مقطر اگرچه سبب کاهش کشش بین سطحی شد ولی زاویه تماس بسیار ناچیز کاهش یافت. همچنین، در صورت حضور اسید و یون های تعیین کننده، کشش بین سطحی کاهش قابل ملاحظه ای می کند که این به دلیل هم افزایی است که بین اسید و یون ها شکل می گیرد. اضافه شدن اسید به آب نمک با شوری مختلف توانست زاویه تماس را کاهش دهد ولی سطح شیشه همچنان نفت دوست باقی ماند. در مورد کاتیونهای دو و سه ظرفیتی، نتایج نشان داد افزایش غلظت یون Fe۳+ در آب هوشمند سطح شیشه را آب دوست کرد اگرچه افزایش غلظت Ca۲+ و Mg۲+ منجر شد ترشوندگی از شرایط نفت دوست به شرایط خنثی تغییر کند. به علاوه، حضور یون های دو و سه ظرفتی رفتار مشابهی در کاهش کشش بین سطحی داشتند و با افزایش ۴ برابری غلظت هر کدام از یون ها، کشش بین سطحی در حدود mN/m ۲ کاهش یافت.
دوره ۷، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پاییز و زمستان)- ۱۳۹۴ )
چکیده
مطالعۀ جامعهشناختی تأثیر دیدگاهها و مواضع عالمان شیعه بر شیوههای مردمسالارانۀ ادارۀ جامعه، نسبت به کاوش کلامی در رابطۀ دین اسلام و دموکراسی، امتیازاتی دارد. مطالعۀ جامعهشناختی این تأثیر را میتوان با تبیین جنبشهای نیمۀ اول سدۀ بیست میلادی در ایران آغاز کرد. مناسبترین رویکردِ پژوهشی برای بررسی این موضوع، تحلیل تطبیقی- تاریخی در حوزۀ راهبردی جامعهشناسی تاریخی تحلیلی است و سهجنبش گذار در سه مقطع تاریخی، یعنی جنبش مشروطه، جنبش ملّی در اولین کابینۀ مصدق و جنبش ملّی در دومین کابینۀ مصدق، گزینههای مناسبی برای مقایسه هستند.
بررسیِ نظری در حوزههای تحول فرهنگی (نظریههای سکولاریزاسیون دررابطه با مدرنیته و دین)، تحول اجتماعی (نظریههای گسترش نظام جهانی و جنبشهای اجتماعی) و تحول سیاسی (نظریههای گذار)، چارچوب تئوریک مناسبی را فراهم میکند که میتوان باتوجه به شرایط کلی تاریخ ایران و جهان در دورۀ موردنظر، مدلی برای تبیین گذار در ایران از آن چارچوب استخراج کرد.
این مدل، مبنای مقایسۀ تاریخیِ سه واقعۀ گذار، قرار گرفته و به کمک روشهای توافق میل، تحلیل بولی و مقایسۀ ترتیبی، آزمون میشود. در این آزمون، شناخت دقیقتری از عوامل علّیِ گذار به مردمسالاری، فراهم میشود؛ درنهایت، موقعیت دیدگاهها و مواضع روحانیت در میان عوامل علّی گذار بررسی شده، فرآیند تأثیرپذیری نهاد دین از شرایط اجتماعی و تأثیر دیدگاهها و مواضع روحانیت بر گذار به شیوههای ادارۀ مردمسالارانۀ جامعه، ردیابی میشود.
دوره ۷، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۳۲)- ۱۳۹۵ )
چکیده
در سبکشناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشهها و عقایدی که فقط به پدیدآورنده آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشههای فلسفی و بهویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشههای عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو بهعنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجسته ادبیات قرن پنجم، نمونه برجستهای از این شاخصههای فکری محسوب میشود. نکته قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشههای فلسفی و دینی است؛ بهطوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبکشناسی لایهای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، میتوان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجه گفتمان غالب فرهنگی دوره سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبکشناسی لایهای، دو لایه واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی میشود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگانهای مسلط قصاید ناصرخسرو بهمنظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آنها است؛ بنابراین، با بررسی لایه واژگانی، رمزگانهای این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایه نحوی و بررسی وجوه بهکاررفته در قصاید مذکور نیز بهدنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن میشود که رمزگانهای برجسته اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه بهکاررفته در آنها تحتتأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
سحر غفاری، سهیلا سعیدی،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
قسمت اعظم رمانهای جنگی فارسی که با موضوع جنگ ایران و عراق نگاشته شدهاند، به مضامین عقیدتی و سیاسیِ همسان پرداخته و بنابر مصالح اجتماعی، درجهت ترویج گفتمانی واحد عمل کردهاند؛ اما در این میان شاهد ظهور آثاری متفاوت، مانند رمان شطرنج با ماشین قیامت نوشتۀ حبیب احمدزاده نیز هستیم که تاحدودی از آثار تکگویه فاصله گرفته و از عناصر موجد چندآوایی بهره بردهاند. درواقع، رمان مذکور از جهاتی چند، با تعریفهایی که باختین در مبحث کارناوالگرایی درباره رمانهای چندآوایه بیان کرده است، مطابقت دارد. شطرنج با ماشین قیامت با وارد کردن جسمانیات به زندگی قهرمان و همچنین کاربرد گفتار کوچهبازاری و دشنامآلودِ یکی از شخصیتهای داستان، موجب تکثر نگرشها و سبکهای زبانی داستان میشود. جهانبینی راوی تنها دیدگاه ابرازشده در داستان نیست؛ این جهانبینی بهواسطۀ پرسشهای وجودشناسانه و ضد گفتمان یکی دیگر از شخصیتها، اقتدار معهود خود را ازدست میدهد. پدیدۀ قرینهسازی و خلق جفتهای تقلیدی برای اشخاص و وقایع داستان نیز برخاسته از خصلت دوسویۀ کارناوال است؛ ضمن اینکه بهتعویق افتادن کنش قهرمان/ راوی در انجام وظایف نظامی و مشغول شدن به امور غیرمتعارف، پیروزی را بهعنوان امری مسلم بهتأخیر میاندازد و به این ترتیب، موجب خدشهدار شدن عامل کلیدی زمان خطی در رمانهای تکگویه میشود.
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
نخل از درختان بسیار قدیمی و مقدس است که نامش در قرآن مجید بهکرات آمده است. مورخان درخت نخل را ملکۀ درختان نامیدهاند. ساکنان جنوب، نخل را تنها میراث پس از خود و شجرۀ وفادار میدانند. در ادب شفاهی میناب از نخل فراوان یاد شده است. نخل نقش مهمی در سنتها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم دارد. درخت مفید نخل از هر حیث برای مردم جنوب اهمیت داشته و خوراک و مسکن و همچنین صنایعی حصیری را برای استفاده در امور زندگی به مردم هدیه داده است. نخل در فرهنگ مردم میناب درخت مهمی است. مردم برای کاشت آن وضو میگیرند و آن را رو به قبله میکارند. این مقاله با روش تحلیل محتوا و از طریق ابزار کتابخانه و مصاحبه، درخت نخل در میناب را با ذکر اجزا، انواع و فراوردههای آن معرفی میکند و به نخل در ادبیات شفاهی (چیستان، ضربالمثل، لالایی، اصطلاحات عامیانه، باورها و ترانه) میپردازد تا اهمیت نخل در شهرستان میناب معلوم شود. این درخت از گذشتههای دور در زندگی مردم آن منطقه اهمیت داشته است و اغراق نیست اگر گفته شود که هر نفر نخل همانند یک نفر انسانِ نانآور میتواند در اقتصاد خانواده سهیم باشد. نخل در نقش یکی از فرزندان خانواده و واحد شمارش آن نفر است و برای آن مرگ و میر در نظر گرفتهاند.
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۲ (پاییز و زمستان)- ۱۳۹۵ )
چکیده
تحقیق پیشرو با هدف تشریح فرآیند هژمونیکشدن گفتمان اصولگرایی عدالتمحور در دهه سوم انقلاب (۱۳۸۰-۱۳۸۴) شکل گرفته است. با توجه به امتیازات نظریه لاکلاو و موفه از این نظریه به عنوان چارچوب نظری کارآمد و استراتژی روشی تحقیق برای این پژوهش استفاده شده است. یافتههای رویکرد گفتمانی تحقیق به شرح زیر قابل ارائهاند:
گفتمان اصولگرایی با استفاده از زمینههای ایجادشده در اثر تزلزلها و بیقراریهای گفتمان اصلاحطلبی و با بهرهگیری از زمینهها و امکانات سختافزای و نرمافزاری همچون در اختیار داشتن ساز و کارها و ابزارهای قدرت مانند قوه قضاییه و شورای نگهبان، توانست در فرآیندی رقابتی از اوایل دهه هشتاد در سه مرحله دومین دوره انتخابات شورای شهر، انتخابات مجلس هفتم و انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ زمینههای لازم را برای حاشیهرانی اصلاحطلبان و ساختارشکنی برخی دالهای اصلی آن فراهم آورند. این گفتمان با تاکید بر شعارها و مفاهیمی مانند تشکیل دولت اسلامی از راه اقامه عدل و ارجاع آن به مضامینی همچون امکانات برابر برای همه و آوردن نفت سر سفرههای مردم که در قالب کاربرد زبان همهفهم و عامیانه، داشتن لحنی ساده، نمایش سادهزیستی و ... ارائه میشد، به آفرینش نظام معنایی جدیدی دست زد و با استفاده از آن علاوهبر نقد دولتهای گذشته و اشاره به نقصانها و ناکارآمدیهای آنها در تأمین و توجه عدالتمحورانه به نیازهای اقتصادی و رفاهی مردم، به ساختارشکنی آنها پرداخت و قابلیت دسترسی و اعتبار خود در افکار عمومی را افزایش داد. به این ترتیب این گفتمان برای چند سال بهعنوان گفتمان هژمون در فضای سیاسی کشور حاکم شد.
دوره ۸، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: ماهی منبع بالقوه ویتامین ها و مواد معدنی است و روش پخت ممکن است نقش مهمی در محتوای نهایی مواد مغذی ماهی داشته باشد. هدف از این تحقیق تاثیر روش های مختلف پخت بر غلظت فلزات سنگین، ترکیب شیمیایی و اسید چرب بافت ماهی کلمه بود.
مواد و روش ها: چهار روش پخت شامل بخارپز، کبابی، مایکروویو و سرخکردن روی فیله خام اعمال شد. تعیین میزان فلزات سنگین نمونه ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی انجام گرفت. ترکیب شیمیایی بدن با روش استاندارد و ترکیب اسیدهای چرب ماهی با دستگاه گاز کروماتوگراف تعیین شد.
یافته ها: نتایج نشان داد اعمال روش های مختلف پخت منجر به کاهش معنادار رطوبت (سرخ کردن) و خاکستر (مایکروویو) و افزایش معنادار چربی (سرخ کردن) و پروتئین (کبابی) نسبت به نمونه خام گردید. در طبخ به شیوه کبابی میزان اسید چرب PUFA، اسید چرب امگا-۳ و نسبت ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) به دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) نسبت به سایر روش های پخت و نمونه خام افزایش یافت. غلظت جیوه درنمونه های سرخ شده نسبت به نمونه خام و سایر روش های پخت افزایش معنی داری یافت. غلظت فلزات سنگین در نمونه های بخارپز نسبت به فیله خام و پخته شده کاهش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: با توجه به افزایش EPA و DHA و نسبت ω-۳/ω-۶ در نمونه های کبابی و کاهش غلظت فلزات سنگین در نمونه های بخار پز ، این دو شیوه پخت روش مناسبی برای پخت این نوع ماهی و تغذیه سالم می باشد.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۱ )
چکیده
-
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
زبانآموزان ایرانی هنگام فراگیری دستور دشوار زبان روسی با مشکلات متعددی مواجه میشوند. یکی از این مشکلات، تعدد و پیچیدگی حروف اضافه بهخصوص حروف اضافۀ مکانی و زمانی روسی در مقایسه با فارسی است. زبانآموزان هنگام کاربرد این حروف اضافه با مشکلات مختلفی روبهرو میشوند. از آنجا که وظیفۀ معلم، تسهیل شرایط یادگیری، بهبود روند آموزش و دستهبندی مطالب بر اساس روال منطقی است، میبایست در مرحلۀ نخست خطاهای زبانآموزان را استخراج و مشکلات مورد نظر را بررسی و دلایل بروز آنها را کشف کرد تا بتوان در گام بعد راهی برای جلوگیری و یا کاهش آنها اندیشید. مهمترین هدف این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر تحقیق میدانی بر روی ۱۵۰ زبانآموز ترم چهار یا «سطح متوسط» دانشگاه علامه طباطبائی(ره) طی دو سال و در فرایند «تدریس»، «آزمون» و «نظرسنجی» انجام گرفته است، این است که با تجزیه و تحلیل دادهها، خطاهای پربسامد زبانآموزان در کاربرد حروف اضافۀ مکانی و زمانی روسی طبقهبندی و دلیل بروز آنها تعیین و راهکارهایی برای کاهش آنها ارائه شود. از نتایج پژوهش برمیآید که پربسامدترین خطاها در کاربرد حروف اضافۀ مکانی و زمانی روسی مربوط به تداخل زبان مادری و چندمعنایی حروف اضافۀ روسی و قابلیت کاربرد حروف اضافۀ سادۀ روسی با چند حالت دستوری است. راهکارهایی نیز برای کاهش خطاها ارائه شده که مهمترین آنها، قرار دادن درس حروف اضافه در سرفصل آموزشی دورۀ کارشناسی زبان روسی در ایران و آموزش اندیشیدن به زبان روسی به جای ترجمۀ اندیشههای فارسی است.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
دومینیک منگنو در حوزۀ تحلیل گفتمان ادبی، تعریفی تازه از روابط بین متن، نویسنده و جامعه میدهد. از دیدگاه منگنو، خلق یک اثر ادبی حاصل حضور نویسنده در پیرامکانی است که او آن را پاراتوپی مینامد. به عقیدۀ او، پاراتوپی شرط لازم برای پیدایش اثر ادبی و خلق ادبی شرط لازم برای هستی یافتن پاراتوپی است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پاراتوپی در گفتمان ادبی نویسندگانی است که به روایت زندگی شخصیتی واحد پرداختهاند. نظر به اهمیت جایگاه حلاج در عرصۀ عرفان اسلامی، وی موضوع متون بسیاری از نویسندگان بوده است. نویسندگانی نیز برای ابهامزدایی از آموزهها و ادعاهای او به خلق روایتهایی از زندگیاش مبادرت ورزیدهاند؛ در این بین، لویی ماسینیون و عبدالحسین زرینکوب در دو اثر مصائب حلاج و شعلۀ طور، با وجود بهرهگیری از منابع و مآخذ یکسان و نیز توافق نسبی در باب حقانیت حلاج، گفتمانهایی بهغایت متفاوت از زندگی وی ارائه کردهاند. شناخت چرایی توجه این دو نویسنده به حلاج، با وجود داشتن ایدئولوژیهای گوناگون و رویکردهای متفاوت به تاریخنویسی و نیز چیستی تفاوتهای روایی و گفتمانی این دو اثر، پرسشی است که مؤلفان تلاش کردهاند تا پاسخی برای آن بیابند. از این رو، در پژوهش حاضر، با نظر به رویکرد منگنوی پاراتوپیِ دو نویسنده و تجلی آن را در گفتمانهای ادبی مذکور بررسی کردهایم تا به شناخت شرایط تکوین دو اثر و همچنین، از خلال درک تفاوتها به خوانش روشنتری از آنها نائل شویم.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
بند نخست و دوم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، بر اهمیت ویژه عملکرد شرکتهای دانشبنیان بهعنوان بنیانی برای بهرهگیری از ظرفیت سرمایه انسانی و توسعه کارآفرینی در کشور اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای بهبود عملکرد شرکتهای دانشبنیان مستقر در پارک علم و فناوری همدان از راه بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر آن و سنجش نقش واسط بازارگرایی انجام شد. پژوهش در پارادایم اثباتگرایی و با رویکرد فرضیهای- قیاسی بوده و از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی و مقطعی بهحساب میآید. جامعه آماری شامل تمام کارکنان شرکتهای دانشبنیان مستقر در پارک علم و فناوری همدان به تعداد ۳۹۰ نفر بود. حجم نمونه با روش تصادفی طبقهای به تعداد ۱۹۵ نفر برآورد شد. متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسشنامههای استاندارد سنجش شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری با نرمافزار PLS نشان داد که بازاریابی داخلی بهطور مستقیم به میزان ۱۴ درصد عملکرد شرکتها را تبیین میکند. بازاریابی داخلی به میزان ۸۱ درصد بر بازارگرایی اثرگذار بود و بازارگرایی به میزان ۷۱ درصد متغیر عملکرد شرکت را تبیین کرد. درنهایت نتایج پژوهش نشان داد که بازاریابی داخلی بر عملکرد شرکت بهطور غیرمستقیم و با نقش میانجی بازارگرایی به میزان ۵۷ درصد تأثیرگذار است. این نتایج به این معنا است که ارتقای عملکرد شرکتها در گرو توجهِ همزمان به ظرفیت داخلی سازمان، یعنی سرمایههای انسانی با موفقیت در بازار داخلی و کسب وفاداری و تعهد مشتریان با بهبود بازاریابی داخلی در قالب بازارگرایی شرکت است. سهم یاری و ارزش نظری پژوهش حاضر، تأیید اهمیتِ پیوندِ اقدامهای مدیریت منابع انسانی (با موفقیت در بازاریابی داخلی) با بازاریابی خارجی (با تمرکز بر بازارگرایی) در موفقیت شرکتهای دانشبنیان (با ارتقای عملکرد) است.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
لفظ و معنا در متن ادبی و خصوصا در شعر چنان با یکدیگر درمیآمیرند که گویی تک تک واجها و هجاهای به کار رفته در این آثار با ظرافتی خاص و در راستای انتقال حس و مفهومی ویژه برگزیده شدهاند. نظریه القای آوایی نخستین بار توسط موریس گرامون، زبانشناس فرانسوی مطرح شد. پژوهش حاضر با تکیه بر این نظریه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آواهای القاگر موجود در شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه موجود از آن میپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شاعر به مدد تکرار همخوانهای انسدادی، واکههای روشن، همخوانهای خیشومی و واکههای درخشان به ترتیب احساس آشفتگی، تکاپو، ناخشنودی و خشم را به مخاطب القا میکند. از آنجاییکه تعداد واجهای متن اصلی، ترجمه منظوم و منثور با یکدیگر برابر نیست، جهت نتیجهگیری دقیق و منصفانهتر درصد تکرار آواها نسبت به کل واجها در هر متن و انحراف از معیار (لازم به یادآوری است که اصطلاح «انحراف از معیار» در معنای عام آن مد نظر است.) درصد هر تکرار نسبت به متن اصلی محاسبه شده است. در نهایت میتوان گفت اولا ترجمه منظوم از اطناب کمتری برخوردار و از نظر تعداد واجهای به کار رفته بسیار به شعر اصلی نزدیک است، ثانیا در هر دو ترجمه ترتیب مفاهیمی که با تکرار آواها القا میشوند یکسان ولیکن با متن اصلی متفاوت است و ثانیا انحراف از معیار درصد تکرار آواهای القاگر در ترجمه منظوم از ترجمه منثور کمتر و در نتیجه ترجمه منظوم از این حیث به متن اصلی نزدیکتر است.