جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای رویانی
دوره ۴، شماره ۹ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
بررسی و مطالعۀ طومارهای نقالی بهعنوان بخشی مکتوب از سنت حماسیـ رواییـ شفاهیِ در باور انسانهای ابتدایی نام با ذات منطبق است؛ زیرا انسان ابتدایی فکر میکرد ارتباط بین نام و شخص یا شیء موسوم به آن قراردادی نیست و نام جزوی از وجود خود اوست و نیروهای شر میتوانند از این طریق به او آسیب برسانند. این نوع نگاه به نام مختص مکان خاصی نیست و در همۀ جوامع وجود دارد و قواعد خاصی نیز با عنوان تابوی نام بر این جوامع تحمیل شده است. در باورهای عامۀ مردم ایران و نیز شاهنامه که روایتگر باورهای اساطیری ایرانیان است، این نوع تابو به صورتهای مختلف دیده میشود: گاه نام عین ذات است، مانند زمانی که رستم مقصران اصلی کشتهشدن سیاوش را برای هومان برمیشمرد. گاه به صورت برگزیدن دو اسم دیده میشود که یک نام، اصلی و جزو ذات است و دیگری فرعی است. این نوع تابو در بخشهایی از سواحل جنوبی ایران و همچنین بین ترکمنها دیده میشود و در شاهنامه نیز دربارۀ قباد و شیده نمود دارد. مصداق دیگر تابوی نام، عدم ابراز نام است که در بین مردم و در جنگهای شاهنامه دیده میشود. این مسأله در شاهنامه به دو صورتِ صراحت در عدم ابراز نام و طفرهرفتن از ابراز نام تبلور یافته است. آخرین نمونۀ تابوی نام، تعویض و یا تغییر نام است که بیشتر برای فریب ارواح و فرار از آسیب آنها بهکار میرفته است.
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستانها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر میشود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقشهای محسوس و ظاهری جای آنها را میگیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخشهایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورتهای گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگیهای این پرنده اساطیری را یافته و تفاوتهای آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان میدهد او در آثار حماسی ویژگیهای متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائمالذکر است که فکر میکند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او میگیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد میشود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ میشوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینهای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس میکند که این اسطوره را در داستانهای خود بازگو کردهاند.
وحید رویانی، منصور حاتمی نژاد،
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده
پیر بوردیو شیوه نوینی برای تحلیل متن در جامعه شناسی ادبیات دارد. به نظر اوهر فرد در طول زندگی خود با میدان¬های متفاوت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر است و حرکت¬هایی که در درون این میدان¬ها رخ می¬دهد، آگاهانه و ناآگاهانه بر زندگی او تأثیر می¬گذارند.یکی از این میدان¬ها، میدان ادبی است. بر اساس اصول بوردیو اثر ادبی هرچند متأثر از میدان¬های گوناگونی است که نویسنده و خواننده به عنوان تولیدکنندگان معنا با آن درگیرند، اما یک متن زمانی ارزش ادبی می¬یابد که بیشترین وابستگی را به میدان تولید ادبی داشته باشد و چون درونی¬ترین مسأله در میدان ادبی فرم آن است، به میزانی که یک اثر فرم مدارتر باشد و با سایر میدان¬ها ارتباط کمتری داشته باشد از ارزش بیشتری برخوردار است.حماسه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی نخستین و معروفترین بازآفرینی¬ این اسطوره در میدان ادبی ایران است، تحلیل این منظومه به شیوه بوردیو نشان می¬دهد چون این منظومه از اصل بی¬غرضی تبعیت نمی¬کند، در بسیاری بخش¬ها به سمت سایر میدان¬ها لغزیده و از ارزش ادبی آن کاسته شده است. در این بخش¬ها کلمات و مضامینی وارد شده که بیش از آنکه توانایی ایجاد یک فضای جدید را داشته باشند همچون عنصری زاید در شعر ظاهر شده و اثر را از ناب بودن محروم کرده¬اند، کلماتی چون خلق و توده و مضامینی چون ستایش کار و زندگی در کنار حذف عناصر متافیزیکی و قوم پرستانه نشان¬دهنده تأثیر میدان مارکسیستی در این اثر می¬باشد.
دوره ۱۱، شماره ۵۴ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
سامنامه یکی از متونی است که از زمان سرایش و شهرت در بین مردم نام سراینده یا سرایندگان آن و انتسابش به خواجوی کرمانی محل بحث بوده است. اخیراً برخی پژوهشگران این حوزه با اتکا به دو نسخه، یعنی شبرنگنامه محفوظ در دانشگاه لیدن و دستنویس سامنامه کتابخانۀ ملی تبریز به این نتیجه رسیدهاند که سامنامه سرودۀ خواجوی شاهنامهخوان کراتی است و علّت اختلاف در تعداد ابیات و حتی وجود روایات کوتاه و بلند، کوتاه و بلند شدن روایت داستان توسط سراینده است، که احتمالاً در مجالس نقل، گاهی اشعار را به تفصیل برای مردم میخوانده و گاهی نیز بنا بر محدودیت زمان، خلاصه میکرده است. اما پژوهش حاضر با تردید در این نظر، به دنبال یافتن پاسخی دیگر برای این پرسش است که چرا دستنویسهای سامنامه بهلحاظ تعداد ابیات و نوع روایت با یکدیگر تفاوت اساسی دارند و ارتباط این تفاوتها با سراینده یا سرایندگان این اثر چیست؟ این پژوهش به روش اسنادی و با کمک سنت نقالی و با توجه به نظر پژوهشگران برجستۀ این حوزه انجام گرفته است. نویسنده تلاش کرده است ویژگیها و چارچوب این سنت را استخراج کند و بر پایۀ آنها به مقایسۀ دستنویسهای گوناگون و روایتهای کوتاه و بلند سامنامه بپردازد، که نتیجه نشان میدهد تفاوت دستنویسهای مختلف این اثر ناشی از تحریرهای مختلفی است که در طول زمان توسط شاهنامهخوانها و طومارنویسان مختلف فراهم آمده است، و نه نقلهای مختلف یک نقال. بنابر این پژوهش تنها یک روایت کوتاه که جزو کوتاهترین روایات سامنامه است توسط خواجوی شاهنامهخوان کراتی فراهم آمده و مکتوب شده است.
دوره ۲۱، شماره ۸۳ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
شاهنامه خاموشی، یکی از ترجمههای شاهنامه به زبان ترکی ازبکی است که توسط ملا خاموش یا خاموشی در سال ۱۱۶۴ انجام شده و روایت آن با روایت طومار ترکیای که قبلاً معرفی شده است، اندکی تفاوت دارد. نویسندگان در این پژوهش قصد دارند ابتدا با مقایسه شاهنامه خاموشی با شاهنامه فردوسی نشان دهند آیا چنان که این اثر شهرت یافته، ترجمه شاهنامه است یا خیر؟ و سپس به بررسی ویژگیهای ساختاری و نوع ترجمه این اثر بپردازند. نتیجه پژوهش نشان میدهد که برخلاف تصور پژوهشگران، این اثر ترجمه شاهنامه فردوسی نیست و داستانهای آن به لحاظ کوتاه و بلند بودن روایت، نام قهرمانان و نوع حوادث و... با شاهنامه تفاوت دارد و حتی روایت هجونامه با روایتهای قبلی هماهنگی ندارد و روایتی جدید به حساب میآید. همچنین برخی از ویژگیهای این اثر از جمله ذکر انواع گزارههای قالبی و توصیفگرها به زبان فارسی در متن ازبکی، کاربرد فراوان آیات قرآن و احادیث، اشاره به پیامبران و اساطیر سامی و اسلامی، کاربرد ابیاتی غیر از ابیات شاهنامه به زبان فارسی و... نشان میدهد که این اثر ترجمه طوماری نقالی است که مترجم به شیوه ترجمه آزاد، آن را به ترکی ازبکی برگردانده و در قسمتهایی از داستانها، آیات و احادیث و یا ابیاتی را از خود و یا دیگران به متن افزوده است.