جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای رحیمی جعفری
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیدههای گفتمانی هستند که نظامهای نشانه-معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تأثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمانهای چندرسانهای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد بهخوبی نتوانسته است -خصوصا در حوزه نقد- وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانهای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانههای گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگیهای نشانهای آنها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگی های اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمی آیند. مهمترین ویژگی این تلاقی رسانهای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانهای، مطالعهی نقش آن در نشانه-معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوههای حاصل از تعامل رسانهها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.
مجید رحیمی جعفری، سید مصطفی مختاباد امرئی، حمیدرضا شعیری،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
در ورود مطالعات بینامتنی در هنر توجه برخی اندیشمندانِ بینامتنیت در تحلیلهای بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازوکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت خود با طرح ترامتنیت ۵ قسم از این روابط را پیشروی تحلیلگران متن گذاشت. این مطالعات به مرور زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله بررسی ابرمتنها و پیرامتنها -دو جزء ترامتنیت- در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتگیهای سینمایی متوجه خواهیم شد یک متنِ فیلمی از متون دیگر چه ادبی و چه دیگر متون، به صورتهای مختلف برمیگیرد. یکی از مسائل این پژوهش شناخت انواع برگرفتگیهای سینمایی و ویژگیهای آنهاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانه متن دیگر قرار میگیرد و به نظر میرسد نسبت آن با زمان اکران مهمترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در راستای این مسائل دنبال می¬شود معرفی الگویی از روابط بینا-متنی است که انواع این برگرفتگیها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص ¬کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران؛ برخی از فیلمهای سینمای ایران در دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مورد مطالعه قرار گرفته است.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده
تراژدی و تعزیه، دو سنت نمایشی کلاسیک محسوب میشوند که به دلیل ریشه داشتن در آیین و نیز وابستگی به مذهب، فرهنگ، اسطوره و لحن، قابل بررسی تطبیقی هستند. هدف از این پژوهش، بررسی ارزشها و ظرفیتهای نمایشی این دو گونه نمایشی در تطابق با یکدیگر است. در راستای این هدف، مؤلفههای مختلفی همچون روایت یا تقلید، شبیه و شخصیت، شیوه اجرایی، جلوههای کلامی، تزکیه و تأثیر بر مخاطب مقایسه میشوند.
در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه میتوان ظرفیت نمایشی تراژدی را بر تعزیه یا بالعکس (یکی را بر دیگری) رجحان داد؟ به نظر میرسد با استفاده از رویکرد نشانه- معناشناسی و نیز زیرمجموعههای آن، نشانهشناسی دیجیتال و آنالوگِ لویی ژان کلوه بتوان میزان تشابهات و اختلافات نمایشی این دو گونه را بهتر بررسی کرد. هدف دیگر از این پژوهش، نقدی بر پژوهشهای تطبیقی موجود تعزیه با نمایشهای تراژدی و حماسی است که به نظر میرسد از مهمترین رکن تعزیه، یعنی شیوه اجرایی آن چشمپوشی کردهاند و ارزشهای آن را نسبت به گونههای دیگر سنجیدهاند.