۷۱ نتیجه برای ذوالفقاری
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده یکی از گونههای ادبی در ادب رسمی و فرهنگ مردم ایران چیستان است. چیستان نوعی تفنن ادبی است که جز کارکرد سرگرمکننده، جنبههای آموزشی و فرهنگی دیگری نیز دارد. این گونه ادبی در ادبیات محلی مناطق مختلف ایران از تنوع فراوانی برخوردار است و با نامهایی مانند چیزچیزک، متّلوکه، واگوشک، تِشتانوک، چاچاک، چنچن، چوچه، چیچیکی، چاوچه، ماتال، مسئله، تاپماجالار و نظایر آن شناخته میشود. در این مقاله به بررسی ابعاد ادبی و هنری و درونمایههای چیستان میپردازیم و ضمن شکلشناسی و ساختاریابی صوری و معنایی آن در مناطق مختلف، انواع و کارکردها و مضامین آنها را بررسی و تحلیل میکنیم. گونهشناسی این نوع ادبی در فرهنگ عامه، ما را با تنوع در بهرهگیری از اوقات فراغت و چگونگی آمادگی ذهنی و تربیت کودکان و جوانان برای ورود به عرصه زندگی آشنا میکند.
امجد فاضل اسدی، یاسر ذوالفقاری،
دوره ۲، شماره ۷ - ( پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده
در بین نمایشنامه نویسان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان معاصر دنیا و به خصوص آمریکا، نام دیوید مَمِت بی تردید در زمرهء بهترین و مشهورترین آنان قرار می گیرد. این مقاله به تحلیل و بررسی نمایشنامهء گلنگری گلن راس، معروفترین اثر مَمِت و برندهء جایزهء پولیتزر می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی به کار گرفته شده در این مقاله، تاریخ گرایی نوین و تمرکز بر تئوریها و نظریات میشل فوکو می باشد. در تحلیل مباحث درونی نمایشنامه، به بررسی ردپای نظام سرمایه داری آمریکا و چگونگی اعمال قدرت این نظام بر اقشار مختلف جامعه خواهیم پرداخت. همچنین نقش قدرت و گفتمان غالبی که در اختیار صاحبان قدرت در هر نهاد قرار دارد را مورد مداقه قرار می دهیم. از طرف دیگر، جایگاه جنسیت و ریشه یابی مفهوم آن و گفتمان رایج مربوط به اعتقاد و گرایش دیوید مَمِت در این رابطه تشریح می گردد. بعلاوه بررسی دلایل عدم حضور زن در این نمایشنامه به عنوان یک کاراکتر مؤثر و پررنگ، تحلیل ارتباط مستقیم قدرت و جنسیت و چگونگی آشکار شدن این ارتباط در درگیریها و کنش و واکنش های اجتماعی و شغلی هدف دیگر این مقاله می باشد. و در آخر، به تشریح کاربرد و نحوهء استفادهء دیوید مَمِت از زبان به عنوان ابزاری جهت بسط و نمایش هنرمندانهء موارد مذکور خواهیم پرداخت
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
رئالیسم حقیقت را به شیوههای گوناگون کشف و بیان میکند. این شیوهها عبارت اند از تشریح جزئیات، تحلیل دقیق جامعه و تصویرکردن شخصیت در پیوند با محیط اجتماعی. محمود تیمور و محمدعلی جمالزاده، بنیانگذاران داستاننویسی عربی و فارسی هستند. این دو بیشتر داستان هایشان را در قالب رئالیسم به نگارش در میآوردند.
در این مقاله ابتدا فرازی از زندگی محمود تیمور و جمال زاده و جایگاهشان در ادبیات داستانی عربی و فارسی را بیان می کنیم، در ادامه شباهت و تفاوتهای گرایشهای رئالیستی این دو را مورد بحث قرار می دهیم و از رهگذر آن گرایش غالب رئالیستی و نگرش آنها به رئالیسم را بیان می کنیم.
پژوهش حاضر در پی بیان تفاوتها و شباهت های سبک رئالیستی این دو نویسنده است. بررسی این تفاوتها و شباهت ها با درنظر گرفتن مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به عنوان روش تحقیق تطبیقی است.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی، بهرام گور و کنیزش فتنه در شکارگاه است. این داستان را نظامی از روایت بسیار ساده، کوتاه و طرحگونه و گذرای فردوسی گرفته، پرورده و بخش دومی بدان افزوده است. پس از نظامی این داستان را امیرخسرو دهلوی (۶۵۱- ۷۵۰) در هشت بهشت و عبدی بیک نویدی شیرازی (۹۲۱- ۹۸۸) در هفت اختر آوردهاند که هر دو تقلید و نظیرهای از هفت پیکر نظامی است. امیرخسرو بخش میانی داستان را با تغییراتی اندک نسبت به روایت نظامی آورده و عبدی بیک بر دامنه تغییرات افزوده است.
با مقایسه و تحلیل این چهار روایت درمییابیم که هنر نظامی در داستانپردازی و عناصر و بنمایههای داستانی و جنبههای اخلاقی و روانی بر روایتهای دیگر برتری دارد.
این مقایسه تنها از نظر ساختار روایی و داستانی است نه جنبههای زبانی و شگردهای بیانی و سبکی؛ تنها در پایان مقاله به عنوان نمونه، توصیف کنیز را از چهار روایت نقل میکنیم تا خواننده خود به این قیاس دست زند.
در آغاز مقاله نیز ضمن معرفی چهار اثر و گزارش چهار روایت میکوشیم به کمک نموداری، نقش مایههای داستانی را نشان داده و به وجوه شباهت و اختلاف روایتها بپردازیم.
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
شعر و مثل همسایه دیوار به دیوارند، شاعران و نویسندگان همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خود بیفزایند، از مثل بهره جستهاند، بسیاری از مثلها نیز حاصل رواج اشعار معروف شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. این تعامل بر غنای ادب فارسی افزوده و زبان مردم را غنی و پرمایه ساخته است.
در این مقاله پس از ارائه تعاریف مثل، ویژگیهایی چون ایجاز، جنبههای تشبیهی و استعاری، کاربرد مردمی و رواج، آهنگ، جنبه های پند و اندرزی، جنبههای تجربی مثلها و رسایی و فصاحت آنها تشریح میشود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی مثل را به شعر نشان دهیم.
برای آنکه جایگاه امثال منظوم و ارسال مثل را میان انواع مثل دریابیم، با انواع مثل از نظر ساخت زبانی، ریشه های داستانی و غیرداستانی، درونمایه و محتوا، زبان و بیان، رواج و قدمت، آشنا میشویم. سپس مثلهای منظوم معرفی و ابعاد گوناگون آن بررسی میشود.
پس از آن به کارکرد مثل در شعر شاعران از طریق ارسال مثل اشاره میشود و تفاوت ارسالمثل با تمثیل، اسلوب معادله، تضمین، تلمیح و کلام جامع تبیین میگردد. در این بخش مؤلف میکوشد شباهتهایی را که موجب برخی اشتباهات شده است، از طریق بیان تفاوتهای باریک میان ارسالمثل و موارد یاد شده نشان دهد. در پایان مقاله شیوههای خاص شاعران در مثلآوری و ارسالمثل بیان میشود.
دوره ۴، شماره ۱۷ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده
در این مقاله ضمن تشریح و بررسی مآخذ داستان موسی (ع) و شبان و نظیرههای آن در ادبیات ایران و سایر ملل، مشخصاً دو داستان مکتبخانهای متأثر از موسی (ع) و شبان را با نامهای موسی (ع) و سنگتراش و مهمانی شبان، معرفی و بررسی میکنیم. سپس با نگاهی ساختار شناسانه، عناصر داستان، چون پیرنگ، شخصیت، گفتگو، زاویه دید، روایت، لحن، مکان و زمان را با توجه به شگردهای داستانپردازی مولانا میکاویم.
تکیه اصلی مقاله بر جنبههای ساختاری است نه محتوایی که بررسی محتوای داستان خود بحث دیگری میطلبد، لیکن در تبیین ساختار داستان، ناگزیر به برخی جنبههای نمادین و محتوایی نیز تا حد ضرور و مقدور اشاره میشود. همچنین بخش عمدهای از مقاله به کاوشهای متنشناسی و مأخذیابی اختصاص مییابد تا هم تکملهای بر مأخذ قصص مثنوی اثر علامه فروزانفر باشد و هم یافتههایی نو در زمینه داستان.
دوره ۶، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده
هر زبان و گویش از اجزا و مواد قالبی چون زبانزدها و اصطلاحات، کنایهها و ضربالمثلها تشکیل میشود که باعث غنای آن زبان هستند. گفتارهای قالبی کاربرد خاص و موقعیتشناسانه و نقش مؤثری در برقراری ارتباطهای اجتماعی دارند. این گفتارها اغلب شفاهی هستند، زایایی فراوان دارند و حامل معانی عمیق و فشرده هستند. این اجزای کلیشهای و قالبی درطول سالیان و سینهبهسینه به نسلهای بعد منتقل یا در فرهنگها ثبت میشوند و برخی بهآرامی در زبان رسمی و حتی ادبی راه مییابند. بخش مهمی از ذخایر زبانی غیرمکتوب در فرهنگها را همین گفتارهای قالبیشده تشکیل میدهند که ضرورت توجه علمی به این انواع را دوچندان میکند. مسئلۀ اصلی این مقاله تبیین مبانی نظری و گونهشناسی و نشان دادن تنوع گستردۀ این کلیشههای قلبی زبان فارسی است. برای این منظور، ابتدا به معرفی پیشینه و کارهای انجامشده خواهیم پرداخت، سپس ریشه و خاستگاه این کلیشههای زبانی را بررسی میکنیم وضمن تبیین و تشریح این گفتارهای قالبی و زیرگونههای هریک (نفرینها، دشنامها، تعارفها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، تکیهکلامها، متلکها و کنایات و امثال)، ساخت زبانی، مضامین، کاربرد و تنوع آن در زبان عامه را با مثالهای کافی تبیین مینماییم. این مقاله را بهعنوان الگویی برای گونهشناسی وبررسیهای ساختاری و محتوایی زبان عامه پیشنهاد میکنیم. تحلیلهای دستوری، جامعهشناسانه و فرهنگی جایگاه قابل بررسی دیگری دارند.
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
منظومههای عاشقانۀ کلاسیک از مهمترین و گستردهترین انواع شعر غنایی محسوب میشوند. البته تعداد زیاد و تأملبرانگیزی از این منظومهها از بین مردم برخاسته و در میان آنان منتشر شدهاند؛ به این منظومهها «عاشقانۀ عامیانه» گفته میشود. این مقاله به بررسی ساختار عشقی شش منظومۀ عاشقانۀ فارسی میپردازد که از مشهورترین و مهمترین منظومههای کلاسیک و عامیانه به شمار میروند. برای دستیابی به نتایج دقیق، در این پژوهش داستانها به شیوۀ ریختشناسی پراپ و با کمک جداول تجزیهوتحلیل شدهاند. سپس با مقایسۀ نتایج بهدستآمده، کنشهای مشترک و متفاوت در این داستانها دستهبندی شدهاند. نتیجه آنکه این داستانها بهعنوان نمایندۀ جمعی از داستانهای عاشقانۀ کلاسیک و عامیانه نشانهها و ساختار عشقی مشترکی دارند که آنها را به هم نزدیک میکند. منظومههای کلاسیک بررسیشده عبارتاند از: خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا و ویس و رامین. منظومههای عامیانه نیز عزیز و نگار، حیدربیک و سمنبر، حسینا و دلارام هستند.
دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
هانس کریستن آندرسن (۱۸۰۵-۱۸۷۵) شاعر، قصهپرداز و نمایشنویس مشهور دانمارکی پدیدآورنده ۱۶۰ داستان و افسانه، ۸۰۰ قطعه شعر و ۶ رمان است. یک ویژگی نوشتههای آندرسن توجه او به ادبیات عامه، شفاهی و زبان گفتار است. او بیش از همه از افسانههای عامیانه تأثیر میگیرد. وی برای نوشتن این افسانهها، بیشتر از افسانههای هزارویکشب و نیز افسانههای دیگر ملل جهان الهام گرفته است. در این مقاله ابتدا درباره اندرسن و انواع قصههای وی و تاثیر پذیریاش از شرق و ویژگیها و سرمنشأ قصه های آندرسن و پیشینه موضوع سخن میگوییم، سپس تنها به چهار مورد از سرچشمه های ایرانی قصه های اندرسن و تطبیق آنها با داستانهای ایرانی اشاره و داستانها مقایسه و تطبیق داده میشود. این چهار داستان عبارتاند از:۱. مندیل خیال و مقایسه با لباس تازه امپراتور؛ ۲.جبرئیل جولا و مقایسه با صندوق پرنده؛۳. قاضی و جوحی و مقایسه با کلاوس بزرگ و کلاوس کوچک؛۴. خاله سوسکه و مقایسه با تامبلینا. ضمن روایت شناسی این چهار داستان، از ابعاد مختلف به تطبیق روایات پرداخته میشود. درنهایت درمییابیم به دلایل مختلف ازجمله آشنایی آندرسن با هزارویکشب از طریق ترجمه آن به نام الف نهار و علاقه به ادبیات مشرق زمین با افسانه های ایرانی بهخوبی آشنا بوده و از آنها بهره گرفته و در جهت اهداف مذهبی و تربیتی خویش از تمام با بخشی از داستان سود جسته است.
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده
قصههای عامیانه صرفاً افسانهها و حکایات دور از ذهن، آرمانگرایانه و فاقد پیرنگ واقعیت نیست که بتوان از دیدگاه تفنن و گذر روزگار بدانان نگریست؛ در لابهلای این قصهها شیوه زندگی گذشتگان نهفته است که میتواند چراغ راه آیندگان باشد. یکی از زیباترین و جذابترین قصههای عامیانه فارسی، دارابنامه طرسوسی است که بیش از اینکه به شرح احوال دارابِ اردشیر بپردازد، شرح احوال اسکندر رومی، بوراندخت و حکمای یونان است. این قصه در قسمتهای انتهایی شدیداً به رمز و تأویل و بیان مسائل رمزی میگراید.گام نهادن اسکندر به سرزمینهای فراواقعی به منظوریافتن چشمه حیات، دستمایه اصلی طرسوسی در پردازش این داستان است و همین مسئله باعث ظهور و حضور برخی موجودات، اشیا و زمان و مکان فراواقعی در این قصه شده و آن را قابل رمز و تأویل کرده است.
این مقاله در پی بررسی این سؤال خواهد بودکه آیا دارابنامه طرسوسی واقعاً دارای ظرفیت رمزی است و چگونه میتوان انواع آن را دستهبندی کرد. نگارندگان این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به نتایجی از رمزهای آن دست یافته، و انواع آن را در پنج دسته انسانی، حیوانی، مکانی، نباتی و شیئی (سایر) تقسیم کردهاند.
دوره ۷، شماره ۳۰ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۸ )
چکیده
آیین سوگند خوردن از دیرباز تاکنون در فرهنگ و ادب به طریق گوناگون نمود یافته است. در این پژوهش به تحلیل نمودهای آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری میپردازیم. سوگند به آتش، اجاق آتش، تیغۀ آفتاب، آب روان، نانونمک، زمان، جان عزیزان و اموات از مهمترین جلوههای سوگند خوردن در نزد قوم بختیاری است. اهمیت سوگند خوردن در نزد این قوم، آخرین راهکار برای اثبات درستی کلام و تشخیص درستکار از نادرستکار است. در این پژوهش، ضمن بررسی انواع سوگند در قوم بختیاری، برآنیم تا نمودهای ادبی و جنبههای اساطیری آنها را تحلیل و بررسی کنیم. این پژوهش بهشکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانهای ـ میدانی و بهروش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمودهای ادبی و اساطیری سوگند خوردن در قوم بختیاری میتوان گفت که بسیاری از نمودهای آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری بازماندۀ آیینهای سوگند خوردن در ایران باستان است. همچنین، سوگند به آتش، نانونمک، زمان، آب روان، آفتاب و جان عزیزان از مهمترین و رایجترین نمودهای سوگند در نزد این قوم است که جنبههای ادبی و اساطیری بسیاری دارند. سوگند خوردن در نزد این قوم برای اثبات درستی کلام و تشخیص حق از باطل است.
دوره ۸، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۴۰)- ۱۳۹۶ )
چکیده
قصهها سرشار از کلیشههای زبانی و اصطلاحات، زبانزدها و مثلهاست که بر لطف و شیرینی داستان میافزاید. اگر در قصهها از عناصر ادبی مثل تشبیه و استعاره استفاده میشود، بسیار ساده و کلیشهای است. کلیشههای زبانی ازجمله نفرینها، دشنامها، تعارفها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، کنایات و امثال مواردی هستند که بازتابندۀ جنبههای عامهنگاری آثار و تبیین زبان هر دورهاند. این ویژگی و برجسته کردن و مطالعۀ آن جز فوایدۀ مردمنگارانه، بیانگر زبان و فرهنگ و عمق و غنای
آنهاست. در این مقاله کلیشهها و مواد زبانی یادشده از ۴۶ متن ادبیات کلاسیک عامه انتخاب، طبقهبندی، بررسی و تحلیل شده است. سؤال اصلی این مقاله آن است که کلیشههای زبانی در متون کلاسیک عامه تا چه اندازه در عامهنگاری مؤثر بوده است. پژوهش حاضر با این هدف نگاشته شده است تا نشان دهد کاربرد کلیشههای زبانی تا چه اندازه در مقبولیت میان مردم مؤثر بوده است. این مطالعه افزونبر فواید مردمنگارانه، غنای زبانی آثار را نشان میدهد.
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده
گرچه در کتابهای بلاغی گذشته و آثار جدید، کمتر به موضوع «ترک ادب شرعی» در قالب تعریف و شواهدی مجمل اشاره شده، بحث مستقلی درباره «شریعت و تصویر» در دیوان شاعران بویژه خاقانی صورت نگرفته است. «تصویر» و «شریعت» و تعامل این دو واژه و چگونگی کاربرد و رویکردهای آن در دیوان خاقانی، محور اصلی این مقاله را تشکیل میدهد. نشان دادن جایگاه «شریعت» در «تصاویر» شعر خاقانی، میزان توجه و نگاه شاعر به شخصیتهای مذهبی، خداوند، رسولاکرم(ص)، پیامبران اولوالعزم و سایر پیامبران و ائمه (ع)، زنان مکرم و مقدس در تصاویر خاقانی، عناصر مذهبی غیرشخصی در تصاویر دیوان شاعر، جایگاه قرآن و حدیث در تصاویر شعر خاقانی و چگونگی کاربرد و تحلیل آنها از مهمترین موارد و ابهاماتی است که در این مقاله بدان پاسخ داده میشود.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده
تفریح و سرگرمی یکی از شناختهشدهترین اهداف قصه است. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که قصه علاوه بر سرگرمی، نقش مهمی در اهداف و وضعیت سیاسی و اجتماعی در عصر صفوی داشته است. بدین منظور، قصههای منثور عصر صفوی بر اساس رویکرد اغراض و اهداف تحلیل شده است. اولین هدف مهم در قصص این دوره، «تبلیغ مبانی مذهبی» است. نقالان در این دوره، با تبلیغ مذهب رسمی کشور، سعی در ترویج، تحکیم و تثبیت مبانی مذهبی در میان عامه داشتهاند. مقصود دیگر قصص این دوره، مباحث «سیاسی و اجتماعی» در دو حوزۀ «نقال، در نقش تثبیتکننده/ شکلدهنده به هویت ایرانی» و «نقال، در نقش موعظهگر سیاسی ـ اجتماعی» بررسی خواهد شد. غرض دیگر قصص این دوره، مباحث «رواندرمانی» است. متونی سرشار از خیالپردازی که از طریق همذاتپنداری یا فراموشی حاصل از غرقهگی، سبب سلامت افراد را فراهم میآورده است. هدف دیگر قصص منثور عصر صفوی، «تفریحی و سرگرمکنندگی» است. بر اساس آمار مستخرج از قصهها، نشان داده خواهد شد که کدامیک از اهداف قصه در این دوره، نسبتبه اهداف دیگر دارای اهمیت بیشتری بوده است و چرا.
دوره ۹، شماره ۳۷ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
در میان انواع اشعار عامه، دوبیتی بیشترین رواج را دارد. در متون ادبی کهن و همچنین در نواحی مختلف ایران، در اشاره به دوبیتی نامهای متفاوتی بهکار میرود؛ مانند فهلوی، ترانه، حاجیانی، غریبی، فریاد، شروه و بسیاری موارد دیگر. در رویارویی با این اسامی متنوع این پرسش پیش میآید که آیا این نامهای متفاوت مصداقهای متفاوتی هم دارند؟ و آیا وجوه تمایز احتمالی که بین آنها وجود دارد، بهگونهای هست که بتوان به هر یک از آنها نام جداگانهای داد و هر یک را نوع مستقلی بهشمار آورد؟ یا اینکه بر اساس معیارهای ادبی و ژانرشناسی، نمیتوان آنها را نوع مستقلی بهشمار آورد، بلکه همۀ آنها زیرمجموعۀ دوبیتی محسوب میشوند؟ برای پاسخ به این پرسش، ویژگیهای ساختاری و محتوایی حدود هزار و پانصد دوبیتی فارسی را از نقاط مختلف ایران که در ذیل نامهای متفاوتی مانند چهاربیتی، سیتک، شروه، فراقی، فریاد، فلکی، کلّگی، هزارگی، حسینا، نجما، شرمه، شربه و... گردآوری شده بودند بررسی کردیم. درنهایت، مشخص شد که به لحاظ ژانرشناختی همۀ آنها را باید ذیل ژانر دوبیتی طبقهبندی کرد و تمام این موارد نامهایی متفاوت برای نوعی واحد هستند.
دوره ۹، شماره ۴۰ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از نویسندگان حوزۀ کودک و نوجوان ایران، هوشنگ مرادی کرمانی است که بیش از دیگر نویسندگان به فرهنگ مردم در آثارش توجه آگاهانه داشته است. وی در بیشتر آثارش از انواع ادبیات عامه ازجمله اشعار عامه بهره گرفته است؛ بهگونهای که کاربرد اشعار عامه و طنز از ویژگیهای مهم سبک این نویسنده است و بازتاب این اشعار در هر کدام از داستانهای طنزآمیز وی نیز بهگونهای خاص است؛ با توجه به این امر در پژوهش حاضر بازنمایی اشعار عامه در شش اثر داستانی طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی برمبنای نظریۀ تحلیل گفتمانی ون لیوون کانون توجه بوده و از روش توصیفی ـ تحلیلی برای بررسی و تحلیل استفاده شده است. دیدگاه ون لیوون برپایۀ بررسی کنشگران اجتماعی شکل گرفته است. وی مؤلفههای مختلفی را برای بررسی این کنشگران ارائه میدهد. در این جستار با توجه مؤلفههای حذف و ذکر مشخص شد کنشگران اصلی اشعار عامه در آثار داستانی طنز هوشنگ مرادی کرمانی، معمولاً ذکر میشوند و در بیشتر موارد روستاییان کنشگر فعال هستند و افرادی با اصالت شهری بیشتر نقش پذیرنده و منفعل را دارند. همچنین کودکان و نوجوانان نیز معمولاً در نقش پذیرنده و منفعل ظاهر میشوند. زنان در برخی موارد نقش منفعل و در برخی موارد نقش فعال را بر دوش میکشند. مؤلفۀ تشخصزدایی و تشخصبخشی و تعیین ماهیت نیز در بازنمایی کنشگران اشعار عامه دیده میشود که تأکید نویسنده بر نقش روستاییان در حفظ اشعار عامه را نشان میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
خاصیت خنثی خاصیتی است که فقط از میدان جریان اثر میپذیرد، بدون اینکه بر آن تأثیر بگذارد. در این مقاله نخست معادلات حاکم بر جریان آشفته حل شده و پدیده انتقال خاصیتی خنثی، در جریان آشفته دو بعدی، بهصورت عددی مطالعه شده است. سپس با در دست داشتن مقادیر سرعتها، معادله انتقال برای یافتن خاصیت خنثی حل میشود. برای حل جریان آشفته میدان سرعت، از روش شبیهسازی گردابههای بزرگ (LES) با مدل زیر شبکه از نوع اسماگورینسکی استفاده شده است. در بررسی اعتبار کد، جریان داخل حفره مبنای مقایسه بوده است. در محاسبات مربوط به پدیده انتقال برای خاصیت خنثی از روش LES توأم با مدل اسماگورینسکی استفاده شده تا سازگاری بیشتری بین نحوه حل معادلات سرعت و پدیده انتقال ایجاد شود، حل سه بعدی جریان آشفته مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی است، لذا با استفاده از نوعی مدل دو بعدی، صرفهجویی مناسبی صورت میگیرد. در عوض، برای راستآزمایی مدل، عدد رینولدز جریان باید چنان انتخاب شود که فرض دوبعدی بودن جریان معتبرباشد. مقایسه نتایج عددی با مقادیر آزمایشگاهی در محدوده مدل دوبعدی، نشاندهنده دقت بالای روش پیشنهادی و سازگاری آن با حل عددی معادلات انتقال و مومنتم است. دقت نتایج حاصل، این امید را ایجاد میکند که بتوان انتقال گونهها و نهایتاً شبیهسازی احتراق را با استفاده از روش گردابههای بزرگ ممکن ساخت.
دوره ۱۱، شماره ۴۶ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
قصّههای عامیانه را از دیدگاههای مختلف چون مضمون و درونمایه، قالب، منشأ، تیپها و ... میتوان طبقهبندی کرد. این مقاله پس از بررسی ویژگی قصّهها را از دید ساختار پیرنگ، قصّههای عامیانه فارسی را تنها از همین نظر بررسی میکند و داستانهای مشهور عامیانه را در شش گروه اصلی جای میدهد.این شش گروه عبارت است از داستانهای با طرح خطّی، مدور، درختی، زنجیرهای و ترکیبی. این طبقهبندی کمک میکند تا گوناگونی و تنوع روایی را در طرح داستانها شاهد باشیم. این بررسی بر اساس مطالعه در ساختار روایی چهل قصّه عامیانه مکتوب منثور فارسی صورت میگیرد.
بر اساس نتایج این مقاله، اغلب داستانهای کوتاه و نیمهبلند عامیانه طرح خطّی دارد. داستانهای عاشقانه و عیّاری ساختی مدور دارد. طرح درختی به قصّههای دارای منشأ هندی متعلق است. داستانهای بلند اغلب طرحی زنجیرهای و متلها، ساختاری پلکانی دارد.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده
در زبان فارسی، تنها هجای دارای خوشه همخوانی هجای cvcc است که پایانه آن میتواند با دو همخوان پر شود. هدف از نگارش این مقاله بررسی اصل سلسه مراتب رسایی در زبان فارسی میباشد. ازاینرو واژههای فارسی با خوشه همخوانی cvcc در پایانه براساس نوع واکهای که هسته هجا را پر میکند و نیز براساس نوع همخوانی که در جایگاه نخست یا دوم پایانه قرار میگیرد، مرتب شدند و نتایج زیر به دست آمد:
الف. اصل سلسله مراتب رسایی در خوشههای همخوانی دارای واکههای /i,u,a / مشاهده میشود.
ب. اصل سلسله مراتب رسایی در خوشههای همخوانی که دارای واکههای / æ,e,o/ مشاهده نمیشود.
ج. بر مبنای اصل سلسله مراتب رسایی واکهها در زبان فارسی دو طبقه طبیعی را تشکیل میدهند، یعنی واکههای /æ,e,o/ و /a,i,u/.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: در سالهای گذشته افزایش فشارهای اقتصادی وکوچک شدن خانوادهها و انگیزه ساده زیستی،سبب افزایش تقاضا برای خانههای کوچکمقیاس شده است. کیفیت مسکن با ابعاد فضاها ارتباط مستقیمی دارد،ازطرف دیگر مسکن انعطافپذیر مسکنی است که میتواند هم به استفاده بهینه ازفضا های با مقیاس کوچک کمک کند و هم با توجه به بعد خانوار و میزان معیشت خانواده، میتواند به نیاز کاربران در طول چرخه زندگی پاسخ دهد. هدف این پژوهش شناسایی چهارچوب و رتبه بندی مؤلفههای انعطافپذیری است که میتواند در مسکن کوچکمقیاس مؤثر باشند.
روش ها: در این پژوهش ،با استفاده از روش توصیفی_ تحلیلی ، مؤلفههای مؤثر در طراحی خانههای کوچکمقیاس انعطافپذیر شناسایی و بااستفاده از روش دلفی چهارچوب مفهومی پژوهش تائید شد. سپس با استفاده از روش پیمایشی این مؤلفهها در منطقه ۱۰ اصفهان از طریق آزمون آنتروپی شانون رتبهبندی شد. جامعه آماری شامل سه گروه متخصصین،کارشناسان معماری و مردم میباشند که با استفاده از قیاس تطبیقی ،نظرات آنها مقایسه و تحلیلشده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد مؤلفههایی که ازنظر هر سه گروه مورد اهمیت واقعشدهاند شامل: فضاهای چند عملکردی، فضاهای نیمطبقه، نمای تطبیقپذیر با کاربریهای تغییرپذیر، استفاده از پلانهای کمعمق با هندسه مستطیلی، مبلمان متحرک مطابق با ارگونومی وپارتیشن های متحرک مطابق با ارگونومی می باشد.
نتیجه گیری:در نهایت می توان نتیجه گرفت در میان مولفه های شناسایی شده چندین مولفه از قبیل پارتیشن و مبلمان متحرک مطابق با ارگونومی انسان و نمای تطبیق پذیر هستند که فناوری نوین ابزاری مهم برای رسیدن به آن ها است.