جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای خدیش
پگاه خدیش،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده یکی از روش های متداول برای دسته بندی کردن شکل های گوناگون روایی، توجه به ساختار و طرح های بنیادی آنهاست. افسانه های شفاهی که میان مردم سینه به سینه نقل می شوند از توان بالایی برای استخراج قالب های روایت برخوردارند. در این مقاله با نگاهی جدید به نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ که در کتاب ریخت شناسی افسانه های جادویی مطرح شده، و با در نظر داشتن طرحی بنیادی که ساتو آپو محقق فنلاندی برای تعیین ساختار افسانه های فنلاندی پیشنهاد کرده است، الگوهای سازنده قصه های پریان یا افسانه های سحرآمیز با بررسی تعدادی از این افسانه ها به دست آمد. این الگوها بر اساس موقعیت پایدار ابتدایی در هر افسانه و موقعیت نهایی آن شکل می گیرند. به این ترتیب می توان ساختار کلی افسانه های جادویی را در دو الگوی کلی زیر شناسایی و خلاصه نمود: قهرمان داستان فاقد چیزی است و می کوشد آن را به دست آورد؛ خطری قهرمان داستان را تهدید می کند.
پگاه خدیش،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روشهای ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.
دوره ۸، شماره ۳۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۹ )
چکیده
دزدیده شدن دختری به دست دیو، زندانی شدن او در مکانی مانند باغ یا قصر و تقاضای آمیزش جنسی دیو از دختر، از مضامین اصلی افسانه های شفاهی تیپ ۴۶۷ (مطابق فهرست جهانی آرنه- تامسون) نظیر افسانه تنبلو است که به اشکال مختلف در مناطق متفاوت ایران روایت شده است. خون دختر پس از چکیدن در آب به گل تبدیل میشود؛ اعتقاد به این مضمون (روییدن گیاه از خون یا اندام انسان) از دیرباز در بین اقوام مختلف رواج داشته و بنمایه اساطیری آن را می توان در داستان کیومرث در بندهش و روییدن گیاه ریباس از نطفه او یافت. دیو که در این دسته از افسانه ها همواره از دختر تقاضای آمیزش جنسی دارد، نماد انسانی است که به واسطه خصوصیات اخلاقی ناپسند از جامعه طرد شده و اکنون میخواهد با درآمیختن با همنوع خویش دوباره به جامعه بازگردد. اما دختر از پذیرش درخواست دیو سر باز میزند و با رسیدن قهرمان شیشه عمر دیو پیدا شده و قهرمان دیو را از میان برمی دارد. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی همه جانبه به این مضامین و تحلیل آنها از دیدگاههای مختلف، چرایی رفتار دیو مشخص شود. شیوه تحقیق در این مقاله تحلیلی-توصیفی است.